درباره فريدون آدميت: وفادار به متن تاريخ / سيد عليرضا میرعلی نقى

1397/3/28 ۱۰:۰۸

درباره فريدون آدميت: وفادار به متن تاريخ / سيد عليرضا میرعلی نقى

فريدون آدميت را از جدی‌ترین چهره‌های تاریخ‌نگاری علمى در ايران می‌شناسند. اما قدر و مقام او از اين بسى فراتر است. تاریخ‌نگارانی كه با اين رشته از حد عادی آشناتر هستند، او را فيلسوفى سياسى با اندیشه‌هایی در خور اعتنا می‌دانند و حتى مقام او در اين زمينه را از مقام آدميت مورخ برتر مى‌شمرند. هر كتاب و مقاله‌ای كه از او منتشر شد، اعتبار يك مآخذ ثابت و خدشه‌ناپذیر را داشته و مجموعه آثار او، فخرى است براى تاريخ معاصر، زبان فارسى و انديشه ترقی‌خواهی در ايران امروز....

 

فريدون آدميت را از جدی‌ترین چهره‌های تاریخ‌نگاری علمى در ايران می‌شناسند. اما قدر و مقام او از اين بسى فراتر است. تاریخ‌نگارانی كه با اين رشته از حد عادی آشناتر هستند، او را فيلسوفى سياسى با اندیشه‌هایی در خور اعتنا می‌دانند و حتى مقام او در اين زمينه را از مقام آدميت مورخ برتر مى‌شمرند. هر كتاب و مقاله‌ای كه از او منتشر شد، اعتبار يك مآخذ ثابت و خدشه‌ناپذیر را داشته و مجموعه آثار او، فخرى است براى تاريخ معاصر، زبان فارسى و انديشه ترقی‌خواهی در ايران امروز....

- متولد تهران ـ ۱۲۹۹

ـ تحصيل در مدرسه دارالفنون

ـ فارغ‌التحصیل دانشكده حقوق و علوم سياسى ۱۳۲۱

ـ اخذ درجه دكتراى تاريخ و فلسفه سياسى از دانشگاه لندن ۱۹۴۱

- آدمیت در سال ۱۳۱۹ به استخدام وزارت امور خارجه درآمد تا ضمن کار، تحصیلات خود در خارج از کشور را تکمیل کند

- او حدود بیست سال هم مقام داور بین‌الملل را در دیوان حکمیت لاهه داشت.

 

كتابشناسى آثار:

* اين عناوين تنها کتاب‌ها هستند و فهرست مقالات مجزاست.

۱ـ آشفتگى در فکر تاریخی. تهران، جهان انديشه

۲ـ افكار اجتماعى و سياسى و اقتصادى در آثار منتشرنشده دوران قاجار ( با همكارى هما ناطق) تهران

۳ـ اميركبير و ايران يا ورقى از تاريخ ايران ( با مقدمه محمود محمود). تهران

۴ـ اميركبير و ايران. تهران، خوارزمى

۵ـ انديشه ترقى و حكومت قانون عصر سپهسالار. تهران، خوارزمى

۶- اندیشه‌های طالبوف تبريزى. تهران، دماوند

۷ـ اندیشه‌های ميرزاآقاخان كرمانى. تهران، طهورى

۸ـ اندیشه‌های ميرزا فتحعلى آخوندزاده. تهران، خوارزمى

۹ـ ايدئولوژى نهضت مشروطيت (جلد اول). تهران، پيام

۱۰ـ ايدئولوژى نهضت مشروطيت (جلد دوم): مجلس اول و بحران آزادى. تهران

۱۱ـ تاريخ فكر (از سومر تا يونان و روم).تهران، روشنگران

۱۲ـ شورش بر امتیازنامه رژى تهران، پيام

۱۳ـ فكر آزادى و مقدمه نهضت مشروطيت. تهران، سخن

۱۴ـ فكر دمكراسى اجتماعى در نهضت مشروطيت ايران. تهران، پيام

۱۵ـ مقالات تاريخى. تهران

 

- آدمیت مخالفانی از طیف مذهبی و غیرمذهبی دارد. برخی از نیروهای غیرمذهبی ایران به خاطر توجه او به نقش روحانیون در مشروطه و برخی از مذهبی‌ها هم به خاطر توجه او به نیروهای غیرمذهبی و روشنفکران غیرمذهبی. همچنین برخی از اقلیت‌های مذهبی چون بهاییان به خاطر دیدگاه‌های او دربارهٔ بهاءالله منتقد او هستند و برخی از چپ‌ها به دلیل مواضع او، به او انتقاد دارند.

 

تولد فريدون آدميت در خانواده‌ای فرهنگى ـ سياسى و معتقد به دانش‌اندوزی بوده است. در دوره دانش‌آموزی مدرسه دارالفنون ، كلاس پنجم متوسطه را گذراند و شش ماه بعد نيز از عهده امتحان نهايى مدرسه متوسطه برآمد. در آن زمان بسيار نادر بود كه در دوره دوم متوسطه، محصلى بتواند به اصطلاح یک‌ساله دو كلاس برود، مگر اين كه حقيقتاً درخشان باشد. افراد معدودی از سالخوردگان امروز كه صعوبت و جديت نظام‌های آموزشى قديم را به خاطر دارند، بر اين سخن گواه‌اند. دو ماه پيش از امتحان نهايى متوسطه، پدرش درگذشت و چه‌بسا ممكن بود از خيال امتحانات نهايى منصرف گردد.

اما به ترغيب ابراهيم حكيمى (حكيم الملك) ، دوست ديرين پدرش كه به ادامه تحصيلات دانشگاهى فريدون آدميت جوان علاقه داشت، كارش را دنبال كرد و از پيش برد. بهترين استادش در دارالفنون، علامه جلال همايى بود كه از آموزش عالى او مايه اندوخت. از دبيرستان به دانشكده حقوق و علوم سياسى رفت و سه سال بعد فارغ‌التحصیل شد. پایان‌نامه دانشگاهى خود را درباره زندگى سياسى میرزا تقی‌خان اميركبير نوشت كه دو سال بعد از فارغ‌التحصیلی، در ۱۳۲۳ ، با مقدمه استادش محمود محمود (۱۳۴۴ ـ ۱۲۶۰) به‌صورت كتاب معروف «اميركبير و ایران» منتشر شد. فريدون آدميت، دانشجوى جوان و جدى سال‌های ايران بحران‌زده جنگ جهانى دوم، از سال ۱۳۱۹ به خدمت وزارت امور خارجه درآمد. هم كار می‌کرد وهم درس می‌خواند؛ با هدف تحصيلات عالى دانشگاهى در اروپا يا آمريكا، كه اين فرصت را خدمت رسمى در وزارتخانه برايش فراهم می‌کرد. اولين مأموريت او در دى ۱۳۲۳ (ژانويه ۱۹۴۵) دبيرى ساده سفارت ايران در لندن بود.

دوران پنج‌ساله مأموريت در سفارت ايران ، در لندن، براى تحصيل و تحقيق او بارآور بود. در دانشكده علوم سياسى و اقتصاد لندن، تاريخ سياسى و فلسفه سياسى خواند؛ و به حرف يكى از دانشمندان كه توصيه كرده بود «براى ادامه تحصيلات به مدرسه السنه شرقيه برود» وقعى نگذاشت. شرق‌شناسی و تحقیقات خاورمیانه‌ای و اوريانتاليسم را باب طبع خود نديد؛ و به تعبير کنایه‌آمیز خودش «علوم غريبه غربيه »به مزاج او بهتر می‌ساخت. از دانشگاه لندن درجه دكترى گرفت و گزارش رئيس آكادمى و استاد تاريخ روابط بین‌الملل، چارلز وبستر، گواه آينده درخشان او بود: «آقاى آدميت در تحقيق تاريخ روابط ديپلماسى تهران در دوره اوايل سده نوزدهم، علاوه بر پشتكار و مهارت فنى، نمودار بصيرت و تفكر تاريخى استثنايى است. همچنين در دوره‌های ديگر تاريخ ديپلماسى «آرشيوهاى وزارت امور خارجه انگلستان، وزارت هندوستان و منابع خطى كتابخانه موزه بريتانيا تحقيق كرده است.بدان مراتب، آقاى آدميت در تاريخ روابط ديپلماسى ايران در سده نوزدهم دانش استثنايى كسب كرده است و يقين دارم كه می‌تواند تأثير بزرگى در تحول تحقيقات تاريخى در ايران داشته باشد انتظار دارم در آينده آثار مهمى به وجود بياورد».

| رساله پایان‌نامه تحصيلى «آن جوان بسيار آراسته وجدى » [تعبير استاد: محمود محمود از فريدون آدميت] پايه كتابى بود كه بعدها، استاد محمود محمود بر آن مقدمه نوشت و با نام «اميركبير و ايران» به چاپ رسيد. در برهوت فرهنگى ايران بحران‌زده سال‌های جنگ جهانى دوم، اين اثر حادثه‌ای بود و هنوز هم حادثه‌ای است كه پنجاه سال سالخوردگى از رونق و اعتبار آن نكاسته است.در آن دوران فريدون آدميت افسر نظام‌وظیفه بود و عصرها بعد از دانشكده افسرى ، به كافه فردوس می‌رفت كه صادق هدايت و دوستانش در آنجا پاتوق داشتند. دو انديشمند مهم ايران آن عصر، هدايت و دكتر حسن شهيد نورايى (استاد تاريخ وعقايد اقتصادى در دانشكده حقوق ) آن كتاب را پسنديدند و آدميت را فراوان تشويق كردند. هدايت كه بسيار سخت پسند بود و هیچ اثرى را بدون گوشه و کنایه باقى نمی‌گذاشت، «امیرکبیر و ايران» را ستود و خواندنش را به همه دوستانش توصيه كرد؛ و شهید نورايى نيز ترجمه قطعه‌هایی ، اثر يكى از اقتصاد شناسان نامدار آلمان (در مبحث انتقاد از اقتصاد استعمارى) به آدميت سپرد كه براى جلد دوم «امیرکبیر و ایران» در مبحث اقتصاد، از آن بهره گيرد. آدميت، هميشه از هدايت و شهید نورايى با احترام قلبى ياد می‌کند؛ و ناطق ، مورخ شناخته شده و معتبر ايرانى (ساكن پاريس و فعلاً بازنشسته) از قول او می‌گوید: «هدايت بزرگوارترين انسانى بود كه در میان هم‌وطنانم شناختم. در میان هر قوم و قبیله‌ای و از هر رده‌ای».

بعد از بازگشت به تهران ، در سال ۱۳۲۸ معاون امور حقوقى شد وبعداز يك سال، به مأموريت در نمايندگى ايران در سازمان ملل متحد رفت . در همان روزهايى كه هدايت و شهید نورايى به فاصله يك روز در پاريس درگذشتند. از آن تاريخ تا هشت سال بعد كه به مقام وزيرمختارى در همان نمايندگى رسيد، در كار سازمان ملل متحد بود؛ خواه در سمت رياست اداره سازمان‌های بین‌الملل ، خواه به نمايندگى در کمیسیون‌های سياسى و حقوق مجمع عمومى ملل متحد. در سال ،۱۳۳۴ كتاب «جزایر بحرین : تحقيق در تاريخ ديپلماسى و حقوق بین‌الملل» را به زبان انگليسى نوشت و در نيويورك منتشر كرد. در کنفرانس‌های ديگر هم شركت داشت : ازجمله در كنفرانس كشورهاى آسيايى و آفریقایی در باندونگ . آدميت، به قول خود از «لحاظ ورزش فكرى» آن دوران هشت نه ساله را ارزشمندترين دوران خدمت رسمى خود می‌خواند و حتی بدان دل‌بستگی عاطفى دارد. شايد بدين سبب كه کارنامه‌اش در سازمان ملل متحد، می‌خواند با شيوه تفكر بلند جهان‌شمول او. در ضمن ، او كمابيش حدود بيست سال (۱۳۵۹ ـ ۱۳۳۸) مقام داور بین‌الملل را در ديوان دائمى حكميت « لاهه» داشت؛ يعنى حدود پانزده سال بعد از بازنشستگى . دكتر آدميت بعد از بازگشت از سازمان ملل متحد با سمت مديركل سياسى به مقام سفیر کبیری در سال ۱۳۳۹ رسيد و سال بعد به سفارت كبراى ايران در لاهه رفت. دو سال بعد (۱۳۴۲ ) به سمت سفیر کبیری به دهلی‌نو رفت. (زمان نخست‌وزیری جواهر لعل نهرو) و در بازگشت از هندوستان، به عنوان مشاور عالى سياسى برگزيده شد. آدميت در این هنگام ، چهل‌وپنج‌ساله و در اوج توانايى و کارآمدی و پختگی براى كار ادارى خويش بود که دفتر خدمت ديوانى را «ناگاه و یک‌باره» بست. در يك نامه معروف سه‌کلمه‌ای «تقاضاى بازنشستگى دارم » و اگرچه اين تقاضا بدون مشاجره از طرف وزير وقت پذيرفته نشد ، صراحت و قاطعيت مورخ نامدار ايرانى كار خود را كرد و ازآن‌پس، یکسره به خدمت نشر فكر و درس عقل برآمد، تا به گاه رنجورى و بيمارى كه در رسيد.

بديهى است كه بررسى اندیشه‌ها و نوشته‌های فريدون آدميت، به‌ویژه ره‌آوردهایش در فلسفه تاريخ و تفكر علمى در تاريخ، در این مختصر نمی‌گنجد. دكتر هما ناطق، مورخ و مؤلف نامدار ايرانى در مقاله «استادم فريدون آدميت»، تکه‌هایی چند از این خصوصيات را رسيده و در پايان، صريح و صادق نوشته است: «باكى ندارم از این اعتراف كه هنوز پس از چهل سال پژوهش در دوران قاجار، هرگاه دست‌به‌قلم می‌برم ، بی‌اختیار با خود می‌گویم: هشدار كه آن آموخته‌ها را از ياد نبرى، سرسرى از سر مطلب نگذرى، آزاد از خويش و ديگران بينديشى ، اسناد را در ربط با سرخوردگی‌های خودت نسنجى و… هنوز از خودم می‌پرسم اگر آدميت نوشته‌ام را بخواند چه خواهد گفت!» . پروفسور ناطق به‌درستی تصريح می‌کند كه در برخورد با تاريخ و تاریخ‌نگاری، آدميت را ویژگی‌ها و نوآوری‌هایی است كه او را از مورخان زمانش متمايز می‌کند. نخست، انسجام ذهنى و تداوم فكرى او كه به قول خودش «اين انتظام» همه‌جانبه در همه‌چیز، از طرز انديشيدن گرفته تا شيوه کار کردن وزندگى روزانه‌اش، چشمگير است . چنان‌که از پنجاه سال پيش كه «تحقيق تاريخ سياسى » و پژوهش «تاريخ فكر» را درحركت مشروطه‌خواهی به دست گرفت، تا به امروز از آن خط فكرى دور نيفتاد، به صحرا نزد، هر اثرش پیش‌درآمد اثر ديگر جلوه‌گر آمد، راه را برنوشته پسين گشود و به قول خود «براى هر حادثه تاريخى حادثه ديگرى» را به دنبال كشيد. او در هريك از نوشته‌هایش ، بخشى از برنامه كارش را باز می‌نمایاند. در پيشگفتار : «اندیشه‌های ميرزا آقاخان كرمانى » از هدف خود چنين سخن می‌گوید: «نخست این‌که مقام حقيقى انديشه گران ايران را تا زمان مشروطيت بازنمایم. تأثير هر كدام را در تحول فكرى جديد و تکمیل ايدئولوژى نهضت ملى مشروطيت به دست دهم. دوم اين كه اگر از دستم برآيد در ترقى دادن تفكر تاريخى و تكنيك تاریخ‌نگاری جديد در ایران کارکنم و سوم این‌که نوآموزان بدانند كه در اين مرزوبوم هميشه مردمى هوشمند و آزاده بوده‌اند كه صاحب انديشه بلند بودند و تن به پستى ندادند.»

بايد پذيرفت كه هیچ‌کس پيش از او در اين زمينه كار نكرده بود. اگر هم نام آن انديشه گران به گوشمان خورده بود، با افكارشان آشنا نبوديم. قلمرو اندیشه‌ها و آرمان‌های آن روشنگران و با آن دولتمردانى كه آدميت بركشيد و شناساند، اگر در همه زمینه‌ها یکدست نبودند، اما در یکجا وجه مشترك داشتند كه همانا دل‌بستگی‌شان بود به ايران و پيشرفت و بيدارى ايران. ابتكارشان در این‌که «پيشروان نشر دانش و فكر» بودند و «هنر و خدمتشان» در این‌که در درجه اول «روشنگرى» را مدنظر داشتند. كسانى كه هر يك به سبك خويش و سهم خويش در آزادى و حركت مشروطيت گامى برداشتند و قلم زدند. ازجمله میرزا آقاخان كرمانى كه آدميت وى را بنیان‌گذار فلسفه تاريخ و مدنيت و ويرانگر سنت‌های تاریخ‌نگاری می‌شناسد. صفاتى كه برازنده خود او نيز هست. او كه در بررسى «ریشه‌های فكرى حركت مشروطه‌خواهی» و در درون نظام حاكم، همان خط فكرى هميشگى را در پژوهش افكار طالبوف تبريزى دنبال كرد و ميرزا ملكم خان ناظم الدوله را به خاطر خدمتش در «نشر فكر حكومت قانون» و مقامش را به‌عنوان «متفكر اصلاحات» ستود، هرچند كردار اجتماعی‌اش را به خاطر رشوه‌خواری در همان «فكر آزادى و مقدمه نهضت مشروطيت» نكوهيد. نكته مهم ديگر این‌که در «زمين بكر و دست‌نخورده» تدوين تاريخ سياسى كه با فلسفه تاريخ در پيوند تنگاتنگ بوديد، پيش از آنكه كارنامه و افكار انديشه گران و يا دولتمردان جنبش مشروطه را به دست دهد، نخست وضع اجتماعى و اقتصادى آن دوره را همه‌جانبه وامى رسد. خواننده را با خود به فضاى زمانه می‌برد. به‌ویژه از «انديشه ترقى و حكومت قانون» به بعد كه از مهم‌ترین نوشته‌های اوست. افكار و دیدگاه‌های حاكم بر هر دوره را از لابه‌لای رسانه‌های خطى و مدارك دست‌اول كه هنوز هم زير چاپ نرفته‌اند می‌سنجد. آرشيوها و اسناد دولتى ايران و اروپا را دست‌چین می‌کند و همراه با تحليل علمى و با چيرگى بر زبان ديپلماسى در اختيار خواننده می‌گذارد. حق را بايد گفت پيش از او كسى با اين روش کارآموخته نبود.

در تحليل اسناد تاريخى و تاریخ‌نویسی مستند شيوه خودش را دارد كه منحصر به اوست. به قول خودش «جان كلام» هر سند را به دست می‌دهد اما اگر هم مستند می‌نویسند با سند بازی هم میانه‌ای ندارد. چنانكه می‌گوید «كار مورخ گردآوردن واقعيات از هر قبيل و تلنبار کردن آن‌ها به‌صورت خشكه استخوان در موزه آثار باستانى نيست.» درك اسناد «مهارت در فن بهره‌برداری» از اسناد و «دقت در معانى» را می‌طلبد ـ آشنايى با مسائل باريك «تاريخ ديپلماسى» را می‌خواهد تا این‌که تاریخ‌نگار بتواند زمانه را در همه ابعادش و سند را با همه داده‌هایش بسنجد. زيرا تاریخ‌نگار «معمار فكر» است و نه «تنها مدرس افكار» به همين سبب می‌باید «خود صاحب انديشه باشد تا قدر انديشه شناسد» (از شعر و شاعران نيز تا جايى كه دل به‌سوی شكوفايى انديشه دارند بهره می‌گیرد) آدميت در پى «ثبت وقايع» نيست بلكه با جريان تاريخ و تحليل عوامل تاريخى سروكار دارد. از همين رو تاریخ‌نگاری به شيوه آدميت از وقایع‌نگاری و نقل تاريخ فاصله می‌گیرد. ولى پژوهشگرى است قائم به خويش و تابه‌حال زندانى هيچ ايدئولوژى نبوده است. او سهم و نقش انديشمندان را از هر گروه و دسته‌ای و عقیده‌ای، از قلم نمی‌اندازد و ناديده نمی‌گیرد و آرا «هر دو طرف» را به دست می‌دهد. نمونه داوری‌های او درباره برخى از متشرعين در ارتباط با جنبش مشروطيت است. چنانكه از سيدمحمدطباطبايى و شيخ هادى نجم‌آبادی «مجتهد وارسته روشن دين» تجليل می‌کند، رساله مجتهد درجه اول میرزا محمدحسین نائينى را جداگانه و به‌تفصیل بررسى می‌کند.

به پشتيبانى از نوشته «ارزنده» ملاعبدالرسول كاشانى برمی‌آید و افكارش را می‌شناساند. او در كتاب «ايدئولوژى نهضت مشروطيت» (ج ،۲ ص ۴۲۳ و ۴۳۰) از زمان شيخ فضل‌الله نورى می‌نویسد «دانسته‌ام اگر مشروطه نباشيم از شر اجانب محفوظ نخواهيم ماند»؛ و اگرچه رويه اجتماعى و سياسى آن روحانى را تأييد نمی‌کند، اما در «اجتهاد اسلامى» پایه‌اش را برتر از طباطبايى و بهبهانى می‌شناسد و دریکی از مقالاتش در «كتاب جمعه» اعدام او را به‌سختی نكوهش می‌کند. ثمره اين داوری‌های منصفانه كه از تعادل ذهنى و آزادمنشى و اعتدال فكرى آدميت سرچشمه می‌گیرند، همانا بی‌باکی او در خط كشيدن بر افکار باب روز و همه‌پسند است. دقت او در گزينش، واژه‌های سياسى نيز چشمگير است. به مثل درباره مشروطيت اكتبر واژه «انقلاب» را به كار می‌برد. زيرا بر اين نظر است كه در جنبش مشروطه، «بحران سياسى» از حالت تعرض جمعى و آشوب و ازدحام شهرها نگذشت. به مجموع اين احوال عنوان «انقلاب» را نمی‌توان داد. انقلاب مفهوم سياسى و اجتماعى دگر دارد.

ازاین‌رو بيشتر تعبير «حركت مشروطه‌خواهی» را كه رساتر می‌نمود در برابر «انقلاب مشروطه» برگزيد. به‌طورکلی آدميت با سرسرى نويسى و شتاب‌زدگی بيگانه است. چنانكه می‌شد براى بيان يك مفهوم و پرداختن يك مطلب مهم ساعت‌ها وقت بگذارد. چنانكه ساختار جمله به‌گونه‌ای باشد كه در برگرداندن به هر زبان بى کم‌وکاست درآيد. نه مفهوم جمله آسيب ببيند و نه تركيب اصلى جمله تغيير كند. عبارت بايد پی‌ریزی نيرومند و بيان دقيق داشته باشد.عبارت آشفته و نادقيق نشان آشفتگى ذهنى نويسنده است. به‌علاوه، بيان علمى با مترادفات نمی‌خواند. در بيان و معنى بايد لغت درست را برگزيد و به كار برد. بدون لفاظى خنك. دريافتن واژه صحيح هميشه از فرهنگ لغت و متون ادبى و فلسفه يارى جسته است و در نثر سياسى شيواتر از او مشكل بتوان يافت شاهد نمونه‌ای است از نوشته‌هایش درباره سرگذشت مجلس شورا، از سرآغازش تا پايانش در دوره حكومت پهلوى دوم:

«امروز كه مردم از سپه‌سالار ياد می‌کنند، مسجد و مدرسه و خانه او را به ياد می‌آورند. دستگاه عمارتى كه با جنبش مشروطيت ملازمت تاريخى يافت. مسجد، مجلس وعظ و خطابه بود، مدرسه كانون اجتماع ملى بود، خانه او خانه ملت شد. خانه‌ای كه بر آن ماجراها گذاشت. گاه سنگر آزاديخواهان بود، و گاه در روشنايى مشروطيت عيان شد. گاه در تير، شاهى استبداد فرورفت. گاه جلوه شور واميد بود. گاه آماج تير بيگانه شد. قزاق بر آن چيره گشت، بوم در آن لانه كرد.» (انديشه مترقى و حكومت قانون ص۴۷۳) زيباتر از همه، نثر استوار و پاك و ماندگار او در وصف خوى و منش ميرزا تقی‌خان اميركبير، در كتاب «اميركبير و ايران» كه مثل قطعه موسيقى دلكش و مسحورکننده‌ای، هوش‌ربا و عمیق، دل و حافظه را در چنگال نيرومند خود می‌گیرد و خواننده كتاب را به خواندن، خواندن و باز هم خواندن، ترغيب می‌کنند؛ بايد خواند و ايمان آورد كه چنين تحقيق و چنين نگارش، كار هر كس نيست.

بيشتر کتاب‌های دكتر فريدون آدميت در سال‌های بعد از بازنشستگى او از خدمات وزارت امور خارجه منتشرشده و بخش اعظم آن‌ها را ناشرانى همت كرده و به چاپ رسانده‌اند كه از نام و آرم انتشاراتشان در بازار كتاب امروز، كمتر نشانى هست. کتاب‌های پرارزش او، امروز به‌آسانی دستياب نيستند و اين خسارتى است كه بر جامعه فرهيختگان اهل‌قلم و اهل تحقيق وارد می‌شود.

شرافت علمى و پاكيزگى اخلاقى او بين افرادى كه سعادت آشنايى با او را دارند، «ضرب‌المثل ساير» است. صراحت برنده و ديرآشنايى او از اين محبوبيت اخلاقى بين آشنايان را نكاسته است. به قول يكى از صاحب‌نظران، اخلاق و منش دكتر آدميت، نمونه‌ای است از نوعى مذهب منسوخ كه بايد شرحش را در کتاب‌ها خواند و در زندگى امروز، نادر و بلكه ناياب است. فريدون آدميت براى اهل قدرت از هر فرقه و هر مسندى، به‌قول‌معروف «فاتحه هم نخوانده» و همه او را به آزادگى می‌شناسند. به همان صورت از تواضع كاذب و فروتنى ريايى هم بيزار است و آن را دور از بزرگوارى بلكه از خوى بردگى و از عوارض دستگاه استبدادى می‌داند. به شرافت علمى شاخص و به حرمت روشنفكرى حقيقى و اصيل پايبند است. هرگز ديده نشد كه از كسى سند يا مدارك تاريخى بگيرد و يا نکته‌ای بشنود و منبع آن را ذكر نكند. مجموعه آثارش بر اين معنى گواهى می‌دهد. هر كس هم كه از او سند و مدرك منتشرنشده‌ای می‌خواست، آن را با گشاده‌دستی در اختيارش قرار می‌داد. معروف است كه تلفن منزل دكتر آدميت هیچ‌گاه بوق اشغال نمی‌زند. چون به‌ندرت بيش از دو سه دقيقه تلفنى با كسى حرف می‌زند اما اگر از او مطلبى را درباره تاريخ يا موضوع ديگرى می‌پرسیدند حتى ممكن بوده است تا نيم ساعت باحوصله پاسخ بدهد و گاهى اوقات نيز درباره پرسشى كه از او شده بود، می‌خواست چيزى را اضافه كند و خودش دوباره تلفن می‌کرد و آن‌قدر توضيح می‌داد كه مطمئن شود، مخاطبش مطلب را در دست فهم كرده است. بسيارى از دانشجويان او كه ادامه تحصيلات عالى را در دانشگاه‌های معتبر غرب گذرانده‌اند، بر عظمت و برترى او به بسيارى از استادان خارجى گواهى می‌دهند. اين است، چكيده قضاوت جمعى از فرهيختگان تاريخ فكر و انديشه درباره مردى كه به‌راستی مصداق صديق نام خويش است. دكتر فريدون آدميت.

- آدمیت برای مدتی از بیماری آمفیزم رنج می‌برد.وی بر اثر شدت یافتن بیماری گوارشی و تنفسی که مدت‌ها به آن ابتلا داشت از چند هفته قبل از مرگ در بیمارستان تهران کلینیک بستری بود و در نهایت در بعدازظهر دهم فروردین سال ۱۳۸۷ در ۸۸ سالگی در این بیمارستان درگذشت و در مقبره خانوادگی‌اش در بهشت زهرای تهران دفن شد.

- این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشن‌نامه مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد 1290 تا 1330 خورشیدی می‌پرداخت. بخشی از این پروژه سال 1383در قالب کتاب منتشر شده است.

منبع: انسان شناسی و فرهنگ

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: