قلعه زهاک

1397/7/11 ۰۸:۲۸

قلعه زهاک

قلعه زهاک (آژدهاک یا ضحاک) در ۲۰ کیلومتری شهرستان هشترود در استان آذربایجان شرقی، با مساحتی بالغ بر ۳۰۰ هکتار در جوار رود قرانقو واقع شده است. بقایای وسیع این مجموعۀ بازمانده از عصر اشکانی (پارت‌ها)، با مصالح سنگ، گچ و آجر در محدوده‌ای وسیع بر ارتفاعات کوه «داش‌قلعه» قابل مشاهده است.

 

قلعه زهاک (آژدهاک یا ضحاک) در ۲۰ کیلومتری شهرستان هشترود در استان آذربایجان شرقی، با مساحتی بالغ بر ۳۰۰ هکتار در جوار رود قرانقو واقع شده است. بقایای وسیع این مجموعۀ بازمانده از عصر اشکانی (پارت‌ها)، با مصالح سنگ، گچ و آجر در محدوده‌ای وسیع بر ارتفاعات کوه «داش‌قلعه» قابل مشاهده است. قلعه زهاک مشابه دژ‌های معروف به «قلعه‌دختر» است که نمونه‌‌هایی از آن را در نواحی مختلف کوهستانی ایران می‌توان یافت و از این روی ممکن است نمونه‌ای از معبد آناهیتا باشد؛ ایزدبانویی که در عهد ‌باستان جایگاه والایی داشت و در حقیقت فرشته موکل بر آب و عشق و باروری بود؛ اما از آنجا که قلعه موقعیت نظامی خاصی در غرب کشور و مجاورت با امپراتوری روم داشت، دور نیست که مجموعه‌ای چندمنظوره بوده باشد: دژ نظامی و دیده‌بانی با معبد و محراب.

این دژ از سه طرف مشرف به پرتگاه است با دیوارهای کنده کاری شده‌، مخازن سنگ، آب انبار، آسیا، گرمابه و دهها آثار دیگر که در کل حدود ۱۰ کیلومتر طول دارد و تنها بنای خارج از خاکش که نسبتا سالم باقی‌مانده‌، یک چهارطاقی است که پوشش طاق و یکی از پایه‌هایش تخریب شده بود و در سالهای اخیر مرمت گردیده است. طاق این دژ از نمونه‌های معماری روزگار اشکانی است که بعدها به شکلی کامل‌تر و شکوهمندتر در طراحی ایوان خسرو در تیسفون دیده می‌شود. قلعه زهاک را نخستین بار در سال ۱۹۷۱ یک هیأت باستان‌شناسی آلمانی بررسی کرد. آثار برجای مانده از برجهای نیم‌استوانه‌ای به نام دروازه قلعه و پوشش دیوارها که از سنگهای مکعب مستطیلی هستند، نشان‌دهنده دوام بنا تا دوره ساسانی می‌باشد و از سوی دیگر سفال‌های به دست آمدۀ متأخر، به جا مانده از سده‌های ششم و هفتم هجری است و این خود می‌رساند که این بنا تا دوره اسماعیلیه هم کاربرد داشته ‌است.

حاصل کاوش‌ها، کشف یک تالار وسیع با راهروهای جانبی، مقادیر زیادی گچبری در طرح و نقشهای متنوع است که با رنگهای اخرائی، زرد، آبی و سبز تزئین شده‌اند. افزون بر حفره‌های متعددی که در حکم آب‌انبار بوده، آب چشمه‌ای که در دامنه کوه مقابل قرار دارد، با فشار متوسط لوله‌هایی که در زمین کار گذاشته شده، به قلعه می‌رسد. بستر لوله به عرض ۵۰ سانتی‌متر و عمق آن حداقل یک متر بوده‌است.

پرستشگاه این مجموعه در بخش مرکزی آن قرار دارد با تالاری که ابعادش بسیار نزدیک به ابعاد معابد تخت‌سلیمان، ورجوی مراغه و معبد کوه خواجه سیستان است و تناسبات معماری مشخصی را نشان می‌دهد. برای رسیدن به مهرابه، می‌بایست از دالان‌های تنگ و تاریکی گذشت و آنگاه وارد تالاری شد که پایین‌تر از کف زمین است. وجود مدخل ورود آب، ممکن است بیانگر محل جریان خون ـ آب قربانی در فضای داخلی تالار ‌باشد. در محراب و طاقچه و سکوی کنار محراب، اثری از سوختگی نیست و به نظر می‌رسد این بخش، محلی برای نگهداری تندیس‌ها بوده است. ساختار چلیپایی این بنا قابل مقایسه با مهرابۀ نوشیجان‌تپه متعلق به دورۀ ماد است که نمونه‌های اشکانی آن در «صد دروازه» هم مشاهده می‌شود. فرم چلیپایی، وجود مهراب، محل تمثال و سکوهای واقع در این مجموعه، مؤید کاربری مذهبی آن است.

از مهمترین وجوه معماری دژ، بقایای چهارطاقی است که در کنارۀ غربی پرتگاهی ساخته شده و نمایندۀ تنها بنای این‌چنینی پیش از اسلام در ایران است که بر جا مانده. تشابه ساختاری آن با بناهای یادبود سزار در روم، این فرضیه را تقویت می‌کند که طرح رومی آن در ترکیب با سنن شرقی شکل گرفته است. از این دیدگاه با سبک اجرایی معابد نساء، سرخ‌کتل، خورهه، کنگاور، تپه یحیی، محوطۀ غربال‌بیز، کوه خواجه، تپه ناریشان، برده‌نشانده و مسجدسلیمان همخوانی دارد.

در کیش مهر (مهرپرستی، میترائیسم) خورشید، شیری پنداشته می‌شد که پنجه بر پشت گاو زده است. این نگرش در قلعۀ زهاک به صورت شاهینی گچبری‌‌شده که پنجه بر پشت گاو افکنده، نمایش داده شده است؛ همان‌که فردوسی می‌گوید: چو خورشید زد پنجه بر پشت گاور ز هامون بر آمد خروش چکاو. تجلی مهر به صورت خورشید در تندیس‌های پارتی مجموعۀ زهاک، به صورت سر انسانی در میان شعله‌های نور نشان داده می‌شود. از نگاره‌های این مجموعه، افزون بر شاهین و گاو، باید از سرباز پارتی، سر چند شیر غران، تصویر یک ایزدبانو، تصویر مردی در درون گل نیلوفر یا پرتوهای خورشید یاد کرد. در پای کوه قبرستان کهنه‌ای وجود دارد که در آن مجسمه سنگی قوچی به چشم می‌خورد.

گفتنی است که این قلعه به «قلعه ضحاک» نیز نامور است: پادشاه ماردوشی که مغز جوانان، خوراک مارانش بود و به باور محلی‌ها، در همین قلعه زندگی می‌کرد تا اینکه کاوه آهنگر از محله‌ قدیمی «خروجستان» در هشترود شورید و او را از تخت به زیر ‌کشید و فریدون کیانی را مردم به شاهی برگزیدند.

•دانشنامه ویکی پدیا؛ مجله مطالعات باستان‌شناسی (ش۲، ۱۳۹۳)

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: