1397/5/13 ۱۱:۱۷
١٤ مردادماه امسال ١١٢ سال از پیروزی انقلاب مشروطه میگذرد؛ روزی كه مسعود كوهستانینژاد، پژوهشگر تاریخ آن را روز پیروزی وجه سیاسی انقلاب مشروطه میداند. او معتقد است انقلاب مشروطه یك انقلاب فرهنگی با زیربنایی اقتصادی و روبنایی سیاسی است اما آنچه اهمیت دارد اینكه آن انقلاب در واقع تحول فرهنگی گستردهای بود كه در ١٤ مرداد ماه ١٢٨٥ به امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدینشاه انجامید. نویسنده كتاب «مشروطیت ایران و رمان خارجی» همچنین تاكید میكند گفتمان آزادیگرا و انسانگرای مشروطه توسط گفتمان دولتگرا و قانونگرای مورخان بعد از انقلاب مشروطه نادیده گرفته شده است. با كوهستانینژاد در مورد میراث مشروطه برای امروز ایران گفتوگو كردهایم.
انقلابی گمشده در غبار زمان
مهسا علی بیگی: ١٤ مردادماه امسال ١١٢ سال از پیروزی انقلاب مشروطه میگذرد؛ روزی كه مسعود كوهستانینژاد، پژوهشگر تاریخ آن را روز پیروزی وجه سیاسی انقلاب مشروطه میداند. او معتقد است انقلاب مشروطه یك انقلاب فرهنگی با زیربنایی اقتصادی و روبنایی سیاسی است اما آنچه اهمیت دارد اینكه آن انقلاب در واقع تحول فرهنگی گستردهای بود كه در ١٤ مرداد ماه ١٢٨٥ به امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدینشاه انجامید. نویسنده كتاب «مشروطیت ایران و رمان خارجی» همچنین تاكید میكند گفتمان آزادیگرا و انسانگرای مشروطه توسط گفتمان دولتگرا و قانونگرای مورخان بعد از انقلاب مشروطه نادیده گرفته شده است. با كوهستانینژاد در مورد میراث مشروطه برای امروز ایران گفتوگو كردهایم.
******
بیش از یك قرن از انقلاب مشروطه میگذرد، اما هنوز این رویداد تاریخی نزد بسیاری از سیاستمداران و نظریهپردازان سیاسی مهم است و حتی مبنایی است برای سنجیدن میزان رشد و ترقی سیاسی امروز ما نسبت به آن دوران. به نظر شما چه چیز به جنبش مشروطه چنین جایگاه ویژهای میدهد؟
قبل از اینكه پاسخ سوال شما را بدهم باید بر این نكته تاكید كنم كه ما درباره جنبش مشروطه صحبت نمیكنیم بلكه ما میخواهیم در مورد انقلاب مشروطه بحث كنیم كه از اواخر دوران ناصرالدینشاه در یك بنیان فرهنگی، اندیشهای و فكری شروع شد و درنهایت وجه سیاسی آن پیروز شد و بعد در نقاط مختلف كشور بهتدریج فروكش كرد و سركوب شد. گیلان آخرین نقطهای بود كه انقلاب مشروطه در آن سركوب شد؛ درواقع به تعبیر دیگر معنای این حرف آن است كه در گیلان ما شاهد تجلی بیشترین وجه از انقلاب فرهنگی و سیاسی مشروطیت هستیم. درنتیجه كسانی كه از جنبش صحبت میكنند یا انقلاب مشروطه را نمیشناسند یا وجه سیاسی این انقلاب را مدنظر دارند.
علت تاكیدتان بر «انقلاب» بودن مشروطه چیست؟
جنبش یك حركت محدود در یك سطح محدود است؛ مثلا میگوییم جنبش اجتماعی در حوزه كارگری. اما وقتی از انقلاب صحبت میكنید حوزه فراگیری را شامل میشود كه ابتدا باید از مسائل فرهنگی شروع شود. همان فرهنگ بهتدریج به اجتماع و روابط اجتماعی منتقل میشود و بعد به سیاست میرسد و در اركان سیاست تغییر ایجاد میكند. به همین دلیل است كه شما وقتی به تغییرات در اركان سیاسی دقت میكنید، میبینید پشتوانه آن تغییراتی در روابط اجتماعی در تمام سطوح و لایهها است و همچنین تغییراتی در گستره فرهنگی. بنابراین همانطور كه گفتم كسانی كه از مشروطه به عنوان جنبش یاد میكنند متوجه وجه فرهنگی انقلاب مشروطه نیستند. انقلاب مشروطه ابعاد فرهنگی بسیار وسیعتر، عمیقتر و گستردهتر از ابعاد سیاسی دارد. ابعاد سیاسی انقلاب مشروطه حداكثر چهار، پنج سال در ایران دوام آورد و بعد منهدم شد. این ابعاد سیاسی توسط موجی از اندیشه دولتگرا در ایران در انزوا قرار گرفت و بعد از مجلس دوم عملا تبدیل به جانی بدون روح شد و تنها صورتی از آن تحت عنوان مجلس و رژیم مشروطه باقی ماند كه البته نه آن مجلس دیگر مجلس مشروطه بود و نه آن رژیم، رژیم مشروطهای كه در سال ١٣٢٤ قمری به آن رسیده بودیم. حالا برگردیم به سوال شما. شما میپرسید چرا بعد از یكصد سال هنوز ما وضعیتمان را با آن دوران مقایسه میكنیم؟ واقعیت این است كه در حوزه تحولات اجتماعی و فرهنگی اصلا بحث زمان مطرح نیست. ممكن است در سه قرن پیش یك حركت اجتماعی و فرهنگی اتفاق افتاده باشد اما به دلایلی در آن دوران در انزوا رفته باشد و بعد از سه قرن زمینههای ظهور آن با چهرهای جدید با توجه به مقتضیات زمان فراهم شده باشد. این یك اتفاق طبیعی است. حالا شما از یك انقلاب بینظیر در تاریخ دارید صحبت میكنید. مشروطه، انقلابی بود كه گفتهها و مدعیاتی را به میان آورد كه بعد از آن تا دههها بعد مطرح نشد. این انقلاب چهرههای درخشانی از خود بر جای گذاشت و فرآیندهایی را ایجاد كرد كه یقینا پاسخهایی كه این چهرهها و فرآیندها به نیازهای جامعه ارایه كردند، هنوز زنده است. نوآوریهای فرهنگی كه در جریان انقلاب مشروطه اتفاق افتاد، هنوز تازه است و میتواند با توجه به اقتضائات زمان حال ما باز هم طرح شود.
كسروی در كتاب تاریخ مشروطهاش میگوید نظام پارلمانی، درخواستی نبود كه عامه مردم داشته باشند. بلكه ازسوی برخی روشنفكران طرح شد. شما اما در صحبتهای خود اشاره كردید كه مشروطه منجر به یك انقلاب فراگیر فرهنگی شد. سوال این است كه چطور یك انقلاب فرهنگی فراگیر میتواند ایجاد شود بدون اینكه عامه مردم پیوند عمیقی با روشنفكران زمان خود داشته باشند؟ اساسا به نظر شما دلیل اصلی اینكه وجه سیاسی انقلاب مشروطه سركوب شد، همین نبود پیوند بین نیروهای مترقی و عامه مردم نمیتواند باشد؟
اولا كه استناد شما به كتاب كسروی است؛ كتاب كسروی كتاب بسیار معتبر و خوبی در مورد انقلاب مشروطه است ولی جزو منابع دستِ اول تاریخی نیست و سالها بعد از انقلاب مشروطه نوشته شده است. شما برای درك انقلاب مشروطه و ابعاد فرهنگی آن باید همه نشریات چاپشده ایران و ایران فرهنگی را كه آن زمان از مصر تا هندوستان و از قفقاز تا یمن گسترده شده بود، در فاصله سالهای ١٣٢٤-١٣٠٠ قمری مطالعه كنید. نشریات فارسیزبانی كه در این گستره و در این بازه زمانی منتشر میشوند تصویر گویایی از انقلاب فرهنگی مشروطه هستند. ثانیا تصور من این است كه آقای كسروی نتوانسته رابطه بین انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب فراگیر مشروطه را پیدا كند. اگر فرهنگ انقلاب مشروطه بین توده مردم گسترش پیدا نكرده بود آیا شما میتوانید در فاصله دو، سه ماه پس از انقلاب سیاسی مشروطه اینچنین موج وسیعی از تشكیل انجمنهای ایالتی و ولایتی در كل ایران داشته باشید؟ مردم حتی منتظر قانون تشكیل انجمنهای ایالتی و ولایتی هم نشدند بلكه خودشان این انجمنها را تشكیل دادند. قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی یك قانون امضایی بود، قانون تاسیسی نبود. بزرگترین و مهمترین دستاورد مشروطه در سطوح میانی همین انجمنهای ایالتی و ولایتی هستند كه متاسفانه كسروی گویا نتوانسته این واقعیتها را در كنار هم بگذارد.
در مورد مطبوعات مشروطه هم وضع همین است. اولا مطبوعات سالها قبل از پیروزی وجه سیاسی انقلاب مشروطه، آغاز به كار كرده بودند. آنها هم بر انقلاب مشروطه اثرگذار بودند و هم از آن تاثیر پذیرفتند. به طوری كه بعد از انقلاب مشروطه در عرض پنج، شش ماه دچار نوعی انفجار نشریات شدیم. آن هم در زمانی كه هیچ رانتی برای راهاندازی یك نشریه وجود نداشت. مطبوعات فقط ازطریق تكفروشی درآمد كسب میكردند. اگر انقلاب فرهنگی رخ نداده پس چطور این همه نشریه ایجاد میشود و مردم آنها را میخرند و از این طریق باعث سرپا ماندن مطبوعات میشوند؟
اجازه بدهید این سوال را طور دیگری مطرح كنم؛ درك عامه مردم از انقلاب مشروطه چه بود و چقدر با درك نیروهای مترقی از این انقلاب متفاوت بود؟
عامه مردم بر اثر انتقال مفاهیم انقلاب فرهنگی مشروطه، دچار جوششی در درونشان شده بودند. به همین دلیل به سمت طرح خواستههای خود ازطریق دو كانالی رفتند كه انقلاب مشروطه در اختیارشان قرار داده بود؛ یكی مطبوعات و دیگری انجمنهای ایالتی و ولایتی. بسیار هم آرام این كار را كردند. نه اسلحه دست گرفتند و نه خواستار تجزیه كشور شدند. انتظار ما از عامه مردم نیز همین است. انتظار از عامه مردم نباید این باشد كه تئوریپردازی كنند. انتظار از عامه مردم باید این باشد كه در چارچوبهایی كه دستاورد انقلاب مشروطه محسوب میشود به بیان خواستههای خودشان بپردازند كه مردم همین كار را هم كردند. نكته جالب توجه این است كه عامه مردم در آن زمان بدون اینكه هیچ دستورالعملی در زمینه انجمنهای ایالتی و ولایتی داشته باشند، دور هم جمع شدند و آنها را تاسیس كردند. مردم در این انجمنها خواستههایشان را طرح میكردند و هر كدام را كه توان انجامش را در خودشان داشتند یا باید توسط انجمنهای بلدیه یا به قول ما شهرداریها، انجام میشد، انجام میدادند و آنها را كه باید منتقل میكردند تا نهادهای حكومتی حلوفصل كنند، منتقل میكردند. این كاملا خودجوش بود بهنحوی كه شما میبینید شروع انجمنهای ایالتی و ولایتی در ایران حدود هفت ماه زودتر از تصویب قانون این انجمنهاست. این انجمنها در تمام ایران تشكیل میشود. در تبریز این انجمنها به فعالیتهای سیاسی هم دست زدند. در بسیاری از شهرها ازجمله بروجرد، علما و مجتهدین در رأس این انجمنها بودند. در مورد مطبوعات هم همینطور است. سیل نامهها و درخواستها در این دوران به مطبوعات بسیار قابل توجه است.
این انقلاب فرهنگی كه میگویید، دقیقا شامل تغییرات در چه حوزههایی میشد؟
از اواخر دوره ناصرالدینشاه حركت عظیمی در جامعه از بخشهای فكور جامعه شروع شد. تحصیلكردگان دارالفنون و تحصیلكردگان ایران فرهنگی یك گفتمان جدید فرهنگی را ایجاد كردند كه تاكید میكنم با گفتمان فرهنگی دولتگرا متفاوت است. زیرا برخی چهرهها نیز در این دوران بودند كه گفتمانی جدید ولی دولتگرا را دنبال میكردند. انقلاب مشروطه یك انقلاب آزادیگراست كه نمونه اروپایی آن را میتوانیم در جریان انقلاب كبیر فرانسه و اتفاقات پیش از آن پیدا كنیم. این انقلاب در ادبیات جلوههای بسیار زیبایی دارد. بحثهایی در این دوران در قالب ادبیات مطرح میشود كه وجه سیاسی آن در سالهای بعد تبدیل به انقلاب سیاسی مشروطه میشود. آزاداندیشی، ترقی جامعه، جدا شدن از روابط سنتی اجتماع و...؛ همه اینها مفاهیمی است كه در آثار فرهنگی این دوره كاملا مشاهده میكنید. برای مثال شما اگر نشریه حبلالمتین چاپ كلكته را چهار ماه پیش از انقلاب مشروطه بخوانید دقیقا مباحث مربوط قانون اساسی و شكل حكومت در آن مطرح شده است یا سرمقالههای نشریه اختر همینطور. این یك موج است كه در نهایت به انقلاب سال ١٣٢٤ قمری میرسد؛ چون مباحثی كه گفتم وارد بخش خودآگاه جامعه شده بود وجه سیاسی انقلاب مشروطه پیروز شد. اما در كنار این موج یك موج دیگر هم هست كه من آن را موج دولتگرا میدانم. این موج هم از اواسط و اواخر دوره ناصرالدینشاه آغاز شد. این موج با عصر سپهسالار شروع میشود و با اندیشههای فروغی تقویت و وارد جامعه میشود. حالا برعكس در جریان انقلاب فرهنگی مشروطه، یك نوع تفكر انسانگرا وجود دارد نه تفكر قانونگرای گفتمان سپهسالار و فروغی. همین تفكر انسانگرا و آزادیگرا نمونه بیرونیاش میشود انجمنهای ایالتی و ولایتی. حرف من این است كه آنچه منجر به انقلاب سیاسی مشروطه شد نتیجه درخواست تغییری بود كه در سطوح فرهنگی جامعه ایجاد شده بود.
به جز جنبههای فرهنگی، زمینههای عینی انقلاب مشروطه نیز دارای اهمیت است. برخی حتی معتقدند وضعیت اقتصادی جامعه ازجمله مشكلاتی كه برای بازاریان ایران به وجود آورد، عامل كلیدی در جریان انقلاب مشروطه بود. چقدر جنبههای عینی و اقتصادی در این انقلاب اثرگذار بود؟
از اواسط دوره ناصرالدینشاه به بعد ایران دچار معضلات بسیار پیچیدهای از نظر اقتصادی شد. قحطی بزرگی كه در اواخر دهه ١٢٧٠ و اوایل ١٢٨٠ قمری اتفاق افتاد، حدود یكسوم جمعیت ایران را از بین برد و در اثر آن منابع تولیدی ایران لطمه جدی دید. در كنار این ما در این دوران شاهد حضور و گسترش سرمایهگذاریهای بینالمللی در منطقه هستیم. یعنی ما چه میخواستیم چه نمیخواستیم به تحول اقتصادی منطقهای وصل شدیم. ما در این دوران بازارمان از یك طرف به هندوستان وصل بود و از طرف دیگر به روسیه و البته از یك طرف هم به عثمانی و در این مبادلات تجاری و اقتصادی ایران همیشه دست ضعیف را داشت زیرا منابع تولیدیاش بسیار ضعیف و تولید ثروت در كشورمان بسیار كم بود. در چنین شرایطی شما میبینید درنتیجه هجوم تجار و سرمایهگذاران خارجی به داخل ایران، روزبهروز وابستگی ایران به بازارهای جهانی بیشتر میشود. مثلا وضعیت فرش را به عنوان یك كالای تجاری بسیار مهم در آن زمان در نظر بگیرید. در این دوران تجار خارجی كارگاههای كوچك فرشبافی ایران را به طرق مختلف تحت اختیار خود قرار میدادند. نمونه این اتفاق در كرمان بسیار زیاد بود كه كارگاههای خانگی تولید فرش توسط تجار خارجی خریداری میشد. این وابستگیها باعث شد تولید داخل ایران مدام در جهت بازارهای جهانی قرار گیرد نه در جهت رفع نیازهای داخل كشور. در كنار این، فساد داخلی سیستم اداری ایران بهقدری شدید بود كه حتی آن تولیدات و ثروت داخلی محدودی را كه ایجاد میشد، جذب خودش میكرد؛ یعنی این سیستم ازطریق ارتشا، دزدی و... این ثروت را بالا میكشید! حتی اگر ثروت محدودی هم در كشور ایجاد میشد و به خارج از كشور نمیرفت، این ساختار در آن دوران بهقدری فاسد بود كه اجازه توزیع آن را در جامعه نمیداد. درنتیجه وضعیت اقتصادی در كشور بهگونهای بود كه با كوچكترین اتفاقی كه در بازارهای جهانی و منطقهای رخ میداد فشار اقتصادی در داخل كشور بیشتر میشد. مثلا كوچكترین اتفاقی كه در كارخانجات قند روسیه اتفاق میافتاد، وضعیت اقتصاد ما را تحت تاثیر قرار میداد چون قند ما وارداتی بود. حالا این اتفاق بهانهای میشد برای اینكه تجار در كنار اعتراض به كمبود قند، عامل این وضعیت اقتصادی را كه فساد اداری بود، مورد انتقاد قرار دهند. ما از نظر تجاری و اقتصادی در دورهای كه منتهی به انقلاب مشروطه میشود، وضعیت بسیار اسفباری داریم. خصوصا كه دو سال پیش از انقلاب مشروطه، یك موج دیگر از قحطی و طاعون را در كشور داشتهایم. این قحطی كه در سال ١٣٨٢ قمری آغاز شد بخش بزرگی از جمعیت و منابع تولیدی كشور را نابود كرد. اگرچه باید تاكید كنم آنچه برای مردم در آن زمان بسیار ملموس بود فساد حاكم بر سیستم اداری ایران بود. برای مثال اگر كالایی قرار بود وارد كشور شود، از زمان ورود به گمرك تا زمان توزیع در شهرها از چنان فرآیند فاسدی رد میشد كه وقتی به دست مردم در شهرها میرسید، قیمتش چندین برابر شده بود. یك اتفاق دیگر هم كه در این میان افتاد، ناآرامیهای سال ١٩٠٥ میلادی در روسیه بود كه واردات و صادرات ایران را به این كشور دچار مشكل كرد؛ این عامل مضاعفی شد برای وارد آمدن فشار به تجار ایرانی. همه اینها دست به دست هم داد كه سر ماجرای گران شدن قیمت قند، كبریتی به انبار باروت زده و انقلاب شعلهور شود.
با این توضیحات فكر میكنید مهمترین میراث مشروطه برای امروز ایران چیست؟
مشروطیت و انقلاب مشروطه، انقلابی گمشده در غبار زمان است. مشروطیت تنها چهار یا پنج سال در ایران دوام آورد و موج تفكر دولتگرا و دولتسالار در ایران و ساختار حكومتی كشور در آن زمان به سركوب كامل انقلاب مشروطه منجر شد. این موج تنها ظواهری از انقلاب مشروطه را تا دههها بعد ادامه داد اما مانع از تحقق آرمانهای اصیل مشروطه شد. اما این آرمانها و دستاوردها چیست؟ یكی از مهمترین این دستاوردها به نظر من تكثر، تفاهم و اعتماد عمومی بود. مردم و آرای آنها در این انقلاب اصل بودند. تجلی این آرمانها را در انجمنهای ایالتی و ولایتی میتوان دید. آنچه از قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی و همچنین عملكرد مردم در این انجمنها قابل مشاهده است، به ما نشان میدهد مردم در این انجمنها در مقدرات اجتماعی خودشان اختیار كامل داشتند. حتی بر درآمدهای محلی خودشان نظارت داشتند و محل خرج آن را خودشان تعیین میكردند. البته بخشی از این درآمدهای محلی صرف هزینههای ملی میشد. این انجمنها توان بسیار بالایی را در میان مردم ایجاد كرد. پنج سال بعد از انقلاب مشروطه در بحبوحه شدیدترین بحران سیاسی این انجمنهای ایالتی و ولایتی بودند كه ایران را حفظ كردند. در سال ١٣٢٧-١٣٢٦ قمری و پس از به توپ بستن مجلس، وقتی جنگ داخلی در كشور سر گرفت، انجمنها نقش بسیار مهمی ایفا كردند. این انجمنها البته هرگز به دنبال تجزیه ایران نرفتند. اینها نهتنها ادعایی در این زمینه نداشتند بلكه خودشان بودند كه شاكله حكومت را حفظ كنند. شما اگر گزارشهای انجمن تبریز را بخوانید متوجه میشوید كه عملكرد و دیدگاه این انجمنها چه بود.
نمونه دیگری از تفاهم و آزادمنشیای را كه در بطن انقلاب مشروطه جاری بود، شما در مطبوعات آن دوره میبینید. در این دوران در عین اینكه افراد در مطبوعات حرفشان را میزنند، در چارچوب قانون سخن میگویند و عمل میكنند و مطبوعات عموما آزاد هستند نه ارگان یك جای خاص.
نمونه دیگر گروهها و احزاب سیاسی است. توجه داشته باشیم كه نباید توقع داشت از روند انقلاب مشروطه، حزب سیاسی شكل بگیرد. حزب سیاسی كه آن زمان داشتیم یعنی حزب سوسیالدموكرات برگرفته از قفقاز بود كه ریشه آن در قفقاز و شاخههای آن در ایران بودند. اما در یك فرآیند بسیار جالب در جریان مشروطه گروههای سیاسی تشكیل شدند. بعد تشكلهای كوچك تشكیل شدند كه بعدتر به اتحادیهها و جمعیتهای بزرگتر تبدیل شدند كه البته حكومت مانع از ادامه فعالیت آنها شد. این نشان میدهد وقتی در فضای عمومی جامعه آزاداندیشی، تفاهم و اعتماد وجود دارد گروههای سیاسی بهتدریج شكل میگیرند.
موضوع بسیار جالب دیگر «N.G.O»ها هستند كه فرآیند تشكیل آنها در دوره مشروطه كه از قبل از پیروزی وجه سیاسی انقلاب مشروطه آغاز شده بود، بسیار قابل تامل است. در این دوره خیریهها كمكم شروع به شكلگیری میكند. در كنار آنها انجمنهای مرتبط با زنان شكل میگیرد یا اعتصابات كارگری در جاهای مختلف كشور انجام میشود كه همه اینها باید امروز مورد توجه قرار گیرد. شما برای اینكه ببینید مردمسالاری در آن روز ایران چقدر نفوذ داشته است، یك مثال برایتان میزنم؛ براساس مفاد اصل دوم متمم قانون اساسی یك شورای فقها باید تشكیل میشد كه ملزم بود مصوبات مجلس را با مبانی دینی تطبیق دهد كه در صورت عدم تطبیق، مصوبه حذف شود. شما اگر آن اصل را بخوانید خواهید دید كه در این اصل درباره انتخاب این فقها اظهارنظرهای بسیار جالبی وجود دارد. براساس این اصل ٢٠ نفر مجتهد باید ازسوی فقها به مجلس معرفی شوند. نمایندگان از بین این ٢٠ نفر، پنج نفر را انتخاب میكنند كه شورای مجتهدین را تشكیل دهند. یعنی حتی این فقها را نیز مردم انتخاب میكنند. بنابراین گمشده اكنون ما، مردمسالاری، تفاهم و اعتماد عمومی است كه در آن زمان اقشار مختلف نسبت به هم داشتند و یكدیگر را تحمل میكردند. متاسفانه مورخین دولتگرا هم هرگز نتوانستند فرق بین این تفاهم و اعتماد عمومی را با شورش و اعتراض بفهمند و همه را با یك چوب راندند. درنتیجه دستاوردهای انقلاب مشروطه را با دستاوردهای قانونگرایی یكی كردند. درست است كه یكی از دستاوردهای انقلاب مشروطه حكومت قانون بود ولی این قانون براساس منافع مردم بود كه معنا پیدا میكرد نه براساس منافع و اقتضائات دولت. ولی متاسفانه چون از بعد از انقلاب مشروطه قلم در دست دولتسالاران بود آنها هم چیزی را میگفتند كه طبق اقتضائات دولت به معنای عام آن باشد و بنابراین دستاوردهای مشروطه را مصادره كردند.
منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید