1396/8/29 ۰۸:۲۱
از دلاوریها میگویند؛ موسیقیشان مملو ازحس قهرمانی و حماسه است برای آنها موسیقی مرزی ندارد و عاشقانههایشان را برای مردم کشورشان میخوانند، آنان که به موسیقی آذربایجانی و فرهنگ این اقلیم تا به امروز تمام قد ادای احترام کردهاند. موسیقی که اصیل است و ریشه در اقوام ایرانی دارد و در کنار رقصهای محلی خود توانستهاند فرهنگ و هنر آذربایجان ایران را به دنیا معرفی کنند.
مبادا پرچم موسیقی آذری بر زمین بیفتد
نداسیجانی: از دلاوریها میگویند؛ موسیقیشان مملو ازحس قهرمانی و حماسه است برای آنها موسیقی مرزی ندارد و عاشقانههایشان را برای مردم کشورشان میخوانند، آنان که به موسیقی آذربایجانی و فرهنگ این اقلیم تا به امروز تمام قد ادای احترام کردهاند. موسیقی که اصیل است و ریشه در اقوام ایرانی دارد و در کنار رقصهای محلی خود توانستهاند فرهنگ و هنر آذربایجان ایران را به دنیا معرفی کنند. وحید اسدالهی یکی ازهمین هنرمندان شیفته موسیقی آذری است هنرمندی که بدون هیچ حمایتی سالها درمعرفی سازخود به دنیا تلاش کرده و امروز آن را جزئی از خانواده خود میداند. اسدالهی به نادیده انگاشتن موسیقی آذربایجانی ازسوی مسئولان اشاره میکند و انتقاد دارد که آنها هیچ گاه به موسیقی ما توجهی نداشته و نخواستند دیده شود و حتی تا به امروز موسیقی آذربایجان یک ارکستر مستقل نداشته است. گفتوگو با این هنرمند و نوازنده ساز نقاره را در ادامه میخوانید.
وحیداسدالهی ازجمله هنرمندانی است که تلاش بسیاری در معرفی موسیقی فولک آذربایجان داشته اما اکثریت فعالیتهای شما در حوزه موسیقی بیکلام بوده این موضوع دلیل خاصی دارد؟ خیر. من با خوانندههای بسیاری همکاری داشتهام و درزمینه موسیقی با کلام کارهای متفاوتی اجرا کردهام اما چون به موسیقی بیکلام کمتر پرداخته میشود و این نوع شیوه موسیقی مرزبندی مشخصی ندارد تصمیم گرفتهام نگاه جدیتری به موسیقی بیکلام داشته باشم. البته اجرای این موسیقی نسبت به موسیقی با کلام به مراتب زحمات بیشتری خواهد داشت و حضور نوازنده سلو درگروه نیاز است.
در موسیقی باکلام با کدامیک از خوانندگان همکاری داشتهاید؟ من سال 1355 فعالیت خود را زیر نظر استاد علی سلیمی آغاز کردم آن زمان حدود 16 سال سن داشتم و در وزارت فرهنگ و هنر آن دوران در بخش موسیقی فولک فعالیت میکردم. اکثریت خوانندگان آذریزبان در این بخش حضور داشتند استادانی چون حمید عبادی، اباذر اُرنانیان، هوشنگ آذراوغلی ،فریدون فتحی و علی قاسمی اما یک سال بعد از آن به صدا و سیما رفتم.
درآن دوران برنامه رادیویی «گلها» مخاطب بسیاری داشت با این تفاسیر آیا موسیقی آذری هم به همین نسبت مورد استقبال قرار میگرفت؟ علاقهمندان به موسیقی اقوام موسیقی خود را فراموش نمیکنند و همیشه نیمنگاهی به موسیقی آذری وجود داشته است. آن دوران با وجود آنکه درسازمان فرهنگ و هنر به موسیقی آذربایجانی پرداخته میشد اما این سبک موسیقی بعد انقلاب رشد بیشتری پیدا کرد و علاقهمندان بهصورت جدیتر در این زمینه فعالیت کردند در این سازمان هنرمندان موسیقی آذری به مدت یک ساعت اجرای برنامه داشتند که اغلب اوقات برنامههای استاد مصطفی پایان روی آنتن رادیو پخش میشد البته استاد صفرعلی جاوید که از کارمندان صدا و سیما بودند نیز اجرای برنامه رادیویی داشتند اما متأسفانه برای آنکه زمان بیشتری را به برنامه گلها اختصاص بدهند برنامه ایشان را قطع کردند.
گروه موسیقی «کامکارها» ازجمله گروههای موفق موسیقی اقوام است که بعد انقلاب فعالیت جدی در معرفی موسیقی کردی داشته اما متأسفانه موسیقی آذربایجانی در این برهه زمانی چندان رشدی پیدا نکرد. در سالهای 59-58 عدهای بر این نظر بودند که موسیقی آذری را به سمت سیاست بکشانند اما هیچگاه دلیل این امر مشخص نشد و شاید یکی از دلایل توقف موسیقی این است که موسیقی نباید به هیچچیز وابسته شود. مسأله دیگر این که موسیقی اقوام مختلف ایران توانست با موسیقی سنتی آرام آرام تلفیق شود اما برای موسیقی آذربایجانی این فرصت فراهم نشد. بطور مثال موسیقی کردی توانست به گروه چاووش راه یابد اما این اتفاق برای دیگر موسیقی اقوام رخ نداد. مسأله بعدی بینش افرادی بود که در عرصه موسیقی سنتی فعالیت میکردند و بهدلیل ایراداتی که بر شیوه موسیقی آذری داشتند مانع ازاین بودند که این موسیقی جذب موسیقی سنتی شود. بطور مثال خود من به شخصه براین نظرم که ساز دُم دُم میتواند در موسیقی آذری جایگاه ویژهای داشته باشد نه اینکه بگوییم چون در این ساز زبان موسیقی بوشهری شنیده میشود نباید به موسیقی آذربایجانی وارد شود. ما همه ایرانی هستیم با گویشهای مختلف بنابراین نباید به شیوههای موسیقی اقوام و گویشهای آن ایراد بگیریم. البته این نگاه سلیقهای از همان ابتدا درموسیقی ایرانی به وفوردیده میشد اما با استقبال خوب جوانان از موسیقی نواحی استادان آرام آرام نسبت به این موضوع گارد کمتری گرفتند ولی باز هم این سختگیریها در جذب موسیقی اقوام و بویژه موسیقی آذری وجود دارد. اما به نظر شما آیا در موسیقی ایرانی یا ریتم ایرانی جای خالی سازهایی چون دُم دُم و نقاره احساس نمیشود! ما نباید با موسیقی سنتگرایانه برخورد کنیم اگر این سازها جذب دیگر موسیقیها نشوند و مردم با آنها آشنایی پیدا نکنند قطعاً به مرور زمان از بین خواهند رفت. من همه زندگیام را برای معرفی سازه نقاره گذاشتهام و از سن 9 سالگی به نواختن این ساز همت گماشتم؛ نقاره غریبترین ساز در ایران است. البته در معرفی ساز دف این اتفاق نیفتاد و خیلی زود جذب موسیقی ایرانی شد و به نظر من وقتی نام موسیقی ایرانی برده میشود باید تمام سازهای ایران در آنجا به نمایش گذاشته شود نه فقط تنبک و دف. آیا استاد چنگیز مهدیپور نوازنده ساز قوپوز به جایگاهی نرسیدهاند تا موسیقی ایرانی از حضور ایشان بهره ببرد!
به غیراز مسأله شیوه موسیقی که به آن اشاره کردید چرا موسیقی آذربایجانی نتوانست جذب موسیقی ایرانی شود؟ این امر نشاندهنده ضعف موسیقی آذربایجانی نیست و در این زمینه باید استادان موسیقی ایرانی پاسخگو باشند. من با استادان بزرگی چون هابیل علیاف اجرای موسیقی داشتهام بنابراین نمیتوانیم بگوییم موسیقی آذری کمانچه یا دیگر سازهای اقوام را در خود جای نمیدهد. البته این نکته را هم نباید فراموش کنیم که استادان موسیقی فولک ایرانی به روز نیستند با خانهنشینی استادان و استاد خطاب کردن کاری را پیش نمیبرد یک استاد باید روزی 5 ساعت سازبزند و به روز باشد. موسیقی آذربایجان جزیی از موسیقی اصیل ایران است و نباید به این دلیل که این موسیقی شیوه متفاوت دارد آن را ازموسیقی ایرانی حذف کرده و سادهنوازی را به موسیقی ایرانی وارد کنند. البته ناگفته نماند یک تعداد از موسیقیهای آذربایجانی ما متأسفانه کپیبرداری شده است.
آیا شما به عنوان یک هنرمند موسیقی آذربایجانی از نوازندگان یا خوانندگان موسیقی ایرانی برای یک اجرای موسیقی تلفیقی دعوت داشتهاید؟ تمام تلاش من معرفی سازم به مردم است اما بعد از این تصمیم دارم در گروه سه نفرهای که تشکیل دادهام دیگر جوانان هنرمند نیز حضور داشته باشند و یک گروه خوب موسیقی تلفیقی تشکیل بدهم.
چرا هیچ گاه سعی نداشتید گروه خود را به لحاظ تعداد نوازنده یا حضور یک خواننده گستردهتر کنید؟ من به عنوان یک نوازنده موسیقی اقوام در درجه اول وظیفهام شناساندن موسیقی منطقهام و معرفی تکنیک سازهای آن است. اجرایی که چند ماه اخیردر فرهنگسرای نیاوران برگزار کردیم برای نخستینبار ساز گارمون را روی صحنه بردیم اما از این به بعد براین نظرم علاوه بر بالابان و کمانچه از دیگر سازهای موسیقی اقوام بهره ببرم.
ردیف موسیقیهای آذری ایران چه شباهت یا تفاوتهایی با موسیقی جمهوری آذربایجان دارد؟ فعالیت من پرداختن به ریتم موسیقی است. ردیف و مقامهای موسیقی به مانند دریایی است که هر علاقهمندی توانسته قطرهای از این دریا را بچشد و درد خود را با آن بیان کند اما ریتم موسیقی یک هنر خدادادی است با نگاه به تاریخ موسیقی متأسفانه خواهید دید که طی تاریخ به ریتم موسیقی ظلم بسیاری شده است. موسیقی کشور هندوستان ریتم محوراست اما در ایران تنها به شعر و آواز اهمیت میدهند. ریتم چند سالی است که به موسیقی ایرانی وارده شده و در گذشته ممنوع بوده است. مقامهای موسیقی آذری ایران و آذربایجان هرکدام برای خود دنیایی دارند. موسیقی فولک ایران بسیارگسترده است وردیفهای موسیقی ایران از موسیقی اقوام نشأت میگیرد اما در صد سال گذشته موسیقی جمهوری آذربایجان توانسته بهصورت علمیتر و آکادمیک خود را معرفی کند. حدود 80 سال گذشته اپرای کوراوغلو نوشته شده و این یک اتفاق بزرگ فرهنگی بوده که بهدلیل حضور روسها رخ داده است.
نسل امروز توانسته در ریتمهای موسیقی ایرانی نوآوریهایی ایجاد کند آیا در موسیقی آذربایجان نیز به همین صورت بوده است؟ بله. موسیقی امروز بسیار تکنیکال عمل میکند و برای آنکه جا نمانیم باید بیش ازپیش با ریتم موسیقی کامل به جلو حرکت کنیم نه آنکه از موسیقی غیرایرانی یا سازهای غربی بهره ببریم. در ارکسترهای ما از گیتاربیس استفاده میشود اما آیا نقاره یا دیگر سازههای موسیقی اقوام جایی در ارکسترها ندارند! ورود سازهای غربی درموسیقی ایرانی سبب شد موسیقی اصیل کمی از مسیردرست خود خارج شود اما این اتفاق را در موسیقی اقوام شاهد نبودیم و این موسیقی بکر باقی ماند شاید این مسأله توانسته باشد که حداقل این موسیقی دستخوش تغییرات نشود؟ به نظر من در موسیقی آذری هم تغییراتی ایجاد شده و ریتمهای گذشته چندان قابل استفاده نیستند. البته براین عقیدهام که نباید موسیقی اقوام بکرعنوان شود، بکرهمان سادهنوازی است که نباید به این موسیقیها وارد شود. استادان موسیقی باید درمنطقه خود به مانند یک فیلترعمل کنند و از ریتمها و ملودیهای جدید استفاده کنند. این موسیقیها و ریتمها طی تاریخ ضربه دیده و باید آن را شکست. ریتم یعنی به جلو حرکت کردن و نباید آن را خنثی کنیم اما خوشبختانه امروزه جوانان این خنثی بودن را شکستهاند. تا چه زمانی میتوانیم به ساده نوازی ادامه بدهیم! هرگاه که دراینباره صحبت میشود ما را محکوم به این میکنند که چارچوبها را شکستهایم. امروزه فرصتی نیست که یک نوازنده بخواهد یک جمله را 10 بار بنوازند.
در کشور ما با آنکه اکثریت مردم به زبان آذری مسلط هستند اما موسیقی آذری بندرت شنیده میشود و اگر هم موسیقی باشد موسیقی پاپ آذری است؟ موسیقی پاپ یک موسیقی مردمی است و کرن عربی دارد که در شهر تبریز به گوش میرسد اما در موسیقی فولک آذری کرن عربی نداریم. در هر مملکت یک موسیقی عامهپسند وجود دارد و یک موسیقی اصیل، هنرمندان موسیقی آذری توانستهاند بخوبی در این نوآوری عمل کنند. اما اینکه این موسیقی بندرت شنیده میشود مقصر نوازندهها نیستند. استادان موسیقی و سازهای ما باید به روز باشند، در غیر این صورت این سازها از بین خواهند رفت. موسیقی نباید تفکیک شود یا باید موسیقی ایران آنقدر گسترده شود که تمام موسیقی اقوام را دربر گیرد یا آنکه موسیقی اقوام آرام آرام از بین خواهد رفت. در موسیقی ایرانی موسیقی کردی وجود دارد اما در موسیقی ایرانی موسیقی آذری جایگاهی ندارد وبه نظر من یک جبههبندی اتفاق افتاده است. بزرگانی چون چنگیز مهدیپور نتوانستند به موسیقی ایرانی جذب شوند و گوشهگیری کردند اما نسل امروز باید این قالبها را بشکنند.
آیا امروزه موسیقی ردیفی با زبان آذری مورد استقبال مردم است؟ خیر و بهتر است بگوییم مردم از این نوع موسیقیها خسته شدهاند؛ امروزه ما به موسیقی ریتممحور روی آوردهایم اما اگر به موسیقی ردیفی مسلط نباشیم، نمیتوانیم دراین موسیقیهای ریتم محور تغییراتی ایجاد کنیم. ردیف، پایه یک موسیقی است. ردیفهای موسیقی آذری بخوبی در شهرهای تبریز اردبیل و دیگر اطراف تدریس میشود و علاقهمندان بسیاری به این موسیقیها روی آوردهاند.
گذشته از کوتاهی بزرگان موسیقی آذربایجان خود شما شخصاً برای اینک موسیقی آذری به عرصه موسیقی ایرانی وارد شود چه ایده و تفکراتی داشتهاید یا چه کاری تا به امروز انجام دادهاید؟ چرا موسیقی آذربایجان ایران هنوز نتوانسته یک ارکستر مستقل داشته باشد؟ درگذشته صدا وسیما ارکستری به نام موسیقی آذربایجان تشکیل داد که دیگر فعالیتی ندارد این ارکستر سال 1332 به همت استاد صفرعلی جاوید راهاندازی شد و من از سال 56 در این ارکستر فعالیت میکردم اما زمانی که استادان موسیقی یک به یک از میان ما رفتند دیگر کسی جای آنها را نگرفت تا به امروز هم در این ارکستر حضور دارم اما هیچ فعالیت ندارد. آهنگسازهای خوبی در این ارکستر بودند و کارهای خوبی هم ضبط شد که در آرشیو صدا و سیما موجود است اما این ارکستر به استانها واگذار شد و آهنگسازی آن در استانها انجام میشود. اما دلیل اینکه چرا موسیقی آذری به موسیقی ایرانی وارد نمیشود و هیچ تغییر و تحولی در خود نداشته به این سبب است که موسیقی آذربایجان نیازهای موسیقایی خود را از شبکههای ماهوارهای تأمین میکند و چندان توجهی به موسیقی آذربایجان کشور خود ندارد و البته دلیل مهم این اتفاق عدم حمایت است. مسئولان باید از موسیقی آذربایجان حمایت کنند و یک ارکستر برای آنها تشکیل بدهند بهترین نوازندگان درتبریزحضور دارند اما ارکستری برای فعالیت آنها نیست.
اما وجود شبکههای ماهوارهای دلیل بر این نمیشود که به موسیقی آذری توجه نداشته باشند؟ متأسفانه 60سال است که این اتفاق افتاده و مردم به موسیقیهای آذری غیرایرانی وابسته شدهاند. البته ردیفهای موسیقی آذری ایران با کشورهای آذری زبان بسیارنزدیک است ولی حس وحال و رنگ و بوی خاص خودمان را داشته باشیم. متأسفانه برخی مسئولان ارشاد ارتباط چندانی با هنرمندان موسیقی آذری ندارند و شاید با این هنرمندان آشنایی چندانی هم نداشته باشند آنها حتی نمیدانند چه تعداد هنرمند موسیقی آذری در کشور فعالیت میکند که برای یک ارکستر جمعآوری شوند. البته هرگاه هم که از حضور هنرمندان موسیقی فولک به خارج از کشور دعوت میشود گروههایی را معرفی میکنند که چندان هم مهم نیستند و تنها با رابطههایی که داشتهاند، توانستند به این جشنوارهها معرفی شوند. من وحید اسداللهی، 15 سال هیچ اجرایی در خارج کشور نداشتهام چون هیچگاه از من درخواستی نشده و اصلاً نمیدانند من در چه زمینهای فعالیت میکنم. مسئولان تا به امروز هیچ درخواستی از من برای اجرای برنامه نداشتهاند و هرزمان که نیازباشد گروههایی را انتخاب میکنند که آشنایی چندانی با موسیقی فولک ندارند. البته ناگفته نماند امسال ما دیده شدیم و در جشنواره موسیقی فجر از گروه ما دعوت به عمل آوردهاند و امیدواریم بعد از این هم ما را ببینند.
شما تأکید داشتید که موسیقی بیکلام درمعرفی نغمههای آذری بسیار مؤثر است اما این اتفاق در موسیقی سنتی کمی بالعکس است و موسیقی باکلام رشد بیشتری داشته است؟ در موسیقی آذری، موسیقی باکلام وجود دارد و بسیارغنی است اما من تلاشم براین بود که قدرت سازهای آذری را به رخ بکشم. ما میخواهیم دیده شویم تا سازهای ما نمیرند. اگر امروز به اینجا رسیدهام عذاب بسیاری کشیدهام و بازهم تأکید میکنم تمام تلاشم بر این است که سازم را نشان بدهم.
آیا به نظر شما در موسیقی آذری نگاه سیاسی وجود دارد؟ در گذشته بله ولی امروزه دیگر نیست. 17-16 سال سن داشتم و دریک گروه 20 نفره با استاد علی سلیمی فعالیت میکردیم، یک خانم خواننده در گروه ما اجرای برنامه داشت اما هنگام اجرا برای این گروه 20 نفره تنها یک میکروفون گذاشتند که همین امرباعث شد رهبر ارکستر نسبت به این موضوع معترض شود و درنتیجه آن همکاری انجام نگرفت. نگاهها از همان ابتدا سلیقهای بود ولی خوشبختانه نگاه سیاسی وجود ندارد. موزیسین باید به ساز خودش مشغول باشد و تکنیک آن را به گونهای معرفی کنند که نگویند این ساز وجود ندارد.
از ابتدای انقلاب تا به امروز چند آلبوم موسیقی آذری منتشر شده است؟ خود من نزدیک به 18 آلبوم منتشر کردهام و استاد مهدیپور هم کم و بیش دراین سالها فعالیت داشتهاند اما متأسفانه آلبومهای موسیقی آذری چندان استقبال نمیشود. البته یک سیدی هم درخصوص معرفی ردیفهای موسیقی آذری منتشر کردم که بسیار اثرگذار است شاید امروز قدر آن را ندانند و در آینده متوجه اثرگذاری آن شوند.
آیا نسبت به اینکه موسیقی آذری در دانشگاهها و هنرستانهای موسیقی تدریس نمیشود اعتراضی نداشتهاید؟ این یک جریان بزرگ است. وقتی هنوزهم سازهای آذری درآنسامبل یک ارکستر دیده نمیشود چه انتظاری داریم که دراین زمینه تدریسی وجود داشته باشد. من نوازندههای موسیقی ایرانی را میشناسم که با ساز نقاره آشنایی ندارند. موسیقی هرچقدرمتنوعتر باشد کمتر خستهکننده خواهد بود اما نمیدانم چرا این اتفاق نمیافتد.
آلبوم «عشقیم گل» به آهنگسازی استاد حسین علیزاده آلبومی است که به موسیقی آذری اشاره شده و بخوبی هم شنیده شد، نظر شما در مورد این آلبوم چیست؟ استاد علیزاده نگاه بسیار خوبی به موسیقی آذری داشتهاند و درواقع آغازگر این کار بزرگ بودند و بهطور جدی و علمی روی موسیقی اقوام کار کردهاند. اما هزینههای خوانندگان موسیقی بسیار زیاد است اگر ما این پیشنهاد را مطرح کنیم باید تمام خانه و زندگیمان را بفروشیم.
با توجه به تجربه شما در زمینه آموزش موسیقی آذری آیا هنوز هم علاقهمندی برای آموزش این موسیقی وجود دارد؟ بله. هنرجویان با عشق و علاقه بهدنبال آموختن موسیقی آذری هستند؛ خواهینخواهی یک روز این جوانان به این آگاهی خواهند رسید که باید تمامی این سازها را بیاموزند. البته دیگرنباید براین اندیشه باشیم که موسیقی را در چارچوب بنوازیم یا به نوعی ساده زدن را آموزش بدهیم.
اگر ساز نقاره به ارکسترهای ما وارد شود، به مانند دیگر سازها چون دف جایگاهی پیدا خواهد کرد؟ کسی که روی صحنه تنها به ساز نگاه نمایشی داشته باشد نوازنده خوبی نخواهد بود. البته ساز دف به یک خوش شانسی رسید. به خاطر دارم زمانی که در تلویزیون فعالیت میکردم، هر کسی که آهنگی مینوشت و درنظر داشت زهرکار گرفته شود میگفتند دف بنوازید و این خوششانسی تاریخی ساز دف بود.
شما ساز تار هم مینوازید؟ خیر، من از همان ابتدا به نواختن نقاره پرداختم پدر و مادر من اردبیلی هستند و مادر علاقه بسیاری به موسیقی داشت. برادرم رحمان اسداللهی بصورت حرفهای دایره مینواخت و من دایره را از ایشان آموختم و بعد به نوازندگی گارمون پرداختم و آرام آرام به نقاره نوازی روی آوردم و 13 سال این کار را انجام دادم و بعد از آن نزد استاد سلیمی ارکسترنوازی را آموختم. بعد از آن با استاد الماس قلی اف یکی از بزرگان موسیقی آذربایجان آشنا شدم و مدتی نزد ایشان تلمذ کردم و نقاره نوازی من نزدیک به سبک موسیقی جمهوری آذربایجان است اما امروز میتوانم بگویم سبک خاص وحید اسداللهی را دارم که شناسنامه کار من است.
جمهوری آذربایجان چه تعریفی از موسیقی آذری ایران دارد؟ من سولیست ارکستر فیلارمونیک باکو هستم و اجراهای بسیاری در آنجا داشتهام. ردیفهای موسیقی آذری ایران بسیار مورد علاقه آنها است اما موسیقی کشورآذربایجان آکادمیک بوده و بسیار غنی است آنها صد سال گذشته سمفونیک داشتهاند. البته در ایران حدود 20سال گذشته زنده یاد استاد حشمت سنجری و استاد فرهاد فخرالدینی قطعاتی از موسیقی آذری را اجرا کردهاند ولی امروزموسیقی همه دنیا در ارکسترهای ما نواخته میشود الا موسیقی آذربایجان.
کار آهنگسازی هم انجام دادهاید؟ خیر، باید دراین زمینه تبحروتجربه داشت و به صورت آکادمیک آن را بیاموزیم. ساز نقاره جزیی از خانوادهام است، با این ساز بزرگ شدهام و با همین ساز میخواهم بمیرم.
نگاه شما نسبت به موسیقی پاپ و سنتی ایران چیست؟ من به موسیقی سنتی و پاپ بسیارعلاقهمندم. کارهایی که از آقای همایون شجریان میشنوم بسیار لذتبخش است. ریتمهایی در موسیقی ایشان شنیده میشود که بسیار زیباست. یک خواننده باید ریتم و سونالیته داشته باشد. امروز هر کار جدیدی که انجام میگیرد هزار موانع بر سر راه آن قرار دارد اما یک روز متوجه خواهیم شد که فلان هنرمند این موسیقی را نجات داده است. کسی که تمرین میکند، بهدنبال نوآوری است اما کسی که چارچوبنوازی دارد، فقط میخواهد موسیقی کلاسیک گوش بدهد.
چرا در آموزشگاههای موسیقی چه تهران و چه مناطق خاص سازهای آذری تدریس نمیشود؟ این درد بزرگی است، خیلیها به ساز میگویند تنبک و خیلیها که مدرنتر هستند، به آن جاز میگویند. مسبب این اتفاقات رسانه ملی است. البته درخواست کردهایم یک آموزشگاه موسیقی برای موسیقی آذری راهاندازی شود تا به صورت آکادمیک این موسیقی را به علاقهمندان آموزش بدهیم و امیدوارم بتوانیم این اتفاق مهم را به نتیجه برسانیم. استاد شهرام ناظری از جمله بزرگان موسیقی هستند که درحفظ موسیقی کردی نقش مؤثری داشته و در اغلب برنامههایش قطعاتی از موسیقی کردی را اجرا کردهاند. قطعاً یکی از عوامل مؤثر معرفی موسیقی کردی خواننده محور بودن است، اما کمترخواننده فارسی زبانی وجود دارد که موسیقی آذری بخواند یا
بهتر است بگوییم هیچ خوانندهای در زمینه موسیقی آذری فعالیت نمیکند! بله و متأسفانه یکی ازنقاط ضعف موسیقی آذری همین امر است. موسیقی آذری بسیار دیر به تلفیق رسیده است و این بهدلیل افکاری بوده که از قدیم وجود داشته است. البته این خوانندهها پیش از انقلاب موسیقی ایرانی خواندهاند که امروز اسطوره شدند قطعاً اگر آقای ناظری فقط به موسیقی کردی روی میآورد هیچگاه اسطوره نمیشد. ایشان فارسی را بخوبی و بدون لهجه ادا کردند. اما متأسفانه موسیقی آذری خوانندهای نداشته است که فارسی بخواند و مطرح شود. اقبال آذر و مکتب ایشان پیش از انقلاب بسیار مورد اهمیت بود اما این مکتب بعدها ادامه پیدا نکرد و از بین رفت و شاید به این علت بوده که این مکتب شیوه موسیقی آذری داشته و هیچگاه پاپیولار نشد.
چشمانداز شما از موسیقی آذربایجان چیست؟ بسیار خوب و امیدوار کننده. در شهرهای مختلف ایران نوازندههای متبحری وجود دارند که میتوان به آینده موسیقی آذری امیدوار بود ولی نمیخواهند که این هنرمندان درتهران حضور داشته باشند بنابراین دیده هم نخواهند شد.
حرف آخر... از مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تقاضا داریم هنرمندان موسیقی نواحی را حمایت کنند و به آنها سالن موسیقی اختصاص بدهند البته سالنهایی که هزینههای زیادی ازهنرمندان دریافت نکنند و برای ما سوبسید قائل شوند. کششی که در اجرای موسیقی پاپ وجود دارد در موسیقی فولک ایران نیست. نگذارید پرچم موسیقی آذربایجان به پایین کشیده شود دست ما را بگیرید.
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید