1396/6/11 ۱۲:۳۷
پیوند وثیقی میان شناخت انسان و شناخت خدا وجود دارد و انسان باید در کنار «معرفت نفس» به «معرفت رب» هم بپردازد. معبر تعبد حکیمانه و بندگی عقلانی، شناخت انسان و شناخت خدا است و این نقطه است که «قربان» و «عرفه» را به هم گره میزند.
تأملی بر حکمت «عید قربان» و منزلت «روز عرفه» «ایمان منهای عقلانیت» قرون وسطا میسازد و «عقلانیت منهای ایمان» بحران معنا میآفریند
پیوند وثیقی میان شناخت انسان و شناخت خدا وجود دارد و انسان باید در کنار «معرفت نفس» به «معرفت رب» هم بپردازد. معبر تعبد حکیمانه و بندگی عقلانی، شناخت انسان و شناخت خدا است و این نقطه است که «قربان» و «عرفه» را به هم گره میزند. توجیه عقلانیت بندگی حضرت ابراهیم(ع) این است که اگر انسان میخواهد مسیر تکامل را طی کند، با بال «عقل» به تنهایی نمیتواند به این مهم جامه عمل بپوشاند. بلکه با بال «ایمان و بندگی» سیر کمال انسان به تکامل میرسد. «عقلانیت» در دوره مدرن یعنی از قرن 16 به بعد در برابر «ایمان و باور» قرار دارد. آنچه مسیحیان در قرون وسطی بر آن تأکید میکردند «ایمان» بود، در رنسانس به جای ایمان «عقلانیت» مطرح شد. اما انسان امروز، به کاربست «عقل استدلالگر» باور دارد و جنس عقلانیتی که امروز خصوصاً در دنیای غرب، موضوعیت دارد، تا حدی از ایمان فاصله گرفته است انسان برای اینکه به مقام امامت برسد علاوه بر استفاده از «عقلانیت» باید «عبودیت و بندگی» هم داشته باشد. انسان تا «بنده» نشود به مقام امامت و ولایت نخواهد رسید. و این «فلسفه عید قربان» است.
فلسفه قربان به اعتقاد مسلمانان، یهودیان و مسیحیان عبارت است از تعبد، عبودیت و بندگی خداوند و اینکه شخص، بندگی خود را حفظ کرده و نافرمانی نداشته باشد. لذا، وقتی خداوند به حضرت ابراهیم(ع) دستور دادند که فرزندش را ذبح کند، حضرت ابراهیم(ع) پذیرفت. انسان امروز، وقتی در مواجهه با داستان حضرت ابراهیم(ع) قرار میگیرد ممکن است که از اخلاقی بودن این امر الهی پرسش کند؟ در پاسخ به پرسش انسان امروزی باید گفت که امر الهی در خصوص قربانی کردن فرزند توسط حضرت ابراهیم(ع) امتحانی بوده است تا میزان تعبد و بندگی ابراهیم خلیل(ع) مورد آزمایش قرار گیرد. در این راستا، سورن کی یرکگارد، فیلسوف مسیحی دانمارکی، در کتاب «ترس و لرز» خود تلاش میکند، تا توجیهاتی را در پاسخ به اخلاقی بودن این امر الهی ارائه کند. گرچه حضرت ابراهیم(ع) نمیدانست که این امر، امری امتحانی است اما وسوسه شیطان هم در او اثر نمیکند و در نهایت گوسفندی ظاهر میشود و از حضرت ابراهیم(ع) خواسته میشود که این گوسفند را ذبح کند. بنابراین، به نظر میرسد که دستور خداوند بیشتر امر امتحانی برای رسیدن ابراهیم خلیل(ع) به مقام امامت بوده است و در واقع، بعد از این آزمون و امتحان الهی است که میبینیم حضرت ابراهیم(ع) به مقام امامت میرسند. «فلسفه قربان» این است که انسان برای اینکه به مقام امامت برسد علاوه بر استفاده از «عقلانیت» باید «عبودیت و بندگی» هم داشته باشد. این بحث در مورد حضرت محمد(ص) هم مطرح بوده است، آنجا که میگوییم «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ»؛ یعنی، پیامبر اکرم(ص) نخست به مقام بندگی رسید و سپس به مقام رسالت نائل شد. بنابراین، انسان تا «بنده» نشود به مقام امامت و ولایت نخواهد رسید. درسی در دنیای امروز، یعنی در عصر پسامدرن میتوان از داستان ابراهیم خلیل(ع) گرفت و آن، این است که دنیای امروز بیش از حد از عقلانیت سخن میگوید. البته عقلانیتی که در دنیای امروز بر آن تأکید میشود الزاماً به معنای «عقل استدلالگر» یا reason نیست. ممکن است «تجربه» هم گاهی نوعی «عقلانیت» rationality معرفی شود. یا توجه به عواطف و احساسات درونی هم مصداقی از «معقولیت» Rationality باشد. در واقع، «عقلانیت» در دوره مدرن یعنی از قرن 16 به بعد در برابر believe «ایمان و باور» قرار دارد. آنچه مسیحیان در قرون وسطی بر آن تأکید میکردند «ایمان» بود، در رنسانس به جای ایمان «عقلانیت» مطرح شد. حال این عقلانیت ممکن است از سنخ استدلال عقلی باشد یا از سنخ تجربه و احساسات درونی، یا حتی از سنخ شهود تجربی که طی آن شخص صورتی باطنی پیدا میکند. همه اینها در دایره «عقلانیت» مینشیند اما دنیای امروز، به لحاظ فلسفی بیشتر به کاربست «عقل استدلالگر» باور دارد و جنس عقلانیتی که امروز خصوصاً در دنیای غرب، موضوعیت دارد، معنای عامی است که تا حدی از ایمان فاصله گرفته است. بر این اساس، عقلانیت انسان بشدت زمینی شده است و ارتباطش با آسمان به کلی قطع است. این فقدان ارتباط با عالم ملکوت به تعبیر نیچه باعث شده تا خدا به وجهی ناکارآمد تنها در کلیسا حضور داشته باشد. چنین باورهایی، بشر امروز را زمینی کرده است تا آنجا که میکوشد با اختیار و اراده خود در زمین بهشت بسازد؛ ولی در نهایت نمیتواند. در پس چنین باورهایی است که گرفتار جنگ و نزاع میشود و جنگهای جهانی اول و دوم رخ میدهد. با اینکه سازمانهای مختلف حقوق بشر و سازمانهای ملل و... هم شکل گرفت اما هیچ یک از این نهادها نتوانستند بشر را کنترل کنند و انسان را از حوادث ناگوار و تلخ بحران هویت، بحران خانواده و بحران معنویت نجات دهند. بنابراین، به نظر میرسد ما در دنیای امروز با یک عقلانیت حداکثری مواجه هستیم که از قضا گستره وسیعی نیز دارد و اینجا است که انسان با تمام وجود احساس میکند که به «معنویت» نیاز دارد و میکوشد با خدایی که به تعبیر نیچه حضورش تنها در کلیسا بود، در تعامل قرار گیرد. از این رو، داستان حضرت ابراهیم(ع) در مسأله عبودیت و بندگی در واقع نوعی آشتی کردن انسان با خداوند و با معنویت است یا به تعبیری «پیوند عقلانیت و ایمان» است. اینکه «ایمان به تنهایی» و «ایمان منهای عقلانیت» قرون وسطی میسازد و «عقلانیت منهای ایمان» نیز بحران معنا میآفریند. حال ممکن است این پرسش مطرح شود که مرز «بندگی» تا به کجا است؟ مرز بندگی یا به تعبیری مرز ایمان تا آنجایی است که عقلستیز نباشد. گزارههای دینی که عقلانی هستند در دایره تعبد قرار میگیرند. بر این اساس، توجیه عقلانیت بندگی حضرت ابراهیم(ع) این است که اگر انسان میخواهد مسیر تکامل را طی کند، با بال عقل به تنهایی نمیتواند به این مهم جامه عمل بپوشاند. بلکه با بال ایمان و بندگی سیر کمال انسان به تکامل میرسد. اگر انسان تنها به عقل استناد جوید همانند کسی است که تنها بر حواس خود برای شناخت عالم تکیه کرده است و اینجا است که این پرسش مطرح میشود که اگر عقل را به کمک حواس خود نیاورد، میتواند به قوانین همین فیزیک و شیمی دست بیاید؟ امکان ندارد. لذا همانگونه که «حس» محتاج «عقل» است، «عقل» نیز محتاج «ایمان» است. ابزار و منابع معرفت را باید با هم و در یک ساختار نظاممند قرار داد تا انسان بتواند کمال انسانی خود را طی کند. عید قربان، از طرفی با «روز عرفه» و مسأله «شناخت خود» نیز گره خورده است. واقعیت این است که شناخت «منزلت روز عرفه»، از طریق دعای عرفه حضرت امام حسین(ع) میسر میشود. در دعای عرفه بر دو مقوله تأکید شده است؛ نخست، «شناخت خدا» و دیگری «شناخت انسان». در روایات هم آمده است که «مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه» این روایت نشان میدهد که پیوند وثیقی میان «شناخت انسان» و «شناخت خدا» وجود دارد و انسان حتماً باید در کنار «معرفت نفس» به «معرفت رب» یا در کنار «معرفت رب» به «معرفت نفس» هم بپردازد. به نظر میرسد معبر تعبد حکیمانه و بندگی عقلانی، شناخت انسان و شناخت خدا است و این نقطه است که «قربان» و «عرفه» را به هم گره میزند.
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید