دی شیخ گرد شهر همی با چراغ گشت

1397/5/9 ۱۳:۰۶

دی شیخ گرد شهر همی با چراغ گشت

‌حقیقت گاهی برای ظهور، سخت‌ترین امکان‌هایش را بر می‌گزیند و در روزنه ظلمانی "مرگ" تجلی می‌یابد که "عقل سرخ" می‌طلبد و یاری بر سر دار به جرم آشکار ساختن اسرار که «گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند/جرمش آن بود که اسرار هویدا می‌کرد.»

 

‌حقیقت گاهی برای ظهور، سخت‌ترین امکان‌هایش را بر می‌گزیند و در روزنه ظلمانی "مرگ" تجلی می‌یابد که "عقل سرخ" می‌طلبد و یاری بر سر دار به جرم آشکار ساختن اسرار که «گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند/جرمش آن بود که اسرار هویدا می‌کرد.»

این یار بر سر دار ما در روستای سهرورد از توابع زنجان متولد شد، در سال 549 هجری قمری، یگانگی در نگاهش بود و عالم را سراسر نور میدید، در جانش بزم محبتی برقرار بود و پیوند مبارکی میان شرق و غرب عالم اندیشه برقرار کرده بود. شیخ اشراق، به دعوت ملک ظاهر فرزند صلاح الدین ایوبی و حاکم حلب در این شهر ماندگار می‌شود و درس و بحث خود را راه می‌اندازد و در اندک زمانی حلقه‌ای از مریدان به دور او جمع می‌شوند و گروه "اخوان التجرید" را ایجاد می‌کنند.

شهرت و نزدیکی وی با ملک ظاهر، حسادت فقهای قشری شهر را بر می‌انگیزد و ایشان را به بهانه جویی وا می‌دارد و در نهایت همچون استادش سقراط جانش را در راه حقیقت فدا کرده و شهید راه تفکر شد.

نام او شهاب‌الدّین یحیی بن حبش بن امیرک سهروردی معروف به شیخ اشراق یا شیخ شهید است؛ موسس حکمت اشراقی و صاحب کتاب وزین «حکمت الاشراق». وی در سال587 قمری و در 38 سالگی در حلب به خاک سپرده شد.

8 مرداد سال روز شهادت شیخ را در تقویم ملی روز بزرگداشت وی در نظر گرفته‌اند و خبرنگار ایسنا، به این بهانه با حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر سعید رحیمیان، استاد تمام فلسفه دانشگاه شیراز و رئیس سابق پژوهشگاه اسلامی دانشگاه شیراز به گفت‌وگو نشسته است.

 

‌مختصری در باب حکمت اشراق و منابعی که شیخ شهاب الدین سهروردی در پایه‌ریزی این مکتب از آنها متاثر بوده است، توضیح دهید؟

اشراق به معنای نور و نورانی است و کلید واژه این مکتب فلسفی نور است. در فلسفه ‌اشراق، هستی یا وجود مطلق از اصل نورالانوار که همان خداوند است سرچشمه گرفته و این نور، عالم را فرا می‌گیرد. او خودش را میراث‌دار دو گروه می‌داند؛ اولی فلاسفه ی یونان باستان و افرادی همچون فیثاغورث، افلاطون و امتداد آن‌ها در دوران اسلامی، یعنی افرادی چون ذوالنون مصری و ابوسهل تستری هستند و گروه دیگر فلاسفه‌ ایران باستان یا فلاسفه ‌پهلوی که واجد حکمتی تحت عنوان حکمت خسروانی‌اند و افرادی چون کیومرث، فریدون و کیخسرو و زرتشت نبی هستند که امتدادشان در دوران اسلامی، صوفیانی چون بایزید و حلاج و ابوالحسن خرقانی است. شیخ هر دوگروه را میراث دار خمیره ‌حکمت ازلی و حکمت اشراقی می‌داند.

از سوی دیگر او وامدار دو گروه است ‌گروه اول که از ابعاد اشراقی حکمت غفلت کردند و صرفا درگیر مباحث استدلالی و بحثی شدند و در میان گروه دوم نیز مباحث ذوقی و شهودی فراگیر شد و استدلال فراموش و حتی طرد شد.

 

‌شیخ شهید در کجای این تقسیم بندی قرار گرفته است؟

او حقیقت و حکمت را امری واحد تلقی می‌کند و از آن به "خمیره ی ازلی" یاد می‌کند. او هر متفکر و رسولی را پیام‌آور یک حقیقت می‌داند، لذا دو گروه فوق را نیز علیرغم اختلافات ظاهری‌شان، رودهایی می‌داند که از یک چشمه(خمیره ازلی) منتشر شده‌اند و او در پی بازیافتن سرچشمه است و خود را وامدار هر دو گروه می‌داند و در پی جمع میان حکمت اشراقی و حکمت بحثی است.

 

‌اما بیشتر دل در گرو گروه اهل ذوق و شهود دارد، چنین نیست؟

بله چنین است و او در کتاب حکمت‌الاشراق، حکیمی را که صرفا اهل کشف و شهود است،بالاتر از حکیمی که صرفا استدلالی است، می‌نشاند و علت آن نیز، پدید آمدن فروکاستن حکمت به فلسفه است که مستلزم  جابه جایی اصل و فرع است، یعنی استدلال که یکی از ابزارهای فهم حقیقت است جای شهود و کشف را هم می‌گیرد.

 

شیخ اشراق بر چه کسانی تاثیر فکری گذاشته است؟

مسلما در سنت فلسفه اسلامی، هر فیلسوفی که پس از وی آمده مستقیم یا غیر مستقیم متاثر از وی بوده است. حاج ملاهادی سبزواری در یک تقسیم بندی از فلسفه در کتاب منظومه اش، حکمت متعالیه جناب ملاصدرا را  به لحاظ روشی در امتداد حکمت اشراق میداند. مرحوم لاهیجی نیز چنین تصوری دارد. سهروردی علاوه بر فلاسفه، بر عرفا نیز تاثیرگذاشته است. مشخصا برعرفان شیعه از طریق ابن ابی جمهور احسایی تاثیر گذاشته است. در معاصرین نیز می‌توان از هانری کربن به عنوان کاشف سهروردی در مغرب زمین و احیاگر وی در مشرق زمین نام برد. همچنین عده ای از پژوهشگران از تاثیر شیخ اشراق بر «هایدگر» سخن به میان آورده‌اند که بیراه نیست.

 

شیخ اشراق را پیرو کدام یک از مذاهب اسلامی می‌دانید؟

مسلما در روزگار شیخ اشراق و حکومت عباسیان و ایوبیان، تفکیک  شیعه و سنی مانند امروز نبوده است و صورت دیگری داشته است اما تفکر وی با تفکر شیعی قرابت بسیار زیادی دارد به عنوان شاهد مثال؛ وی در مقدمه ی حکمت الاشراق میگوید؛ زمانه ای که خالی از حاکم حکیم(انسان کامل) باشد، زمانه‌ای ظلمانی است در مقابل دوران نورانی که حاکمان، انسان کامل و واجد حکمت نظری و عملی هستند.

 

علت مخالفت علمای سنی حلب با شهاب‌الدین سهروردی و صدور فتوای قتل وی چیست؟

در این زمینه روایات گوناگونی موجود است. شهرزوری معتقد است او را با اتهام سحر و جادو و کیمیا و علوم غریبه به قتل رساندند. برخی معتقدند؛ علمای عصر او یکی از نظریاتش را مبنی بر "تداوم نبوت" گواهی بر ادعای پیامبری او دانسته و حکم اعدام اورا صادر کرده‌اند و برخی دیگر،علت را ارتباط و نزدیکی او با شیعیان اسماعیلیه دانسته‌اند و در آن روزگار اسماعیلیان،قدرت رقیب حکومت بودند.

 

 **بازخوانی حکمت اشراق می‌تواند افقی برای انسان مستاصل عصر ما بگشاید

حکمت اشراق نسبت به حکمت مشا و حکمت متعالیه، چقدر در پاسخگویی به مشکلات و مسائل زمانه ما راهگشاست؟ آیا می‌توان با بازخوانی و احیای آن، گرهی از کار دستان فرو بسته انسان مستاصل زمانه ما گشود؟

یکی از مکاتب فلسفی دوران ما که مخاطبان بسیاری دارد و در پاسخگویی به دغدغه‌های وجودی انسان روزگار ما و پس از جنگ‌های جهانی شکل گرفت، اگزیستانسیالیسم یا مکتب اصالت وجود است. شیخ اشراق نوآوری‌های زیادی دارد که از مهمترین آن‌ها، ایجاد یک ادبیات فلسفی تازه است که زبانی نمادین، رمزی و استعاری دارد که دسته‌ای از آثار شیخ را همین رساله‌های رمزی و نمادین تشکیل می‌دهند که دغدغه‌هایی انسان شناختی را دنبال می‌کنند.

دغدغه‌هایی مانند مرگ، امید،تنهایی، عشق، معنای زندگی و سایر مساله‌های وجودی. اما نه چنین قابلیتی در حکمت جناب ابن سینا موجود هست و در فلسفه ملاصدرای شیرازی نیز، این زبان شاعرانه و این ادبیات تازه، دنبال نشده است. فلذا می‌توان گفت از حیث پرداختن به امور وجودی بشری، مکتب اشراق، قابلیت هم زبانی بیشتری با مسائل وجودی انسان زمان ما را داراست.

 

مهمترین تاثیر و دستاورد شیخ اشراق را چه می‌دانید؟

مهمترین دستاورد و تاثیر او، در ناحیه روشی بود و آن نگاهی بود که شیخ شهید به کشف و شهود و تاثیر آن در فلسفه داشت که با این نگاه توانست خداوند را به عنوان نورالانوار ببیند و رابطه جهان را با خداوند، مثل رابطه خورشید و انوار آن ببیند و وجهه نورانی عالم  و انسان را درک کند و اینکه چگونه انسان به اصل و مبدا خودش رجوع می‌کند. اینها همگی در پرتو آن کشف و شهودی که وی تنقیح کرد، حاصل شد و سپس با کمک همین فلسفه توانست نگاه ویژه‌ای به آیات و روایات نیز داشته باشد چنانکه در آثار او به خصوص در اللمحات واضح است.

 

**سفارش شیخ به شرح صدر و طرح مبانی هرمنوتیک

به عنوان سخن پایانی، به مناسبت بزرگداشت شیخ شهاب‌الدین یحیی سهروردی تحفه‌ای از ایشان به یادگار به ما بدهید.

شهرزوری، شارح آثار او می‌گوید؛ چند نصیحت که شیخ اشراق به شاگردانش میکرد یکی این بود که در باب شرح صدر و پذیرش اقوال مخالف میفرمود:«بدان که حقیقت چون آفتابی است و روزنه‌ها بسیار، شهر یکی است و خانه بسیار و راه‌ها بی‌شمار» که در واقع این نصیحت ناظر به نوعی تکثرگرایی معرفتی است. نکته دیگر که رهیافتی هرمنوتیکی دارد اینگونه است که می‌گوید:«در روز قیامت از هر هزارنفری که برمی‌خیزند 999 نفر کشتگان عبارت‌اند. نیز در باب نحوه رویکرد زنده و تعامل  فعال با کتاب الهی گفته است: و بر شما باد که قرآن را چنان بخوانید که گویی هر آیه‌ای خطاب به شما و در شان شما نازل شده است.»

منبع: ایسنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: