گفت‌وگو با حكمت‌اله ملاصالحی درباره خوب و بد ملی‌گرایی

1397/7/7 ۰۹:۲۳

گفت‌وگو با حكمت‌اله ملاصالحی درباره خوب و بد ملی‌گرایی

گرایش‌های ناسیونالیستی یكی از دیرپاترین گرایش‌ها در شكل دادن به انقلاب‌های مردمی هستند. با این حال نگاهی به تاریخ سیاسی كشورها نشان می‌دهد ناسیونالیسم به همان میزان توانسته دستمایه نیروهای وابسته‌گرا برای سركوب مخالفان داخلی و راه انداختن جنگ با همسایگان خارجی شود. چه چیزی به ناسیونالیسم چنین ویژگی ژله‌ای‌مانندی داده است كه هم می‌تواند خوب باشد و هم بد؟ این محور سوالاتی است كه با حكمت‌اله ملاصالحی، عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران در میان گذاشته‌ایم. پاسخ‌های مكتوب او را به پرسش‌های «اعتماد» می‌خوانید.

 

مهسا علی‌بیگی: گرایش‌های ناسیونالیستی یكی از دیرپاترین گرایش‌ها در شكل دادن به انقلاب‌های مردمی هستند. با این حال نگاهی به تاریخ سیاسی كشورها نشان می‌دهد ناسیونالیسم به همان میزان توانسته دستمایه نیروهای وابسته‌گرا برای سركوب مخالفان داخلی و راه انداختن جنگ با همسایگان خارجی شود. چه چیزی به ناسیونالیسم چنین ویژگی ژله‌ای‌مانندی داده است كه هم می‌تواند خوب باشد و هم بد؟ این محور سوالاتی است كه با حكمت‌اله ملاصالحی، عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران در میان گذاشته‌ایم. پاسخ‌های مكتوب او را به پرسش‌های «اعتماد» می‌خوانید.

*******

ناسیونالیسم پیوندی عمیق با شكل‌گیری یا تلاش برای شكل دادن به دولت-ملت‌ها به معنای امروزی كلمه دارد. چگونه است كه كسانی آن را برپایه محوریت یك قوم یا نژاد، به دوره‌های پیشامدرن ربط می‌دهند؟

دولت - ملت‌های مدرن كه در خلأ پدید نیامده‌اند. روی آواری از تحولات عظیم و بی‌سابقه تاریخی بر زمینه و بر شانه اندیشه، آگاهی تاریخی، عقلانیت، ارزش‌ها، آرمان‌ها و مواریث فرهنگی گذشته و مآثر باستان‌شناختی به مثابه نمادهای هویت ملی برای تثبیت موقعیت متزلزل و آسیب‌پذیر خود نخست در جوامع اروپای غربی پدید آمدند و سپس به دیگر مناطق همان قاره و در مراحل سپسین به تمام جغرافیای تاریخی، فرهنگی، مدنی و معنوی جامعه و جهان بشری ما در تمام قاره‌ها در مقیاسی جهانی تسری یافتند. اتفاقا این دولت - ملت‌های مدرن در مراحل آغازین و جنینی شكل‌پذیری‌شان در قاره غربی به دلیل آسیب‌پذیری و شكنندگی‌شان هم مورخان، هم باستان‌شناسان، هم اهل ذوق و هنر و دانش و دانایی و هم صاحبان قدرت و ثروت برای پیشگیری از سقط و زایمان‌های نامتعارف از اسطوره‌ها و پیشینه فرهنگی و مآثر تاریخی و مفاخر گذشته و آثار باستانی به‌مثابه نمادهای هویت قومی و برتری نژادی استفاده‌های فراوان می‌بردند و دست به تاریخ‌سازی‌های وسیع حتی موهوم، جعلی و تحریف‌شده نیز می‌زدند؛ پدیده غم‌انگیزی كه اینك در مقیاسی جهانی در همه قاره‌ها شاهدش هستیم. دو یا سه سده عقربه زمان را به عقب برانید و به گذشته بازگردید با كثیری از اقالیم و عوالم و منطقه‌های تاریخی، فرهنگی، مدنی و معنوی بسیار متفاوت و متمایز از جامعه و جهانی كه اكنون در آن به سر می‌بریم، مواجه می‌شوید. عالم مدرن، عالم زلزله‌های سخت و سهمگین و رانش‌ها و توفان‌های مهیب در ارض تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری است. انفجارهای عظیم و بی‌سابقه و نفسگیری را هم در سپهر علم و فناوری، هم هنر و خلاقیت و كنش‌های خلاق انسان، هم در سپهر اقتصاد و معیشت، هم در جغرافیای جمعیت و رانش‌ها و جابه‌جایی‌های جمعیتی، هم در سپهر زبان مفهومی و فرآورده‌ها و برساخته‌های زبان مفهومی در دنیای مدرن در مقیاسی جهانی با اثرات و تبعات جهان‌شمول شاهد بوده‌ایم. اتفاقا در همین یك سده اخیر جامعه معاصر ما آنقدر پرشتاب، نفسگیر، توفانی و توفنده فرآورده‌های زبانی و برساخته‌های مفهومی وارد دستگاه گوارش ذهن و فكر و عقل و آگاهی و فاهمه ما شده است كه آن را به‌شدت مختل كرده و چنان بلبله بابلی و بلبشویی به راه انداخته كه مانع بزرگ بر سر راه هضم و جذب طبیعی آنچه در حلق و حلقوم جان ما ریخته می‌شود، نیز شده است. كثیری از برساخته‌های مفهومی جدید، تاثیرگذار و حساسیت‌برانگیز مثل ناسیونالیزم، انترناسیونالیزم، شوینیزم، راشیزم، نازیزم، فاشیزم و شمار بسیاری از برساخته‌های مفهومی دیگر فله‌ای و به تصادف و از سر ذوق كه ابداع و اعتبار و وضع نشده‌اند. آنها ابداع و فراخوانده شده‌اند تا بر مصادیق، مدلولات، واقعیت‌ها و تحولاتی دلالت كنند كه در دوره جدید اتفاق افتاده است؛ اتفاقاتی كه آنها را از سرگذرانده‌ایم. این مفاهیم و برساخته‌های زبان مفهومی فراخوانده شده‌اند چنین اتفاقات و تحولاتی را تعریف كنند. توضیح می‌دهم چگونه پس از توفان تحولات عظیم تاریخی، فكری، فرهنگی، مدنی و معنوی كه طی سده‌های اخیر در جوامع اروپای غربی اتفاق افتاد و به رنسانس تعبیر شد و در مراحل سپسین سر از سده‌های روشنگری اروپایی و انقلاب فكری و علمی و صنعتی بركشید و ارزش‌های جدید جایگزین باورها و نظام اعتقادی و ارزشی مسیحیت كلیسایی پاپ‌ها شد، پرچم امت واحد و متحد مسیحیت پاپ‌ها نیز از بام كلیساها به زیر كشیده شد و دولت- ملت‌های عالم مدرن در قاره مدرن هم بر شانه ارزش‌های جدید، هم روی آوار ارزش‌ها و باورهای كلیسای مسیحی پدید آمدند و به‌تدریج به دیگر قاره‌ها و جغرافیای تاریخی و فرهنگی و مدنی و معنوی جامعه و جهان بشری ما تسری یافتتند و پرچم امت‌های واحد و متحد اعتقادی و امپراتوری‌های قومی را در سراسر جهان برچیدند و روی آوار ساختارهای فروریخته‌شان دولت- ملت‌های جدید در حصار مرزبندی‌ها و نظام‌های سیاسی جدید شكل پذیرفتند. البته اوضاع در همه جا یكسان و شرایط نیز مشابه نبود. فرهنگ‌های بومی قاره سیاه چونان كوه یخ در برابر تحولات آتشناك دوره جدید ذوب شدند و جمعیت‌های‌شان به اسارت و كار اجباری به قاره بومیان سرخ‌پوست كه قتل‌عام شده بودند و آثار و اثقال ارض تاریخ‌شان زیر سقف موزه‌های عالم مدرن به تماشا نهاده شده بود، رانده و كوچانده شدند. بومیان قاره اقیانوسیه و مناطق آسیای شرقی بسیارشان نیز قتل عام شده بودند و سرزمین‌شان به اشغال مهاجران و مهاجمان عالم مدرن درآمده بود. امپراتوری تركان عثمانی نیز فروپاشیده بود و روی آوارش ده‌ها دولت- ملت جدید از جمله كشور تركیه در آسیای صغیر یا آناتولی كه آشیانه گروه‌های قومی و نژادی و فرهنگی بود و مناطق پیرامون سر بركشیده بودند. كشور یونان جدید نیز كه دو سده از عمر دوره جدیدش نمی‌گذرد از درون همین تحولات و رانش‌های عظیم تاریخی و جابه‌جایی‌های عظیم جمعیتی سر برآورده بود. پارادوكس و خلاف‌آمد تاریخ را ببینید؛ یونانیان كه به عنوان یك دولت- ملت پدیده دوره جدید نبودند. هندیان مستعمره بریتانیای كبیر كه فرآورده تحولات دوره جدید نبودند. ایرانیان به عنوان یك ملت البته كه ملتی نبوی با دست‌كم سه هزاره پرچمدار یك سنت و میراث نبوی كه فرآورده تحولات دوره جدید نبوده‌اند. مفهوم ملت و ملیت و هویت و میراث مشترك ایرانی كه برآمده از كوره‌های داغ تحولات دوره جدید نبوده است. ایران كه نروژ و ایسلند و كانادا و استرالیا و امارات و سنگاپور نیست. جغرافیای پرچین‌شكن و سنت و میراث مشترك ایرانیان و جهان ایرانی و قامت بلند و استوار ایران كه در جامه‌های ناموزون و نامیمون و تنگ و بریده و دریده و دوخته شده طراحان و درزیان اندیشه‌های ناسیونالیستی عالم مدرن درنمی‌گنجد. بر همین سیاق سنت و میراث یهودیت نبوی كه در حصار تنگ افكار و اندیشه‌های ناسیونالیستی و نژادپرستانه غاصبان صهیونیت در چند هزار كیلومترمربع خاك و جغرافیای محصور و محبوس درنمی‌گنجد. برساخته‌های مفهومی «نیشن» و«ناسیون» و «ناسیونالیسم» جامه بسیار تنگ و وصله‌های ناموزون و نامیمونی هستند بر قامت ملتی تاریخی و بنیادگذار نخستین دولت- ملت یا دولتشهر در جهان.

 

آیا ناسیونالیسم كه در دوره‌ای – به‌ویژه دوران كشاكش‌های استعماری- به نیرویی رهایی‌بخش بدل شده بود، اكنون هم آن نیروی رهایی‌بخش را دارد یا اكنون بدل به نیروی سركوبگر تنوع قومی و فرهنگی در مرزهای معین جغرافیایی شده است؟

شوربختانه نظام‌های سلطه و قدرت‌های استعماری فرامنطقه‌ای كه مرزهای سیاسی دوره جدید را طراحی و مهندسی و مدیریت می‌كنند در توسعه و تداوم و حفظ منافع و مصالح و مطامع خود كه برای‌شان مساله‌ای حیاتی است و با موجودیت‌شان گره خورده است، آنقدر پیچیده و هوشمندانه و آزموده عمل می‌كنند و از چنان ابزارهای ضروری و امكانات سیاسی و فكری و تبلیغاتی استفاده می‌برند و از چنان تجربه كافی نیز برخوردار هستند كه بتوانند مسیر تحولات را در مناطق مختلف جامعه و جهان بشری ما به سمت منافع خود به حركت درآورند و بكشانند و برانند. متاسفانه روشنفكرمآبان جوامع زیرسلطه در بزنگاه‌های تاریخی بلندگوهای مناسب و مفیدی برای نظام‌های سلطه و قدرت‌های استعماری بوده‌اند. ناسیونالیسم یك مفهوم جدید است و فرآورده عالم مدرن و در هم تنیده و با تحولات دوره جدید و ارزش‌های مدرنیته. ریختن این فرآورده مسموم دنیای مدرن در جام و كام ملت‌هایی كه هزاره‌ها زیر آسمان و زیر سقف ارزش‌های مشترك در جغرافیای تاریخی و سرزمینی مشترك شانه به شانه هم زیسته‌اند و كثرت و تنوع و رنگارنگی وحدت‌بخش و زنده و زیبای هویت و ملیت مشترك خود را پدید آورده‌اند و تقدیر تاریخ مشترك و متحد خود را نیز از سر گذرانده‌اند، مغالطه‌ای است بس عظیم. متاسفانه ذهن و فكر و عقل و فهم ما را چنان با چنین مغالطه‌هایی پر كرده‌اند و چنان مسیرهای كژ و منحرفی را برای‌مان طراحی و ترسیم كرده‌اند و قطار تاریخ ما را در چنان مسیرهای منحرفی به حركت درآورده‌اند و چنان ذهن ما را با كالاهای مفهومی و تعاریف معوج پر كرده‌اند و عقل و هوش ما را چنان ربوده‌اند كه لحظه‌ای مجال نیافته‌ایم اندكی در فرآورده‌های مسمومی كه وارد دستگاه گوارش ذهن و فكر و عقل و هوش و فهم ما شده است و دستخوش اختلالش كرده، درنگ و تامل كنیم و ببینیم و بفهمیم این فرآورده‌های مسموم با واقعیت‌های تاریخ و فرهنگ ما هم منطبق است. در اینكه مرزبندی‌های سیاسی جدید در همه جای جامعه و جهان بشری ما مشكلات جدی را برای نظام‌های سیاسی و ملت‌ها و قومیت‌ها در مناطق مختلف جهان در پی داشته است، محل تردید نیست. در اینكه نظام‌های سیاسی و مردمان جوامعی كه زیر سلطه نظام‌های استعماری بوده‌اند علیه نظام‌های سلطه متحد و متفق مبارزه كرده و جنگیده‌اند نیز محل تردید نیست. در اینكه برخی از این نظام‌های سیاسی جعل و فرآورده دنیای مدرن برای تثبیت موقعیت خود با فرهنگ‌ها و قومیت‌های خود سر ستیز داشته‌اند نیز محل تردید نیست. اما تعمیم و نسخه‌برداری از این اصطلاحات و مفاهیم جدید و تحمیل آن بر شانه ملت‌هایی كه عقبه تاریخی سابقه مدنی و پیشینه معنوی و میراث مشترك‌شان دست‌كم دوهزاره از بریتانیای كبیر و صغیر و كشورهای شبه جزیره اسكاندیناوی و اروپای شمالی دنیای مدرن كهن‌تر و پرمایه‌تر وغنی‌تر است، كژفهمی و مغلطه‌ای است بس عظیم و خطرناك و خطرخیز. هویت و ملیت و مدنیت ایران تاریخی و مدنی و معنوی كه فرآورده دیروز و امروز تحولات تاریخی دوره جدید در قاره غربی نیست. بی‌تردید ما از آن تحولات عظیم تاثیرپذیرفته‌ایم. تاثیری عمیق و پررنگ و غلیظ لیكن فرآورده آن تحولات دنیای مدرن نیستیم. ایران سرزمین ریشه‌ها است. گسست از ریشه‌ها خطرخیز و اثرات و تبعات آن بسیار مهلك می‌تواند باشد.

 

ناسیونالیسم در طول تاریخ مدرن ایران - از مشروطه تا امروز- یك معنا و یك گفتمان نداشته است، آیا می‌توان تصویری كلی از گفتمان‌هایی كه به نام ناسیونالیسم فعال بوده‌اند و شده‌اند، ترسیم كرد؟

یك بار دیگر تاكید می‌كنم قبا و ردای ناموزون ناسیونالیسم بر قامت بلند و فربه تاریخ كهن و فرهنگ غنی و سنت و میراث مشترك مدنی و معنوی ایرانیان هم تنگ، هم نازیبنده می‌آید و هم نا بسنده است. ایران و تاریخ و فرهنگ ایرانیان را از منظری دیگر و به‌نحوی دیگر ‌باید شناخت و فهمید. مشروطه و مشروطه‌خواهی و نهضت مشروطه‌خواهان در ایران احساس نخستین پس‌لرزه‌های همان زلزله‌های شدیدی بود كه ارض تاریخ جوامع اروپایی علی‌الخصوص اروپای غربی را یك سده پیش‌تر لرزانده بود. آن پس‌لرزه‌ها هیچگاه در تاریخ معاصر ما متوقف نشد و همچنان ادامه یافت. عالم مدرن با ارزش‌ها و اندیشه‌ها و دستاوردهای عظیم و بی‌سابقه علمی و صنعتی و باده‌های نوبه‌نوی معرفت و امكانات رفاهی عظیمی كه در اختیار آدمیان قرار می‌داد، در همه قاره‌ها در میان همه كشورها و ملت‌ها ازجمله در میان مردم میهن ما حتی در میان مردمان فرهنگ‌ها و جوامع منزوی روزگار ما دل می‌ربود و ذهن‌ها، فكرها، ذوق‌ها و ذائقه‌ها را تسخیر می‌كرد و همچنان نیز دل می‌رباید و تسخیر می‌كند و برای جمعیت‌های جهان جذاب است و دلربا و وسوسه‌انگیز. در جامعه معاصر ما پس از نهضت مشروطه طیف‌ها و گروه‌ها و اقشار مختلف اجتماعی بر صحنه بازی حضور داشته‌اند. گفتمان‌های جدید نیز بر صحنه بازی فراخوانده شده‌اند. با برآمدن پهلوی‌ها هم روند مدرنیزاسیون، هم سكولاریزاسیون هم، ناسیونیلاسیون شتاب بیشتر گرفت. این روند هم از بیرون و هم از درون تغذیه فكری می‌شد. آن گفتمان‌های متكثر و متفرق زمان مشروطه‌خواهی و مشروطه‌خواهان در دوره پهلوی‌ها هر چند در صورت یا فرم به نوعی اجماع ملی دست یافته بود. حس ملی و انگیزه و اندیشه شناخت تاریخی ملی ایرانیان به مثابه یك مساله ملی در آن زمان مطرح شد و موضوعیت پذیرفت. دانش‌آموختگان ایرانی دانشگاه‌های غربی نیز در داغ كردن تنور هویت ملی به مفهوم مدرن آن در صف مقدم ایستاده بودند. پس از به پا خاستن انقلاب 57، آن رشته‌ها همه پنبه شد و قطار جامعه ما آهنگ حركت در مسیر دیگری داشت. حفره‌ها و خلأها و مغاك‌های عظیمی كه علی‌المعمول در همه انقلاب‌های اجتماعی پدید می‌آید در جامعه منقلب و ملتهب ما هم پدید آمد. حفره‌ها وخلأها و مغاك‌های ژرف و خطرخیزی كه اگر هوشمندانه و خردمندانه و مدبرانه پر نشود، اثرات و تبعات منفی آن می‌تواند ستون فقرات جامعه ما را در هم بشكند و به هم بریزد. دو هزاره و نیم تاریخ پیوسته و پیوستگی سنت و میراث نبوی ملت ما چونان ملتی نبوی پس از انقلاب دو هزاره و پانصد سال تاریخ طاغوت و طاغوتیان تعریف و تحریف و تحقیر شد. زیر سقف‌های ترك‌خورده آموزش‌وپرورش كشور نام ایران و تاریخ غنی و نبوی ایرانیان كه در قرآن نیز بر آن چونان ملتی نبوی و دارنده كتاب و كلام انگشت تاكید و مهر تایید نهاده شده است، به حاشیه رانده شد. روشنفكرمآبانه هرچه شعار فریب و دروغ و فكر تحریف و تحقیر در انبان داشتیم و در ذهن و فكر ما كرده بودند به نام دفاع از فرهنگ قومی كه هزاره‌ها چونان میراثی مشترك با همه رنگارنگی و تنوع‌شان زیر آسمان فرهنگ ملی بر خوان ضیافتی غنی و پرمایه و مقوی و مغذی گرد آمده و بالیده بودند، علیه مصالح و منافع كشور و ملت و میهن خود نوشتیم و با تیشه تحریف و تحقیر ریشه‌های ملت خویش را نشانه گرفتیم و نشسته بر شاخ، بن بردیم. ایران را عرصه جولان و تاخت‌وتاز ایران‌ستیزان كردیم. خائنان به ملك و ملت را به مهر نواختیم و خادمان را به قهر راندیم.

به هر روی واقعیت اكنون جامعه ما این است كه گفتمان غالب «بلبله بابلی زبان» است و آنقدر همهمه و هیاهو و صداهای جورواجور درجامعه ما به معنی الاخص و جهان ما به معنی الاعم به پاست و آنقدر سازهای موافق و ناموافق و موزون و ناموزون از هر سو به گوش می‌رسد كه دیگر امكان و مجال شنیدن صدای‌سازی و آوازی مشخص نیست و نغمه خوشی به گوش نمی‌رسد. اتفاقا رییس‌جمهور اكنون ایالات متحده، آقای ترامپ از جمله مصادیق آشكار چنین بلبشو و بلبله بابلی غم‌انگیز روزگار ما است. آنارشیزم به مفهوم دقیق هلنی آن یعنی زندگی در یك جامعه و جهانی كه «آرخه» و «لوگوس» یعنی بنیان‌های ارزشی و فكری و عقلانی و معنوی آن به‌هم ریخته و فروپاشیده است. آشوب كابوس‌ناك آغازین یعنی خائوس (Χαος) بر همه جا غالب است و پنجه افكنده است. جامعه بعد از انقلاب اسلامی نیز از چنین مساله‌ای ایمن نبوده است.

 

یكی از رویكردهای جدید كه صبغه ناسیونالیستی پررنگی دارد، رویكرد سید جواد طباطبایی و مفهوم ایرانشهر در پروژه سیاسی اوست. این مفهوم چگونه با مرزهای مستقر سیاسی و تاریخی خود را هماهنگ می‌كند؟ آیا صرفا به گستره‌ای فرهنگی- تاریخی اشاره می‌كند یا حاوی نوعی فضای جغرافیایی - سیاسی هم هست؟

 

ایشان از تاریخ و فرهنگ و حكمت و خرد و میراث مشترك ایرانیان و ایرانشهری سخن می‌گویند كه فرآورده دوره جدید نیست. دولت-ملت و ایرانشهر ایرانیان دست‌كم بنا به منابع موثق تاریخی و حجم عظیم و سنگینی از شواهد و قرائن باستان‌شناختی بر دوهزاره و نیم تاریخ و دستاوردهای عظیم تاریخی تكیه زده است. طرح ایرانشهری ایشان نه ناسیونالیستی است، نه نژادگرایانه. ایشان بر ملیت و مدنیت و هویت مردمان ایرانشهری انگشت تاكید می‌كنند كه دو هزاره و نیم از عهد باستان از هنگام تكوین نخستین دولت‌شهر ایرانیان پس از بر آمدن هخامنشیان با وجود فراز و فرودها و قبض و بسط‌های پی‌به‌پی در آمدن و به در شدن دولت‌ها و حكومت‌های بسیار همچنان پیوستگی و استمرار مدنی و معنوی و تاریخی خود را با حكمت و خرد و شعر حماسی و تغزلی و زبان فارسی این میراث میثاق مشترك همه ایرانیان و با اخلاق و ادب و آداب و شاخصه‌های ایرانی‌اش چونان كثرتی رنگارنگ در وحدتی اصیل و واقعی حفظ كرده و پاس داشته است. قبای تنگ ناسیونالیزم را بر قامت طرح ایرانشهری معلم ارجمند فلسفه سیاسی میهن نپوشانید كه هم نازیبنده می‌آید هم ناموزون.

 

اتفاقا بگذارید تاریخ و فرهنگ و جامعه و جهان ایرانی را به‌نحوی دیگر بازخوانی كنیم و از منظری دیگر نیز كه سخت مغفول مانده است و مورد بی‌مهری قرار گرفته ببینیم. كارل یاسپرس، متفكر آلمانی در طرح فلسفه تاریخ‌اش از دوره‌ای سخن گفته كه به تعبیر او «دوره‌ای محوری» است. دوره‌ای به‌غایت مهم و سرنوشت‌ساز هم به لحاظ معنوی، هم مدنی در تاریخ فرهنگ، جامعه و جهان بشری. ایرانیان در میانه این كمربند محوری كه از چین و هند تا حوزه دریای اژه و هلنی دامن گسترده است، جای گرفته‌اند. دو تحول عظیم معنوی و مدنی در قلب این كمربند دوران محوری كه تمام هزاره نخست پیش از میلاد را در برگرفته است، در جهان ایرانی اتفاق می‌افتد كه برای ما ایرانیان به‌غایت مهم و سرنوشت‌ساز بوده است؛ نخست ظهور زرتشت پیامبر. ظهور زرتشت نخستین نشئه تجربه نبوی در تاریخ ملت ما است و دو دیگر برآمدن و جلوس كورش بزرگ و تكوین نخستین دولت‌شهر ایرانیان به عنوان یك ملت. البته ملتی نبوی. ملتی دارنده كتاب و كلام و دیانتی نبوی. حجم عظیمی از منابع تاریخی و شواهد و قرائن باستان‌شناختی نیز بر هویت نبوی ایرانیان چونان ملتی دارنده دینی نبوی و كتاب و كلام و حكمت و خرد متعالی مهر تایید می‌نهند. در قرآن در سوره حج نیز به عنوان ملت اهل كتاب بر آن انگشت تاكید و مهر تایید نهاده شده است. مجوسان، پاسداران حكمت و خرد و حكیمان كتاب و كلام و سنت نبوی ایرانیان عهد باستان بودند. این سنت نبوی و حكمت و خرد ایرانیان عهد باستان با تشرّف ایرانیان به اسلام و قرآن از میان نرفت، در پرتو فروغ مصطفوی جان تازه گرفت و استمرار یافت و پیوند و پیوستگی نبوی تاریخ و فرهنگ ایرانیان بیش از پیش در دولت قرآن و دین اسلام بالید. وقتی كتاب و كلام و پیامی نو می‌رسد اگر متناسب با آن كتاب و كلام و پیام ابزارهای شناخت لازم را در كف نداشته باشی كه آن را بفهمی با آن نسبت برقرار كنی البته كه نسبتی زنده و عمیق و اصیل و واقعی آن كتاب و كلام و پیام همیشه بسته و مهجور خواهد ماند. چنین است تفاوت اسلام و مسلمانی ما با اسلام اعراب حجاز دیروز و امروز كه قرآن درباره آنها فرمود: «قالت الاعرابُ آمنّا قُل لم تُومنوا و لكن قُولوا اسلمنا ولمّا یدخل الایمان فی قُلوبكم و...». یونانیان هم متشرف به دین عیسی مسیح(ع) شدند و برخی قبایل آفریقایی هم به این دین پیوستند. مسیحیت یونانیانی كه بر كوهی از سنت فكری- فلسفی تكیه زده بودند كجا و مسیحیت این یا آن قبیله بومی این یا آن قاره كجا؟ سه هزاره پیوند و پیوستگی و دلبستگی نبوی و اسلام و قرآن كیهانی از تاریخ و حكمت و خرد و فكر و فلسفه و ایمان و عشق و اشراق و عرفان و كلام و تفسیر و تاویل و فقاهت و اشتهاد و اعتدال و ذوق و هنر ایرانیان كجا و اسلام سفیانیان و سلفیان و داعشیان كجا! پیوستگی نبوی و نبویت تاریخ فرهنگ و حكمت و خرد ایرانیان هم محرز هم، اصیل و هم واقعی است. هویت ایران به معنی‌الاخص و خاور نزدیك به المعنی الاعم نبوی است. پیامبران خوانسالاران این سنت و میراث مشترك هستند. بر سر این سنت و میراث مشترك كه یكی از عسرت‌بارترین ادوار تاریخی خود را از سر می‌گذارد، می‌توانیم اتفاق كنیم و زیر سقف آسمان آن‌كه اینك پرچم آن را ایرانیان بر شانه گرفته‌اند و به اهتزازش درآورده‌اند در امنیت زندگی كنیم.

 

آیا ناسیونالیسم در عصر ما به یك جور دفاع از منافع و ضرورت‌های یك جغرافیای ملی مشخص فروكاسته نشده است یا هنوز هم یك نظریه و رویكرد نظام‌مند و زنده است؟

در پاسخ به سوالات پیشین شما به نحوی به این سوال پاسخ گفته شد. این مفاهیم نیشین - ناسیون و ناسیونالیسم و برساخته‌ها و فرآورده‌های مفهومی ذهن و فكر و عقل و فهم طراحان و مهندسان و معماران ارزش‌ها و بازیگران تحولات دوره جدید بوده است كه مفهوم و معنا و فحوای ملت را كه بار معنوی و مدنی عمیقی را برشانه می‌كشیده در جغرافیا و حصارهای تنگ نظام‌های سیاسی دوره جدید فروكاسته است. این برساخته‌های مفهومی دوره جدید همه یك‌سربازخوانی می‌طلبند و از نو نیز باید فهمیده شوند. باده نو می‌باید آورد و در جام‌ها و كام‌های نو ریخت. چونان مقنیان باید دلو برگرفت و در ارض تاریخ فرو شد و از لایه‌های نهان و زیرین آب زندگی‌بخش بركشید. خیزش‌ها و جهش‌ها و چرخش‌های تحول‌آفرین در تاریخ اینچنین اتفاق افتاده است. با رجوع به اصل‌ها و ریشه‌ها و بنیان‌ها؛ آنجا كه فطرت‌ها آشیانه دارند.

منبع: روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: