احمدیه، نماد یك دوران

1396/12/5 ۰۹:۰۸

احمدیه، نماد یك دوران

استاد اسفندیار احمدیه، نقاش روایات مذهبی، ماجراهای حماسی، كار و معیشت مردمان كوی و برزن، ابعاد متعددی از نگاه به جهان را از خود به یادگار گذاشته است. ازجمله، به مناظر طبیعی متعدد از چشم‌اندازهای اطراف تهران و سایر نقاط ایران پرداخته است؛ مناظری گاه واقع نمایانه و اغلب خیالی.

نكوداشت اسفندیار احمدیه در باغ‌موزه هنر ایرانی

احمدرضا دالوند: استاد اسفندیار احمدیه، نقاش روایات مذهبی، ماجراهای حماسی، كار و معیشت مردمان كوی و برزن، ابعاد متعددی از نگاه به جهان را از خود به یادگار گذاشته است. ازجمله، به مناظر طبیعی متعدد از چشم‌اندازهای اطراف تهران و سایر نقاط ایران پرداخته است؛ مناظری گاه واقع نمایانه و اغلب خیالی.

در عین‌ حال وی با ثبت تصاویری روشن و صادقانه از محله‌های تهران، از قنات حاجی علی‌رضا در سرچشمه گرفته تا تصویر سقا در سبزه‌میدان، از كوچه‌پس‌كوچه‌های پس قلعه گرفته تا معابر آشنای سرچشمه و از میدان مخبر‌الدوله گرفته تا آب‌انبار قدیمی نوعی حس نوستالژیك را نیز به سایر ویژگی‌های بارز آثارش افزوده است. در دیدار از آثار استاد اسفندیار احمدیه، با دنیایی از رنگ، شور، تنوع، حركت، زندگی، ایمان، شعف و مهر آشنا می‌شویم و بار دیگر به خاطر می‌آوریم پاكیزگی و ایمان مبنای هنر والای ایرانی بوده است. مهم‌ترین تفاوت میان آثار احمدیه با آثار استادانی از نسل بلافصل كمال‌الملك، همچون علی‌محمد حیدریان، حسین شیخ و اغلب نقاشان آن دوره، در خلق آثار خیالی است. اهتمام به مضامین مذهبی نیز از دیگر ویژگی‌های آثار وی است. به عنوان‌مثال می‌توان به تابلوهایی چون شهادت امام حسین(ع)، روایت اصحاب فیل، علی(ع)، ضامن آهو و صحنه خیالی او از روز قیامت اشاره كرد.

مضامین تابلوهای اسفندیار احمدیه نیز همان حال و هوای آثار كمال‌الملك و شاگردان بلافصلش را دارد كه ازجمله می‌توان به تصاویری از طبیعت، زندگی، كار، آداب و سنن مردم عادی، تك‌چهره‌سازی، طبیعت بی‌جان تركیبات هنرمندانه‌ای از بطری، ساعت، لیوان، گلدان، میز، ظروف سفالی، شیشه‌ای و انواع اشیای مختلف بنا به سلیقه نقاش كه آن را اصطلاحا طبیعت بی‌جان می‌گویند، مصور كردن قصص دینی، حماسی و فولكلوریك اشاره كرد. این‌همه را او در تجربه‌گری‌های متنوعی با ابزارهای مختلفی همچون رنگ روغن، آبرنگ، مداد رنگی و... به نمایش درآورده است. روح كنجكاو احمدیه همواره او را در معرض آزمون‌وخطا و كسب تجارب بیشتر قرار داده است. وی برای تكمیل دانسته‌های خود به كشورهای مختلفی سفركرده و از هر دیاری، چیزی به داشته‌های بسیار خود افزوده است.

در زمینه هنر نقاشی، وی را باید در زمره پیروان مكتب كمال‌الملك به‌ حساب آورد

مهم‌ترین تفاوت میان آثار احمدیه با آثار استادانی همچون علی‌محمد حیدریان، حسین شیخ و اغلب نقاشان آن دوره، در خلق آثار خیالی است. اهتمام به مضامین مذهبی نیز از دیگر ویژگی‌های آثار وی است. به عنوان‌مثال می‌توان به تابلوهایی چون شهادت امام حسین(ع)، روایت اصحاب فیل، علی(ع)، ضامن آهو و صحنه خیالی او از روز قیامت اشاره كرد.

نكته: ورود اسفندیار احمدیه به دنیای انیمیشن و تیتراژ فیلم براثر كنجكاوی و كوشش‌های تجربی‌اش بود و در این حیطه هیچ آموزشی ندیده بود اما درزمینه هنر نقاشی، وی را باید در زمره پیروان مكتب كمال‌الملك به‌حساب آورد.

اسفندیار احمدیه در گروه دیگری از تابلوهایش به ثبت مناظر طبیعی متعدد از چشم‌اندازهای اطراف تهران و سایر نقاط ایران پرداخته است. او مناظری را برای همیشه در قاب تابلوهایش ثبت كرده كه دیگر نشانی از آنها در حومه تهران و حتی سایر نقاط دورتر وجود ندارد. از چنین دیدگاهی، منظره‌نگاری‌های وی اسناد معتبری در ثبت چشم‌اندازهای ایرانی محسوب می‌شوند.

نكته جالب در آثار احمدیه، ثبت لحظات روزمره زندگی، كار، معیشت، آداب و سنن و فرهنگ جامعه ایرانی دهه‌های ٣٠ و ٤٠ است. آثار او همچون پنجره‌ای به اعماق زندگی، اسناد كم‌نظیری در مطالعه و شناخت جامعه ایرانی در طول یك سده گذشته است.

در عبور از مقابل آثار استاد اسفندیار احمدیه می‌توان تنوعی كم‌نظیر از:

- طراوت طبیعت: حس طبیعت‌گرایانه.

- درك معنای زندگی: حس زندگی شهرنشینی.

- اشاره به كار و معیشت: حس واقع‌نمایانه.

- روایات مذهبی: حس فراطبیعی و الهی.

- ماجراهای حماسی: حس وطن‌دوستانه.

- ثبت مكان‌ها و محله‌های مختلف: حس نوستالژیك.

را از این تابلو به آن تابلو تجربه كرد.

آثار استاد احمدیه پیوند میان هنر، طبیعت، انسان و زندگی و رابطه ارگانیك میان آنها را به نمایش می‌گذارد. او كه از پیروان مكتب كمال‌الملك بود، پس از یك قرن، وفادارانه سبك و سیاق و راه درخشان او را حفظ و حراست كرده است. سالم‌ترین و معتبرترین جریانی كه پس از كمال‌الملك به جذب و فهم هنر اروپایی پرداخت، همین جریان واقع‌گرایی است. كافی است نگاهی دوباره به آثار كمال‌الملك، صنیع‌السلطان، حیدریان، رسام ارژنگی، جعفر پتگر و... بیندازیم؛ هنوز هم‌ دست‌نیافتنی به نظر می‌رسند و اگر چنین است (كه چنین است)، البته به معنای عدم توانایی نسل‌های بعدی نیست، بلكه بیشتر به معنای ورود جریانات بی‌ریشه، حرامزاده و عاریتی به ساحت پاك هنر ایرانی است كه در این میان، سهم شارحان ناآشنا با رمز و راز نقاشی بسیار بیشتر از هر عامل دیگری بوده است. در اینجا اگر از لفظ شارح استفاده می‌شود، ازآن‌روست كه شارح همواره از پس رویداد می‌آید و این رویداد است كه او را به شرح دادن وامی‌دارد. آنان با تكیه ‌بر نوعی پردازش‌های لفظی و كلامی كه از معنا تهی و از تكلف و تعارف انباشته بود، كار را به‌جایی كشاندند كه هر تازه از راه رسیده‌ای، كمال‌الملك را نكوهش كرد و از اینكه او امپرسیونیست نشده و به كلاسیك‌های اروپا بسنده كرده است، بر او خرده گرفت.

ظاهر چنین تحلیل‌هایی (!) آنقدر مجاب‌كننده بود كه فرصت تعمق و تعقل را از مخاطب محروم از سنت نقد هنری می‌گرفت...

علاوه براین، ٧٠ سال گذشته و در سطوح آموزش‌های دانشگاهی در عرصه هنر، دانشجوی ایرانی بیش از آنكه باكمال الملك و اهمیت حضور او آشنا شود، با مارسل دوشان آشنا شده و بیش از آنكه میرعلی تبریزی را بشناسد، هرب لوبالین را شناخته است.

در همین مدت، تهران از داشتن یك سالن دایمی كه آثار كمال‌الملك و شاگردان نام‌آورش را به نمایش بگذارد، محروم بوده است. بسیار تاسف بار است كه آثار بزرگان هنر خود را در انبارها و مخزن‌ها پنهان می‌كنیم تا ذهن و نگاه و هوش و حواس جوان هنرمند ما در پی جذب و كسب هر باد مسمومی از هر منشأ و منبع ناشناخته و مشكوكی به بیراهه كشانده شود. این معضل در زمانه‌ای كه دسترسی به هر نوع تصویر بادآورده‌ای به سهولت فراهم‌شده و تصاویر متنوع در مجاری بی‌صاحب اینترنت در مقابل نگاه كنجكاو جوانان رژه می‌روند، بیشتر خود را نمایان می‌سازد؛ چراكه پیشاپیش ذهن و زبان و اندیشه او در تماس با سرچشمه‌های معتبر و ریشه‌های اصیل فرهنگ خودی صیقل نخورده است.

در دیدار از آثار استاد اسفندیار احمدیه، با دنیایی از رنگ، شور، تنوع، حركت، زندگی، ایمان، شعف و مهر آشنا می‌شویم و بار دیگر به خاطر می‌آوریم پاكیزگی و ایمان مبنای هنر والای ایرانی بوده است. این شور و شعف، وجد و سرزندگی و شفقت و مهر تنها جلوه‌ای مادی از آن مبنای لایزال است.

درباره استاد اسفندیار احمدیه گفتنی است كه وی به مدت دو سال از ١٣٢٤ تا ١٣٢٦ نزد استاد علی‌اصغر پتگر به تعلیم نقاشی به ‌صورت استاد، شاگردی پرداخت. سپس سال ١٣٢٦ به هنرستان كمال‌الملك رفت و از حضور بزرگانی چون اسماعیل آشتیانی، محمود اولیا و حسین شیخ بهره‌ها برد.

علی چیت‌ساز، عباس كاتوزیان و صادق‌پور ازجمله همدوره‌ای‌های وی در دوران تحصیل در هنرستان بودند.

اسفندیار احمدیه به علت شاگردی نزد شاگردان كمال‌الملك و همفكری با این جریان مهم نقاشی معاصر ایران، در امتداد منطقی مكتب كمال‌الملك قرار گرفت.

 

پدر انیمیشن ایران، اسفندیار احمدیه

اسفندیار احمدیه در سال ١٣٧٠ از سوی شورای ارزشیابی هنرمندان كل كشور نشان درجه یك هنری را دریافت كرد. استاد در اوایل دهه ٨٠ نیز از سوی انجمن سینمایی فیلمسازان انیمیشن ایران (آسیفا) به عنوان پایه‌گذار انیمیشن در ایران شناخته شد. اسفندیار احمدیه درواقع بانی انیمیشن در ایران و پدر پویانمایی ایرانی است. وی سال ١٣٣٦ با ساخت دو فیلم «ملانصرالدین» و «قمر مصنوعی» نام خود را به عنوان بنیانگذار نقاشی متحرك در ایران به ثبت رساند. احمدیه این دو فیلم را بامداد طراحی كرده و به مدت ٢ دقیقه به حركت درآورده بود! كارگردان فیلم قمر مصنوعی یك ارمنی به نام پطروس پالیان بود...

احمدیه در سال‌های پایانی دهه ٣٠ و سال‌های آغازین دهه ٤٠ آثار زیادی درزمینه نقاشی متحرك به وجود آورد كه از آن جمله است ورود اسفندیار احمدیه به دنیای انیمیشن و تیتراژ فیلم براثر كنجكاوی و كوشش‌های تجربی‌اش بود و در این حیطه هیچ آموزشی ندیده بود.

تولد ١٣٠٧ در محله پامنار تهران / درگذشت ١٣٩٠

 

 

منبع: اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: