اهل فلسفه از امام محمد غزالي گفتند

1387/12/11 ۰۳:۳۰

اهل فلسفه از امام محمد غزالي گفتند

نخستين روز همايش امام محمد غزالي با سخنرانی غلامرضا اعواني، مصطفي محقق داماد ، فتح‌الله مجتبايي، غلامحسين ابراهيمي ديناني ، اصغر دادبه ،ضياء موحد، شهين اعواني ، قاسم كاكايي ، سعيد رحيميان ، رضا داوري اردكاني ، زهرا پورسينا برگزار شد




نخستين روز همايش امام محمد غزالي با سخنرانی غلامرضا اعواني، مصطفي محقق داماد ، فتح‌الله مجتبايي، غلامحسين ابراهيمي ديناني ، اصغر دادبه ،ضياء موحد، شهين اعواني ، قاسم كاكايي ، سعيد رحيميان ، رضا داوري اردكاني ، زهرا پورسينا برگزار شد.
در اين همايش که به مناسبت نهصدوپنجاهمين سالگرد تولد اين انديشمند، روز گذشته (شنبه، دهم اسفندماه) در مؤسسه‌ي پژوهشي حكمت و فلسفه‌ي ايران برگزار شد، غلامرضا اعواني از غزالي به عنوان بزرگ‌ترين متفكر در نزد اهل سنت ياد و در ادامه تصريح كرد: به اعتبار اين‌كه محمد غزالي ايراني است و در فرهنگ ايراني پرورش پيدا كرده است، ايرانيان براي بررسي ابعاد فكري‌اش نسبت به ديگران صلاحيت بيش‌تري دارند.
اين استاد فلسفه در بخش ديگري از سخنانش از تفكر غزالي به عنوان يكي از قديمي‌ترين تفكرات جاري در جهان اسلام ياد و تأكيد كرد: ضرورت دارد كه با ديدي علمي، نكات مثبت و منفي آراي وي مورد بررسي قرار گيرد.
در ادامه اين نشست، مصطفي محقق داماد با موضوع تخطئه و تصويب از نظر غزالي و اصوليين امامي، از اين بحث به عنوان مهم‌ترين مبحث كلامي و ديني مورد اختلاف شيعه از سويي و اشعري‌ها و معتزله از سوي ديگر ياد كرد.
اين استاد فلسفه خاطرنشان كرد: تخطئه و تصويب از اين قرار است كه علماي شيعه و معتزله معتقدند كه خداوند قوانين شريعت را براي همه بشريت و تمام دوران وضع كرده است و به كساني كه در فهم قوانين شريعت تلاش مي‌كنند، به عنوان مجتهد ياد مي‌كنند. علماي شيعي و معتزله مي‌گويند كه ممكن است مجتهدي كه در پي حكم خدا در مسائل شريعت است، به حكمي برسد يا نرسد؛ در مقابل، اشاعره مي‌گويند كه خدا احكام محدودي را وضع كرده است. در واقع مي‌گويند خداوند حكمي وضع نكرده است و آن احكام را به عقول مجتهدان سپرده و هر آن‌چه كه آن‌ها بگويند، حكم خداست.
محقق داماد در ادامه با بازخواني آراي اشعريون و معتزله و همچنين شيعيان در تبارشناسي اختلاف نظر موجود بين اين دو جريان كلامي در سنت فكر اسلامي، سخن خود را با بحث درباره غزالي دنبال كرد كه به اعتقاد وي از پيشكسوتان تفكر اشعري است و افزود: به واقع، دغدغه‌ي غزالي چه بوده است؟ آيا غزالي دغدغه‌اي سياسي داشته است يا خير؟ چند احتمال در اين‌باره وجود دارد؛ يك دغدغه‌شان اين بوده است كه فكر مي‌كردند اگر نظر «تصويب» را بپذيرند، دين محدود مي‌شود و مي‌خواستند دين را گسترش دهند؛ در حالي كه معتزله قائل به اين امر نبودند.
او در ادامه با بازخواني بخشي از آراي امام محمد غزالي، به بسط رويكرد اشعريون در توجه به مسأله «تخطئه» پرداخت.
همچنين در اين نشست، ضياء موحد با بحث درباره كاربرد غزالي از منطق موجهات در تحيل عليت، به بازخواني آراي منطقي غزالي پرداخت و با استناد به آراي وي تصريح كرد: غزالي درباره رابطه علي معلولي و ضرورت اين رابطه در واقع ضرورت را از منظري رد و از سويي به توسل به ضرورت در تبيين رابطه علي معلولي معتقد است.
عضو هيأت‌علمي مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران تأكيد كرد: منطق براي غزالي بسيار اهميت دارد. اين آدمي كه هر روز يك نقشي مي‌زند، از سن بيست‌سالگي به دنبال ضروريات و تبيين رابطه‌ي علي معلولي مي‌رود و پس از اين مسأله است كه به نوعي شك دكارتي به سراغش مي‌آيد كه سرانجام در اين تطورها و تأمل‌ها مريض مي‌شود و جايي در گزارشي كه از خودش مي‌دهد، مي‌گويد سرانجام خدا مرا نجات داد. اما او تا پايان عمرش در اين خط مي‌ماند و شكاكيت را رها نمي‌كند و هنگامي كه به عرفان مي‌رسد، به اين نكته تصريح مي‌كند كه سرانجام عرفان و فلسفه به يك جا مي‌رسد. او در واقع با فلاسفه درمي‌افتد؛ نه فلسفه و اين شك تا پايان عمر او را رها نمي‌كند.
شهين اعواني نيز با موضوع كيمياي اخلاق نزد غزالي، با بازخواني شواهدي از كتاب‌هاي احياءالعلوم و همچنين كيمياي سعادت امام محمد غزالي، در نتيجه‌گيري بحثش تصريح كرد: از آثار امام محمد غزالي مكتبي اخلاقي بيرون نمي‌آيد و در واقع آموزه‌هاي اخلاقي اين انديشمند مبتني بر شريعت است و فرد را براي فهم امر اخلاقي از رفتن به سراغ عقل بازمي‌دارد.
عضو هيأت‌علمي مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران در بخش ديگري از سخنانش با بررسي تطبيقي آراي اخلاقي ابونصر فارابي و امام محمد غزالي تصريح كرد: امام محمد غزالي برخلاف ابونصر فارابي در تبيين ارزش‌هاي اخلاقي برآمده از شريعت براي فرد اصالت قائل است و مانند فارابي فرد را تابع مدينه يا جامعه نمي‌داند كه چنان‌چه مدينه فاضله باشد، فرد فاضل شود و يا اگر مدينه‌اي فاضله نيست، فرد هم ارزش‌هاي اخلاقي ناشايستي داشته باشد.
اما قاسم كاكايي در تبيين تأثير غزالي بر متفكران اروپا از قرون وسطا تا قرون جديد، با مورد مطالعه قرار دادن آرا و آثار نيكولا مالبرانش گفت: كار غزالي از قرن هفدهم به بعد در غرب شروع مي‌شود؛ زماني كه در جريان‌هاي فكري قرن هفدهم ميلادي، ارسطوستيزي باب شده است و انديشمنداني مي‌خواهند او را از صحنه‌ي انديشه اخراج كنند؛ از اين رو غزالي مي‌تواند متفكر مهمي باشد. مي‌بينيم در آن فضاي فكري دكارت با آموزه‌هاي خردگرايانه‌اش ارسطو را از فلسفه بيرون مي‌گذارد و عده ديگري از قديساني كه بعد از آكويناس مي‌آيند، آن حالت تقدسي ارسطو را مي‌زدايند و مالبرانش هم سعي دارد ارسطو را عرصه كلام مسيحيت خارج كند و از همين‌روست كه مالبرانش با الهام گرفتن از آموزه‌هاي امام محمد غزالي مباحث خود را در اين زمينه طرح مي‌كند.
استاد فلسفه دانشگاه شيراز از لايب‌نيتس و هيوم به عنوان ديگر متفكراني ياد كرد كه متأثر از آموزه‌هاي امام محمد غزالي بودند كه هيوم از تقارن‌انگاري غزالي در تبيين آرايش سود مي‌جويد.
كاكايي در نقد آراي ژيلسون كه جايي تصريح مي‌كند مالبرانش از امام محمد غزالي تأثير نپذيرفته است، اظهار كرد:‌ نه تنها مالبرانش از امام محمد غزالي تأثير پذيرفته؛ بلكه كتاب تهافت‌الفلاسفه غزالي را كلمه به كلمه خوانده است و حتا مالبرانش برخي از عباراتش دقيقا عبارات غزالي است.
او با ارائه شواهدي از متن مالبرانش، بر رد ادعاي ژيلسون مبني بر تأثير نپذيرفتن مالبرانش از غزالي تأكيد كرد و گفت: مالبرانش نخست از طريق ابن ميمون، ابن رشد و همچنين آكويناس با آثار غزالي آشنا بوده است و از سوي ديگر به استناد متن‌هاي مالبرانش، آمده آثار غزالي را خوانده است.
فتح‌الله مجتبايي ديگر سخنران اين مراسم درباره مراتب معرفت در مشكاة‌الانوار غزالي و مكتب ودانته هند سخن گفت و نخست از مشكاة‌الانوار به عنوان مهم‌ترين اثر امام محمد غزالي ياد كرد و گفت: البته در سايه كتاب احياءالعلوم، آثار ديگر اين انديشمند كم‌تر ديده شده است. در واقع مشكاة‌الانوار تحولي بزرگ را در زندگي فرهنگي ما مسلمان‌هاي ايران پديد آورده است. اين اثر تفاوت جدي با ديگر آثار اين انديشمند دارد؛ يكي از اين تفاوت‌ها، پرداختن به مسأله متافيزيك نور است كه او به صورت يك رساله در شرق دنيا به اين مسأله مي‌پردازد كه البته بحث درباره متافيزيك نور پيش‌تر از آن در ميان اوپانيشادهاي هندي رواج داشته است. مسأله ديگر، توحيدي وجودي است كه براي نخستين‌بار در رساله مشكاة‌الانوار غزالي مطرح مي‌شود. همچنين بحث درباره مرتبه معرفت‌شناختي غزالي در اين رساله مطرح شده است كه با ديگر معرفت‌شناختي‌هاي جهان متفاوت است.
اين استاد دانشگاه در ادامه با ارائه شواهدي از مشكاة‌الانوار و مكتب ودانته هندي به بررسي تطبيقي اين دو پرداخت.
سعيد رحيميان نيز به بحث درباره قانون و روش تأويل نزد غزالي پرداخت و با تشريح مفهوم تأويل از ديدگاه غزالي، ‌مباني هستي‌شناسي و معرفت‌شناختي اين انديشمند را مورد بازخواني قرار داد و در ادامه با دنبال كردن سخنانش درباره معرفت‌شناختي تأويل و اقسام تأويل و همچنين حكم شرعي تأويل در نزد غزالي تصريح كرد: مباني نظري غزالي در تأويل مبتني بر ارتباط بين ظاهر و باطن است و مهم‌ترين ويژگي نگاه غزالي، مسأله اعتدال در جمع بين عقل - نقل و ظاهر - باطن در رويكردهاي تأويلي‌اش است. غزالي در دواقع در دو جبهه وارد نبرد مي‌شود. از سويي به انتقال از باطنيه و روش‌هاي تأويلي آن‌ها مي‌پردازد و از سويي به نقد اسماعيليه مي‌پردازد كه گاه مطلب او صبغه علمي دارد و گاه هم با صبغه ديني به نقد رويكردهاي تأويلي اسماعيليه و باطنيه مي‌رود.
در ادامه، رضا داوري اردكاني با موضوع غزالي و فلسفه گفت: معروف است غزالي مخالف فلسفه است؛ البته اين چيزي نيست كه منكرش شويم. غزالي كتاب تهافة الفلاسفه را نوشته است؛ اما به اعتقاد من، غزالي را بايد در مجموع آثارش خواند؛ آن‌گاه قضيه متفاوت مي‌شود.
او در ادامه با تبيين اشتباهي كه غرب از مطالعه‌ي مقاصدالفلاسفه غزالي مرتكب مي‌شود، تصريح كرد: اروپاييان غزالي را فيلسوفي مشايي مي‌دانستند؛ در حالي كه فيلسوف مشايي نيست و اروپاييان در واقع نقش‌هايي از مقاصد الفلاسفه غزالي را از ترجمه‌ي دانش‌نامه علايي خواندند.
رييس فرهنگستان علوم در ادامه تصريح كرد: غزالي در تهافة‌الفلاسفه،‌ فلسفه را رد نكرده است و در بحث‌هايش رويكرد فقهي ندارد. او در واقع با روش تحليلي به نقد برخي فلاسفه مي‌رود؛ هر چند در نتيجه مواضع كلامي را اتخاذ مي‌كند. او نگاهش فلسفي بوده و اين‌كه در نتيجه‌گيري‌اش به كفر فلاسفه مي‌رسد، بحث ديگري است. غزالي به منطق بوده است و طبيعيات يوناني و كم وبيش مباحث فلسفه‌ي سياسي يونان را تاييد كرده است. از سويي، او كل الهيات را رد نكرده؛ بلكه در برخي از مسائل آن اشكال وارد كرده است؛ از اين‌رو نمي‌شود او را ضدفلسفه دانست و طبيعي است كه همه فيلسوفان با هم بر سر مسائلي مشكل داشته باشند. البته تعبير نشود كه مي‌خواهم غزالي را توجيه كنم و يك مخالف فلسفه را بياورم و از طرفش عذرخواهي كنم و بگويم ايشان فيلسوف است؛ مي‌خواهم بگويم غزالي در تاريخ فلسفه اسلامي كجاست؛ آيا مي‌شود از حلقه‌ي فلسفه اسلامي او را جدا كرد و اگر نبود، چه مي‌شد؟
اين استاد فلسفه با اشاره به يكي از كتاب‌هاي اخير فيلسوف مراكشي به نام جابري و بازخواني برخي از آراي اين انديشمند مراكشي كه در كتابش نگاهي به تمايز فلسفه‌ي اسلامي با فلسفه غرب داشته است، تصريح كرد: معتقدم با نگاهي به تاريخ فلسفه اسلامي، چنان‌چه فارابي را سرآغاز جمع خط دين و فلسفه بدانيم، هر چند كار را تمام نكرد و كم و بيش از عهده‌اش برنيامد؛ اما غزالي اين كار را كم و بيش انجام داد. غزالي و فخررازي در اين خطي كه ترسيم مي‌كنم، شأني اساسي دارند. هر دو به ظاهر دارند از دين دفاع مي‌كنند و آن‌ها در نقد آراي فيلسوفان اسلامي پيش از خود مي‌گويند كه شما نتوانستيد اين طرح را به سرانجام برسانيد؛ از اين‌رو كاري كه فخر رازي كرده و كاري كه غزالي انجام داده، طرح مسأله براي ديگر فلاسفه بوده است. از سويي ما مي‌بينيم فلاسفه پس از غزالي با او مخالف نبودند؛ بلكه مي بينيم ملاصدرا در اسفار، برخي از نظرات غزالي را با تاييد آورده است.
داوري اردكاني در پايان تصريح كرد: غزالي صاحب كتاب‌هاي متعدد در منطق است و اين غزالي را نمي‌توانيم غيرفيلسوف يا ضدفلسفه بدانيم و اگر تاريخ فلسفه‌ي اسلامي را مرور كنيم، نمي‌توانيم حلقه‌ي غزالي و فخر رازي را از آن جدا كنيم و اين گسستگي در حلقه تاريخ فلسفه سبب به هم ريختن تاريخ يكپارچه فلسفه‌ي اسلامي مي‌شود.
غلامحسين ابراهيمي ديناني نيز با موضوع منطق و معرفت در نظر غزالي، تصريح كرد: غزالي در طول يك‌هزار سال تاريخ ايران خيلي محبوب نبوده است؛ هر چند هيچ گزاف نيست كه بگوييم در كل در جهان اسلام محبوب‌ترين فيلسوف است. در واقع، جهان عرب و اهل تسنن به غزالي احترام مي‌گذارد و حتا در جهان غرب، غزالي پيش‌تر از انديشمندان ديگر جهان اسلام معرفي شده است. من غزالي‌مآب نيستم؛ اما او انسان مهمي است. در واقع ما چند غزالي داريم كه او در طول زندگي‌اش تحولات وحشتناكي داشته است و به يك انديشمند مهم در تفكر تبديل شده است.
اين استاد فلسفه در ادامه متذكر شد: تهافة الفلاسفه اولين كتاب در رد فلسفه، اثر امام محمد غزالي است و اين كتاب از نظر تأثير، پرتأثيرترين كتابي است كه در عالم نوشته و سبب شد ريشه فلسفه در جهان عرب خشك شود. پس از غزالي، يك فيلسوف بزرگ در جهان اسلامي غيرايراني نداريم و اين تأثير كتاب غزالي است.
او از غزالي به عنوان انساني عجيب ياد و تصريح كرد: هنگامي كه او به سال‌هاي پاياني عمر رسيد، به عرفان روي آورد و به فلسفه بازنگشت. در آثارش قلمي توانا دارد و تا آخر عمرش به استقبال فلسفه نمي‌رود؛ اما يك منطقي تمام‌عيار است؛ آن‌چنان منطقي است كه در پي يافتن پرسشي مبني بر اين‌كه چرا غزالي به سمت منطق رفت، كتاب «منطق و معرفت در نظر غزالي» را نوشتم تا به اين پاسخ برسم كه در واقع چطور يك انديشمند ضدفلسفه به سوي منطق مي‌رود و اصلاحات جديدي را وارد منطق كرد.
غلامحسين ابراهيمي ديناني در پايان با بازخواني بخشي از زندگي اين انديشمند، به وجوه شكاكانه‌ي آراي وي پرداخت.
اصغر دادبه هم با موضوع غزالي و فخر رازي، نماينده دو ديدگاه در يك مكتب، با انتقاد از غزالي كه هيچ‌گاه جانب عقل را در جدال عقل و شرع نگرفته است، تصريح كرد: او همواره مانند متكلمي گردن‌كلفت رفتار كرده است.
او در مقايسه بين فخر رازي و غزالي تصريح كرد: فخر رازي از كودكي تربيتي عقلاني و فلسفي با درد دين داشته است و نتيجه آن را ما در رفتارش مي‌بينيم و هرگز نديده‌ايم جايي حكم تكفير كسي را صادر كند؛ در حالي كه غزالي اين‌گونه نبوده و همچنين از تربيتي عقلاني و فلسفي برخوردار نبوده است.
دادبه با تبيين سير تطور تاريخي مكتب اشعري كه فخر رازي و امام محمد غزالي هر كدام نمايندگي دو ديدگاه را در آن دارند و همچنين تبيين فراز و نشيب‌هاي اين مكتب، با بازخواني زندگي امام محمد غزالي، به تبيين وجوه رفتاري وي پرداخت و با نقد مباني متكلم‌گرايانه اين انديشمند، تصريح كرد: او در واقع فيلسوف نيست؛ متكلمي است كه رد را براي تثبيت باورهاي از پيش تعيين‌شده به كار مي‌گيرد.
همچنين زهرا پورسينا با موضوع كاربردهاي گوناگون عقل نزد غزالي تصريح كرد: او گاهي عقل را به حيثيت استدلالي‌اش محدود مي‌كند و از سويي مي‌بينيم كه گاه عقل را به عرصه ايمان وارد مي‌كند. گاه اعتمادش به عقل بسيار ضعيف يا محدود مي‌شود و گاه گويي در همه عرصه‌ها حضوري قابل توجه بدان مي‌بخشد.
وي تصريح كرد: به نظر مي‌رسد كه مي‌توان استفاده غزالي را از عقل را در سه حيث كلي اشاره به نفس انساني، مرتبه استدلالي نفس و كل مرتبه انساني در معرفت مورد توجه قرار داد.
او در ادامه به بسط هر كدام از اين رويكردهاي غزالي نسبت به عقل پرداخت.


منبع: ایسنا
 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: