اقبال در میان صاحب‌نظران

1396/8/16 ۰۹:۳۴

 اقبال در میان صاحب‌نظران

وقتی اندیشه‌های اقبال به فارسی منتشر شد، دیدگاه‌های وی مورد توجه صاحب‌نظران و روشنفكران ایران قرار گرفت. شریعتی چند باری درباره او سخنرانی كرد و شهید مطهری هم از او هم تعریف كرد و هم نقدهایی نسبت به او بیان كرد. در نهایت ادبا هم نسبت به شخصیت و نگاه اقبال بی‌تفاوت نبودند و درباره او موضع‌گیری می‌كردند. از شاخص‌ترین اظهارنظرها درباره اقبال می‌توان به مطهری، ‌شریعتی و مینوی اشاره كرد.

وقتی اندیشه‌های اقبال به فارسی منتشر شد، دیدگاه‌های وی مورد توجه صاحب‌نظران و روشنفكران ایران قرار گرفت. شریعتی چند باری درباره او سخنرانی كرد و شهید مطهری هم از او هم تعریف كرد و هم نقدهایی نسبت به او بیان كرد. در نهایت ادبا هم نسبت به شخصیت و نگاه اقبال بی‌تفاوت نبودند و درباره او موضع‌گیری می‌كردند. از شاخص‌ترین اظهارنظرها درباره اقبال می‌توان به مطهری، ‌شریعتی و مینوی اشاره كرد.

 

 

مطهری و اقبال؛ ‌مساله‌ واحد، راه‌حل‌ متفاوت
مرتضی مطهری و اقبال لاهوری هر دو مساله احیای تفكر دینی داشتند؛ اقبال لاهوری در كتاب «احیای تفكر دینی در اسلام» باور دارد كه مساله جهان اسلام نخوت است. توصیه اقبال برای خروج جهان اسلام از ركود و نخوت، «اجتهاد» است. اما در مقابل مرتضی مطهری به عنوان متفكری شیعی درد كنونی جهان اسلام را خرافه تشخیص می‌دهد و راه دوای آن را تعلیم اصولی مبانی دین تجویز می‌كند.
مطهری در همین رابطه می‌گوید: «روحانیون بزرگ ما باید به این نكته توجه كنند كه بقا و دوام روحانیت و موجودیت اسلام به این است كه زعمای دین، ابتكار و اصلاحات عمیقی كه امروز ضروری تشخیص داده می‌شود در دست بگیرند. آنها امروز در مقابل ملتی نیمه‌بیدار قرار گرفته‌اند كه روز به روز بیدارتر می‌شود
مطهری در اندیشه احیاگری خود به دنبال قرائتی از دین و فقه است تا بتواند در زندگی اجتماعی انسان معاصر موثر واقع شود. از نظر مطهری علما می‌توانند با ابزار اجتهاد چنین فرصتی را در اختیار جهان معاصر بگذارند.
مرتضی مطهری در كتاب «بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر» به اقبال لاهوری هم توجه نشان داده است. مطهری نقدهایی جدی به اقبال دارد. از نظر او نگاه اقبال به معارف و بالاخص فلسفه اسلامی سطحی است. مطهری نقدی جدی به ایده‌های مهدویت و خاتمیت اقبال دارد و معتقد است به دلیل نگاهی سطحی كه به این مقوله دینی در اسلام دارد، اقبال به هدفش نخواهد رسید. مطهری همچنین معتقد است اقبال در گرایشات عرفانی‌اش بیشتر متاثر از عرفان هندوییان بوده و شناخت عمیقی نسبت به عرفان اسلامی نداشته است.
 مطهری در این كتاب اقبال را اندیشمندی معرفی می‌كند كه افكارش در سایر ملل اسلامی هم مورد استقبال قرار گرفته است. از نظر مطهری، مزیت نگاه اقبال تجویز راه‌حلی درون دینی برای خروج از بن‌بست‌های زمانه خودش است. راه‌حلی مانند اجتهاد. مطهری یادآور می‌شود كه اقبال اشراف قابل قبولی به فلسفه غرب داشته است. اقبال تنها تئوری‌پرداز نبود و كنش و عمل سیاسی هم داشته است. این ویژگی اقبال مورد توجه مطهری كه خودش نیز متفكری انقلابی و عمل‌گرا بوده، ‌قرارگرفته است.

 

مینوی و اقبال
مجتبی مینوی در كتابی كه درباره اندیشه‌ و آثار اقبال در سال ١٣٢٧ نوشته است، حسرت می‌خورد كه چرا پیش از این با اقبال آشنا نشده است و روشنفكران زمانه را سرزنش می‌كند كه چطور نسبت به هند بی‌توجه بوده‌اند. وی در همان صفحات آغازین كتابش می‌نویسد: «من تا وقتی كه تالیفات و تصنیفات محمد اقبال را نخوانده بودم، ‌نمی‌دانستم كه چرا مسلمین هند درباره او این اندازه غلو و مبالغه می‌كنند اما اكنون كه با زادگان طبع او آشنا شده‌ام عقیده ایشان را موجه می‌بینم.» از نظر مینوی «محمد اقبال یك شاعر بزرگ عادی نبود؛ شاعری بود كه علوم و فضایل عصر خود را فراگرفته بود و هم به زبان خود و هم به زبان بیگانه‌ به خوبی شعر می‌گفت و هم به زبانی از زبان‌های اروپایی كه انگلیسی باشد، كتب دقیق علمی و فلسفی می‌نوشت.»مینوی در نقد اقبال می‌نویسد: «نمی‌خواهم از این مرد فهیم و شاعر قادر عیب‌جویی كنم ولی ناچارم بگویم كه از بس فریفته اندیشه خود بوده است نمی‌دیده است كه آنچه را بر ماكیاولی و دیگران می‌گیرد بر خود او نیز وارد است، ‌‌آنها رنگ یا نژاد یا نسب یا مملكت را معبود خود ساخته‌اند

 

شریعتی ستایشگر اقبال
علی شریعتی از جمله كسانی است كه به اندیشه اقبال توجه نشان داده است. علی شریعتی به اقبال لقب «انسان علی‌وار» را می‌دهد. آنچه توجه شریعتی را در منش و نگرش اقبال به خود جلب كرده، ‌عملگرایی وی است.
 «ما و اقبال» سخنرانی‌های شریعتی درباره اقبال است. در این سخنرانی‌ها شریعتی بیشتر به دنبال تشریح شخصیت روشنفكری اقبال بوده است. شریعتی در یكی از سخنرانی‌هایش می‌گوید: ‌«من وقتی به اقبال می‌اندیشم،«علی گونه‌ای» را می‌بینم: انسانی را بر گونه علی، ‌اما بر اندازه‌های كمی و كیفی متناسب با استعدادهای بشری قرن بیستم. چرا؟ زیرا علی كسی است كه، ‌نه تنها با اندیشه و سخنش، بلكه با وجود و زندگی‌اش، به همه دردها و نیازها و همه احتیاج‌های چندگونه بشری، ‌در همه دوره‌ها، پاسخ می‌دهد.» شریعتی در بخش دیگری می‌گوید، محمد اقبال نه یك عارف مسلمان است، اقبال علم را یگانه راه نجات بشری نمی‌داند و مانند برخی فلاسفه، اقتصاد را مبنای تمامی نیازهای بشر نمی‌دانست و نه مجذوب عرفان‌های هندویی بود و «اقبال با مكتب خویش اساسا با هستی خود نشان‌ می‌دهد كه اندیشه‌ای كه به آن وابستگی دارد، یعنی اسلام، اندیشه‌ای است كه در عین حال كه به دنیا و نیازهای مادی بشر سخت توجه كرده است، ‌اما باز دلی به آدمی می‌بخشد.»از نظر شریعتی «اقبال همه منزل‌های فلسفی و روحی این عصر را با بینش و جهت یابی ایمان و عرفان اسلامی خویش پیموده است و می‌توان گفت وی یك «مهاجر» مسلمان است كه از اعماق اقیانوس پر اسرار هند سر زد و تا بلندترین قله‌های كوهستان پراقتدار اروپا بالا رفت

 

منبع: اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: