1396/6/14 ۱۲:۳۵
باید مقبره بقیع را یکی از کهنترین مقبره های شناخته شده در جهان اسلام دانست. گرچه این مقبره در تاریخ فکر و فرهنگ مسلمانان به خصوص شیعیان همواره از جایگاه ممتازی برخوردار بوده است، اما دانسته نیست که چرا متناسب با این میزان از اهمیت و نقشآفرینی پژوهشهایی به این مقبره اختصاص داده نشده است.
سیدمحمدهادی گرامی
باید مقبره بقیع را یکی از کهنترین مقبره های شناخته شده در جهان اسلام دانست. گرچه این مقبره در تاریخ فکر و فرهنگ مسلمانان به خصوص شیعیان همواره از جایگاه ممتازی برخوردار بوده است، اما دانسته نیست که چرا متناسب با این میزان از اهمیت و نقشآفرینی پژوهشهایی به این مقبره اختصاص داده نشده است. به خصوص هنگامی که دایره این پژوهشها محدود به نخستین سدههای اسلامی میشود و تلاش میشود تا دانسته شود درباره کهنترین مقبره جهان اسلام در دوره نخست اسلامی چه چیزهایی فراهم آمده است، با نتایج ناامیدکنندهای رو به رو خواهیم شد.
فیالواقع درباره تاریخ بقیع در سدههای کهن اسلامی مجموعهای از سؤالها وجود دارد که تاکنون پژوهش آکادمیک و مستقلّی برای پاسخ به آنها صورت نگرفته است. این سؤالها در عین اهمیت بسیار بالا چنین به نظر میرسد که بخشی از آنها براساس منابع و گزارههای تاریخی پراکنده در منابع قبل پاسخگویی است؛ پرسشهایی از این قبیل:
نگاه مسلمانان به بقیع به مثابه یک زیارتگاه یا قبرستان مقدّس چگونه بوده است؟ این نگاه نسبت به متغیر زمان (قرن 1، 2 و ..) و متغیرهای جریانی (شیعه، عامه و ..) و بومی (مکه، مدینه، عراق و ..) چه تغییراتی کرده است؟
آیا می توان فهرستی از همه کسانی که در مقبره بقیع در قرون نخستین اسلامی دفن شدهاند ارائه کرد؟ آیا میتوان فرض کرد که شمار مدفونین از بومها، جریانها و یا قبایل خاصی به شکل معتنابهی بیشتر بوده است؟ این تفاوت آشکار چه دلالت تاریخی میتواند داشته باشد؟
تاریخ تداول زیارت مقبره بقیع در نخستین سدههای اسلامی چگونه بوده و تا چه حد گسترده بوده است؟
تاریخ تداول زیارت ائمّه اربعه شیعه که در قبرستان بقیع دفن شدهاند چگونه بوده است؟ علاوه بر شیعیان چه گروههایی مشتاق زیارت آنها بودهاند؟
اگر به طور خاص به مقبره بقیع به عنوان کیسی برای پژوهشی مردمشناسانه در نخستین سدههای اسلامی بنگریم، میتوان چه آداب، رسوم و مناسک اجتماعی و فرهنگی برای این مقبره و زیارتگاه کهن اسلامی متصوّر شد که در جامعه نخستین اسلامی مورد توجّه بوده است؟
شاید در نگاه اول پاسخ به پرسش های پیشگفته به خصوص با توجه به محدود بودن منابع در قرون نخستین اسلامی اندکی دشوار به نظر رسد، ولی در یک چشم انداز اولیه میتوان ادعا کرد که دسترسی به سه دسته از منابع در نهایت میتواند راهگشا باشد و به ما در دستیابی به پاسخ بسیاری از پرسشهای فوق یاری رساند.[1] گروه نخست و منبع اصلی برای انجام چنین پژوهشی گزارشهای پراکنده موجود درباره بقیع در همه منابع شیعه و اهل سنت است که میتوان آنها را جمع آوری و تحلیل کرد. گروه دوم منابع تاریخی است چرا که برخی منابع و کتابها در ارتباط مستقیم با تاریخ مدینه نگاشته شده اند، کتابهای تاریخ مدینه(کتاب ابنزباله)، کتابهای رجال و خاندانهای مدینه و برخی تکنگاریها درباره حوادث مدینه از این دست هستند. گروه سوم منابع دست دوم و پژوهش های اخیر است؛ البتّه درباره تاریخ فرهنگی ـ زیارتی بقیع منبعی به نظر نرسیده است، اما برخی پژوهش ها درباره خود مدینه و یا تاریخ زیارت نخستین وجود دارد که ممکن است راهگشا باشد.[2]
با استفاده از منابع پیشگفته و با اتکا به رویکردهای هرمنوتیکی و تفسیری شناخته شده در مطالعات تاریخ اندیشه اسلامی[3] میتوان تصویری ـ هر چند غبارآلود ـ از تاریخ فرهنگی مقبره بقیع به مثابه کهنترین مقبره و زیارتگاه اسلامی در قرون نخستین هجری ارائه کرد. در واقع میتوان تلاش کرد با ارائه تفسیری تاریخی از گزارشهای پراکنده موجود درباره بقیع، چگونگی تعامل مسلمانان سدههای نخستین اسلامی با این مقبره را نشان داد.
برخی گزارشهای موجود در منابع شیعه و اهل سنّت به روشنی میتواند زوایایی از تاریخ فرهنگی مقبره بقیع را روشن کند. برای نمونه میتوان به گزارش دفن یونسبن یعقوب بجلی در قبرستان بقیع اشاره کرد؛ براساس برخی گزارشها[4] در هنگام وفات یونسبن یعقوب بجلی ـ از اصحاب حضرت کاظم (ع) در نیمه دوم سده دوم هجری در مدینه ـ درباره دفن وی در قبرستان بقیع چالشی ایجاد شد. این گزارش نشان میدهد از دیدگاه اهل مدینه دفن کسی که مدنی نبود و یا دست کم حجازی نبود در قبرستان بقیع جائز نبود. این مسأله تا بدان حد جدی شد که امام رضا (ع) به دستاندرکاران مراسم تدفین وی اعلام کردند، در صورت مخالفت اهل مدینه با این اقدام، به آنها گوشزد شود که او غلام امام صادق (ع) در مدینه بوده است و صرفا برای مدتی در عراق ساکن بوده است؛ ایشان در تعبیری صریحتر و تندتر به دستاندرکاران تدفین توصیه کردند که حتی در صورت ممانعت اهل مدینه، آنها را تهدید به واکنش مشابه درخصوص غلامان آنها کنند. گزارش مزبور به خوبی حاکی از ممنوع بودن خاکسپاری غیرمدنیها و یا دست کم غیرحجازیها در قبرستان بقیع تا اواخر سده دوم هجری است، ممنوعیتی که به نظر میرسد با گذشت حدود 200 سال از وفات پیامبر(ص) همچنان پابرجا بود و به عنوان یک آئین تدفینی مورد توجّه در مدینه میتوانست موجب بروز برخی تنشها در این شهر شود. گزارشهای دیگری نشان میدهد که قبرستان بقیع از همان زمان حیات پیامبر اسلام (ع) محل رفت و آمد و مکالمه ایشان بوده است و حتی گاهی ایشان با همراهی جبرئیل برای زیارت اموات و احیانا مکالمه با ایشان به این قبرستان مراجعه میکردهاند.[5]
گزارش دیگری تصریح میکند که پیامبر هر بعد از ظهر پنجشنبه همراه با گروهی از یارانشان به قبرستان بقیع مدینه میرفتند و به اموات سلام میدانند و آنها را زیارت میکردند. این گزارش احتمالا از کهنترین گزارشهایی است که نشان میدهد چگونه از همان سالهای آغازین هجری زیارت مقابر و حتی سلام دادن به اموات یکی از مناسک و آداب رایج در جامعه مسلمانان بود.[6]
بر این اساس به نظر میرسد که پیگیری طرح کلانی با عنوان «تاریخ فرهنگی مقبره بقیع در نخستین سدههای اسلامی» یکی از فعالیتهای علمی بسیار ضروری باشد که متأسفانه تاکنون به آن توجهی نشده است. [7] این پژوهش به طور خاص باید دست کم سه سده نخست و در حالتی بهتر پنج سده نخست هجری را پوشش دهد، گرچه میتوان گفت که ما از تاریخ فرهنگی این مقبره حتی تا اوایل دوره صفویه هم درک دقیقی نداریم.
[1] برای آشنایی با منابع تاریخ مدینه، نک: کتابشناسی تاریخ مدینه، در: میقات حج، ش23، ش1377، ص172.
[2] منابع عربی: تاریخ معالم المدینة المنورة قدیما و حدیثا، از احمد یاسین الخیاری؛ فصول، فی تاریخ المدینه، از علی حافظ؛ المدینة المنورة بین الماضی و الحاضر، از ابراهیم عیاشی؛ آثار المدینة المنوره، از عبدالقدوس انصاری؛ الدر الثمین فی معالم دار الرسول الامین، از محمد غالی شنقیطی؛ فضائل المدینة المنوره، از خلیل ملا خاطر؛ رسائل فی تاریخ المدینه، به کوشش حمد جاسر؛ الاحادیث الوارده فی فضائل المدینه، صالح رفاعی؛ التاریخ الشامل للمدینة المنوره، از عبدالباسط بدر.
منابع فارسی: آرمیدگان در قبرستان بقیع، نشر مشعر؛ بقیع در بستر تاریخ، نشر مشعر؛ تاریخ حرم ائمه بقیع و آثار دیگر در مدینه منوره، مشعر؛ دانشنامه بقیع شریف.
منابع لاتین:
Munt, Harry. The Holy City of Medina: Sacred Space in Early Islamic Arabia. Cambridge University Press, 1920.
Halevi, Leor. Muhammad's Grave: death rites and the making of Islamic society. Columbia University Press, 2011.
[3] نک:گرامی، سیدمحمدهادی، گفتمانهای حدیثی نزد جریانهای متقدم امامیه با رویکرد تاریخ اندیشه، دانشگاه امام صادق (ع)، 1395ش، بخش مقدمه.
[4] قال أبو النضر: سمعت علي بن الحسن يقول: مات يونس بن يعقوب بالمدينة فبعث إليه أبو الحسن الرضا (ع) بحنوطه و كفنه و جميع ما يحتاج إليه و أمر مواليه و موالي أبيه و جده أن يحصروا جنازته و قال لهم: هذا مولى لأبي عبد الله (ع) كان يسكن العراق و قال لهم احفروا له في البقيع فإن قال لكم أهل المدينة إنه عراقي و لا ندفنه في البقيع: فقولوا لهم هذا مولى لأبي عبد الله (ع) و كان يسكن العراق فإن منعتمونا أن ندفنه بالبقيع منعناكم أن تدفنوا مواليكم في البقيع و وجه أبو الحسن علي بن موسى (ع) إلى زميلة محمد بن الحباب و كان رجلا من أهل الكوفة: صل عليه أنت (رجال کشی، ص386).
[5] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ: أَتَى جَبْرَئِيلُ ع إِلَى النَّبِيِّ ص فَأَخَذَ بِيَدِهِ فَأَخْرَجَهُ إِلَى الْبَقِيعِ فَانْتَهَى إِلَى قَبْرٍ فَصَوَّتَ بِصَاحِبِهِ فَقَالَ قُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ قَالَ فَخَرَجَ مِنْهُ رَجُلٌ مُبْيَضُّ الْوَجْهِ يَمْسَحُ التُّرَابَ عَنْ وَجْهِهِ وَ هُوَ يَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ عُدْ بِإِذْنِ اللَّهِ ثُمَّ انْتَهَى بِهِ إِلَى قَبْرٍ آخَرَ فَصَوَّتَ بِصَاحِبِهِ وَ قَالَ لَهُ قُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ فَخَرَجَ مِنْهُ رَجُلٌ مُسْوَدُّ الْوَجْهِ وَ هُوَ يَقُولُ وَا حَسْرَتَاهْ وَا ثُبُورَاهْ ثُمَّ قَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ عُدْ إِلَى مَا كُنْتَ بِإِذْنِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ يَا مُحَمَّدُ هَكَذَا يُحْشَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ الْمُؤْمِنُونَ يَقُولُونَ هَذَا الْقَوْلَ وَ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ مَا تَرَى (الزهد، ص94؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۲۵۳).
[6] عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَخْرُجُ فِي مَلَإٍ مِنَ النَّاسِ مِنْ أَصْحَابِهِ كُلَّ عَشِيَّةِ خَمِيسٍ إِلَى بَقِيعِ الْمَدَنِيِّينَ فَيَقُولُ ثَلَاثاً- السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ الدِّيَارِ وَ ثَلَاثاً رَحِمَكُمُ اللَّهُ ثُمَّ يَلْتَفِتُ أَصْحَابَهُ وَ يَقُولُ هَؤُلَاءِ خَيْرٌ مِنْكُمْ فَيَقُولُونَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لِمَ آمَنُوا وَ آمَنَّا وَ جَاهَدُوا وَ جَاهَدْنَا فَيَقُولُ إِنَّ هَؤُلَاءِ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ وَ مَضَوْا عَلَى ذَلِكَ [وَ أَنَا عَلَى ذَلِكَ] شَهِيدٌ وَ أَنْتُمْ تَبْقَوْنَ بَعْدِي وَ لَا أَدْرِي مَا تُحْدِثُونَ بَعْدِي (کامل الزیارات، ص۳۲۰).
[7] چندی است که پیگیری این طرح توسط اینجانب با حمایت مؤسسه میراث اسلامی آغاز شده است.
این متن پیشتر در نشریه بهاریه منتشره توسط موسسه میراث اسلامی، منتشر شده بود.
منبع: طومار اندیشه
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید