1396/8/13 ۰۹:۴۴
بدونشک میتوان گفت که مهمترین سوال دو قرن اخیر جوامع اسلامی پرسش از نسبت خود با غرب است. این پرسش موجب بروز جناحبندیهای گوناگونی در جهان اسلام شده است. برای نمونه سلفیها با لحاظ کردن نوعی نگاه منفی و بدعتگونه به دستاوردهای غرب، نظریه بازگشت به عصر نبیمکرم اسلام را دادهاند. در مقابل روشنفکران سکولار با مطلوب دانستن تمام غرب خواستار غربی شدن جوامع غیرغربی از نوک پا تا فرق سر شدهاند. جلوه رقیقتر این نظریه را میتوان در روشنفکران مسلمان مشاهده کرد.
پایان تاریخ با غرب یا پایان تاریخ غرب؟ علی عسگری: بدونشک میتوان گفت که مهمترین سوال دو قرن اخیر جوامع اسلامی پرسش از نسبت خود با غرب است. این پرسش موجب بروز جناحبندیهای گوناگونی در جهان اسلام شده است. برای نمونه سلفیها با لحاظ کردن نوعی نگاه منفی و بدعتگونه به دستاوردهای غرب، نظریه بازگشت به عصر نبیمکرم اسلام را دادهاند. در مقابل روشنفکران سکولار با مطلوب دانستن تمام غرب خواستار غربی شدن جوامع غیرغربی از نوک پا تا فرق سر شدهاند. جلوه رقیقتر این نظریه را میتوان در روشنفکران مسلمان مشاهده کرد. این دسته کلیت جریان غرب را پسندیده اما الگوی مطلوب آنها تلفیق اخلاق اسلامی با توسعه غربی است. در برابر این سه دسته از نگاه، نوعی نگاه تحولخواه دیگر در دل جامعه معتقد به جامعیت اسلام، مبتنیبر فلسفه تاریخ شکل گرفته است. طبق این نگاه از آنجایی که کلیت تاریخ روبه سمت الهی شدن دارد و روح شیطانی بر تمام غرب حاکم است، سرنوشت بشر امروز فروپاشی تمدن غرب خواهد بود. این دسته جانشین تمدن فعلی را تمدن نوین اسلامی معرفی میکنند. یکی از اندیشمندانی که در ذیل این تفکر اقدام به نظریهپردازی کردهاند مرحوم سیدمنیرالدین حسینیالهاشمی، بنیانگذار فرهنگستان علوم اسلامی قم است که در ادامه برای روشنتر شدن نظریه ایشان در فلسفه تاریخ و سرانجام داستان امروز ما با غرب چکیدهای از مباحث این متفکر نظریهپرداز را خواهیم آورد.
از منظر ایشان حقیقت دین جریان فیض الهی است که از مجرای ولایت به عالم میرسد. فیض کامل الهی تکوینا به کل عالم میرسد اما ولایت مرتبه دیگری از فیض مختص به اهل ایمان است. تحقق این ولایت در انسان منوط به تولی نسبت به آن است و در نقطه مقابل این ولایت، ولایت طاغوت قرار دارد که به دنبال توسعه ظلمت خود در عالم است. بنابراین عالم صحنه درگیری دو نوع ولایت است که هرکدام به دنبال توسعه اراده خود هستند. شریعت کیفیت پیدا کردن ولایتالهی از کانال معصومین در زمین و در واقع آداب و مناسک تولی به ولایت الهی است.
شریعت بهعنوان ظاهر دین تنها راه رسیدن به ولایت الهی است بنابراین دین در قوس نزول ولایتالهی و در قوس سعود دینداری، تولی به این ولایت است. مرحوم حسینی موضوع فلسفه تاریخ را حرکت جامعه دانسته و آن را معادل فلسفه تکامل معرفی میکند. براساس نظر ایشان از روابط و نسبت بین افراد جامعه، وحدت اجتماعی حقیقی حاصل میشود. گرایشها و تعلقات عمیقترین لایه شکلگیری روابط انسانی هستند. حب و بغض روحی عمیقترین گرایش انسانی است، به همین دلیل اگر کسی نسبت به جامعهای گرایش روحی داشته باشد هرچند با آنها زندگی نکند ولی جزئی از آن محسوب میشود. از منظر مرحوم حسینی جامعه مبتنیبر تولی و ولایت ایجاد میشود.
پذیرش یک اراده به معنای تولی به آن و تاثیرگذاری بر یک اراده به معنای اعمال ولایت بر آن است. ولی اجتماعی محور شکلگیری هر جامعهای است. ولی اجتماعی ستون مرکزی خیمه جامعه است که با تسلیم نظری، تعلق روحی و تبعیت عملی استوار میشود. ولی اجتماعی به دلیل جایگاه ویژه خود در تشکیل جامعه باید دارای ظرفیت فراوانی برای تاثیرگذاری باشد. از طرف دیگر به دلیل وجود دو نظام حق و باطل در عالم، تولی انسان یا جهت حق پیدا میکند یا جهت باطل، درنتیجه دو نوع جامعه با دو محور متفاوت ایجاد میشود. نخست جامعه دینی با محوریت ولی الهی و بعد جامعه الحادی با محوریت طاغوت. با توجه به تعریف جامعه، مرحوم حسینی تاریخ را مجموعهای از جوامع در امتداد زمانی معرفی میکند، پس همانگونه که اراده و تولی انسان در نوع جامعه تاثیرگذار است، اراده انسانی در ساخت تاریخ هم تاثیرگذار خواهد بود. ایشان موضوع ابتدا و انتهای تاریخ را به سه قسمت پیش از دنیا، دنیا و پس از دنیا تقسیم میکنند.
عالم ذر اولین مرحله از شروع سیر انسان است. پایگاه ولایت نبیمکرم اسلام در آن مرحله ایجاد شده و درجات رشد در عوالم بعدی را تابع خود کرده است. پس زمان پیدایش جبهه حق متقدمتر از جبهه باطل است، چراکه جبهه باطل در جریان هبوط حضرت آدم شکل میگیرد. موقف نهایی انسان هم قیامت است که نمود تام ولایتالهی در آن اتفاق میافتد. در آنجا ولایت ولی الهی بر بندگان همچنان ادامه دارد، به همین دلیل موضوع شفاعت مطرح میشود اما ولایت در جبهه باطل از بین رفته و به همین دلیل شاهد برائت ائمه کفر از پیروان خود هستیم. مرحوم حسینی درباره عامل حرکت از عالمی به عالم دیگر معتقدند که نوع خلق انسان به صورت فاعل توسعهیاب است، یعنی همواره به دنبال توسعه اراده خود است به همین دلیل توسعه و حرکت جبری اوست و انسان تنها میتواند جهت حرکت خود را تعیین کند. از آنجایی که جهت تکامل انسان برعهده خود اوست یا به سمت تکامل عبودیت گام بر میدارد یا به سمت تکامل عصیان، پس با توجه به مطالب گفته شده میتوان از سه مرحله توسعه عصیان یا اطاعت فردی، اجتماعی یا تاریخی سخن گفت.
تمدن غرب نمونه تام و تمام عصیان تمدنی جبهه باطل است. از طرف دیگر ایشان درباره ریشه درگیری دو جبهه حق و باطل معتقدند که محور درگیریها نه بر سر آب و غذا که بر سر پذیرش یا عدم پذیرش ولایتالهی است. بنا براین ریشه درگیری تمدن غرب با جهان اسلام را تنها نباید بر محور منافع مادی محاسبه کرد، البته بدونشک نگاه مادیگرا حرص و ولع انسان به جهان را افزایش میدهند و این خود عاملی برای استعمار است اما تمام مساله در این امر خلاصه نمیشود. در فلسفههای غربی از آنجایی که دنیا و تلذذ مادی اصل قرار داده میشود با عوض شدن ابزار این تلذذ شاهد انتقال از عصری به عصر دیگر خواهیم بود. تقسیمبندیهای تاریخ به عصر سنگ، آهن و صنعتی و اطلاعاتی ریشه در این نگاه دارد اما در اندیشه مرحوم حسینی تکامل در تقرب به خدای متعال خلاصه میشود، به همین دلیل مراتب تکامل تاریخ مراحل قرب به خداوند متعال است. با این نوع نگاه، حرکتی تکاملی بر کل تاریخ حاکم است که درنهایت منجر به نابودی کامل باطل خواهد شد، چراکه حق در مراحل نهایی اوج خود هیچ فضایی برای تنفس باطل نخواهد گذاشت. از نظر ایشان هبوط با محوریت ولایت انبیا، بعثت با محوریت ولایت ائمه و ظهور با محوریت امام زمان سه مرحله اصلی تاریخ هستند. بنابراین کل تاریخ باید با ولایت ائمه حق فهم شود و نهفقط انتهای تاریخ صحنه پیروزی جبهه حق که در دل هر حادثهای حق پیروز است، هرچند که پیروزی ظاهری متعلق به باطل باشد.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید