1397/2/19 ۰۹:۱۵
گفت و گو با نسيم خوشنواز، نوازنده جوان اهل افغانستان حسن احمدیفرد: موسیقی، میراث خانوادگی اوست. پدرش «استاد رحیم» و پدربزرگش «امیرجان» هر دو از ربابنوازان برجسته بودهاند. خانواده «خوشنواز» میراثدار موسیقی كهن افغانستان است. آنها پشت در پشت، ساز نواخته و آواز خواندهاند. حالا آن همه میراث، به او رسیده است. «نسیم خوشنواز» بعد درگذشت پدرش استاد «رحیم خوشنواز» در اردیبهشت ٨٩، حالا در قامت یك ربابنواز برجسته در محافل هنری و در جمع هموطنانش، نام پدر و پدربزرگش را زنده میكند.
گفت و گو با نسيم خوشنواز، نوازنده جوان اهل افغانستان
حسن احمدیفرد: موسیقی، میراث خانوادگی اوست. پدرش «استاد رحیم» و پدربزرگش «امیرجان» هر دو از ربابنوازان برجسته بودهاند. خانواده «خوشنواز» میراثدار موسیقی كهن افغانستان است. آنها پشت در پشت، ساز نواخته و آواز خواندهاند. حالا آن همه میراث، به او رسیده است. «نسیم خوشنواز» بعد درگذشت پدرش استاد «رحیم خوشنواز» در اردیبهشت ٨٩، حالا در قامت یك ربابنواز برجسته در محافل هنری و در جمع هموطنانش، نام پدر و پدربزرگش را زنده میكند.
نسیم خوشنواز كه متولد مشهد است، علاوه بر حضور در جشنوارههای موسیقی، با صدا و سیمای خراسان رضوی هم همكاری دارد و آثاری را از موسیقی افغانستانی ثبت و ضبط كرده است.
او حالا در موسسه فرهنگی «دُرّ دری» كه به همت «ابوطالب مظفری» شاعر برجسته افغانستانی اداره میشود، مشغول تدریس موسیقی است. شاگردان ایرانی و افغانستانی نسیم خوشنواز، از او نواختن رباب را میآموزند كه به اندازه تاریخ موسیقی، قدمت دارد.
رباب، نام عمومی سازهای زهی
نسیم خوشنواز معتقد است، ربابی كه در ادبیات كهن فراوان یاد شده، نامی عمومی برای سازهای زهی است. او میگوید: «تكرار فراوان واژه رباب در شعر كهن، به ویژه در كنار چنگ و دف و نبودن نامی از دوتار یا تار، نشان میدهد كه رباب، درواقع نامی عمومی بوده كه برای سازی زهی به كار میرفته است؛ سازی كه كاسهای داشته و دستان و تارهایی روی آن بسته میشده است. «تنبور» و «دوتار» هم باید از همین ساز زهی، منشعب شده و وارد موسیقی خانقاهی یا موسیقی عرفانی شده باشند و بعدترها به موسیقی مقامی و موسیقی عاشقی راه پیدا كرده باشند. از آن طرف، «تار» هم احتمالا شكلی دیگر از همان ساز كهن است؛ شكلی كاملتر از دوتار و تنبور و بستری شده برای ارایه موسیقی فاخر و كلاسیك ایرانی و البته شكلی از آن ساز كهن هم با نام رباب در بخشهایی از خراسان بزرگ، در ایران و افغانستان باقی مانده است.»
نسیم خوشنواز میگوید: «به باور من، هر قومیت و ملیتی، رباب خود را دارد به ویژه در بین كشورهای كهن شرقی، همیشه گونهای از ساز زهی وجود داشته و دارد. » او توضیح میدهد: «رباب كلاسیك ایرانی هم یكی از همان سازهاست كه عمدتا در مناطق جنوبی به ویژه در سیستان و بلوچستان استفاده میشود و به خاطر وجود سه سیم بمتار به «عود» یا «بربط» نزدیك است اما رباب افغانستان با نوآوریای كه در آن انجام شده، ساز دیگری است.»
این ربابنواز جوان معتقد است رباب فعلی افغانستان تلفیق دو ساز كهن رباب و چنگ است. او میگوید: «در روزگاری كه هرات، پایتخت هنر و فرهنگ خراسانزمین بوده، ابداع مهمی در ساز رباب انجام شده و آن هم تلفیق چنگ و رباب در یك ساز است.» او معتقد است سه سیم بمتار در رباب افغانستانی، همان رباب كهن و سیمهای دیگر، كاركرد چنگ را دارد و به نوازنده این امكان را میدهد تا طیف كاملتری از نواهای مختلف را بنوازد.
او میگوید: «این ساز تكامل یافته، بعدها در منطقه وسیعی از خراسان تاریخی رواج پیدا كرده است.»
سازی از چوب درخت توت
ربابنواز برجسته خراسانی به هنر ساخت ساز در افغانستان هم اشاره میكند و میگوید: «ساز رباب را هم مثل دوتار، از چوب درخت توت میسازند، آن هم توت سفید بیدانه. دسته ساز را هم از چوب توت میسازند یا از چوب زردآلو. بعضی از ربابها یك تكه هستند یعنی كاسه ساز و دستهاش، از یك كنده ساخته شدهاند و بعضیها هم دو تكه. یعنی كاسه ساز و دستهاش جداگانه ساخته شدهاند و در ادامه به هم متصل شدهاند. »
او توضیح میدهد: «صفحه رباب هم كه از پوست آهو است و اگر پوست آهو نباشد از پوست بز هم میشود به جای آن استفاده كرد. سیمهای ساز هم در قدیم یا از نخ ابریشم بوده و روده تابیده گوسفند؛ برای همین هم به آنها ساز زهی گفته میشده اما حالا از سیمهای مسی سفید و سرخ به عنوان تارهای ساز استفاده میشود.»
نسیم خوشنواز میگوید: «رباب چهار پرده دارد اما مرحوم پدرم یك پرده دیگر هم به آن اضافه كرد. پردهای كه پدرم ابداع كرده، ربع پرده بالاست.»
او توضیح میدهد كه: «من هم چندتایی نوآوری در رباب انجام دادهام از جمله اینكه یك زائده میخمانند در مسیر یكی از سیمهای زیر، قرار دادهام كه طنین ویژهای دارد. علاوه بر آن برای نخستینبار، از سیم گیتار برای بمتار رباب استفاده كردهام.»
رباب، ساز مجالس سماع
نسیم خوشنواز به باوری اشاره میكند كه سینه به سینه در بین هموطنانش نقل میشود. او میگوید: «ساز رباب، ساز مولاناست. او معتقد است مستندات تاریخی هم وجود دارد كه نشان میدهد رباب، ساز رایجی در محافل عرفانی بوده و حتی مجالس سماع، بر پایه این ساز شكل میگرفته است.» او چند بیتی هم از مولانا میخواند كه در آن، شاعر شوریده بلخ از علاقهاش به رباب میگوید:
«رباب، مشرب عشق است و مونس اصحاب
كه ابر را عربان نام كردهاند رباب
چنانك ابر سقای گل و گلستان است
رباب قوت ضمیرست و ساقی الباب...»
ربابنواز برجسته افغانستانی میگوید: «مولانا، بلخی است و طبیعی است باورهایی كه در زادگاهش درباره او و روز و روزگارش وجود دارد، جلوهای از واقعیت داشته باشد.»
او معتقد است چندان بیراه نیست اگر بگوییم موسیقی پرشور و در عین حال متفاوتی كه بر غزلهای مولانا حاكم است، حاصل تولد این شعرها در محفلی است كه ساز رباب نواخته میشده است.
موسیقی همزیستی و همجواری
فرزند استاد مرحوم رحیم خوشنواز، رباب را یك ساز كامل میداند كه میشود آن را منفرد به كار گرفت. او میگوید: «همچنان كه در موسیقی مقامی دوتار یك ساز منفرد است، در موسیقی اصیل افغانستان هم رباب،سازی منفرد بوده است. استادان زیادی هم داشته و داریم كه هم ربابنوازی میكنند و هم میخوانند. درست مثل عاشیقها و بخشیهای از ایران.» او ادامه میدهد: «البته موسیقی افغانستان دگرگونیهای فراوانی پیدا كرده و به ویژه در این تغییرات، رباب، همنشینی بهتری با دیگر سازها یافته است اما همچنان سنتهای موسیقایی خراسانزمین به ویژه در هرات، رایج است. »
نسیم خوشنواز معتقد است به همان اندازه كه در ایران و افغانستان در دو سوی خراسان تاریخی، زبان و ادبیات مسیر متفاوتی را پیموده، موسیقی هم دچار دگوگونی شده است. او در ادامه به دگرگونیهای موسیقی افغانستان از موسیقی خراسانی تا موسیقی فعلی اشاره میكند و بخش عمده این دگرگونیها را حاصل ورود فرهنگ موسیقایی هند و نیز همجواری و همزیستی هنرمندان افغانستانی با قومیتهایی مانند پشتوها و اقوام اردو زبان میداند.
او توضیح میدهد: ««طبله» یا «طبلا» و «هارمونیه» یا «ارمنیه» دو ساز مهمی است كه از موسیقی هند وارد موسیقی افغانستان شدهاند و حالا دیگر پای ثابت این موسیقی به شمار میآیند. طبلا، شامل دو طبل كوچك است كه با دست نواخته میشود و هارمونیه، نوعی ساز بادی شبیه «اُرگ» و «آكاردئون» است. در موسیقی افغانستان و به ویژه در بخش موسیقی اصیل آن، ساز «دمبوره» را هم داریم كه گونهای از دوتار است و حتی نامش هم یادآور تنبور ایرانی است. «قیچك» هم هست و «زیربغلی» كهسازی شبیه تنبك است.»
مردم افغانستان تشنه موسیقی
نسیم خوشنواز، تاسف میخورد كه نسل جوان، آشنایی چندانی با سازهای كهن ندارند: «گاهی در كوچه و خیابان یا محافل هنری، جوانانی را میبینم كه از دیدن ساز، متعجب میشوند؛ یعنی معلوم است كه در عمرشان ساز ندیدهاند در حالی كه در سرزمینی زندگی میكنند كه ساز و آواز، قدمتی چند هزارساله دارد.» این رباب نواز افغانستانی توضیح میدهد: «افغانستان چندین دهه درگیر جنگ بوده است. طبیعی است كه در آن وضعیت، موسیقی نمیتواند در زندگی مردم جایگاهی داشته باشد. آدمها در آن شرایط اگر میتوانستند جانشان را حفظ كنند، هنر كرده بودند. دیگر مجالی برای موسیقی باقی نمیماند اما موسیقی جزیی از فرهنگ این مردم است. معلوم است كه فراموش نمیشود. در آن سالها، مهاجران افغانستانی در كشورهای مهاجرپذیر، به ویژه در ایران، موسیقیشان را حفظ كردند و حتی ارتقا دادند. این تجربه و تبحر حالا به خود افغانستان هم منتقل شده است. حالا در افغانستان، به نسبت سالهای جنگ، وضعیت بهتری حاكم است؛ برای همین هم موسیقی دارد دوباره در افغانستان پا میگیرد.»
نسیم خوشنواز میگوید: «حالا آرامآرام موسیقی دارد دوباره به همان جایگاه قبل از جنگ میرسد و هنرمندان ارزش و اعتبار خود را پیدا میكنند. مردم افغانستان تشنه موسیقی هستند و جریانهای مختلف موسیقی در افغانستان، خودشان را عرضه میكنند. از موسیقی كهن بگیرید تا موسیقی روز. این وضعیت، نویدبخش روزهای بهتری برای موسیقی كهن افغانستان است.»
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید