1397/3/6 ۱۱:۴۹
امروزه مسئله دشوار و پیچیده هویت یکی از مشغلهها و دغدغههای فکری بسیاری از متفکران دینی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، دولتمردان و هنرمندان شده است. چالشهای هویتی امروزه سرنوشتسازند. هویت پیششرط هر نوع کنش؛ بهویژه کنشهای اجتماعی و شرط لازم توسعه پایدار است. داشتن یک هویت مشخص و مستقل برای افراد یک کشور، نهتنها عنصر اصلی زندگی افراد تلقی میشود؛ بلکه به زندگی فردی و اجتماعی انسان معنی میدهد و آن را از پویایی خاصی برخوردار مینماید. شرط اصلی دستیابی به توسعه پایدار در یک کشور، تربیت نیروی انسانی کارآمد با گرایشهای لازم دینی، فرهنگی، اجتماعی و… است.
امروزه مسئله دشوار و پیچیده هویت یکی از مشغلهها و دغدغههای فکری بسیاری از متفکران دینی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، دولتمردان و هنرمندان شده است. چالشهای هویتی امروزه سرنوشتسازند. هویت پیششرط هر نوع کنش؛ بهویژه کنشهای اجتماعی و شرط لازم توسعه پایدار است. داشتن یک هویت مشخص و مستقل برای افراد یک کشور، نهتنها عنصر اصلی زندگی افراد تلقی میشود؛ بلکه به زندگی فردی و اجتماعی انسان معنی میدهد و آن را از پویایی خاصی برخوردار مینماید. شرط اصلی دستیابی به توسعه پایدار در یک کشور، تربیت نیروی انسانی کارآمد با گرایشهای لازم دینی، فرهنگی، اجتماعی و… است. در عصری که تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، با شتاب زیادی در حال دگرگونی است و درحالیکه پدیده جهانیشدن و جهانیسازی، هضم و حذف فرهنگها و هویتهای ملی را نشانه گرفته است، فرهنگی که هویت ملی خویش را حفظ و تقویت نماید، پایدار میماند.
هویت ملی میتواند میراث فرهنگی یک ملت باشد؛ چراکه میراث فرهنگی یک ملت، بیانگر هویت فراموشنشدنی آن مردم است؛ بنابراین برای ایرانیان که دارای هویت ملی دیرین و ریشهداری هستند، شناخت هویت ملی موجب آگاهی و تسلیم نشدن در برابر هویتهای مهاجم میگردد. بدیهی است که نقش عناصر و ساختارهای متعدد فرهنگی، اجتماعی و ملی در تکوین و تداوم روند نوسازی هویت ملی بسیار حیاتی است. برای آنکه به کار شناخت و حفظ هویت ملی بپردازیم، باید میراث سرزمین خویش را بهخوبی بشناسیم و بدانیم که از چه سخن میگوید؛ چراکه میراثهای فرهنگی و تاریخی یک ملت، نشانههایی از دین، تاریخ، هویت و فرهنگ آن به شمار میروند که روح آن ملت در وجود آنها متجلی میگردد؛ ازاینرو هویت هر ملت، عامل مؤثری در راستای شناختن خویش و شناساندن خود به دیگران است.
اگر ملتی هویت خود را به دست فراموشی بسپارد، راهی جز «تقلید» از بیگانگان در پیش رو نخواهد داشت؛ بنابراین ما باید با تلاش و کوشش از هویت سرزمین خویش، بهمثابه بخشی از سرمایهگذاری، برای ساختن آیندهای پربار و سودمند، استفاده نماییم. باید به این امر آگاهی داشته باشیم که پایهگذاران فرهنگ و هویت ایرانی، مردمی بودهاند سختکوش و آگاه به راز و رمز طبیعت و محیط پیرامون خود. آنها یکدم از اندیشیدن درباره جهان و آنچه در آن است، بازنایستادند؛ بنابراین یکی از سرمایههای نخستین و بنیادین هر جامعهای، مسئله هویت و ملیت آن است. سرمایهای که بدون آن، حیات جامعه با خطرات گوناگون و روزافزون، روبرو میشود و درنهایت به ضعف و سستی میگراید.
احساس هویت، درون یک ملت و جامعه، نشانه اعتماد گسترشیافته، رضایت و تجربه زندگیکردن در یک زیستبوم فرهنگی مشترک است. بدون تجربههای مشترک، هویت فرهنگی، دینی، تاریخی و جغرافیایی شکل نمیگیرد. هر ملتی که خواستار توانمندی و اقتدار ملی است و نمیخواهد تا در برابر دیگر فرهنگها سر تسلیم فرود بیاورد و هویت ملی خویش را ببازد، باید بر تواناییهای فرهنگی و تاریخی خود تکیه کند و با شناختی واقعبینانه از آنها بهره بگیرد. امروز کمتر جامعهای را میتوان سراغ داشت که برای دستیابی به توسعه همهجانبه، تکیه بر هویت فرهنگی و ملی خود را اساس کار نداند.
بسیاری از صاحبنظران معتقدند طرح جهانیشدن با هدف یکسانسازی و همسانسازی فرهنگی و زبانی، درصدد تحمیل شیوه زندگی غرب بر سایر جوامع و تسلط همهجانبه غرب و فرهنگ غربی بر جهان است تا از طریق ازخودبیگانگی و خودباختگی سایر ملتها (بهویژه کشورهای درحالتوسعه) در برابر فرهنگ غربی، آنها را به تسلیم در برابر ابزارهای نوین رسانهای، فضاهای مجازی و رایانهای و ارتباطی خود وادار کند. در برهههای حساس تاریخ یک ملت، در هنگامه هجوم فرهنگی و رسانهای و در گمگشتگیهای فرهنگی و سیاسی، یکی از مهمترین حوزههای تأثیرپذیر موضوع «هویت ملی» است.
در این میان، آنچه پیوند میان ملتی را استوار میسازد، نیرویی توانمند به نام هویت ملی است. هویت هر ملت، وامدار پیشینه فرهنگ، اندیشهها، آمال و آرزوها، اراده و خواست آن ملت در دورههای متمادی تاریخ است. عدهای از صاحبنظران معتقدند که فرایند «جهانیشدن»، با تجزیهکردن هویتهای ملی، موجب ایجاد تنشهای سیاسی و اجتماعی در کشورهای درحالتوسعه و از دست رفتن یکپارچگی و وحدت ملی و نظامهای سیاسی آنان خواهد شد؛ ازاینرو بر همه ماست که میراث پرارج ادبی و فرهنگی خود را پاس بداریم و برای شناخت تاریخ، فرهنگ و هویت خود، به احیا و بازسازی آن اهتمام ورزیم.
بیشتر اندیشمندان حوزه «جامعهشناسی»، «علوم سیاسی»، «زبان و ادبیات فارسی» و… به اهمیت منحصربهفرد شاهنامه فردوسی در معرفی هویت ملی سرزمین ایرانیان و «مؤلفههای» تشکیلدهنده آن، اشارهکرده و در این موضوع همعقیدهاند که اوج شکوفایی بازیابی این هویت را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی مشاهده کرد؛ بنابراین میتوان گفت شاهنامه، شاهکار جاویدان فردوسی، بدون شک از منابع اصلی هویت ملی و فرهنگی ایرانیان محسوب میگردد. بهگونهای که میتوان آن را معتبرترین سند هویت و شناسنامه ملی ایرانیان دانست؛ چراکه از میان تمام شاعرانی که به زبان فارسی شعر گفتهاند، تأثیر فردوسی بادوامتر از دیگران بوده است. شاهنامه به سان ارزشمندترین گوهر اقیانوس ژرف «ادبیات حماسی» جهان، با بیان گونههای بسیاری از مؤلفهها و الگوهای هویت اصیل ایرانیان، حلقه گمشده تکوین و تداوم این هویت است.
فردوسی در شاهنامه به دنبال آن است تا ویژگیهای ذاتی ایرانیان، عناصر مربوط به تفکر آنان و الگوهای کلی زندگی ایرانی را در سنتهای مشترک اجتماعی گردآورد و با آن، نظم و ترتیبی خاص در رفتار همه اعضای جامعه ایرانی پدید آورد. به بیان کلیتر، شاهنامه شاهکاری است که در برابر ازهمپاشیدگی هویت ایرانیان مقاومت کرده است؛ از ایجاد شکاف و جداییهای قومی و حرکتهای ناهماهنگ که موجب گسست پیوندهای مردم جامعه میشود، جلوگیری کرده و از حدود جغرافیایی، تاریخی و ویژگیهای زبانی، فرهنگی و هویت ملی ایرانیان دفاع کرده است. شاهنامه، اثر جاویدان فردوسی، بیشک از منابع اصلی هویت ملی ایرانیان است. اگر بگوییم بدون وجود شاهنامه، هویت برجسته ملی ایرانی، با مشکل روبرو میشد، سخنی بهگزاف نگفتهایم؛ چراکه ملتهای پیش از ما بهواسطه نداشتن ستون استواری چون شاهنامه، یا ازهمپاشیدهاند و یا چنان دچار تحول شدهاند که بارها زبان، فرهنگ، آیین زندگی و هویت ملی آنها دستخوش تغییر و دگرگونی شده است. شاهنامه بهعنوان بزرگترین میراث ملی و فرهنگی و تبلور اندیشههای ناب ایران، تاریخ گذشته، ویژگیها و مؤلفههای هویت ایرانیان را بازگو نموده است؛ بهگونهای که میتوان امروز آن را آیینه تمامنمای هویت یا به عبارتدیگر، هویتنامه ایرانیان دانست.
استفاده از زبان مشترک، یکی از بهترین راهها برای ایجاد وحدت و همحسی میان مردم پراکنده یک جامعه است. ازاینروی، این هویتنامه در بستر زبان شکل گرفته است. زبان ملی یا معیار، افراد یک ملت و جامعه را مانند تاروپود در هم میتند و رشتهای محکم و استوار از آنان میتند که هویت ملی آنان را شکل میدهد؛ چراکه رمز بقا و استمرار یک ملت و هویت آن، در بقا و استمرار زبان ملی یا معیار آن است؛ البته زبانهای قومی و محلی نیز میتواند در کنار زبان ملی وجود داشته باشند و سبب تقویت آن نیز بشوند. ملتی که زبان ملی یا معیار خود را از دست دهد، قطعا هویت ملی خود را از دست خواهد داد؛ زیرا زبان ملی یا معیار در این کاربرد، نهتنها زبان ارتباط، بلکه زبان اتحاد و همدلی است.
مردمی که از اقوام مختلف با آداب و رسوم متفاوت و زبان مادری خاص خود در یک سرزمین زندگی میکنند، بهوسیله زبان ملی یا معیار، پیوستگی خود را با ملیت و هویت خویش حفظ میکنند؛ چراکه زبان ملی یا معیار، وسیله تفاهم، میان تمام اقوام موجود در یک سرزمین است که دارای هویت یکسان ملی، فرهنگی و تاریخی هستند.
زبان فارسی با وجود لهجهها و گاه زبانهای محلی در ایران، در طول تاریخ بهعنوان زبان آموزشی و نوشتاری مردمان ایران، بازتاب گوناگون تاریخی، علمی، ادبی، دینی و هنری ایرانیان بوده است و در تمامی گستره ایرانزمین، از سوی همه ایرانیان، بهعنوان زبان رسمی، ملی و معیار، پذیرفته شده است. باوجود اینکه بخشهای گوناگون ایران دیروز یا امروز، دارای لهجههای محلی و گاه گویشها و زبانهای متفاوت بوده و هستند، از زبان فارسی به عنوان زبان آموزشی و نوشتاری برای آفرینش آثار ادبی، لغوی و علمی و یا دینیِ خود، بهره گرفتهاند.
با آنکه تنوع زبانی، لهجه و گویش، یکی از وجوه تنوع اجتماع ایرانی بوده و هست و با وجود بودن زبان عربی در کنار زبانها و گویشهای ایرانی، زبان فارسی به عنوان زبان ملی یا معیار، همیشه کانون مراودات محلی و بیان فرهنگ عامه بوده است و محور اصلی و پیونددهنده اقوام ایرانی این سرزمین، در طول تاریخ محسوب شده و از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است؛ بنابراین هنگامیکه از حفظ، تقویت و توسعه فرهنگ یک جامعه سخن به میان میآید، زبان نیز بهعنوان یک عامل اساسی مطرح میشود؛ زیرا زبان در حکم رشتهای است که فرهنگ گذشته و حال را به هم پیوند میدهد. زبانها برای محافظت از هویت افراد و گروهها و همچنین برای همزیستی مسالمتآمیز آنها در جوامع، اهمیتی بنیادین دارند.
افراد یک کشور بهوسیله زبان، اندیشه، احساسات و عواطف خود را به دیگران انتقال میدهند و احساسات و عواطف دیگران را درک میکنند؛ بنابراین زبان وسیله تفاهم و رسیدن به حس مشترک است. زبان نهتنها بهعنوان یک محصول اجتماعی، ابزار و وسیله ارتباط به شمار میرود، بلکه خود بهعنوان بخشی از متن روابط اجتماعی محسوب میشود که در تولید و بازتولید فرهنگ و هویت ملی هر جامعه، نقش بسیار مهمی دارد؛ چراکه زبان یک ملت، نظام معنایی یک ملت است و ابزاری مهم برای شکلگیری، حفظ و انتقال فرهنگ و هویت ملی آن ملت به شمار میآید.
هویت ملی در ایران همواره با زبان فارسی پیوندهای ناگسستنی داشته است. این زبان به دلیل ویژگیهای خاص خود همواره بهعنوان محور اصلی فرهنگ و تمدن ایران، مطرح و عاملی وحدتبخش بوده است؛ ازاینرو زبان آموزشی، ادبی و علمیِ فارسی، به عنوان زبان ملی و معیار ایران، به لحاظ آفرینش آثار مکتوب شعری و نوشتههای علمی، دینی و هنری و تاریخی، از برجستهترین زبانهای تاریخ بشری است. فراتر از موارد یادشده، زبان فارسی ابزار اصلی ایجاد ارتباط میان همه ایرانیان بوده و بدین ترتیب فراهمکننده زمینههای هویت اجتماعی و ملی بوده است؛ بنابراین زبان فارسی بهعنوان زبان ملی سرزمین ایرانی یکی از عوامل و مؤلفههای مهم هویت ملی ایرانیان و جزئی جداییناپذیر از این هویت محسوب میگردد. بهعبارتدیگر میتوان گفت هویت ملی ایرانی، در پناه زبان فارسی حفظ شده است؛ چراکه در دوره فرمانروایی خلافت عرب اموی و عباسی، ایرانزمین به واحدهای جغرافیایی متعددی تقسیمشده بود که فاقد یکپارچگی سیاسی بود و تنها عاملی که توانست آنها را بدون وحدت سیاسی حفظ کند، زبان فارسی، تاریخ و فرهنگ مشترک ایرانی بود.
میراث مکتوب هر ملت، بُعد مهمی از هویت ملی محسوب میشود. زبان، افزون بر اینکه ابزار و وسیله ارتباط به شمار میرود، بهعنوان بخشی از متن روابط اجتماعی نیز محسوب میشود که در تولید و معماری فرهنگ و هویت ملی نقش مهمی دارد؛ ازاینرو میتوان گفت زبان، نظام معنایی یک ملت است و ابزاری مهم برای حفظ، شکلگیری و انتقال فرهنگ و هویت ملی آن به شمار میآید.
پس از ورود اسلام به ایران و ریشه دواندن آن در زندگی ایرانیان، تغییرات عمدهای در نظام فرهنگی ایرانزمین ایجاد شد و فرهنگ، شکلی دیگر به خود گرفت و آنچه برای ملت ایران باقی ماند، زبان فارسی بود و کسانی که نگهدارنده زبان فارسی بودند، شاعرانی چون فردوسی بودند. فردوسی شاهکار خود را در اواخر قرن چهارم هجری سروده است.
مردم ایرانِ قرن چهارم، جز با تکیه به زبان فارسی، نمیتوانستند هویت و بودنِ خود را حفظ کنند. اندک اندک، خودبودن و دیگرینبودن، برای ایرانیان تازهمسلمان شده، نمود پیدا میکرد و مسئولیت جلوهبخشیدن به این خود ایرانیِ مسلمان، بر دوش شاعرانی چون فردوسی بود. زبان فارسی چند قرن بعد از ورود اسلام، در کنار آن قرار گرفت و تشخّص جدیدی به ایران اسلامی داد. زبان فارسی در این دوره، در ارتقای «خودآگاهی ملی» و بازخوانی هویت ملی نقش بسیار مهمی ایفا کرد؛ بهگونهای که میتوان زبان فارسی را یکی از مؤثرترین مؤلفههای بازسازی هویت ملی ایرانیان در قرن چهارم دانست. در این دوران، بزرگمردی فرزانه، به نام حکیم فردوسی، پای به عرصه گیتی نهاد و زبان فارسی و هویت ملی ایرانی را از خطر نابودی و سقوط حتمی نجات داد؛ بهگونهایکه او را میتوان از این دیدگاه، نهتنها از شاعران طراز اول تاریخ ایران، بلکه از پایهگذاران عمده و تأثیرگذار در احیای زبان فارسی و هویت ملی ایرانیان، در بخش مهمی از تاریخ تحولات ایران دانست.
بعد از سرایش شاهنامه و با تداوم حیات زبان فارسی، یک زبان ملی و معیار به وجود میآید که در کنار زبانها و لهجههای محلی، ابزار ارتباطات و زبان نگارش و آموزش و پرورش در مفهوم سنتی خود بوده است؛ بنابراین یکی از مؤلفههای مهم هویت ملی ایران است؛ چراکه اسطورهها، تاریخ و فرهنگ ایران و بهطورکلی، تمام میراث مکتوب ایرانیان، در این زبان تجلی پیداکرده و این زبان در میان همه اقوام ایرانی وجود داشته است.
فردوسی از طریق شاهنامه و با تداوم حیات زبان فارسی، سبب انتقال عناصر فرهنگی، باورها، کهنالگوها، اسطورهها و آموزههای دینی، معنوی، اخلاقی و تاریخی به نسلهای بعد از خود شده و از این راه، استحکام و تداوم هویت ملی ایرانی را سبب شده است. پس از خلق شاهنامه، زبان فارسی بهعنوان پناهگاهی برای ایرانیان محسوب شد که با وجود تنوع قومی، فرهنگی، تعدد آدابورسوم، اختلاف شیوههای حکومتی و…، زبان حاکمان و مردم ایرانزمین شد. فردوسی موفق شد با استفاده از این زبان، جغرافیای فرهنگی ایرانزمین را گسترش دهد.
همی خواهم از دادگر یک خدای
که چندان بمانم به گیتی به پای
که این نامه شهریاران پیش
بپیوندم از خوب گفتار خویش
نگهبان فرهنگ پربار
فردوسی در شاهنامه با توسل به زبان فارسی و عمدتاً با رویکرد به اساطیر و کارکردهای فرهنگی، اجتماعی و روانی آن، ما را به ژرفای تاریخ میبرد و نسبنامه ایرانیان را بهخوبی معرفی میکند. شاهنامه با استفاده از زبان فارسی، حامل و نگهبان فرهنگ پربار و هویت ملی ایرانی شده است. بهعبارتدیگر، زنده ماندن هویت ملی ایرانی و زنده نگاهداشتن زبان فارسی، شاید یکی از مهمترین کارکردهای شاهنامه فردوسی در تعیین و تکوین هویت ملی ایرانیان باشد و ما شکوفایی زبان و تداوم اسطورههای ملی را در شناساندن هویت ملی ایرانی به نسلهای بعد، مدیون فردوسی و شاهنامه او هستیم.
حکیم توس میدانست نابودی زبان فارسی و هویت ملی ایرانی، به پدیدآمدن احساس حقارت در میان ایرانیان و از دست دادن روحیات و صفات پسندیدهای میانجامد که در قرنهای بسیاری، بهوسیله اقوام مختلف ایرانی ایجاد شده و مورد احترام همه ایرانیان بوده است؛ ازاینروی فردوسی شاهنامه را به زبانی سرود که افراد عامی را نیز توانایی فهمیدن آن را داشتند. این کار از سویی به نشر شاهنامه کمک میکرد و از سوی دیگر، با یاریگرفتن از همین اقبال عمومی، زیربنایی شد برای زبان فارسی و آن را در آن زمان، از انحطاطی که منشیان و دبیران دشوارنویس دورههای بعدی، بر سر زبان فارسی آوردند، نجات داد.
هویت بخشیدن به خود ایرانی، با خلق شاهنامه و احیای زبان فارسی تجلی یافت. فردوسی با استفاده از زبان فارسی ـ که یکی از مهمترین مؤلفههای هویت ملی ایرانی است ـ به محتوای شاهنامه، ویژگیهایی بخشیده که سبب شده است هویت ملی ایرانی تا به امروز استمرار یابد. ازجمله این ویژگیها میتوان به یکپارچگی سیاسی، یکپارچگی در ذکر روایات تاریخی، یکپارچگی جغرافیایی، کاربرد واژگان ناب فارسی و… اشاره کرد.
فردوسی در شاهنامه تلاش بسیاری برای بهکارگیری واژگان فارسی از خود نشان داده است. حجم زیادی از واژگان فارسی در شاهنامه وجود دارد: نامهای جغرافیایی، تاریخی، اعلام، آلات موسیقی، اشخاص و موضوعات گوناگون بسیار در این کتاب گنجانده شده و فردوسی توانسته اسامی سرزمینها، شهرها، رودها و کوههای ایران باستان را زنده کند و هزاران نام، نشان، نماد و رویداد تاریخی، فرهنگی و ملی را در ذهن ایرانیان بنشاند.
افزون بر اینها، فردوسی در سرودن شاهنامه، سادگی و بیپیرایگی خاصی به کار میبرد و از واژگان و تعبیرهای رایج فارسی که در روزگار او میان مردم رواج داشته، بهره برده است. این سادگی بهگونهای است که بخش بزرگی از شاهنامه فردوسی را تا امروز، هر فارسیدانی میتواند بدون مراجعه به کتاب فرهنگ واژگان بفهمد. بهعبارت دیگر شاهنامه کتابی وفادار به زبان و واژگان فارسی است؛ ازاینرو میتوان گفت امروزه اثر او گنجینهای ارزشمند از واژگان ناب فارسی است که میتواند دستمایهای ارزشمند برای فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در موضوع واژهسازی ـ که نیاز انکارناپذیر امروزِ زبان فارسی برای ماندگاری است ـ فراهم آورد؛ بنابراین میتوان گفت سخن فردوسی استوارترین کاخ زبان فارسی است و قلم و زبان او، شناسنامه و هویت ملی ما را ترسیم و تثبیت کرده است.
فردوسی با سرودن شاهنامه نهتنها تاریخ، فرهنگ و هویت ملی ایرانیان را از خطر نابودی نجات داد، بلکه سبب شد با نظم بلند و باشکوه خود به پارسی، عمدهترین سهم را در تثبیت زبان ملی ایران و قراردادن آن در مسیری از ثبات و تکامل، که ظرفیت ایجاد و توانایی انتقال یکی از پهناورترین و باشکوهترین مواریث ذوق و اندیشه بشری، یعنی فرهنگ و هویت ملی ایرانی را داشته باشد و به خود اختصاص دهد. با سرایش شاهنامه، زبان فارسی دری توان گستردهای یافت؛ چراکه زبان بهراستی آیینه خودآگاهی، هویت، حیات و روح یک ملت است. فردوسی درباره شکوه زبان فارسی میسراید:
چو این نامور نامه آمد به بن،
ز من، روی کشور شود پرسخُن
جهان کردهام از سخن چون بهشت
از این پیش، تخم سخن کس نکشت
بناهای آباد گردد خراب
ز باران و از تابش آفتاب
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
هر آن کس که دارد هُش و رای و دین
پس از مرگ، بر من کند آفرین
از آن پس نمیرم که من زندهام
که تخم سخن، من پراگندهام
فردوسی، شاعری اندیشمند و آگاه به مراحل مختلف تمدن، فرهنگ و هویت ملی ایران است. او بهخوبی میداند که با توجه به شرایط خاص عصر و دورهاش، زبان فارسی در معرض خطر نابودشدن قرار گرفته است و بیم آن میرود که جز نامی، چیزی از آن در تاریخ ایران بر جای نماند؛ همچنین بهخوبی میداند که این زبان، بهعنوان محکمترین حلقه اتصال طوایف مختلف ساکن در ایران، باید حفظ شود؛ ازاینرو در آن شرایط بسیار حساس، شاهنامهاش را میسراید که شناسنامه و سند افتخارآمیز هویت ملی قوم ایرانی و سند زنده توانمندی زبان فارسی است. زبانی که با وجود پست و بلند و سرد و گرم روزگار و چیره شدن اقوام مختلف مهاجم بر ایرانزمین، هنوز از بین نرفته و زنده و پویا، به حیات خود ادامه میدهد.
فردوسی با سرایش شاهنامه، پایههای زبان فارسی را چنان استوار ساخت که بعدازآن، فراموششدن و از میان رفتنش محال بود. زبانی که ما امروز بدان سخن میگوییم، با اینکه واژگان غیرفارسی زیادی در آن وجود دارد، هنوز فارسی است. زبانی که بنیاد و اساسش را فردوسی و شاهنامه برای ما حفظ کرده است. این زبان، چنان زنده و در واژهسازی توانمند است که امروز نیز میتواند بهگونهای گسترده از واژگان بیگانه بینیاز باشد.
زبان و سبک بیان فردوسی، وجه تمایز سخن او و دیگران است. سادگی بیان، صراحت گفتار، انسجام مطالب، پاکی قلم و عفت کلام، شاهنامه را به عنوان نمونه اعلای فصاحت و بلاغت در زبان فارسی معرفی میکند؛ ازاینروی بیتردید یکی از دلایل ماندگاری حماسه فردوسی، روان و فاخر بودن زبان آن است. در داستان رفتن کیخسرو به ایرانزمین، فردوسی از خداوند میخواهد که او را یاری کند تا او بتواند «نامورنامه باستان» خود را از روی منابعی که در دست داشته است، تکمیل کند تا سبب نامآوری و آوازه نیکوی او گردد:
همی خواهم از رَوِشنِ کَردگار،
که چندان زمان یابم از روزگار،
کز این نامور نامه باستان،
به گیتی، بمانم یکی داستان
که هر کس که اندر سخن داد داد
ز من جز به نیکی نگیرند یاد
فردوسی درواقع با سرایش شاهنامه، هویت ملی ایرانی و زبان فارسی را دوباره زنده کرد. او درباره رنجهای بسیارش در راه سرودن شاهنامه میسراید:
من این نامه فرّخ گرفتم به فال
همی رنج بردم، به بسیار سال
یکی باغ دیدم سراسر درخت
نشستنگه مردم نیکبخت
وی با سرایش اثر سترگ خود، ضمن پایبندی به باورهای اسلامی و مذهب تشیع، راه را برای ادامه حیات هویت ملی ایرانی و زبان فارسی هموار کرد و جانی دوباره به کالبد نیمهجان زبان ملی دمید. با توجه به شواهد نقلشده میتوان اینگونه نتیجه گرفت که نقش شاهنامه در قدرت گرفتن زبان فارسی انکارناپذیر است؛ چراکه مانند گنجینهای بزرگ، واژههای فارسی را که از الزامات موجودیت دوباره زبان فارسی بود، حفظ کرد. به همین سبب، زبان فارسی توانست بهعنوان یکی از مؤلفههای تقویتکننده هویت ملی ایرانیان به تداوم تاریخی، فرهنگی و زبانی ایرانیان یاری رساند؛ ازاینروی، شایسته است که فردوسی را «شهریار زبان فارسی» در درازنای تاریخ بنامیم.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید