1397/4/30 ۰۹:۱۶
«مجلس ششم بازشد.انتخابات تهران و حومه بالنسبه آزاد بود. رفقای ما غالباً انتخاب شدند.... در این مجلس پرده دیکتاتوری علنیتر و بدون روپوش بالا رفت... ما دوره ششم را به پایان بردیم و در دوره بعد لایق آن نبودیم که دیگرباره قدم به مجلس شورای ملی بگذاریم... و چند تنی هم از رفقای ما که در دوره هفتم انتخاب شدند، از وکالت استعفا کردند و در خانه نشستند.»
به مناسب سالگرد ساخت یک تصنیف ماندگار
حنانه احمدی تبریزی: «مجلس ششم بازشد.انتخابات تهران و حومه بالنسبه آزاد بود. رفقای ما غالباً انتخاب شدند.... در این مجلس پرده دیکتاتوری علنیتر و بدون روپوش بالا رفت... ما دوره ششم را به پایان بردیم و در دوره بعد لایق آن نبودیم که دیگرباره قدم به مجلس شورای ملی بگذاریم... و چند تنی هم از رفقای ما که در دوره هفتم انتخاب شدند، از وکالت استعفا کردند و در خانه نشستند.»
این یادداشت محمدتقی بهار(ملکالشعرا)درباره اولین دوره انتخابات مجلس تهران، پس از تثبیت جایگاه حکومتی رضاخان در ایران است. زمانی که او و تنی چند از مشروطهخواهان قدیمی به فراست دریافته بودند، شر رضاخان پس از دفع خطر تجزیه ایران، قراراست دامن این خاک را بگیرد و این یعنی آغاز ایام فترت مشروطهخواهان پرشوری که توانسته بودند از شاه بیمار قاجار(مظفرالدین شاه) امضای تأسیس مجلس را بگیرند و نگذارند پس از دسیسه روسها با محمدعلی شاه چراغ خانه ملت خاموش بماند. سلطه رضاخان و اقتدار مطلق وی برتمام امور کشور، باعث شده بود که بسیاری از حامیان جان بدربرده رضاخان که اغلب از ساختار قدرت طرد شده بودند، مورد مؤاخذه فعالان و کنشگران جوانتر قرار بگیرند. برای آنها بهطور جد این سؤال مطرح بود که آیا هیچ آلترناتیوی ارجحتر از حاکم کردن این رضاخان وجود نداشت؟
از امثال محمد تقی بهار و احمد کسروی در جستارهایی که عمدتاً پس از شهریور ۱۳۲۰ منتشر شده اینطور برمی آید که اتفاقاتی که پس از آغاز سلطنت احمدشاه یکی پس از دیگری بروز میکرد همه را نگران کرده بود. گروهی از نخبگان سیاسی نظیر سیدحسن تقیزاده، علیاکبر داور، محمدعلی فروغی و حتی خود بهار متوجه شده بودند شاه جوان سالهایی که در غوغای قحطی جنگ جهانی اول بهفکر فروختن ذخیره گندم خود به ارباب کیخسرو شاهرخ به قیمت گزاف و گرفتن رشوه برای گردش در شهرهای اروپا است، عرضه حفظ ایران در مصاف با استعمارگران و اذناب وتجزیه طلبانی چون شیخ خزعل را ندارد. ﺗﺰار پطرکبیر و اتوفون بیسمارک و ناپلئون بناپارتی باید تا ایران را شده با زور دگنک به روز کرده و حافظ حریم ممالک محروسه باشد. پس طبیعی بود که گزینه پیشنهادی انگلیسیها مورد پذیرش نخبگان سیاسی باشد.
با تثبیت دیکتاتوری رضاخان، ملکالشعرای بهار هم بیشتر وقت خود را به فعالیت فرهنگی گذراند. بهار که بهعنوان یکی از مخالفان رضاخان شناخته شده بود مورد طعن و ملامت نشریه «ناهید» قرار گرفته بود. مدیر مسئول و مؤسس این نشریه فکاهی (میرزا ابراهیم ناهید) ارگان حامی رضاخان بود و با پرخاش به ملکالشعرا و «طماع الشعرا» خطاب کردن وی، از بهار این گونه جواب گرفته بود:
ای سیهنامه ناهید و طرفدار رضا / آلت ٱلت بدخواه وطن درهر باب
زمانی که ملکالشعرای بهار این مصرع را در ذم میرزا ابراهیم ناهید سرود درخواب هم نمیدید که چندی بعد، از قبل استبداد رضاخانی با میرزا ابراهیم در یک زندان همبند شود.از مراوده میرزا ابراهیم (آلت رسانهای حامی رضاخان) و ملکالشعرا البته نه همین حسن عنایات! که یکی از ماندگارترین آثار هنری تاریخ معاصر بهیادگار ماند.
ماجرا از این قرار بود که میرزا ابراهیم و بهار هردو اهل ذوق هنری و موسیقایی بودند و همین مسأله باعث شده بود که پای چهرههایی نظیر عارف قزوینی و مرتضی نیداوود هم به دفتر مجله باز شود. بعد از آغاز استبداد رضاخانی موج عظیمی از یأس و سرخوردگی گریبان فعالان پرشروشور انقلاب مشروطه را گرفت. برای ایشان بسیار تلخ و جانکاه بود که ببینند میراثی که برای حفظ آن امثال میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل، ستارخان و باقرخان و... از جان و مال خود برای تحقق آن مایهگذاشتند (مجلس مشروطه) حالا شده ملعبه دست یک شاه مستبد.
میرزا ابراهیم ناهید برای هفتمین سال انتشار نشریه تصمیم به برگزاری جشنی گرفت و بنا شد روی یکی از تصنیفهای مرتضی نیداوود، شعری باصدای قمرالملوک وزیری اجرا شود. و اینگونه بود که ۹۱سال پیش در چنین روزهایی (تیرماه ۱۳۰۶) در باغ سهمالدوله، قطعهای در ماهور بهعنوان «اثر طبع یکی از استادان سخن» با صدای ملوک ضرابی اجرا شد. نام شاعر را به سبب بیم از عناد حکومت پنهان نگه داشتند. صفحه این کار توسط پلیفون با تار مرتضیخان نیداود و ویولن موسی معروفی (پدر جواد معروفی) و صدای قمرالملوک وزیری ضبط و توزیع شد.
برخی میگویند بهار، ترانه مرغ سحر را در زندان رضاشاه سروده است. هرچند بهقرار منابع متقن، بهار شعر این تصنیف را در اواخر دوران قاجار سروده و در هنگام تنظیم آن برای ملودی نیداود، ایران درگیر استبدادی دیگر بود که میتوانست مهرپایانی باشد بر آرمانهای مترقی مشروطهخواهان. نیداود در مصاحبهای که سال ۱۳5۵ با علی مبشر انجام داده، اذعان میکند که بهار برای هماهنگی ترانه و تصنیف شعر را بازسرایی کرده و برای این کار مجبور به حفظ ملودی میشود.
از نکات جالب مربوط به ساخت این اثر که بحق باید آن را یکی از مهمترین آثار هنری معاصر تلقی کرد، همنشینی شعر با آهنگ و هماهنگی ملودی با روح زمانه بود. شخصیت اصلی این ترانه یعنی همان مرغ سحر میتواند نمادی از ایران مبتلا و دربند استبداد و ظلم و ستم باشد که ظلم ظالم و جور صیاد انگیزه رهایی را از وی سلب کرده.
پاره دوم این ترانه که عمدتاً در اکثر اجراها به تقلید از محمد رضا شجریان خوانده نمیشود، اگرچه بسیار شعاری و فاقد بدایع ادبی است اما میتواند تأثیرپذیری شاعر از اندیشههای مساواتطلبانه و چپگرایانه متأثر از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ میلادی را به وضوح نشان دهد:
عمر حقیقت بهسر شد، عهد و وفا بیاثر شد
ناله عاشق، ناز معشوق، هر دو دروغ و بیثمر شد
راستی و مهر و محبت فسانه شد
قول و شرافت همگی از میانه شد
از پی دزدی، وطن و دین بهانه شد
دیده تر شد
جور مالک، ظلم ارباب، زارع از غم گشته بیتاب
ساغر اغنیا پُر میناب، جام ما پُر ز خون جگر شد
ای دل تنگ ناله سر کن، از مساوات صرفنظر شد
تا سالهای دهه پنجاه توجه چندانی به این اثر نشد، اما اجرای محمد رضا لطفی از این اثر با صدای هنگامه اخوان در برنامه گلها و به تبع آن رویدادهای منتهی به انقلاب اسلامی بار دیگر این اثر را دوباره مطرح ساخت.بعد از انقلاب خوانندگان دیگر تلاش کردند این اثر را در قالبهای مدرن و با نوآوری بیشتر اجرا کنند که شاید مشهورترینشان اجرای فرهاد مهراد از این اثر باشد.
منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید