جرج جرداق نیشتری بر علی‌نشناسی ما

1396/8/23 ۰۷:۵۲

جرج جرداق نیشتری بر علی‌نشناسی ما

وقتی سخن به زندگی دگرکیشان اسلام‌پژوه می‌رسد، باب خود‌انتقادی نسبت به رویکرد مسلمانی ما باز‌تر می‌شود. چه دلیلی از آن بزرگ‌تر که ما در فهم دقیق از دین خود در نقصانیم. «امام موسی صدر» در یکی از سخنرانی‌های اوایل دهه پنجاهش در ایران و بین دانشجویان چنین مضمونی را واگویه می‌کند که «جهان در نبود الگوهای اجتماعی یک ملت، برای شناخت آن الگو، ناگزیر است که به رفتار و روحیات اجتماعی مردم آن سرزمین رجوع کند. زمانی که علی‌(ع) در میان «ما» به‌مثابه «مردم ایران» وجود ندارد، محققان غربی رویکرد ما را نسبت به فقر، عدالت، آزادی، اندیشه و... می‌سنجند. جامعه‌ای که غرق در تمامی نخوت‌های اخلاقی است چگونه می‌تواند دم از علی‌(ع) بزند؟»


حوالی بیروت، صدای عدالت انسانی

 حامد سرلکی: وقتی سخن به زندگی دگرکیشان اسلام‌پژوه می‌رسد، باب خود‌انتقادی نسبت به رویکرد مسلمانی ما باز‌تر می‌شود. چه دلیلی از آن بزرگ‌تر که ما در فهم دقیق از دین خود در نقصانیم. «امام موسی صدر» در یکی از سخنرانی‌های اوایل دهه پنجاهش در ایران و بین دانشجویان چنین مضمونی را واگویه می‌کند که «جهان در نبود الگوهای اجتماعی یک ملت، برای شناخت آن الگو، ناگزیر است که به رفتار و روحیات اجتماعی مردم آن سرزمین رجوع کند. زمانی که علی‌(ع) در میان «ما» به‌مثابه «مردم ایران» وجود ندارد، محققان غربی رویکرد ما را نسبت به فقر، عدالت، آزادی، اندیشه و... می‌سنجند. جامعه‌ای که غرق در تمامی نخوت‌های اخلاقی است چگونه می‌تواند دم از علی‌(ع) بزند؟» امام موسی صدر در ادامه می‌گوید که «این جامعه مایه ننگ علی است؛ کسانی که علی و سیره او را مطالعه کرده‌اند و درست در باند مخالف او درحرکت هستند.» حال مهم‌ترین میراث مکتوب به جای مانده از پیشوای موحدان علی‌بن‌ابیطالب‌(ع) در میان اقوام شیعه است [نهج‌البلاغه] و ما از این گنجینه مسلم دور هستیم. در آن سوی مرزها یک مسیحی کاتولیک سخن از صوت عدالتی می‌زند که ما تنها از آن نجوای بی‌چیز و نمایش عامه‌پسندش را دیده‌ایم. عمیق نیستیم و از این بی‌عمقی نه آشنایی با نهج‌البلاغه داریم و نه برای فهم بهتر از صدای عدالت انسانی [علی] تلاشی می‌کنیم. «جرج جرداق» فقید قبل از آن که ادیب، نویسنده، فیلسوف یا هرچه باشد، بیشتر شبیه نیشتری بر خون‌مردگی صورت‌های علی‌نشناس ماست. چه فرصتی بهتر از بهانه جرداق و خود‌انتقادی افزون‌تر؟

  جرداق از آنجایی که طبیعتی شاعرگونه داشت به نهج‌البلاغه روی آورد. خود می‌گوید که نهج‌البلاغه را در سیزده‌سالگی از برادرش می‌گیرد و چنان در این کتاب غرق می‌شود که بخش عمده آن را حفظ می‌شود. قطعا یکی از دلایل کشش بی‌حد جرداق آن هم در سنی که هم‌نسلانش در کوی و برزن در پی رفع ایام هستند، همین شاعرگونگی روحیات وی و نیز متن وزین و درخشان نهج‌البلاغه یا همان تیغ بُرای کلام امیر‌(ع) بود. این‌که جرداق در کجا تحصیل و چند سال عمر کرد را باید در پاره‌ورق‌هایی یافت که تصویری عمومی از این مسیحی کاتولیک به ما نشان می‌دهد.

جرداق را باید فهمید، اگر بتوانیم کسانی مانند او را بفهمیم بر کاستی‌های خود بیشتر آگاه می‌شویم. نویسنده بزرگ لبنانی یکی از ناب‌ترین کتب شیعه‌شناسی و علی‌شناسی را به جهان تشیع هدیه می‌دهد، بی‌آنکه در پی نان و آبی از این خوان پرنعمت باشد. جرج جرداق با نگارش کتاب «الامام علی صوت العداله الانسانیه» در پنج بخش اساسی، علی‌(ع) را از قالب اسطوره‌سازی بیرون آورده و بر حیات طیبه این لنگرگاه عالم معنا نثری نو می‌نویسد. علی را در فلسفه، در اجتماع، در حکومت‌داری و در اخلاق بهتر می‌شناساند و لبنانی که در آن سال‌ها از دایره وجاهت عروس‌بودن خاورمیانه شبیه یک عجوزه روبه اضمحلال رفته بود را تکانی می‌دهد. این است که وقتی نامه جرداق به آیت‌ا... بروجردی می‌رسد، ایشان کتاب شریف این لبنانی را می‌خواند و تاکید می‌کند این کتاب در ایران به وسیله بهترین مترجمان به فارسی برگردانده شود.

  برای آنکه درک بهتری از نحوه پژوهش جرداق نسبت به علی‌(ع) داشته باشیم باید برخی سخنان او را در یکی از آخرین مصاحبه‌های زندگی‌اش بازخوانی کنیم. او می‌گوید: «هنگامی که از تمدن علی(ع) برای تاریخ انسانیت نوشتم، پی بردم که در ایشان وجوه مشترکی با ادیان کیهانی و ربانی وجود دارد. بنابراین ایشان را به‌عنوان نمونه‌ای برای موفقیت انقلاب فرانسه و عدالت و حقوق بشر انتخاب کردم و همچنین در اثر «علی و سقراط» ایشان را چراغی برای فلسفه و حکمت و اخلاق برگزیدم.»

این اندیشمند مسیحی لبنان می‌افزاید: «نوشتن کتاب علی علیه‌السلام و ناسیونالیسم عربی پاسخی بود به کسانی که ایشان و مرا به شعوبیه متهم می‌کردند. مثال‌های زیادی با این مفاد ذکر کردم که نباید آنچه بین من و علی علیه‌السلام یا بین علی (ع) و فرد دیگری رخ می‌دهد مبتنی‌بر نژاد، گروه، حزب یا طرز تفکری تنگ‌نظرانه تلقی شود.» جرج جرداق ادامه می‌دهد: «عدالت موجود در علی علیه‌السلام و عادات عربی اصیلی چون دوست داشتن خیر، کمک، اخوت، شهامت، کرم، مردانگی، قهرمانی، سوارکاری، شجاعت، عدل، انصاف، فرهنگ، ادب، فکر، علم، دین و زهد و ترس از خداوند و امور دیگری از این دست که از عادات اصیل یک فرد عربی محسوب می‌شود، مرا واداشت تا از امام علی(ع) نمادی ملی و عربی اتخاذ و به ایشان افتخار کنم.» هرچه بیشتر در فهم جرداق از علی بن ابیطالب‌(ع) پیش می‌رویم درمی‌یابیم که به کدام مصیبت دچار هستیم. او چنان به عمقی از باور به علی می‌رسد که خود نقل می‌کند پس از نوشتن درخصوص این صحابی جلیل‌القدر دیگر نتوانسته است از کسی بنویسد. برای او نهج‌البلاغه مانند متکایی بود که سر بر آن می‌گذاشت و از این مخزن نور، منور به نویی و از نوای نای مستتر در نهان کتاب، ناهوش شده است.

کتاب «روائع نهج‌البلاغه» نشانه دیگری از انس بی‌حد جرداق با شخصیت علی‌(ع) و سخنان اوست. مسیحی ماندن یا مسلمان شدن جرداق به خدای او ارتباط دارد اما ارتباطی که این ادیب فقید با ما دارد، نامهربانی صاحبان امری است که جرداق را فراموش کردند و وی در فقر و در منزلی خرابه‌وار عمر خویش را به پایان رسانید. بی‌مهری شیعیان لبنانی و ایرانی به او حتی زبان اعتراضش را نسبت به این رفتار باز می‌کند تا جایی که او انتظار دارد تنها حالی از وی پرسیده شود نه آنکه از سر فخر و تکبر سکه‌ای در کاسه او انداخته شود. او در زمان حیات خویش و در عصری که کتاب مشهورش را به چاپ رساند، در نامه‌ای منتشرشده در مجله الصیاد بیروت (12ماه ژوئن 1969) و به مناسبت ریاست امام موسی صدر بر مجلس اعلای شیعیان لبنان، تنها ایشان را تبلور خصلت‌های علی‌وارانه در عصر خود می‌داند و می‌نویسد: «امام‌ موسی ‌صدر سیمای ‌زیبا و باشکوه ‌انسان‌ است، همانگونه‌ که ‌امام ‌اعظم، علی‌بن ابیطالب(‌ع) خواسته ‌است: ‌دادگر و راستگو و امین است. عالمی است که به علم خویش عمل می‌کند و فرصت‌های نیکو ‌را غنیمت می‌شمرد و در راه هدایت، به ‌سبب ‌اندکی شمار پویندگان آن، ترسان و هراسناک نمی‌شود و نزدیکی‌اش به ‌مردم ‌با نرم‌خویی ‌و مهربانی و بخشش ‌مال و گشاده‌دستی همراه است.

از این ‌صفات ‌علوی والا‌ که ‌در شخصیت ‌امام ‌موسی ‌صدر جمع شده، بر تو پرتوی از گمان می‌تابد که گویی از زبان ‌امام‌ اعظم، فرزند ابوطالب به تو می‌گوید: «نیت دارم که بسیاری از کارهای ‌نیک ‌را ‌انجام ‌دهم؛ بر ‌دسته‌ای ‌از آنها عمل ‌می‌کنم ‌و بر آنچه‌ ‌از دست می‌دهم، حسرت می‌خورم‌ که ‌چگونه ‌بدان ‌عمل ‌نکرده‌ام؟» تاسف دیگری که جرداق در قلب‌های ما به وجود می‌آورد، فراموشی و عدم‌ادراک از اندیشه‌های مردی است که هم ایرانی بود و هم شیعه، شاید او را «مسیح لبنان» خواندند، اما ایرانیان فرزند خود را هرگز به درستی درک نکردند و جرداق نیشتر دوم خود را در عدم درک صحیح از یک شبه‌علی به ما زد و رفت.

 

 

منبع: فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: