هایدگر در برابر یاسپرس

1397/7/18 ۰۸:۵۶

هایدگر در برابر یاسپرس

غفلت از هومن را بهتر از هر زمان، هنگامی ‌می‌توان فهمید كه جایگاهش در میان علاقه‌مندان به تاریخ فكر جدید در ایران را با دیگر چهره معاصر و تقریبا هم سن و سالش احمد فردید (1373-1289ه.خ.) مقایسه كنیم. هر دوی این چهره‌ها از اندیشمندان معاصری بودند كه در میان رشته‌های جدید علوم انسانی در ایران به فلسفه علاقه‌مند بودند، هر دو با اندیشه سنتی به حد كفایت آشنا بودند

 

مقایسه هومن با فردید

كاوه رهنما: غفلت از هومن را بهتر از هر زمان، هنگامی ‌می‌توان فهمید كه جایگاهش در میان علاقه‌مندان به تاریخ فكر جدید در ایران را با دیگر چهره معاصر و تقریبا هم سن و سالش احمد فردید (1373-1289ه.خ.) مقایسه كنیم. هر دوی این چهره‌ها از اندیشمندان معاصری بودند كه در میان رشته‌های جدید علوم انسانی در ایران به فلسفه علاقه‌مند بودند، هر دو با اندیشه سنتی به حد كفایت آشنا بودند و هر دو تحصیلات اصلی‌شان در فلسفه را در فرانسه پی گرفته بودند، مشهور بود كه هر دو غیر از عربی و فرانسوی، به زبان‌های مختلفی از جمله یونانی، لاتین، آلمانی و انگلیسی آشنایی دارند و هر دو از قضا در میان جریان‌های معاصر فلسفی، به فلسفه قاره‌ای و به خصوص فلسفه‌های وجودی (عمدتا از نوع آلمانی) علاقه داشتند. هر دو تقریبا همزمان به ایران باز می‌گردند و یكی در دانشسرای عالی و دیگری در دانشگاه تهران مشغول به تدریس می‌شود. هومن البته دكترای فلسفه‌اش را اخذ می‌كند اما فردید هیچگاه مدرك دكترایی ارایه نمی‌دهد، اگرچه دكتر یحیی مهدوی موسس گروه فلسفه دانشگاه تهران او را به عنوان دكتر در گروه فلسفه این دانشگاه استخدام می‌كند. هومن به یاسپرس علاقه دارد و فردید دل سپرده هایدگر است، هومن از قدما بیش از همه روی حافظ كار كرده و فردید به ابن‌عربی علاقه دارد، هومن دم خور استادان حرفه‌ای فلسفه چون ژان وال است و فردید مدعی حضور سر كلاس هایدگر است و در مضامین فكری، سخت متاثر از هانری كربن است، اگرچه از اذعان به آن امتناع دارد. نكته جالب آن است كه هومن آثار متعددی نگاشته اما فردید به عنوان فیلسوف شفاهی معروف شده است و ایده‌ها و نظریاتش را از رهگذر سخنرانی‌هایی بیان كرده كه شاگردانش آنها را واگویه كرده‌اند. نكته جالب‌تر و بسیار مهم‌تر از حیث تاریخ فكر ایرانی آنكه هر دو این نام‌ها نسبتی مستقیم با یكی از سرشناس‌ترین و موثرترین روشنفكران معاصر ایران، جلال آل‌احمد (1348-1302) داشته‌اند و این ارتباط نیز بیش و پیش از هر چیز در تدوین و تكوین یكی از مهم‌ترین (اگر نگوییم مهم‌ترین) مضامین روشنفكری معاصر ایران یعنی «غرب زدگی» بوده است. اگرچه آل احمد در پیشگفتار رساله غرب‌زدگی می‌گوید: ‌«من این تعبیر «غرب‌زدگی» را از افادات شفاهی سرور دیگرم حضرت احمد فردید گرفته‌ام» اما چند سطر پیش‌تر وقتی درباره نسخه اولیه رساله توضیح می‌دهد، درباره اصلاحات و توضیحاتی كه دوستانش در اثر خواندن این كتاب پیش از انتشار به او داده‌اند، شرح می‌دهد و می‌نویسد: «از جمله این سروران، یكی دكتر محمود هومن بود كه سخت تشویقم كرد به دیدن اثری از آثار ارنست یونگر آلمانی، به نام عبور از خط كه مبحثی است در نیهیلیسم. چرا كه به قول او، ما هر دو، در حدودی یك مطلب را دیده بودیم اما به دو چشم و یك مطلب را گفته بودیم اما به دو زبان و من كه زبان آلمانی نمی‏دانستم، دست به دامان خود او شدم و سه ماه تمام، هفته‏ای دست كم دو روز و روزی دست كم سه ساعت، از محضرش فیض‏ها بردم و تلمذها كردم و چنین شد كه عبور از خط به تقریر او و تحریر من ترجمه شد.»

با توجه به اهمیت یافتن مفهوم غربزدگی در تناسب با تحولات سیاسی و اجتماعی دهه 1350 و در نهایت انقلاب اسلامی 1357 بارها به احمد فردید نیز توجه شد، به ویژه كه شاگردان فردید كوشیدند اندیشه‌های پیچیده فلسفی او را در تلائم با حوادث روزگار تبیین كنند، اما محمود هومن كه بیشتر كسوت یك استاد فلسفه را داشت تا فیلسوفی نظریه‌پرداز كه می‌كوشد آینده را پیشگویی كند، از نظرها پنهان و كمتر به آثارش توجه شد. شاید هم سرنوشت شاگردان این دو استاد فلسفه را بتوان در این ماجرا دخیل دانست، با بررسی سرنوشت مهم‌ترین شاگردان این دو، به سادگی مشخص می‌شود كه سرنوشت استادان در پی سرگذشت شاگردان چگونه رقم می‌خورد.

این مختصر البته به بررسی عمیق‌تر این مقایسه ربطی ندارد ولیكن نگارنده آگاه است كه تحول سرنوشت جایگاه این دو استاد فلسفه را نمی‌توان به سادگی به مساله رویكردهای سیاسی شاگردان‌شان تقلیل داد كه از قضا خود همین تفاوت رویكردها نشان‌دهنده مرزبندی‌های جدی‌تر میان دو سیاق تفكر است كه یكی (هومن و خویی) با رویكردی عرفی و خردباور طریقی انتقادی در مواجهه با مدرنیته را می‌جوید و در نزاع هایدگر-یاسپرس طرف یاسپرس را می‌گیرد درحالی‌كه دیگری (نگاه فردیدی) با نگاهی هایدگری، معنویت از دست رفته در نتیجه چیرگی متافیزیك غربی (یونان‌زدگی) را مد نظر دارد و از «تفكری دیگر» سخن می‌گوید. روشن است كه این رویكرد دوم تلائم بیشتری اولا با گفتمان انقلابی سال‌های دهه 1350 می‌یابد و ثانیا و مهم‌تر از آن می‌توان آن را ترجمانی فلسفی از گفتمان بازگشت به خویش و غرب ستیزانه‌ای تلقی كرد كه در میان هم روشنفكران عرفی و هم روشنفكران مذهبی از یك سو و عامه مردم و نمایندگان شان از سوی دیگر بر آن تاكید می‌شود. ظهور و بروز خود این گفتمان غرب‌ستیزانه كه در گفتارهای متفاوت و گاه به ظاهر متعارض خودنمایی می‌كند، بحث دیگری می‌طلبد، اما تا جایی كه به بحث فعلی ارتباط دارد، روشن است كه گفتمان غرب ستیزانه غرب‌زدگی (نیهیلیستی) در برابر رویكرد رومانتیستی یونگری (بازگشت به طبیعت) و حتی نیچه‌ای (ضد نیهیلیستی) غلبه می‌یابد و آن را در خود هضم می‌كند و در صورت لزوم به حاشیه می‌راند و مسكوت می‌گذارد.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: