1396/5/25 ۰۸:۴۵
با وجود فاصله زیاد ایران و زنگبار در جنوب شرقی آفریقا، این دو سرزمین از دیرباز دارای ارتباطاتی با یکدیگر بودهاند. آنچه در پی میآید، از کتاب «جامعه و فرهنگ زنگبار» برگرفته شده که به همت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در دسترس عموم قرار گرفته است.
اشاره: با وجود فاصله زیاد ایران و زنگبار در جنوب شرقی آفریقا، این دو سرزمین از دیرباز دارای ارتباطاتی با یکدیگر بودهاند. آنچه در پی میآید، از کتاب «جامعه و فرهنگ زنگبار» برگرفته شده که به همت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در دسترس عموم قرار گرفته است.
روابط ایران و زنگبار در گذشتههای دور هرچند اطلاعات بسیار کمی در مورد مناسبات تاریخی ایران با مجمعالجزایر زنگبار در گذشتههای دور وجود دارد، اما در کتب تاریخی ادوار قبل از اسلام اشاراتی گذرا به روابط ایران و سرزمین زنگبار شده است که بیشتر به ارتباطات تجاری محدود میشده است. مهمترین این مناسبات به دورة ساسانیان و ایجاد روابط نسبتا متمرکز با اقوام گوناگون ساکن شرق آفریقا بازمیگردد که عمدتا از رقابت شاهان این سلسله با رومیان بر سر کنترل آبراههای مهم و نظارت بر تجارت غرب و شرق ناشی بوده است.
در طی قرن ششم میلادی با وجود تلاش فراوان امپراتوری روم در ممانعت از توسعه روابط تجاری و اقتصادی ایران با ممالک و سرزمینهای دوردست نظیر هند، چین و شرق آفریقا، دریانوردان ایرانی موفق شدند بر آبراهها و گذرگاههای مهم اقیانوس هند تسلط کاملی بیابند و به تجارت دریایی خود با اقوام شرق آفریقا ادامه دهند. منابع رومی و یونانی در این عهد از نقش ایران در انتقال کالاهایی نظیر طلا، عاج و حیوانات زنده نظیر پرندگان گرانبها و میمون از شرق آفریقا (و زنگبار) به جزیرة سراندیب و حتی چین و ماچین سخن گفتهاند (نیر نوری، ۱۳۶۳: ۲۵۸ ـ ۲۵۹).
در دوره پادشاهی انوشیروان (۵۳۱ ـ ۵۷۹م)، رقابت و تضاد منافع بین ایران و روم و حبشه (همپیمان روم) بر سر کنترل آبراه مهم بابالمندب، به ایجاد جنگی شدید بین ایرانیان و حاکم حبشی یمن منجر شد که در نهایت با پیروزی ایران و ایجاد حکومتی دستنشانده در یمن، تنگه مهم بابالمندب ـ که آبراهی مهم برای ارتباط با منطقه شرق آفریقا محسوب میشد ـ در اختیار ایرانیان قرار گرفت (طبری،ج۱: ۵۵۸ـ۵۵۹).
استیلای ایرانیان بر یمن، روابط دیرینة ایران و شرق آفریقا را استحکام بیشتری بخشید و مبادلة کالاهای گوناگون از ممالک چین، هند و روم با کالاهای بازرگانان آفریقای شرقی بر نقش کلیدی ایرانیان ـ که واسطه این اقوام بودند ـ افزود.۱
در اواخر قرن ششم میلادی و در سالهای آخر حکومت ساسانی، روابط اقتصادی ایران با اقوام ساکن این منطقه به درجهای رسید که حتی گروهی از بازرگانان ایرانی که دستاندرکار انتقال کالاهای متنوع آفریقایی به ایران و ممالکت همجوار بودند، در سواحل شرق آفریقا اجتماعات کوچکی تشکیل دادند و در منطقه «سانگی یا کاتی» واقع در جنوب شهر باستانی کیلوا، پایگاهی برای خود تأسیس کردند. کشفیات باستانشناسی سالهای اخیر در این منطقه نیز بر این امر صحه گذارده و آثار باقیمانده شامل کوزهها و ظروف سفالین که در طی کشفیات و حفاریهای باستانشناسی به دست آمده، نقش و نگار ایرانی این ظروف را ـ که از ساخت آنها به دست ایرانیان حکایت دارد ـ تأیید کرده است (:Trimingham 9).2
پس از ظهور اسلام و اضمحلال حکومت ساسانی، روابط ایرانیان و آفریقاییها تداوم یافت و از این زمان به بعد علاوه بر مناسبات و مبادلات بازرگانی، اهداف تبلیغی و گسترش دین اسلام نیز در سرلوحة اهداف ایرانیان تازهمسلمان شده قرار گرفت. در قرون اول و دوم هجری، گروهی از مبلغان مسلمان ـ که برخی از آنان بازرگانان و دریانوردان ایرانی بودند ـ با سفر به مناطق مختلف شرق آفریقا دین اسلام را به بومیان معرفی کردند و با بهرهگیری از راه و روش مسالمتجویانة خویش، اسلام را در این منطقه گسترش دادند و تاریخ شرق آفریقا را به گونه نوینی زقم زدند(Ibid: 6).
پس از گسترش اسلام بهتدریج گروهی از مسلمانان از شبه جزیرة عربستان به آفریقای شرقی مهاجرت کردند. در مهاجرت اول که در عهد اموی صورت گرفت، چند قبیله از طوایف عمان در مناطق شمال سومالی و کنیای فعلی اقامت گزیدند و در مهاجرت دوم که در قرن دوم هجری و توسط پیروان زیدبن علی انجام شد، گروهی از ایرانیان نیز به همراه اعراب مخالف امویان به شرق آفریقا مهاجرت کردند و سکونت در این سرزمین را به اطاعت از حکام اموی ترجیح دادند. آنان ظاهرا در جنوب سومالی و حوالی لامو (کنیا) اقامت گزیدند و به دلیل اختلافات عقیدتی، از ایجاد هرگونه روابطی با مهاجران عمانی دوری جستند و به حشر و نشر با سیاهان مجاور خود پرداختند و با آنها بستگیهای سببی نیز ایجاد کردند. این ایرانیان زیدیمذهب را میتوان از اولین اقوامی دانست که سنگ بنای استقرار ایرانیان در شرق آفریقا را بنا نهاده و زمینهساز مهاجرت سازمانیافته شیرازیها به آفریقای شرقی شدند (عبدالعزیز الفهمی، ۱۳۵۶: ۴۱).
مهاجرت شیرازیها به زنگبار
مهاجرت گروهی از ایرانیان شیرازیالاصل به شرق آفریقا و تشکیل دولتی منظم در سواحل و جزایر این منطقه در فرآیند زمانی بسیار طولانی، یکی از وقایع شگرف تاریخ ایران است که متأسفانه با وجود اهمیت فراوان، کاملا مورد غفلت قرار گرفته است. این ایرانیان پس از استقرار در شرق آفریقا، پادشاهی بزرگی به نام «دولت شیرازیها» را در بخش معتنابهی از جزایر و سواحل شرق آفریقا از جمله مجمعالجزایر زنگبار تشکیل دادند. این پادشاهی که به شکل دولتشهرهای مستقل از هم اداره میشد، تحت حاکمیت دولتشهر کیلوا ـ پایتخت این امپراتوری باشکوه ـ قرار داشت.
ایرانیان پس از استحکام دولت خویش مناسبات بسیار خوبی را بر اساس دوستی و تفاهم با بومیان همجوار خویش برقرار ساخته و در راستای این تعامل به دستاوردهای مهمی در خصوص توسعه فرهنگ و تمدن ایران در این منطقه نایل آمدند. بر اساس مستندات و شواهد تاریخی ـ که مورد تأیید چند منبع قدیمی شرق آفریقا نیز قرار گرفته است ـ شیرازیها در دوره حاکمیت «آل بویه»، از شیراز به شرق آفریقا مهاجرت کردهاند.
بنیانگذار سلسله شیرازیها فردی به نام «علیبن حسن» شیرازی بود که در اواخر قرن چهارم هجری قمری به همراه شش پسر، زنان، تنی چند از خواهران و برادران و دیگر اقوام نزدیک خود با هفت کشتی نسبتا بزرگ و محکم بادبانی و از طریق بندر سیراف عازم شرق آفریقا شد. شیرازیها پس از چند هفته طی طریق و عبور از سرزمینهای مختلف در چند جزیره و ساحل اقیانوس هند از جمله زنگبار، پمبا، تومباتو، کیلوا، کومور، مومباسا و… استقرار یافتند(Trimingham , 1962: 11).3
طبق روایات، «علی بن حسن» پس از ورود به شرق آفریقا، هر یک از فرزندان خود را در منطقهای استقرار داد و سپس خود به مناطق پایینتر آمده، در جزیره زیبا و سرسبز کیلواکیسیوانی سکنی گزید. شیرازیان مدت کوتاهی پس از سکونت در منطقه کیلوا، این شهر را به دلیل اهمیت ویژه تجاری و اقتصادی آن به مرکز حکومت خود و دولتشهر مادر مبدل ساختند. مراکز استقرار شیرازیها در آن عهد به صورت خط سیری طولی در منطقه وسیعی از سواحل شمالی کنیا تا سوفالا در موزامبیک گسترده شده بود و این دولتشهرها از طریق کشتیهای بادبانی در تماس دائمی با یکدیگر بودند(عبدالعزیز الفهمی، ۱۳۵۶: ۴۵).۴
دولتشهرهای شیرازی در نحوه اداره امور داخلی خود از استقلال کامل برخوردار بودند؛ البته به حکومت مرکزی کیلوا وفادار بودند و رشتهای از علائق خونی و خویشاوندی، آنها را به هم پیوند میداد(Trimingham: 15). این دولتشهرها جدای از برخورداری از عامل مهم امنیت و آسایش، در رهگذر روابط تجاری و خرید و فروش کالاها و اجناس مختلف به سود سرشاری دست یافتند. این وضعیت مناسب اقتصادی بهتدریج کل پادشاهی شیرازیها را تحت تأثیر خود قرار داد و حتی بومیان سیاهپوست ـ که مشاغل سادهای بر عهده داشتند ـ نیز به ثروت هنگفتی دست یافتند؛ ثروتی که از ناحیه تجارت عاید این پادشاهی میشد، موجب شد که شیرازیان بهتدریج به ساخت تجهیزات بندری نظیر بندرگاه، اسکله، ساختمانهای مختلف اداری، انبار و مراکز تجاری اقدام کنند و به گسترش اقدامات تجاری خود تا مناطق دوردست هندوستان، چین و ایران نیز بپردازند؛ به گونهای که تجارت بین ایران و سایر ممالک خاورمیانه آن عهد بیشتر در اختیار این مهاجران بود(عرب احمدی، ۱۳۷۹: ۲۳۸).۵
امپراتوری شیرازیها به مدت دو قرن در اوج اقتدار بود؛ اما از اواخر قرن دوازدهم میلادی و آغاز جنگ پنهانی قدرت بین مدعیان سلطنت، این پادشاهی آرامآرام از اهداف اولیه خود دور شد. در طی قرون چهارده و پانزده میلادی امپراتوری شیرازی با دسیسههای گوناگونی مواجه شد و تنی چند از شاهان این سلسله در نتیجة فتنهها و توطئههای داخلی به قتل رسیدند و جنگ داخلی پنهان در سواحل و جزایر مختلف تحت حاکمیت شیرازیها آشکار شد. در نهایت دخالت امرای محلی، شاهزادگان و برخی از زنان در امور دولت، این حکومت باشکوه را به سراشیبی سقوط کشانید و در سال ۱۵۰۲م بساط این حکومت به دست پرتغالیها برای همیشه برچیده شد و پرتغالیها کنترل کامل منطقه شرق آفریقا را در دست گرفتند.
امپراتوری شیرازیها حدود پنج قرن بر بخش وسیعی از شرق آفریقا مستقر بود و پس از آن به طرزی باورنکردنی رخت بربست و با اولین تلنگر دریانوردان پرتغالی دچار اضمحلال شد. با این حال این دولت ایرانی تأثیر بسیار عمیقی بر این منطقه بر جای نهاد که آثار آن هنوز پابرجاست و به نظیر نمیرسد در آیندهای دور نیز یادگاریهای این پادشاهی عظیم از بین برود.
مهمترین تأثیر امپراتوری زنج بر این منطقه، پدید آمدن «نژاد شیرازی» بود که خود، تحولی در نژاد و قومیت اقوام سیاه به وجود آورد. نژاد شیرازی باعث آمیختگی و اختلاط نژادی بین ایرانیان و بومیان سیاهپوست شد و از این درهم آمیختگی، قبایل جدیدی در زنگبار و پمبا به وجود آمدند که هنوز نیز خود را از نسل شیرازیهای مهاجر و از گروه سواحیلیها میدانند. این افراد که امروز بخش عمده جمعیت زنگبار را تشکیل میدهند، با وجود چهرههای قهوهای آفتابسوخته و ویژگیهای سیاهان آفریقایی(گونههای برجسته، دندانهای سفید منظم و موهای فر مجعد ریز) خود را شیرازی میدانند و جدای از افتخار و مباهات به تبار ایرانی خویش، هنوز بسیاری از آداب و رسوم قدیمی ایرانیان را انجام میدهند(نوائی، ۱۳۶۲: ۵۴۸).
شیرازیها علاوه بر نژاد، بنیانگذار زبان جدیدی به نام «سواحیلی» در شرق آفریقا شدند. این زبان که هم اکنون میلیونها نفر را در منطقه وسیعی از شرق و جنوب آفریقا در بر میگیرد، در دوره حکومت شیرازیان قوام گرفت و ریشه اصلی آن به قرون اول و دوم هجری و ارتباط اعراب با بومیان شرق آفریقا بازمیگردد، ولی ایرانیان مهاجر نیز بر آن تأثیرگذار بودند و لغات فارسی موجود در زبان سواحیلی از عمق نفوذ فارسی زبانان بر آن در حدود هزار سال پیش حکایت دارد (عرب احمدی، ۱۳۷۵: ۱۷۸).
سبک معماری ایرانی
شیرازیها سبک معماری ایرانی قرون چهارم و پنجم هجری را در آفریقا رواج دادند. آنان پس از استقرار در جزایر متعدد واقع در اقیانوس هند، شیوه معماری و خانهسازی ایرانی با استفاده از سنگ و آهن و سیمان و کندهکاری چوب را نیز رایج ساختند؛ بهگونهای که باقیماندة آثار و ابنیة آنان هنوز سبک خاص معماری ایرانی با بهرهگیری از سنگهای صیقلی، گرههای محدب، نقش و نگار و ستونها و … را بهخوبی آشکار میسازد.۶ بسیاری از آداب و رسوم ایرانیان نیز همچنان در زنگبار و جزایر اطراف آن رواج دارد و بیشتر سواحیلیها این سنتها را حتی بدون دانستن معنی و مفهوم آنها به کار میگیرند.
«جشن نوروز» یکی از مهمترین این سنتهاست که با وجود گذشت صدها سال از رخت بربستن پادشاهی شیرازیها، همچنان با طول و تفصیل خاص خود همراه با حرکات موزون نمایشی و چوببازی در برخی مناطق شرق آفریقا ازجمله روستای ماکوندوچی زنگبار و شهر مومباسا برگزار میشود. (Mohamed, 1994: 22ـ ۲۳). استفاده از تقویم رسمی هجری شمسی که در امور زراعت و کشاورزی به کار میرود و اصطلاحات تجاری و کشتیرانی به زبان فارسی نیز از دیگر تأثیرات فرهنگی ایرانیان شیرازی بر بومیان سواحل و جزایر منطقه شرق آفریقاست که تاکنون نیز پابرجا مانده است (Prins , 1925: 160).7
علاوه بر اینها، شیرازیها مجموعهای از نهادهای مدنی را در سواحل و جزایر شرق آفریقا تأسیس کردند که پس از اضمحلال دولتشهرهای شیرازی نیز تداوم یافت. نحوه تشکیل حکومتهای محلی بر پایه خودمختاری داخلی، نمایانگر دانش والا و مدیریت خردمندانه آنان در ایجاد جامعهای مبتنی بر نظم و انسجام در جوامع پراکنده این منطقه بود. ایرانیان بهگونهای غیرمستقیم اسلام را نیز در سواحل و جزایر شرق آفریقا ترویج کردند و اختلاط آنان با بومیان که به دور از هر گونه تبعیض نژادی انجام گرفت، بهترین مشوق سیاهان در گرایش به دین مبین اسلام، به دور از رنگ و نژاد بود.
درواقع میتوان گفت یکی از مهمترین و درخشانترین افتخارات شیرازیها این بود که آنها هرگز خود را آلودة تجارت برده نکردند و سیاهان را برادران خود در نظر گرفتند. این امر باعث پذیرش کامل آنان توسط بومیان شد و پس از اضمحلال پادشاهی شیرازیها نیز خاطره خوشی از آنها در اذهان سیاهان شرق آفریقا باقی ماند. برخلاف شیرازیها، اعراب خود را درگیر خرید و فروش بردگان و ارسال آنها به کشورهای دوردست مشرقزمین کردند و این باعث تنفر شدید بومیان از آنان شد؛ تنفری که هنوز در خاطر سیاهان باقی مانده و آنان اعراب را عامل اصلی عقبافتادگی خود و از بینبردن چند نسل از جوانان قوی و نیرومند خویش میدانند.
پس از انهدام و اضمحلال حکومت شیرازیها در ابتدای قرن شانزدهم میلادی که با حاکمیت پرتغالیها بر شرق آفریقا مصادف شد (Trimingham , 1962: 19ـ ۲۰) و سپس سلطه اعراب عمانی و انگلستان بر مجمعالجزایر زنگبار، ایرانیان موجود در زنگبار، گوشه عزلت گزیده و بیشتر به مناطق دورافتاده و نسبتا امن پناه بردند (عرباحمدی، ۱۳۷۹: ۲۴۱). این انزوا سبب اختلاط هرچه بیشتر آنها با بومیان مناطق مختلف شد و بهتدریج این ایرانیان هویت نژادی خود (پوست سفید، ابروهای پیوسته و موهای صاف) را از دست دادند و نسلهای بعدی آنان به چهرههایی گندمگون و پوست قهوهای روشن تبدیل شدند و هرچه از عمر شیرازیالاصلها گذشت، بیشتر تحتتأثیر خصوصیات نژاد سیاه بانتو قرار گرفتند.
شیرازیتبارها در طی مبارزات استقلالطلبانه مردم زنگبار ـ که در نهایت به استقلال آنها از انگلستان منجر شد ـ نقش مهمی ایفا کردند و با همکاری سایر بومیان سیاهپوست و تشکیل «حزب آفروشیرازی» (۱۹۵۷م) سهم عمدهای در کسب آزادی و استقلال داشتند. حزب آفروشیرازی پس از واگذاری قدرت به مردم این جزیره موفق شد اعراب و سلطان عمانی را از زنگبار بیرون رانده، به عنوان تنها حزب رسمی پس از کسب استقلال (۱۹۶۳) و اتحاد با تانگانیکا ـ که به ایجاد جمهوری متحده تانزانیا منجر شد (۱۹۶۴) ـ حاکمیت این جزیره را بر عهده گیرد (عرباحمدی، ۱۳۸۴: ۴۳۵ ـ ۴۳۶). افراد این حزب اگرچه خود را شیرازی مینامیدند، از لحاظ ظاهری شباهت کاملی به سایر سیاهان داشتند؛ اما وجهة خوشایند و سابقه خوب شیرازیان سدههای پیش موجب اعتبار آنان در میان بومیان شده بود.
هماکنون گروه زیادی از مردم شهرهای ساحلی و جزایر شرق آفریقا همچون مالیندی، مافیا، لامو، مومباسا، پمبا، اونگوجا (زنگبار)، آنژوان، کومور و… خود را ایرانیالاصل و شیرازی میدانند و این صرفا به دلیل اثر عمیقی است که اجداد ما بر قلب و روح ساکنان این مناطق بر جای نهاده و تاریخ نوینی در این سرزمین به وجود آوردند که هنوز نیز ادامه دارد.۹ امروز تنها نامی از حاکمیت نزدیک به پانصدساله ایرانیان شیرازیتبار در زنگبار باقی مانده است؛ نام خوشی که صفحاتی درخشان از تاریخ زنگبار را برای همیشه به خود اختصاص داده و بومیان این سرزمین همواره از آن با افتخار تمام یاد میکنند.۱۰
پینوشتها:
۱- انوشیروان هشتصد زندانی محکوم به مرگ را به فرماندهی وهرز، یکی از فرماندهان سالخوردة خود به جنگ حاکم حبشی یمن فرستاد و به زندانیان وعده داد که در صورت پیروزی در جنگ، آزاد خواهند شد. ایرانیان پس از نبردی سخت موفق به شکست حبشیان شدند و دولتی دستنشانده و تابع ایران در کشور یمن تشکیل شد.
۲- در آن زمان، ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی خاص خود به یکی از مراکز داد و ستد مهم بین شرق و غرب عالم تبدیل شده بود؛ بهگونهای که هندیها و چینیها کالاهایی نظیر طلا، سنگهای قیمتی، چوب صندل، پنبه، فلفل، زنجبیل، ابریشم و ادویه را به یمن حمل میکردند و با کالاهای بازرگانان آفریقای شرقی نظیر عطر، چوب آبنوس، پر شترمرغ، عاج، طلا، میمون و پرندگان زینتی مبادله میکردند (عبدالعزیز الفهمی ۱۳۵۶: ۲۱).
۳- جزیره پمبا که یاقوت حموی به آن اشاره کرده و جزیره اونگوجا از مناطق ابتدایی سکونت شیرازیها بودهاند. در وقایعنامه عربی کیلوا و ترجمه پرتغالی آن بارها به این دو جزیره اشاره شده و حتی در دوره عظمت و شکوه شیرازیها، پادشاهی آنان در نزد آسیاییها به امپراتوری زنگبار شهرت یافته بود.جزیره تومباتو نیز از دیگر مناطق استقرار شیرازیها به شمار میرفته است.
۴- مراکز مهم پادشاهی زنج در آن دوران از چند جزیره و منطقه ساحلی تشکیل میشدند: زنگبار(اونگوجا)، پمبا، تومباتو، مومباسا، مالیندی، لامو، هنزوان(جزیره آنژوان) سوفالا، مافیا و براوه.
۵- شواهد مسلمی از تأثیرپذیری ادبیات سواحیلی از ادبیات فارسی وجود دارد. از مهمترین شاخصههای این تأثیرپذیری، اشعار سبک اوتندی یا اوتنزی هستند و شیوه نگارش نثر و سرایش این اشعار به ادبیات ایران شباهت دارد؛ به گونهای که برخی دانشمندان معتقدند پیشزمینه و پیشینه سبک شعر و نثر اوتندی به ایران بازمیگردد(Prins , 1965: 110). برخی از زبانشناسان حتی کلیه سبکهای شعر و شاعری در زبان سواحیلی را الهام گرفته از زبان فارسی دانستهاند(Knappert , 1979: 59). این واژهها که در زمان حاکمیت شیرازیها بر جزایر و سواحل شرق آفریقا وارد زبان سواحیلی شدهاند، عمدتا در زمینه اموری همچون قانونگذاری و حکومت، تجارت، دریانوردی، کشاورزی، بافندگی، تزئینات لباس، معماری و ابزار و ظروف هستند. عمده این لغات بیشتر به علت نبود مشابه و معادلی برای آنها در زبان سواحیلی، در این زبان حفظ شدهاند. البته برخی از واژههای فارسی موجود در زبان سواحیلی اصل و ریشه عربی دارند؛ ولی زبانشناسان معتقدند با توجه به گستردگی لغات زبان عربی در فارسی و کاربردشان در گویش شیرازیان آن عهد، این واژههای عربی نیز توسط شیرازیان به زبان سواحیلی راه یافته است(Krum , 27: 1940). فرهنگستان زبان سواحیلی تانزانیا نیز ۵۰۰ واژه فارسی به کار رفته در زبان سواحیلی را به طور رسمی تأیید کرده است(عرب احمدی، ۱۳۷۵: ۱۷۸).
۶- ایرانیان از بدو ورود به این منطقه، از طریق احداث مساجد، عمارات باشکوه، منازل و آرامگاههای ستوندار، در سطح وسیعی به معرفی معماری ایرانی به بومیان اقدام کردند. سبک خاص معماری ایرانی با استقبال بومیان مواجه شد و ظرافت و استحکام فوقالعاده بناهایی که معماران ایرانی احداث کردند، موجب پایدارماندن این سبک در شرق آفریقا شد. شیرازیها در واقع اولین اقوامی بودند که برای نخستینبار استفاده از سنگ را در ساختمانسازی به بومیان سواحل شرق آفریقا آموختند (Kusimba , 1998: 36). آنان در تأسیس بناهای خود برای نخستین بار در شرق آفریقا از سنگهای صیقلی که به اندازههای متساوی و برابر تراشیده شده بودند، استفاده کردند و آنها را با استفاده از سیمان بر روی هم چیدند (ابراهیم حسن، ۱۳۷۱: ص۲۰۲). شیرازیها پس از استقرار کامل در شرق آفریقا، هنر معماری خود را در احداث مساجد مختلف هرچه بیشتر جلوهگر ساختند. ویژگی سبک معماری ایرانی در مساجد موجود در کیلوا، زنگبار و پمبا، طاقهای ضربی زیبا، استفاده با دقت از سنگهای آهکی بریدهشده، طاقچههای راست گوشه داخلی دیوارها و ظرافت کلی طراحی مساجد است (Hollingworth , 1929: 34).
7. شیرازیها پس از استقرار در شرق آفریقا تقویم ایرانی و سال هجری شمسی را نیز با خود به ارمغان آوردند و از آن زمان تاکنون بیشتر در راستای اهداف کشاورزی مردمان سواحل شرق آفریقا رواج دارد. جالب اینجاست که اعراب عمانی پس از تسلط بر جزایر و مناطق ساحلی شرق آفریقا تلاش فراوانی کردند تا سال هجری قمری را جایگزین تقویم هجریشمسی کنند؛ ولی کشاورزان و ملوانان بومی این سرزمین همچنان از سال هجری شمسی استفاده میکنند و آن را بر تقویم هجری قمری ترجیح میدهند. تقویم هجری شمسی فعلی بومیان سواحل شرق آفریقا دربرگیرندة ۳۶۵ روز است که به ۳۶ دهه به نام «اموونگو» تقسیم میشود و ۵ روز نیز به آن اضافه میشود که گاثاث نام دارد (ترمنگهام: ۸۸ ـ ۸۹). محاسبه سال هجری شمسی فعلی و تعیین دهههای مختلف آن بسیار پیچیده است؛ ولی بومیان علاقه فراوانی به حفظ آن دارند و آن را در زندگی روزمره خود (خصوصا در مورد تعیین فصلهای کشاورزی) به کار میبرند.
۸- بر اساس اطلاعات موجود در وقایعنامه کیلوا قوانین و شرایع اسلامی، در دوره حکومت شیرازیان بهطور کامل رعایت میشده است؛ ابن بطوطه نیز در سفرنامه خود اشاره کرده است که الحسنبنسلیمان شیرازی در مورد کنارگذاشتن سهم سادات بسیار دقیق بوده است (ابنبطوطه، ۱۳۶۴: ۲۵۸).
۹- امروزه بسیاری از مردم جزایر واقع در شرق آفریقا اعم از کنیا، تانزانیا و کومور خود را ایرانیالاصل و از نوادگان شیرازیها میدانند. رئیسجهمور تانزانیا آقای علیحسن مووینی، رئیسجمهور اسبق زنگبار آقای سالمین آمور و رئیسجمهور اسبق کومور از جمله این افرادهستند که خود را از نسل شیرازیان مهاجر دانسته و به این امر افتخار میکنند (مشاهدات عینی نگارنده).
۱۰- جدای از تأثیرات فراوان فرهنگی تمدنی ایرانیان بر مردمان سواحل و جزایر شرق آفریقا (ازجمله زنگبار)، برخی از بومیانی که طی چندصدسال گذشته و از دوره صفویه به بعد به ایران انتقال یافتند ـ نیز تأثیرات کمرنگی بر جامعه ایرانی بر جای نهادهاند. نام خانوادگی زنگباری که به وفور در مناطق ساحلی جنوب ایران به چشم میخورد، سیاهان معروف به «آفروایرانی» و سنتهای خاص آنان، نفوذ رگههایی از آداب و رسوم آفریقایی در مناطق جنوبی و وجود روستایی به نام زنگبار در حومه اردبیل، بخشی از این تأثیرات کمرنگ محسوب میشوند.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید