دو تجلی از یک حقیقت / آیت‌الله شیخ حسین عرب

1396/5/11 ۰۸:۲۸

دو تجلی از یک حقیقت / آیت‌الله  شیخ حسین عرب

قرآن بزرگترین منبع معرفت برای پیروانش است که البته محتوای آن با استفاده از مبانی عملی و انسانی قابل انتقال به دیگر انسان‌ها نیز بوده و هست و بدون شک انسان کامل یعنی پیامبر(ص) و اهل بیت او(ع) بزرگترین شارحان و مفسران این «صحیفه الهی و انسان‌ساز» هستند

 

بررسی «منطق قرآن در بیانات امام رضا(ع)»

قرآن بزرگترین منبع معرفت برای پیروانش است که البته محتوای آن با استفاده از مبانی عملی و انسانی قابل انتقال به دیگر انسان‌ها نیز بوده و هست و بدون شک انسان کامل یعنی پیامبر(ص) و اهل بیت او(ع) بزرگترین شارحان و مفسران این «صحیفه الهی و انسان‌ساز» هستند و باید گفت این دو یعنی «قرآن» و «انسان کامل معصوم» تجلی یک حقیقت‌اند. «قرآن» نسخه تدوینی پیامبر(ص) و امام(ع) است و «انسان کامل» حقیقت عینی و تکوینی قرآن است. اینکه حضرت محمد(ص) در حدیث قطعی‌الصدور «ثقلین» فرموده‌اند که قرآن و اهل بیت(ع) از یکدیگر جدا نخواهند شد تا در بهشت بر من وارد شوند، می‌تواند به همین معنا باشد که حقیقت قرآن و حقیقت امام(ع) یکی است اما با دو تجلی.در این مقاله در باب قرآن کریم با استفاده از بیانات امام رضا(ع) سخن خواهیم گفت.

 

صیانت از تحریف

بدیهی است که حفظ یک دین آسمانی از آفت بزرگ انحراف و اعوجاج، مصون ماندن کتاب آسمانی آن از هرگونه کم و کاست و فزونی است. اگر کتاب آسمانی دستخوش تغییر و زیاده و نقصان شود بی‌شک آن دین، حقیقت و اعتبار خود را از دست می‌دهد. به صراحت قرآن، برخی از ادیان الهی بویژه دو دین مسیح و یهود توسط عالمان دنیاپرست آنها در عصر نزول قرآن مبتلا به چنین بلیه بزرگی شدند.

با چنین حادثه ناگوار و مصیبت بزرگی، در این دین‌ها مطالبی راه یافت که از اساس خلاف صریح عقل و مسلمات گفته‌های تمام فرستادگان و انبیاء(ع) است. مسیحیت گرفتار «تثلیث» و یهودیت مبتلا به «ثنویت» شد. مسیحی‌ها مسیح(ع) را فرزند خدا و یهودیان، عزیر را فرزند خدا می‌دانند: (وقالت الیهود عزیر ابن‌الله و قالت النصاری المسیح ابن الله. توبه/30) و اینچنین در اصلی‌ترین و اساسی‌ترین موضوع یعنی خدا و مبدأ هستی‌بخشی، دچار انحراف و اعوجاج شدند که بطلان آن از نظر عقل و وحی، واضح و روشن است.

قرآن کریم با اینکه «کتاب رحمت» است و لعنت در آن جایی ندارد اما در مواردی خداوند به برخی از انسان‌ها به خاطر کارهای ناصواب انحراف‌برانگیز آنان، نفرین و لعنت کرده است؛ از جمله کسانی که حقایق دینی را کتمان یا تغییر داده و تحریف نموده‌اند. به قدری این گناه سنگین است که خداوند رحمان و رحیم که رحمت او نامحدود است در یک آیه سه بار تحریف‌کنندگان را نفرین کرده است:

«وای به حال کسانی که کتاب می‌نویسند از پیش خود و سپس می‌گویند این از نزد پروردگار آمده است تا به این واسطه متاع ناچیزی را خریداری نمایند وای به حال آنان از آنچه نوشته‌اند وای به حال آنان از آنچه به دست آورده‌اند.» (بقره/79)

اما کتاب مقدس مسلمانان که معتبرترین و بزرگترین منبع و مدرک آنان در معارف و اخلاق و احکام الهی است تا این لحظه حرفی از آن کم یا زیاد نشده است گرچه ممکن است تفسیرهای گوناگون از آن به عمل آمده باشد که برخی از آنها قشری و سطحی باشد اما تحریف لفظی به این کتاب مقدس راه پیدا نکرده است. امام هشتم، حضرت علی‌ بن موسی‌الرضا(ع)، در این باره چنین فرموده‌اند:

«جعل دلیل البرهان و الحجه علی کل انسان لایأتیه الباطل من بین یده و لا من خلفه» یعنی «قرآن دلیل قطعی و حجت بر هر انسانی قرار داده شده است و باطلی از قبل و نه از بعد در آن راه پیدا نکرده است.» این کلام امام(ع) برگرفته از خود قرآن است. در سوره فصلت آیه 41-42 می‌خوانیم: «این قرآن کتابی عزیز و نفوذناپذیر است که باطلی از قبل و نه بعد در آن راه پیدا نکرده است.»

نتیجه می‌گیریم که علاوه بر دلایل و براهین و شواهد قطعی عقلی بر عدم تحریف قرآن، خود این کتاب نیز با صراحت تحریف و کم و زیاد شدن خود را ابطال نموده است. چون همه بر این موضوع اتفاق‌نظر دارند که آنچه که اکنون در دست ما است همه آن کلام خداوند است؛ اما برخی مدعی کم شدن آن بوده‌اند و خود قرآن این ادعا را با صراحت رد نموده  است.  

                                                                                                                                        

محتوای نامحدود و فرا زمانی و فرامنطقه‌ای

از نظر امام رضا(ع) تفاوتی که کتاب مقدس قرآن کریم با دیگر نوشته‌های بشری دارد این است که در وهله نخست «محتوایی نامحدود» دارد. به عبارت دیگر، قرآن مانند دریای بیکران است و می‌توان آن را به کتاب عینی وجود و هستی تشبیه کرد. انیشتین معتقد بود آنچه که بشر تا امروز به آن دست یافته است تازه الفبای کتاب طبیعت است و هنوز بشر به متن این کتاب راه نیافته است.

اما متون علمی بشری هر قدر هم سنگین و تخصصی باشند بالاخره عالمان و متخصصان فنِ مربوطه می‌توانند آن را کشف کنند. اما دلایل قطعی و شواهد علمی و تاریخی در باب تفسیر قرآن نشان می‌دهد که قرآن قرن به قرن بلکه دهه به دهه تفسیر شده است و مفسر بعدی مطالبی را در تفسیر این متن مقدس بیان داشته که به ذهن مفسران قبلی نرسیده است. از باب مثال، اگر تفسیر شریف المیزان اثر علامه طباطبایی را با تفاسیر شیعه و سنی قبل از آن مقایسه کنید بی‌شک به این موضوع اعتراف و اذعان خواهید کرد که از حیث استخراج مطالب متنوع و کثیر و فراوان نظیر ندارد.

دوم اینکه، در قرآن کریم «محتوا» به گونه‌ای نیست که با مرور زمان مطالب و محتوای آن غیرقابل استفاده شود یا اینکه مطالب و محتوای آن اقلیمی و منطقه‌ای باشد. دلیلش این است که این متن مقدس با زبان فطرت انسانی که نهادی ثابت و فرا زمانی و فرا منطقه‌ای است سخن می‌گوید. در حقایق عینی و علمی جهان به گونه‌ای شگفت‌انگیز سخن گفته است که بشر هر چه قدرت علمی بیشتر پیدا می‌کند به اعجاز این کتاب در این بعد پی می‌برد.

 در باب علوم طبیعی بشر باید به این نکته توجه داشته باشیم که وقتی عالمان و دانشمندان هیئت جدید مانند کپلر و کپرنیک آمدند و هیئت را از نو بنیان گذاشتند تقریباً می‌توان گفت بیش از 90 درصد هیئت بطلمیوسی را ابطال نمودند؛ اما هنوز هیچ دانشمندی نیامده است که بگوید فلان مطلبی که در قرآن کریم آمده است در ارتباط با کائنات و زمین و آسمان و افلاک و ستارگان و نجوم و کواکب از نظر علمی باطل اعلام شده است بلکه برعکس، علوم جدید در رشته‌های مختلف در حقیقت، شرح و توضیح و تفسیر آیات قرآن در ابعاد علمی است. این کتاب مقدس در ارتباط با نیازهای عملی انسان ریشه‌ها و بنیان اصلی را در خود دارد که امکان ندارد با مرور زمان از بین برود.

در باب ارزش انسان، قرآن هرگونه امتیازات اقلیمی و منطقه‌ای، نژادی و جنسیتی را برای همیشه لغو کرده است و اساس هویت واقعی انسان را بر محور کرامت، دانش، تلاش و جهاد و تقوا قرار داده است و بالاترین پایه بقا و دوام جامعه انسانی را عدالت به معنای واقعی و گسترده آن تبلیغ و ترویج نموده است.

باوجود اینکه در محیطی که قرآن در آن نازل شد یعنی شبه جزیره عربستان، جنگ و نزاع و نیز به‌طور قهرآلود و ظالمانه تفاوت جنسیتی وجود داشته است، این کتاب مقدس تمامی این امتیازات موهوم جنسیتی و تبعیض و ظلم را در حق هر انسانی بویژه در حق زنان را محکوم و از حق انسان به طور کامل دفاع کرده است و اقلیم و منطقه و‌ نژاد را فقط در حد یک شناسه و شناسنامه به رسمیت شمرده و با صراحت اعلام داشته است: «ای انسان‌ها ما شما را از مردی و زنی (آدم و حوا) آفریدیم و شما را شعبه شعبه و قبیله قبیله کردیم تا شناخته شوید (بدانید) با کرامت‌ترین شما با تقواترین شما است.» (حجرات/13)

در این دستور ماندگار، برای همیشه مبانی موهوم و جاهلی در باب ارزش انسان لغو شده است.

امام رضا(ع) به این ویژگی‌های قرآن که رسالت اصلی آن رساندن همه انسان‌ها به کمال واقعی خویش است پرداخته‌اند و در بیانی چنین فرموده‌اند:

عن ابیه: ان رجلاً سأل ابا عبدالله علیه السلام مال بال القرآن لایزداد علی النشر و الدرس الا غضافه؟ فقال: ان‌الله تبارک و تعالی لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فی کل زمان جدید و عند کل قوم غض الی یوم القیامه.

یعنی امام رضا(ع) از پدرش موسی‌ بن جعفر(ع) روایت می‌کند که مردی از امام صادق(ع) پرسید: چرا قرآن هر چه بیشتر پخش شود و بیشتر مورد بحث قرار گیرد تازه‌تر و شاداب‌تر می‌شود؟ در پاسخ فرمود: خدای متعال آن را مخصوص زمانی خاص غیر از زمان‌های دیگر قرار نداده است و برای مردمی غیر از مردم دیگر قرار نداده است. (این کتاب مقدس برای زمانی معین و مردمی مشخص نیست) به همین جهت است که در هر زمان، نو و جدید و در نزد هر قومی تا روز قیامت تازه است.

و نیز در بیان دیگری امام رضا(ع) فرموده‌اند: «قرآن ریسمان محکم خدا، وسیله اطمینان‌بخش و راه مستقیم او است، راهی است که به بهشت منتهی می‌شود و سبب نجات و رهایی از آتش دوزخ است. قرآن با گذشت زمان کهنه و فرسوده نمی‌شود و بحث و گفت‌وگو درباره آن سبب کاستی آن نمی‌گردد زیرا به زمان معینی اختصاص ندارد.»

 

تفسیر قرآن به قرآن و استدلال‌های شگفت

قرآن کریم بواسطه محتوای غنی و ظهر و بطن بی‌پایان، تاب تفسیرهای مختلف را دارد و حقیقت وجود آن به خاطر اینکه دارای مراتب گوناگون است و هر گروه به اندازه درک و قدرت فهم خود از آن بهره می‌گیرد، می‌تواند با شیوه و دیدگاه‌های گوناگون تفسیر شود. در طول تاریخ تفسیر قرآن، مشاهده می‌شود که قرآن کریم با شیوه و روش‌های متعدد تفسیر شده است؛ برخی آن را با «علم» و برخی دیگر با «عقل» و نیز برخی از مفسران فقط با «احادیث و روایات» وارده آن را تفسیر کرده‌اند.

 از آنجا که این کتاب مقدس وحی منزل از سوی خداوند است و جهان‌بینی واحدی بر آن حاکم است و برخلاف نوشته‌های بشری که ممکن است مطالب آن چندان ناظر به یکدیگر نباشد، اما از ویژگی‌های منحصر به فرد این کتاب این است که آیات آن می‌تواند ناظر و تفسیرکننده یکدیگر باشند و ابهام ابتدایی آیه‌ای توسط آیه دیگر برطرف گردد.

به‌عنوان مثال در سوره مبارکه حمد می‌خوانیم: صراط الذین انعمت علیهم؛ «خداوندا راه مستقیم را که راه کسانی است که بر آنان نعمت ارزانی داشته‌ای به ما بنمایان». پرسش این است که کسانی که خداوند نعمت را به آنان ارزانی داشته است چه کسانی هستند؟ خود قرآن در آیه دیگر به این پرسش پاسخ داده است: «هر کس از خدا و پیامبر اکرم(ص) پیروی نماید با کسانی خواهد بود که خداوند به آنان نعمت را ارزانی داشته است؛ یعنی پیامبران و صدیقان و شهیدان و صالحان که اینان خوب رفیقانی هستند.» (نساء/69)

در دوران معاصر معروف‌ترین مفسری که در تفسیر قرآن از خود قرآن بهره گرفته است مرحوم علامه طباطبایی است. لازم به ذکر است که اصل این روش را خود امامان شیعه(ع) ابداع و ابتکار نموده‌اند و مرحوم علامه طباطبایی آن را تجدید و احیا نموده است.

در روایات و مناظرات امامان شیعه به‌طور شگفت در اثبات مسائل و معارف گوناگون بویژه آنجا که مخاطبان کسانی بودند که حداقل در ظاهر، قرآن را قبول داشته‌اند بهره گرفته شده است. خالی از لطف نیست که نمونه‌ای را ذکر نماییم. یکی از مباحثی که بویژه در دوران خلفای عباسی مطرح می‌شده و جنبه سیاسی و اجتماعی داشته است این بود که چرا امامان شیعه(ع) خود را «ذریه» و فرزندان پیامبر(ص) می‌دانند در حالی که آنان از نسل علی‌ بن ابیطالب هستند و مادرشان حضرت زهرا(س) است و مردم به ایشان می‌گویند «ذریه پیامبر(ص)» و فرزندان او و خود ساکت هستند.

در مناظره‌ای که بین حضرت موسی‌ بن جعفر(ع) با هارون عباسی رخ داده است، هارون از آن حضرت می‌خواهد که به‌طور قطع باید از قرآن اثبات کنی که چرا شما خود را «ذریه پیامبر(ص)» می‌دانید در حالی که شما از نسل علی‌ بن ابی‌طالب هستید. ابتدا امام جعفر(ع) به هارون فرمود مرا از جواب این پرسش معاف بدار؛ هارون اصرار کرد که من دست‌بردار نیستم و باید از طریق قرآن اثبات کنی آیا صحیح است که به شما «ذریه پیامبر(ص)» بگویند در حالی که شما فقط از طریق مادر به آن حضرت منسوب هستید؟

 امام هفتم(ع) در جواب فرمود: آیه شریفه ذیل درباره عیسی(ع) فرموده است: و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون و کذالک نجزی المحسنین و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس. (انعام/84-85)

قرآن عیسی(ع) را از ذریه ابراهیم شمرده است. امام(ع) از هارون پرسید: پدر عیسی که بود؟ هارون گفت: به تصریح قرآن عیسی(ع) پدر نداشت. امام(ع) فرمود: پس عیسی فقط از طریق مادرش مریم از ذریه ابراهیم به شمار می‌آید. در این لحظه هارون مجاب شده و گفت: احسنت یا موسی.

باز در زمان امام رضا(ع) در مجلسی که مأمون عباسی فراهم آورده بود به گونه دیگر بین امام(ع) و علما و بزرگان اهل سنت در مورد اینکه آل و اهل پیامبر(ص) چه کسانی هستند بحث اوج می‌گیرد. علمای سنی حاضر در آن مجلس می‌گویند آل پیامبر(ص) همان امت او هستند. امام رضا(ع) استدلال‌های محکم و متعددی که عمده آنها از قرآن کریم است ارائه می‌کنند که آل پیامبر(ص) غیر از امت او هستند.

از جمله اینکه به آنان فرمود: آیا صدقه بر آل پیامبر(ص) حرام است یا خیر؟ گفتند آری. فرمود آیا صدقه بر امت پیامبر حرام است؟ گفتند خیر. فرمود پس آل پیامبر(ص) غیر از امت او است. و نیز اینکه قرآن فرموده است: فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون. مراد از «اهل ذکر» چه کسانی است؟ علمای سنی حاضر در مجلس گفتند که مراد از «اهل ذکر» اهل کتاب و علمای یهود و نصاری است. امام رضا(ع) فرمود: اگر مراد از «اهل ذکر» علمای یهود و نصاری باشد و مسلمین بخواهند از آنان بپرسند در این صورت، دلیل برتری، دین آنان می‌شود. در این لحظه مأمون که ناظر مناظرات گرم امام رضا(ع) با علمای حاضر بود گفت: آیا شما نظر دیگری دارید که مخالف نظر اینان باشد؟ فرمود: آری منظور از «ذکر» شخص پیامبر(ص) است و «اهل ذکر» ما هستیم. اما اینکه منظور از «ذکر» پیامبر است (یعنی یکی از مصادیق عینی و مصداق اکمل و اتم ذکر) این آیه قرآن است که در سوره طلاق آمده است: فاتقوا‌الله یا اولی الالباب الذین امنوا قد انزل‌الله الیکم ذکراً رسولاً یتلوا علیکم آیات‌الله مبینات. (آیات 10و11)؛ «پس ذکر رسول خدا(ص) و ما اهل او هستیم.»

 

خودیابی اساس اخلاق قرآنی

روشن است که اگر اخلاق جامع انسانی بخواهد در تمام ابعاد آن در انسان زنده و پویا و دارای آثار مبارک و همگانی خود باشد بدون اینکه آدمی خود را به‌طور کامل بشناسد ادعایی خام و خیالی بی‌واقعیت است.

قرآن مجید در آیه 105 سوره مائده می‌فرماید: یا ایها الذین امنوا علیکم انفسکم لایضرکم من ضل اذا اهتدیتم الی‌الله مرجعکم جمیعاً فینبئکم بما کنتم تعلمون.

«ای اهل ایمان شما خود را محکم نگاه دارید (و خود را دریابید) که اگر شما راه یافته باشید گمراهان نمی‌توانند ضرر و آسیبی به شما برسانند. بازگشت همه شما به سوی خداوند است که به شما آنچه انجام داده‌اید خبر خواهد داد.» از این موضوع مهم هم به «معرفه النفس» و پس از آن به «محاسبه النفس» تعبیر می‌شود.

امام رضا(ع) در یکی از سخنان نورانی خود که در حقیقت تفسیر آیه شریفه بالا است فرموده‌اند: «هر کس از خود حسابرسی نماید سودمند شده و هر کس از خود غافل شود زیان نموده و هر کس بیم داشته باشد در امان بوده و هر کس (از حوادث روزگار) عبرت بگیرد بینا شده و هر کس بینا شد فهمیده و هر کس فهمید عالم شده است. دوست انسان جاهل و نادان در رنج و تعب است و برترین خرد این است که انسان خود را بشناسد.»

روشن است آثار و لوازم غیر انفکاک معرفت و محاسبه نفس در ارتباط با همنوعان چیست. کسی خود را و مقام و مسئولیت خویش را بخوبی شناخته باشد به‌طور قطع رسیدن به کمالات واقعی خود را در خدمت و تکریم بیشتر همنوعان خود جست‌وجو خواهد کرد. سیره علمی و عملی امام رضا(ع) نیز همین راه و روش را به پیروان خود توصیه می‌کند.

منبع: روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: