پیدایش عکاسی در ایران (۳) / نگار شیخان

1397/4/9 ۱۰:۵۷

پیدایش عکاسی در ایران (۳) / نگار شیخان

پيدايش عکاسی در ايران در دسامبر ۱۸۴۲ يعنی سه سال پس از اعلام موجوديت آن در فرانسه روی داده است، نخستين دوربين های عکاسی به روش داگرئوتيپ به درخواست محمد شاه قاجار از کشور های روسيه و انگليس به دربار ايران وارد می شود , که البته روسها دوربين اهدايی امپراطور را زودتر به ايران و دربار می رسانند, و توسط ديپلمات جوان خود " نيکلای پاولوف" که به اين منظور آموزش عکاسی ديده بود , نخستين عکاسی در ايران در تاريخ ۱۸۴۲ ميلادی ( ۱۲۲۱ هجری .ش) انجام گرفت .

 

 

پيدايش عکاسی در ايران در دسامبر ۱۸۴۲ يعنی سه سال پس از اعلام موجوديت آن در فرانسه روی داده است، نخستين دوربين های عکاسی به روش داگرئوتيپ به درخواست محمد شاه قاجار از کشور های روسيه و انگليس به دربار ايران وارد می شود , که البته روسها دوربين اهدايی امپراطور را زودتر به ايران و دربار می رسانند, و توسط ديپلمات جوان خود " نيکلای پاولوف" که به اين منظور آموزش عکاسی ديده بود , نخستين عکاسی در ايران در تاريخ ۱۸۴۲ ميلادی ( ۱۲۲۱ هجری .ش) انجام گرفت .

بيشترين سوژه های عکاسی افراد سلطنتی و بخصوص ناصرالدين ميرزا (شاه آينده) بودند که بر صفحه داگرئوتيپ نقش می بستند . شيفتگی فراوان ناصرالدين ميرزا به عکاسی و حمايتهای گسترده او از اين فن و هنر حتی در طول سلطنت طولانی خودش زمينه ساز رواج گسترده عکا سی در ايران و بخصوص به صورت علمی وآموزش آن در مدرسه دارالفنون شد.

ژول ريشار را بايد اولين عکاس به روش داگرئوتيپ در ايران دانست , و سپس ملک قاسم ميرزا که به هر دو روش داگرئوتيپ و کولوديون آشنايی داشته است و درآخر خود ناصرالدين شاه که به عکاسی مسلط بوده است.

عکاسان ايران در آنزمان را بايد به دو دسته تقسيم کرد : ۱- عکاسان ايرانی ۲- عکاسان خارجی که به نحوی

در ايران در پست های دولتی و يا در دربار ايران مسئوليتی داشتند, و در کنار پست دولتی خود به کار عکاسی نيز مشغول بودند.

از عکا سان ايرانی , ناصرالدين شاه – ملک قاسم ميرزا – آقارضاخان (اقبال السلطنه)- موچول خان (غلامحسين خان صديق السلطنه) – عباسعلی بيگ – سردار علی خان حاکم – ميرزا احمد صنيع السلطنه – مسيو فکرد – علی خان امين حضرت (معتمد السلطان) – ميرزا حسينعلی عکاسباشی – ميرزا محمد خان حشمت الممالک – سلطان اويس ميرزا – عبداله ميرزا قاجار - ميرزا ابراهيم صحافباشی – ميرزا ابراهيم صنيع السلطنه ( ميرزا ابراهيم عکاسباشی ) – محمد حسن قاجار – ميرزا سيد علی خان اعتماد حضور مستوفی ( مير سيد علی ) – امير خان جليل الدوله ( امير خان قاجار) – آنتوان خان سوريوگين – خانبابای حسينی – دکتر حيدر ميرزا شاهرخشاهی – جهانشاه ميرزا – روسی خان ( ايوانف) – محمد جعفر خان خادم – ماشااله خان فتو گرافی – اشرف السلطنه (عزت ملک خانم) – فاطمه سلطان خانم و عذرا خانم )- سمباتيان – رستميان – ميرزا عليخان گراور ساز – ژول ريشار (مسيو ريشار خان )- ژوزف پاپازيان و.... را می توان نام برد.

از عکاسان خارجی نيز به آگوست کرشيش – کارليان – بلوک ويل – فوکتی ( فکاته کوکاتی) – لوئيجی پشه لوئيجی مونتابونه – جيانوزی – ارنست هولستر – و... می توان اشاره کرد.

 

عکاسان ايرانی :

با توجه به کثرت شيفتگان عکاسی در موقع ورود اين هنر صنعت , معرفی تمامی عکاسان فوق امکان پذير نيست و فقط به معرفی چند تن از مشاهير آن بسنده می کنيم .

 

۱- ژول ريشار : (ميرزا رضا خان)

ژول ريشار در تاريخ ۱۸۱۶ ميلادی ( ۱۲۳۱ ه.ق) در فرانسه بدنيا آمد , سه سال از جوانی خود را در انگلستان

مشغول تحصيل پزشکی و انگليسی بوده است .

در سال ۱۸۴۴ ميلادی( ۱۲۶۰ ه.ق) به سمت ايران حرکت کرد و در اکتبر هما ن سال به تبريز رسيد و بعد از ۴ روز استراحت، بی درنگ به سمت تهران حرکت کرد .

در زمان پادشاهی محمد شاه قاجار , مسلمان شد ونام رضا را برگزيد و در زمان ناصرالدين شاه و به فرمان شخص شاه لقب خان گرفت و به ميرزا رضا خان ويا ريشار خان معروف گرديد.

او بعد از تاسيس مدرسه دارالفنون به عنوان اولين معلم زبان فرانسه در اين مدرسه مشغول بکار شد و تا آخر عمر خويش , نيز در اين سمت باقی ماند, قابل ذکر است بسياری از رجال نامدار ايران در عصر پهلوی و قاجار زبان فرانسه را از او آموخته اند.

از وظايف ديگر او در دوران ناصر الدين شاه ترجمه بعضی از اسنا د و مترجمی زبان فرانسه بود.

بعد از ورود دوربين عکاسی به ايران او اولين نفری بود که عکاسی کرد و هنر عکاسی را در ايران بسط و توسعه

داد، و در بسياری از سفرهای داخلی و خارجی به همراه شاه سفر کرد و عکسهای زيادی تهيه کرد .

از او تاکنون عکسی و يا نوشتاری يافت نشده است . اما بسياری از نويسندگان ومحققان ايرانی ( مهدی بامداد-

صنيع الدوله – خليل خان ثقفی و...) اورا اولين عکاس ايران می دانند که عکسهای بسياری تهيه کرده بود , حتی دانا استاين اورا اولين عکاس ايرانی که با داگرئوتيپ کار کرده است می شناسد.

بالاخره او درسن ۷۷ سالگی در سال ۱۸۹۱ ميلادی ( ۱۳۰۸ ه.ق) در گذشت واورا در گورستان آب انبار قاسم

شهر ری دفن کردند. يکی از عللی که ريشار خان را در زمره عکاسان ايرانی قرار داديم نيز همين حضور او از جوانی تا پيری وحتی مرگ او در ايران بوده است .

 

۲- ملک قاسم ميرزا :

او فرزند ۲۴ فتحعليشاه و طبيب بود, او بعد از ژول ريشار اولين ايرانی است که عکاسی کرده و به هر دو روش

داگرئوتيپ و کولوديون آشنايی داشته است.

بعد از انقلاب اسلامی و بدنبال حمله اشرار به منزل او در روستای شيشوان ( عجب شير) و به آتش کشيدن منزل او عکس زيادی از او به جا نمانده است , البته به ادعای نويسندگانی چون شهريار عدل و يحيی ذکا از آلبومی که شاهزاده ملک ميرزا به ناصرالدين شاه هديه داده بودهشت عکس باقی مانده که به روش نگاتيو کاغذی( تالبوتايپ) تهيه شده اند.

اخيرا" برخی از عکسهای او در کاخ گلستان و در يک مجلد آلبوم طی مراسمی به نمايش عموم در آمد. ص 4

 

۳- ناصرالدين شاه قاجار:

در سال ۱۲۶۴ هجری قمری و بدنبال مرگ محمد شاه او به سلطنت رسيد و بدنبال علاقه ای که به عکاسی داشت

وقت زيادی را به اين هنر اختصاص می داد, او دومين ايرانی است که عکاسی کرده است .

دوران عکاسی او به دو دوران تقسيم می شد , در دوره اول با قطع کوچک کار می کرد و سوژه های او پرتره و

عکسهايی از حرمسرا و اندرونی کاخ او بود و اوج عکاسی او در دهه ۸۰ هجری قمری بود که دو دستيار نيز

بنامهای جعفر قليخان نير الملک هدايت و موچول خان داشت.

در دوره دوم که تقريبا" ۱۰ سال طول کشيد وتا پايان عمرش ادامه داشت عکاسی با دوربين قطع بزرگ بود و

کيفيت عکسها بهتر وترکيب بندی ها منسجم تر بودند.

او که چهارمين شاه دودمان بود , به شاه شهيد و سلطان صاحب قران نيز مشهور بود,عکسهای زيادی از ناصرالدين شاه باقيمانده که هم اکنون در کاخ گلستان باقی است .

از کارهای او در رشد وتوسعه عکاسی می توان به : اعزام عکاسان مستند به نواحی مختلف و عکاسی ازابنيه

تاريخی ايران مانند تخت جمشيد , اعزام عکاس به مناطق جنگی که اسارت بلوک ويل را در جنگ با ترکمنها دربرداشت ( همزمان با جنگ کريمه)، استخدام معلمين عکاسی خارجی جهت آموزش عکاسی (کارليان) , ابداع لقب عکاسباشی , عکاسی از زنان , ايجاد عکاسخانه دربار , پايه گذاری نوشتن شرح عکس , تاليف کتابهای عکاسی , توسعه عکاسی در بين اشراف و درباريان , دستور تاسيس اولين ع ا کسخانه عمومی تهران , گزارشهای تصويری از سفرها – اردوها – حاکمان ولايات – زندانيان و مجرمان – افراد درباری و...... ص6

 

۴- آنتوان سوريوگين:

آنتوان سوريوگين در سال ۱۸۴۰ ميلادی از يک پدر مادر گرجی تبار و در تهران زاده شد ( در سفارت روسيه

تزاری در تهران) , پدر ش واسيلی ( مستشرق) و ديپلمات سفارت روسيه بود , کودکی را در ايران گذراند و بعد

از مرگ پدر که بر اثر حادثه ای پيش آمده بود, به اتفاق خانواده به گرجستان بازگشت.

در تفليس به اتفاق برادرانش نزد عکاس معروف روسی ديمتری ايوانويچ ژرماکوف عکاسی آموخت , و مجددا"

به همراه برادرانش امانوئل و کوليا در سال ۱۸۷۰ ميلادی ( ۱۲۸۷ ه . ق) به ايران (تبريز) بازگشت و ساکن شد و به دستگاه وليعهد مظفرالدين ميرزا راه يافت و به لقب خان مفتخر گرديد. سپس به تهران آمد و در خيابان علاء الدوله ( فردوسی) يک استوديو عکاسی باز کرد. در تهران با يک دختر ايرانی ارمنی تبار ازدواج کرد که نتيجه اين ازدواج هفت فرزند بود که فقط يک دختر و پسرزنده ماندند .

از مکانهای تاريخی زيادی چون گنبد سلطانيه ومسجد کبود عکاسی کرد, در گرفتن تصاوير کتاب " سيری درهنر ايران" آبهام پوپ (که در اصفهان مدفون است) مشارکت کرد.با توجه به تسلط به زبان فرانسه رساله عکاسی " ليبر" را ترجمه به فارسی کرد.گرايش او به عکاسی خبری بود, از اينرو عکس هايی از آغاز مشروطيت , بست نشينی در سفارت انگليس , بر دار شدن ميرزا رضای کرمانی قاتل ناصرالدين شاه گرفت.

گردشگران و محققين فراوانی که به ايران سفر می کردند ( و عکاس نبودند) , با کمک عکسهای آنتوان با ايران آشنا می شدند و سفرنامه های خود را با عکس های او مزين می کردند, و به اين طريق شهرت و آوازه اوبه خارج از مرز ها کشيده شد.

در نمايشگاه ۱۸۹۷ ميلادی بروکسل و نمايشگاه ۱۹۰۰ ميلادی پاريس مدال گرفت , و نيز از دولت ايران نشان شير و خورشيد الماس نشان دريافت نمود.

در اواخر عمر او دچار مشکلات فراوانی شد , بعد از به توپ بستن مجلس عکاسخانه او خسارات فراوانی ديد و

از حدود ۷۰۰۰ شيشه نگاتيو او بسياری از آن که منظم و شماره بندی شده بود نابود شد. به علت مظنون بودن به رابطه با مشروطه طلبان تحت تعقيب قرار گرفت و به سفارت انگليس پناهنده شد , و بعد(ص8)

از انقراض سلسله قاجار, حکومت جديد( پهلوی) به نفی حکومت قبلی پرداخت و ۲۰۰۰ نگاتيو او توقيف شد.

سرانجام انتوان سوريوگين در سال ۱۹۳۳ ميلادی ( ۱۳۱۲ ه. ش) درگذشت و در گورستان ارامنه در دروازه دولاب تهران به خاک سپرده شد.

دخترش ماری که در روزهای آخر عمر او عکاسخانه را اداره می کرد , بخشی از عکسهارا ( حدود ۷۰۰ شيشه)

بعد از مرگ پدر از توقيف در آورد , که بخشی از آنها در گالری هنر فرير امريکا نگهداری می شوند, که در سال ۱۹۸۳ ميلادی نمايشگاهی از عکسهای اودر آن گالری بر پا شد.

تعداد ۶۰ قطعه از عکسهای او که به شيوه آلبومين قهوه ای چاپ شده بود توسط جوزف آبتن خريداری شد, و

و تعداد ديگری از عکسها توسط يک ديپلمات هلندی به موزه ملی نژاد شناسی شهر ليدن هديه شد.

در دوره قاجار بزرگ کردن عکس رايج نبود و فقط بدست خبرگاتی چون عبداله ميرزا و آنتوان خان سوريوگين

انجام می گرفته است. او يکی از عکاسان بزرگ ايران بود که عکاسی ايران را به جهان معرفی کرد .

بخش دوم مقاله را اینجا بخوانید.

 

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: