1396/5/4 ۰۹:۰۷
کشت خشخاش، تجارت و مصرف گسترده تریاک، حشیش، بنگ و کوکنار در تاریخ ٥٠٠ سال اخیر چه بر سر جامعه، فرهنگ، سیاست و اقتصاد ایران آورده است چه عاملهایی موجب شده بود حشیش، تریاک و مشتقات آن، حاکمان واقعی جامعه و اقتصاد در تاریخ ایران باشند
بسترها و ریشههای اجتماعی و اقتصادی اعتیاد به مواد مخدر در گذر روزگاران ایران/ بخش نخست کشت خشخاش، تجارت و مصرف گسترده تریاک، حشیش، بنگ و کوکنار در تاریخ ٥٠٠ سال اخیر چه بر سر جامعه، فرهنگ، سیاست و اقتصاد ایران آورده است چه عاملهایی موجب شده بود حشیش، تریاک و مشتقات آن، حاکمان واقعی جامعه و اقتصاد در تاریخ ایران باشند
مهدی یساولی : سادهانگارانه خواهد بود اگر بپنداریم در یک جامعه دیرینه همچون ایران که هیچگاه آزمون «انقطاع تاریخی» را از سر نگذرانده و برخلاف پارهای کشورهای کهن امروزین -که با انقطاع تاریخی اما یک تمدن جدید بهشمار میآیند- جامعهای قدیم است، هر پدیده و وضع مسلط در روزگار کنونی، بر بنیانهای تاریخی استوار نبوده باشد. بیشتر مسائل کنونی جامعه ایران، درواقع پیشینهای تاریخی دارند که بدون انقطاع، در گذار از روزگاران به امروز رسیدهاند. اگر در نظر داشته باشیم که ایران امروز، از بحرانهایی گوناگون در زمینه جادهها و مسیرهای دسترسی در این سرزمین پهناور -که بخشی بزرگ از آن کوهستان و کویر است- رنج میبرد، با مطالعه تاریخ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی درمییابیم که این «مشکل کنونی» درواقع یک «مسأله تاریخی» بوده است. همچنین مسائلی چون «هراس از آینده»، «بیتوجهی به زمان و وقت»، «رویارویی اندیشههای سنتی و مدرن»، همه در گذشته و تاریخ این سرزمین و زندگی فردی و اجتماعی مردمانش ریشه دارند. بدون توجه به آن ریشه، بنیان و پیشینه تاریخی، نهتنها از آن مسائل و مشکلهای امروزین آگاهی درست نمییابیم که چنانچه در پی حل آنها و گشودن راهی نو برآییم، به جایی درست، راه نخواهیم برد. چرا این مقدمه را گفتیم؟ از آنرو که پرونده دو بخشی امروز و چهارشنبه هفته آینده، به مسأله اعتیاد با تمرکز بر «تریاک» در تاریخ ایران اختصاص دارد. ایرانیان شاید در چند دهه گذشته با رگ و پی، معضل اعتیاد و درگیری جامعه و مردم با گونههای موادمخدر، از سنتی تا صنعتی را حس کرده باشند و آن را برآمده از عاملهایی چون همسایگی با یکی از تولیدکنندگان بزرگ مواد اولیه مخدر و پارهای سیاستهای ویرانگر و نادرست جهانی و پارهای قدرتهای بزرگ بدانند، اما بیشترشان نمیدانند اعتیاد و تریاک -که از خشخاش برمیآید و پایه بسیاری مخدرها از گذشتههای دور تا امروز بوده- نه البته مسأله امروز که «پدیده» چندهزار ساله و «معضل» دستکم ٥٠٠ساله ایرانیان به شمار میآمده، حتی در چند سده، بخشی مهم از اقتصاد کشاورزی و تولیدی ایران را دربرمیگرفته است. به دلیل همین ناآگاهی از این پیشینه است که دههها کوششهای بزرگ دولتی برای مهار این پدیده، اما تا آنجا راه به درستی نرفتهایم که اکنون سیاستگذاران بر آن شدهاند راهی را دوباره بیازمایند که ٧٠سال پیش گشوده شده بود و درست یا غلط، در چهار دهه پیش به کناری نهاده شد. بسیاری از ایرانیانی نیز که تا اندازهای از پیشینه تریاک و اعتیاد در این سرزمین آگاهی نسبی دارند، گسترش چشمگیر آن را در گذشته، به سیاست استعماری انگلستان در ممالک شرقی نسبت داده، به دو جنگ این کشور با چین استناد میکنند که به جنگهای تریاک آوازه یافته بود. قطعا این هست اما همه، این نیست. انتساب بیچارگی گذشته ایرانیان از تریاک و اعتیاد، به استعمار بهویژه انگلستان و سرفروبردن در خود، بیآن که ریشه ماجرا یافته شود، به بیراهه رفتن است. پرونده پیش رو، از همینرو، از دریچهای دیگر به بلای تاریخی تریاک و اعتیاد در ایران نگریسته است و البته باز، این هم، همه سخن نیست و دروازه آگاهی همواره گشوده و مشتاق گفتهها و روایتهای نو است...
«خصائل ذاتي ايرانيان ... ايراني هميشه ساعي بوده است كه از سنن و عادات نياكان خود دست نكشد و بجاي اينكه از آداب و رسوم فاتحين تقليد كند هميشه كوشش داشته است كه آنها را بآداب و اخلاق خود آشنا ساخته از اين حيث بر آنها مسلط گردد. بهطور كلي ميتوان گفت كه اگر ايراني بواسطه استعمال ترياك فاسد نشود بسيار باهوش است و نيروي فهم و ادراكش قوي است.»
سفرنامه از خراسان تا بختياري هانری رونه دالمانی، جهانگرد و عتیقهشناس فرانسوی در دوره قاجار
مادههای تخدیرآمیز در تاریخ ایران بهویژه در ٥سده اخیر، بخشی مهم از سیاست، اقتصاد، کشاورزی و جامعه ایران را از خود متاثر ساخته، در گسترهای بزرگ، پیامدهایی گوناگون بر مردمان و جامعه در این سرزمین دیرینه شرق باستان گذاردهاند. تریاک، حشیش و مشتقات و معجونهای برآمده از آنها در دورههایی از تاریخ ایران، چنان سایه سنگین خود را بر جامعه، سیاست، اقتصاد و کشاورزی این سرزمین افکنده بودند که تاریخ آن دورهها را بیتوجه به آنها نمیتوان نگاشت و تریاک در این میانه یکهتازی بسیار داشته است. مطالعه و بررسی تاریخ ایران از قرن ١٦ میلادی بدینسو، تا نخستین دهههای سده چهاردهم خورشیدی که تجارت آن را رسما، نه عملا، ممنوع میکرد و تنها در انحصار دولت میگذاشت، تریاک را همچون همنشینی آرام با تاثیری افسونوار با خود به همراه آورده است، بیآن که حساسیتها را نسبت به پیامدهای خود برانگیزد؛ از همینرو بود که نقش تاریخی تریاک در جامعه و اقتصاد ایران، حتی در پژوهشهای روزگار کنونی نیز نادیده گرفته شده است. تریاک که از گیاه افسونوار خشخاش به دست میآمده است، به همراه معجونها و دیگر مشتقات خود اما واقعیتی بزرگ، هرچند نادیده، در گستره سیاست، اجتماع و اقتصاد ایران به شمار میآمد؛ واقعیتی تلخ که گویی هیچگاه سرِ آن ندارد از گریبان این سرزمین و مردمانش دست کشد؛ از آنرو که پول و سود برآمده از آن را در هیچ شاخه دیگر کشاورزی و تجارت نمیتوان جست. ماجرای تریاک دقیقا از همینجا آغاز میشود ...
«تریاک یکی از این محصولات سودآور صادراتی بود که تولید آن در ایران پیشینهای طولانی دارد، ولی از اواسط سده نوزدهم میلادی تولید آن افزایش یافت و در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم میلادی به بیشترین حد آن در دوره قاجار رسید؛ تا جایی که در بیشتر شهرهای ایران همچون اصفهان، شیراز، تبریز، خوانسار، کرمان، یزد، خراسان، کازرون، شوشتر، کرمانشاه، بروجرد و همدان کشت آن جایگزین تمام فرآوردههای اصلی کشاورزی همچون غلات شد و دولت ایران برای ثبات و تعادل داخلی مجبور به ورود مقادیر زیادی مواد غذایی شد». تجارت تریاک در بنادر شمالی خلیجفارس (١٢٩١-١٣٤٣ ق/ ١٨٧-١٩٢٤ م) حبیبالله سعیدینیا
عبدالحسین نوایی در نوشتار «اسنادی از داستان تریاک»، روایتی جذاب درباره سیر حضور تریاک در جامعه ایرانی، از گذشتههای دور تا روزگار معاصر دارد «یک روز آنرا در ساغر میافکندند و مینوشیدند و سر و دستار از یاد میبردند و روزی دیگر سلاطین پرحشمت و شکوه بدان داروی دلفریب چنان روی میآوردند و چندان در خواب مستی فرومیرفتند که دولت سلطنت خویش را فراموش میکردند. یک روز برای داشتن ماده کمزحمت و کمحجم و پرسودی سراسر ایران تا پشت دروازههای تهران خشخاش میکاشتند و تجار ایرانی در سراسر دنیا منجمله چین و دفتر و دارالتجاره ترتیب میدادند و تریاک ایران را به دنیا عرضه میداشتند و یکروز هم چندان پاپی این گیاه زیبا و آن میوه هوشربا میشدند که کشت آن را ممنوع میکردند و یک روز چنان که اسناد حکایت میکنند به قنادها نیز به زور تریاک میدادند که همراه قند و شکر بفروشند». پارهای تاریخنگاران، آغاز رواج گسترده مصرف تریاک، حشیش و دیگر معجونها و مشتقات آنها را به قرن ١٦ تا نیمه قرن ١٨ میلادی بازمیگردانند، اما پیش از آنکه این مسأله را واشکافیم، با پژوهشهایی روبهرو میشویم که نشان میدهد این پدیده شگفتانگیز سدهها پیشتر در میان ایرانیان رواج و گستردگی بسیار داشته است. امامعلی شعبانی و رقیه مرادی گیگلو در نوشتار «اعتیاد و مصرف موادمخدر در قرون میانه تاریخ ایران» از رواج «انواع موادمخدر و در رأس آن تریاک و حشیش در آن دوران» در سدههای میانه تاریخ ایران سخن رانده، تاکید کردهاند: «در قرون میانه تاریخ ایران یکی از مسائل مبتلابه جامعه ایرانی اعتیاد و موادمخدر، با عوارض و پیامدهای منفی بسیار در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی بوده است». نویسندگان این نوشتار علمی- پژوهشی البته پیش از تبیین ویژگیهای گسترش مصرف موادمخدر در روزگار یادشده، نخست پیشینه اعتیاد و مصرف موادمخدر را براساس منابع تاریخی، به روزگاران دیرینه تاریخ ایران بردهاند: «اعتیاد و موادمخدر در تاریخ ایران نیز سابقه طولانی داشته است. چنانکه هرودت، تاریخنگار یونانی قرن پنجم قبل از میلاد، در بحث از سکاها، که تیرهای از آریاییها یا به روایتی ایرانی بودند، مینویسد آنان از استشمام دود و بخار دانههای شاهدانه دچار نوعی رخوت و مستی میشده و از این حالت لذت میبردهاند. ... البته قدیمیترین سندی که در ایران از ماده بیهوشکننده نام برده کتاب مقدس اوستاست. اوستا از گیاهی مقدس با نام «هوم» با صفت «دوردارنده مرگ» یاد میکند که بیمرگی یا انوش میآورده است. ... سند دیگری که در آن از ماده بیهوشکننده یادشده کتاب ارداویرافنامه است. ارداویرافنامه در سفر معنوی خود به جهان دیگر و برای آگاهی از روح و روان درگذشتگان با نوشیدن «منگ» راهی آن سفر شد». از دورههای غبارآلود تاریخ ایران که به درآییم و به روزگار اسلامی برسیم، آگاهیها دراینباره افزایش مییابد. پژوهشگران با توجه به رواج بهرهگیری از آنگونه مواد در سدههای میانه، گسترش آنها را در ایران، به پارهای اقوام بیگانه همچون عربها و صحراگردان آسیای مرکزی نسبت دادهاند که در یورشهای خود به این سرزمین، تحفههای تخدیرآمیز با خود همراه میآوردهاند. منابع و سندهای تاریخی در این زمینه به اندازهای نیست که به روشنی درباره پیشینه و چگونگی رواج مصرف مواد گوناگون مخدر در ایران حکمی قاطع راند. محمدجعفر محجوب در نوشتار «تریاک» بر آن است پزشکان از هزاران سال پیش به ویژگی آرامشبخش تریاک و دیگر موادمخدر پی برده بودند و مردم نیز به دلیلهایی که روشن نبوده و از گذشتهای که دقیقا مشخص نیست، در کنار ویژگی یادشده، از آنها بهعنوان مخدرهای روزانه، نه صرفا درمانهای پزشکی، بهره میبردهاند. نکتهای که اما پارهای نویسندگان و پژوهشگران یادآور شدهاند، آن است که تا پیش از روزگار صفوی، تریاک و حشیش در میان همه جامعه فراگیری نداشته، تنها به پارهای طبقهها و قشرهای جامعه محدود میشده است.» ابوالحسن احتشامی در نوشتار «تریاک و حشیش...» دراینباره مینویسد: «در قدیم اگر اعتیادی بحشیش بوده بین عدهای خاص بوده و برخلاف امروز همواره آنرا میخوردند». او هرچند مصرف پزشکی و درمانی تریاک را تا پیش از روزگار یادشده، گسترده برمیشمرد، اما مصرف آن را همگانی نمیداند: «تریاک از قدیمالایام همواره در طب معمول بوده است و گاهی هم برای سرخوشی کمی از آن را در شراب ریخته و مینوشیدند چنان که حافظ فرماید: از آن افیون که ساقی در می افکند [/] حریفان را نه سر ماند و نه دستار ... در قدیم گاهی از نظر نشئه و سرخوشی و لذت به مخلوطکردن تریاک با شراب مبادرت میجستند، ولی اعتیاد رسمی آنهم در بین تمام طبقات از زمان صفویه آغاز شده است». عبدالحسین نوایی نیز در نوشتار «ماجراهای منع تریاک» با اشاره به روایتهایی تاریخی درباره مصرف پراکنده تریاک و حشیش در میان پارهای طبقههای جامعه ایران در روزگار قدیم تصریح میکند: «تا پیش از روزگار صفویان، مصرف تریاک بهعنوان مخدر و مکیّف، بسیار اندک بود و مصرفکنندگان از طبقات مرفه بودند و بیغمان ثروتمند». این تاریخنگار در مسیریابی حضور تریاک در تاریخ و جامعه ایرانی، ما را به تاریخ بیهقی میرساند؛ روایتی از قلم تاریخنویس دربار غزنوی، آنجا که شکست سلطان مسعود غزنوی را در برابر ترکمانان سلجوقی، به مصرف بیاندازه تریاک در یک شب نسبت میدهد: «سلطان [مسعود] اندک تریاکی خورده بود و خواب ناتمام یافته، پس از نماز خفتن، در پشت پیل به خواب شد و پیلبانان چون بدانستند، زهره نداشتند پیل را به شتاب راندن و به گام خوشخوش میراندند و سلطان خفته بود تا نزدیک سحر و فرصت ضایع شد که اگر آن خواب نبودی سحرگاه بر سر طغرل بودی».
«سوءاستفاده از تریاک بلایی بر ایران وارد آورده که رفع آن به آسانی میسر نیست. اگر این موضوع صحت داشته باشد که ترک عادات و رسوم دیرینه مدت زیادی وقت میخواهد ایران باید مدت زیادی با این رسم و عادت مبارزه نماید». سفرنامه فرد ریچاردز/ فرد ریچاردز، نقاش و جهانگرد انگلیسی در اواخر دوره قاجار
روزگار رونق تریاک تاریخنگاران و پژوهشگران حوزه تاریخ اجتماعی، سند آغاز مصرف گسترده و همهگیری تریاک، حشیش و مشتقات برآمده از آنها را ازقرن ١٦ میلادی و تبدیل آن به اقتصاد غالب کشاورزی و تجارت چشمگیر و پرورنق را به نام قاجارها زدهاند. محمدجعفر محجوب در نوشتار «تریاک»، قرن ١٦ و ١٧میلادی را «عصر رواج افیونخواری» مینامد. ابوالحسن احتشامی در نوشتار «تریاک و حشیش ...» بر آن است: «از قرن ١٦ میلادی ببعد حشیش جزء اعتیادات عمومی شده و هرکس از هر طبقه آنرا میکشیده و میخورده است». او در تشریح چگونگی مصرف گسترده تریاک در روزگار یادشده مینویسد: «تریاک را که از شیره خشخاش درست میکردند بصورت حب درآورده و ابتدا به اندازه یک سر سنجاق خورده و بعد به میزان آن میافزودند تا به نصف فندق میرسید و چون استعمال تریاک باین حد میرسید، دیگر جرات نمیکردند که آن را ترک نمایند، مگر آنکه بمیرند و یا بشرب مدام شراب خود را تسلیم سازند... یک قسم شراب دیگری که ایرانیان در زمان صفویه استعمال میکردند «کوکنار» بود و آن شیرینی بوده که از تخم خشخاش میگرفته و میجوشانیدند و میخوردند». او در اینباره به نوشتههای تاورنیه، جهانگرد پرآوازه اروپایی در روزگار صفوی استناد جسته است: «اظهارات و نوشتههای تاورنیه نشان میدهد که خوردن تریاک و کوکنار و بنگ و کشیدن چرس و حشیش از زمان صفویه در ایران شیوع و رواج کامل یافته...». احتشامی سرانجام نتیجه میگیرد: «بتدریج از زمان صفویه، این اعتیادات بین ایرانیان باقی ماند و کمکم بنگ و حشیش را بطرق مختلف کشیده و بعدها تریاک شیره و نگاری را هم بدان افزودند». محمدرضا علم و فاطمه حاجیآبادی در نوشتار «واکنش تجار در برابر قانون تحدید تریاک...» پیشینه بهرهبرداری از تریاک بهعنوان ماده مخدر را به روزگار صفوی بازگردانده، آن را با یک سیاست جهانی همزمان دانستهاند: «مقارن با اجرای شعار کشور بریتانیا، جهت رواج کشت خشخاش و استعمال آن، ایران نیز عرضه کشت روزافزون خشخاش و استعمال افیون گشت». البته درباره زمان دقیق مصرف گسترده تریاک در ایران اختلافهایی در روایتهای تاریخی وجود دارد. هانري رونه دالماني، عتیقهشناس فرانسوی که در میانههای روزگار قاجار به ایران آمده است، در کتاب سفرنامه از خراسان تا بختياري مدعی میشود: «تقريبا سيسال ميشود كه ايرانيان شروع بكشيدن ترياك كردهاند». این روایت درباره زمان همهگیری این ماده مخدر اما سادهانگارانه مینماید، از آنرو که منابع تاریخی برجایمانده از روزگار صفوی بهویژه سفرنامههای جهانگردانی که در آن روزگار در ایران بودهاند، چنان روایتهایی گسترده از رواج مصرف تریاک و دیگر موادمخدر در میان ایرانیان آن روزگار ارایه دادهاند که جای کمترین تردیدی در آن واقعیت تاریخی نمیگذارد. جووانی فرانچسكو جملی كارری، جهانگرد ایتالیایی در روزگار صفوی، با اشاره به بهرهگیری ایرانیان از «افیون» در کنار توتون تاکید میکند: «تریاك از دانههای خشخاش به دست میآید كه در ایران به حد وفور كاشته میشود. عدهای از ایرانیان در شبانهروز معادل نیمدرهم تریاك استعمال میكنند در صورتیكه خوردن یا كشیدن یكپانزدهم این مقدار برای یك نفر اروپائی مرگآور است». او از یک نوشیدنی به نام «کوکنار» نیز یاد میکند که در ایران معمول بوده است: «این مشروب مستی توأم با خنده بیجا ایجاد میكند». این جهانگرد اروپایی تصویری از تریاکی به دست میدهد که فراوانی دیدار آن چهرهها را در میان ایرانیان آن روزگار میتواند بیانگر باشد: «تریاكیان بیحال، رنگپریده و كندذهن میباشند». ژان شاردن، جهانگرد پرآوازه فرانسوی، دیگر روایتگر تاریخ و جامعه ایران در دوره صفوی به شمار میآید که از جزییات مصرف گسترده تریاک و حشیش در آن روزگار پرده برداشته است: «اين بوته [خشخاش] در بيشتر نقاط گيتي ميرويد، اما بهقدر خشخاشهاي ايران شيره نميدهد... ايرانيان شيره خشخاش را افيون ميگويند، و كلمه اپيوم (Opium) مصطلح در زبان فرانسوي نيز از همين لفظ گرفته شده است... بهترين خشخاش ايران در لنجان ششفرسنگي اصفهان به دست ميآيد، و در سراسر اطراف اين شهرك بوته خشخاش ميكارند. نانوايان به هنگام پختن نان روي خميري كه به تنور ميبرند قدري دانه خشخاش ميريزند، زيرا اين دانهها خوابآورند. ... ايرانيان پس از خوردن غذا مدّتي ميخوابند. برخي نيز براي اينكه خوابشان سنگينتر شود ميان غذا خوردن مقداري دانه خشخاش ميخورند». وی با اشاره به اینکه «اين بلاي مهلك گريبان بيشتر افراد جامعه را گرفته است»، یادآور میشود: «به تقريب ميتوان گفت كه از هر١٠نفر فقط يكنفر از اين زهر جان شكار بركنار مانده است». تریاک اما از نگاه وی، تنها ماده محبوب مخدر در ایران به شمار نمیآمده است: «جوشانده و دمكرده پوست و دانه كوكنار نيز ازجمله مكيّفات [سرخوشکننده] است... نوع ديگر مكيّفات دشمن جان و تن، جوشانده خشخاش و شاهدانه و كچوله و بعضي چيزهاي ديگر است. مشروب حاصل از تركيب اين مواد... بنگ ناميده ميشود ... جوشانده سكرآور ديگري نيز هست كه آن را چرس ميگويند، و قويتر از بنگ است. آن را از گل گياهي كه شبيه شاهدانه است درست ميكنند». آدام اولئاریوس، ریاضیدان و جغرافیدان اروپایی نیز از دیگر جهانگردان در ایران عصر صفوی به شمار میآید که به رواج بهرهگیری از تریاک اشاره موکد داشته است. او در کتاب «سفرنامه آدام اولئاریوس: ایران عصر صفوی از نگاه یک آلمانی» مینویسد: «یکی دیگر از رسوم ایرانیها، نه همه افراد بلکه بسیاری از آنها اینست که تریاک مصرف کنند و آن را افیون نیز مینامند».
«انگلستان بهعنوان محور اقتصاد جهانی و یکی از بازیگران فعال در ایران، نقش تعیینکننده در راهبرد اقتصاد ایران بهویژه در تولید تریاک داشت. بریتانیا از یک طرف برای تصاحب بازار جهانی تریاک، دو جنگ موسوم به «جنگ تریاک» را به چین تحمیل کرده بود. از طرف دیگر بزرگترین صادرکننده منسوجات و کالاهای صنعتی به ایران بود. بنابراین منافع دوجانبه انگلیسیها ایجاب میکرد که برای حفظ ظرفیت اقتصادی خود در بازار جهانی و تأمین هزینههای کالاهای صادراتی خود به ایران، کاشت خشخاش را در ایران رواج دهند». تجاریشدن تریاک در اقتصاد دوره قاجار (١٢١٠-١٣٤٤ ق)/ محمدعلی رنجبر و مهدی دهقان حسامپور
شیرهکشخانهها، قهوهخانهها، کوکنارخانهها آبراهام جکسن، جهانگرد و ایرانشناس آمریکایی که اواخر قاجار به ایران آمده است، در کتاب «سفرنامه جکسن: ایران در گذشته و حال» درباره مسیر سفر از شیراز به یزد به مکانهایی در جاده اشاره کرده است که به گردهمآیی معتادان اختصاص داشته است: «مجبور شدم در کلبه محقری استراحت کنم که دورتادور آن بومیان، نشئه از کشیدن تریاک، که بدبختانه در ایران اعتیادی متداول و شایع است، نشسته بودند». در جستوجوی مکانهای ویژه برای مصرف تریاک و دیگر موادمخدر، با روایتهایی گوناگون از دریچه سفرنامهها روبهرو میشویم. فرد ریچاردز، نقاش و جهانگرد انگلیسی نیز در سفرنامهاش به قهوهخانه باغی کوچک در نزدیکی دروازه قرآن شیراز اشاره دارد که جایی مصاف به شمار میآمده اما «در این محل مردانی با قیافههای خسته و ریشهای حنا بسته چای مینوشند. چهره بعضی از آنها چنان است که گویی آنقدر تریاک کشیدهاند که احمق و کودن شدهاند». او پیش از سفر به شیراز، در بازار اصفهان نیز با چنان صحنههایی روبهرو شده است: «مردم نادار اما خندانی که طرفدار هوای آزاد، فراغت، چای، تنباکو، تریاک و شیفته قصه شنیدنند مینشینند». بازار، در کنار همه جاذبههایش در تاریخ ایران اما مکانی نیز به شمار میآمده که تریاکیها را در وضعیتهایی نامناسب در خود جای میداده است. ارنست اروسل، جهانگرد بلژیکی، در کتاب «سفرنامهی قفقاز و ایران» هنگام توصیف بازار تهران، آن را «دارالعجایب» نام نهاده، در کنار مردمانی گوناگون در آنجا، از «تریاکیها و بنگیها»یی یاد میکند که «در عالم نشئه و هپروت سیر میکردند و دایما چرت میزدند». هانري رونه دالماني، جهانگرد و عتیقهشناس فرانسوی، هنگام روایت رخدادهای سفر در مسیر اصفهان به کاشان، در کتاب «سفرنامه از خراسان تا بختياري»، روزگار قهوهخانهای میانراهی را وصف میکند که ناگزیر بوده است شب در آنجا بماند: «اين قهوهخانه پر از مسافريني بود كه ... بعضي از آنها ترياك ميكشيدند و فضاي قهوهخانه را از دود و بوي آن سم مهلك تاريك و متعفن كرده بودند». این اما تنها مکانی نبوده که گردشگر اروپایی را با چنان نمایشی روبهرو کرده است؛ دالمانی در سفرهای خود درون ایران، به اندازهای شیرهکشخانهها و قهوهخانههای تریاکیها را به چشم دیده که بر آن میشود تصویرهایی از آنها را در سفرنامه خویش بگنجاند. او نخست، از زبان كشيشی به نام رافائل دومانس در دورههای گذشته، به مکانهایی در اصفهان اشاره میکند که «کوکنارخانه» نام داشتهاند و «كساني كه بخواهند با شيره خشخاش خود را مسموم نمايند به آنجاها ميروند»؛ سپس تاکید میکند اشراف و بزرگان، چنان کاری را در خانههای خود انجام میدهند: «نوكران را ميفرستند كه شيشههائي از اين مشروب از كوكنارخانه بياورند و بنوشيدن آن مشغول ميشوند». این عتیقهشناس فرانسوی، سده نوزدهم میلادی را آغاز شیوع تریاک در ایران برشمرده، مینویسد: «در تمام راهها و دهكدهها، قهوهخانه فقيرانهاي هست كه مسافرين ميتوانند اين سم مهلك را دود كرده در ريه و معده خود داخل نمايند». او هنگام برونآمدن از مشهد، در نخستین ایستگاه با قهوهخانهای کوچک اما «بسيار كثيف و پر از گرد و خاك» روبهرو میشود که مسافران در آنجا «بكشيدن قليان و ترياك اشتغال داشتند». دالمانی، باز در یک ایستگاه چاپارخانه جادهای، آنجا را کلبهای مییابد که «اشخاص زيادي در آن جمع شده و مشغول كشيدن شيره ترياك بودند»؛ منظرهای که این اروپایی از آن چاپارخانه به تصویر میکشد، ژرفای چنان پدیدهای را به نمایش میگذارد «در اين بيابان بيكران كه نسيم بيآلايشي ميوزد بوي ترياك زود بمشام ميرسد و براي اروپائياني كه عادت بچنين سم مهلكي ندارند زحمتآور ميشود». مکانهایی چون قهوهخانهها، چاپارخانهها، مسافرخانهها و شیرهکشها، تنها مکانهای محبوب تریاکیها و معتادان در سیرها و جادهها به شمار نمیآمدند؛ بسیاری از مسافران اگر به چنان مکانهایی در مسیرهای دراز برنمیخوردند، زمین خدا را که از دست نداده بودند! روایت جهانگرد فرانسوی، چنین تصویری پیش رویمان میگذارد «بمنظره عجيبي برخورديم. اسبان و قاطران و نوكران همه با هم مخلوط شده و بارها روي زمين افتاده و رانندگان با كمال بيقيدي در اطراف آتشي مشغول بلعيدن دود ترياك بودند و با اينكه فاصله زيادي از آنها داشتيم باندازهاي هوا از زيادي دود ترياك خراب شده بود كه قابل تنفس نبود. يكي از رانندگان ترياكي غريبي است صورتش از فرط استعمال اين سم مهلك زرد شده و نيروي جسماني خود را بكلي از دست داده است... اين بدبخت چنان شرافت و لياقت آدميت را از دست داده كه گاهي از ساير رانندگان و نوكران ضربات سيلي و لگد ميخورد و در نهايت بيقيدي اين ضربات را تحمل ميكند و ابدا در فكر دفاع از خود نيست». شاردن، پیشینه مکانهایی ویژه برای کشیدن و خوردن تریاک، حشیش و مشتقات آنها را به روزگاری پیشتر میرساند. آنگونه که او روایت کرده است، در روزگار صفوی، همتراز وجود قهوهخانهها برای آشامیدن چای «براي آشاميدن يا خوردن بنگ جايگاههاي معيّني داير است. اين جايگاهها صبحها تا سه- چهار ساعت بعدازظهر از مشتري خالي است، از آن ساعت به بعد خيل بنگيان بدان محلها روي ميآورند تا به خيال خودشان با نوشيدن يا خوردن بنگ زنگ غم از دل بزدايند، و افكار پريشان را از سر بيرون كنند». این جهانگرد پرآوازه فرانسوی همچنین از «جايگاههايي شبيه به قهوهخانهها» در سراسر شهر اصفهان یاد میکند که «جوشانده و دمكرده پوست و دانه كوكنار ... را آماده ميكنند و در اختيار مشتريان قرار ميدهند». جملی كارری نیز در سفرنامه خویش به چنین مکانهایی برای «صرف كوكنار» در روزگار صفوی اشاره میکند: «مردم به مراكز و محلهای مخصوصی میروند و پس از آن كه دو سه جام زدند مسخرگی و شوخی سرمیدهند ولی هرگز دیده نشده كه این شوخیها به جنگ و جدال بینجامد».
«دقیقا روشن نیست که از چه زمانی و به دست چه کسی، مصرف تریاک با وافور و چراغ و نگاری و امثال آن به ایران آمد، هر چه هست، این نوع مصرف، سوغات چین است که از راه هند به ایران رسیده است. آنچه محقق است که از اواخر صفویه، بر گستردگی میزان مصرف آن افزوده شده است». ماجراهای منع تریاک/ عبدالحسین نوایی، تاریخنگار- برخوردهای حکومتی از گذشته تا روزگار معاصر
زمانهای مشخص را نمیتوان دقیقا درنظر آورد که آغاز برخوردهای حکومتی با پدیده اعتیاد و مصرف تریاک و دیگر موادمخدر باشد. نویسندگان نوشتار «اعتیاد و مصرف موادمخدر در قرون میانه تاریخ ایران»، با بررسی این پدیده در آن سدههای تاریخ ایران، برآناند «حکومتها در قبال مسأله اعتیاد، غالبا به دلایلی چون مشغلههای سیاسی- نظامی یا علقههای شخصی به موادمخدر، سیاست بازدارندهای در پیش نمیگرفتند». آنان تنها از یک سیاستگذرای «ممنوعیت استعمال موادمخدر» در دوره سربداران یاد کردهاند. یافتههای این پژوهش نشان داده است بیشتر حکومتهای سدههای میانه تاریخ ایران، نهتنها سیاستی مشخص در زمینه موادمخدر و اعتیاد نداشته که اساسا محدودیتها و ممنوعیتهایی در دسترسی آسان مردم به مواد گوناگون مخدر پدید نمیآوردهاند. هرچند تاریخنگاران بهویژه جهانگردان، آغاز گسترش و رواج مصرف تریاک، حشیش و دیگر مشتقات آنها را به دوره قرن ١٦و ١٧ میلادی نسبت دادهاند اما آغاز مبارزه با فراگیری آن را نیز به همین دوره بازمیگردانند. محمدرضا علم و فاطمه حاجیآبادی در نوشتار «واکنش تجار در برابر قانون تحدید تریاک» در پژوهش خود به نشانههایی دست یافتهاند که «ظاهرا برای نخستینبار شاه طهماسب صفوی، دستور داد تریاک موجود، در دربار را از بین ببرند. همچنین شاه عباس دوم، برای پیشگیری از مصرف تریاک، فرامینی صادر کرد». شاردن، از کوششهای نافرجام و بینتیجه شاه و وزیران در دوره صفوی در این زمینه یاد میکند «بسيار بار كوشيدهاند از مصرف كردن اين زهر جانگزاي در سراسر كشور جلوگيري كنند، و به هيچ نيرو نتوانستهاند». یاکوب ادوارد پولاک، پزشک اتریشی دربار ناصرالدین شاه نیز در بررسیهای خود درباره پیشینه رواج تریاک، حشیش و مشتقات آنها همچون شربت کوکنار در روزگار پیش از خود، با اشاره به کوششهای شاه عباس دوم صفوی به جلوگیری از گسترش شرابخواری در ایران آن روزگار، یادآور میشود این سختگیری، مصرف کوکنار و شربت خشخاش را در میان قشون و سپاهیان به اندازهای رسانید که شاه را واداشت «از سختگیری خود در شرابخواری بکاهد و در عوض از این پس خریداران و فروشندگان کوکنار را با مرگ کیفر دهد». تا پیش از تصویب قانونهای تریاک و انحصار تریاک در دورههای مشروطه و پهلوی اول، حکومتهای پیشین هرچند گهگاه بر آن میشدند محدودیتهایی پراکنده، نه سازمانیافته در زمینه تجارت و مصرف تریاک و مشتقات آن پدید آورند، اما گاه، خود به وسوسه درآمدزایی فراوان کشت خشخاش و تجارت تریاک، زمینهای در اختیار خود را به کشت گیاه آن اختصاص میدادند. عبدالحسین نوایی در نوشتار «ماجراهای منع تریاک»، دولت قاجاریه را بهویژه تا پیش از روزگار مشروطه، متهم کرده است که با کشت تریاک، به گسترش مصرف آن یاری رسانده است: «در دوره قاجاریه، این گسترش دامنه کشت و کثرت خیل مریدان صورت گرفته و آن هم در زمانی که دولت، به خیال خود برای تهیه ماده قابل صدور به خارج، دست به کشت تریاک زد!». آنتوان اولیویه، جهانگرد فرانسوی، در کتاب «سفرنامه اولیویه: تاریخ اجتماعی- اقتصادی ایران در دوران آغازین عصر قاجار» از کوششهای پراکنده و گاهگاهی، نه همیشگی حکومت قاجار با یاری پارهای طبقههای مرجع اجتماعی و مذهبی در مبارزه با «استعمال افیون» سخن میراند که در زمان همهگیری آن انجام میگرفته است: «به علما و ارباب شرایع متوسل میشود كه مردم را در منع آن نصایح نمایند، و حكم كنند و مردم را مانع شوند. اما بهتر آن بودی كه استعمال آن را به مردم [بهكلی] اجازه ندادی». او البته از روش آغاز محمدخان، در تنبیه مصرفکنندگان و فروشندگان شربت خشخاش، در زمان حضورش در ایران نیز چنین یاد میکند: «هر كسی را كه از این شربت خوردی یا فروختی، سیاست كردی». دولت مشروطه به سال ١٢٨٩ خورشیدی لایحه تریاک را از تصویب مجلس گذراند که به موجب آن کشت تریاک در یک دوره زمانی هفت ساله کنترل میشد و بهرهگیری از آن به تولید دارو محدود میشود؛ این کوشش قانونی اما دستاوردهایی گسترده همراه نداشت و بحران اعتیاد به موادمخدر در دو دهه بعد همچنان تداوم یافت. دولت ایران به سال ١٣٠٧ خورشیدی بر آن شد کاری جدی در زمینه کنترل اعتیاد گسترده به تریاک و دیگر مادههای مخدر انجام دهد. مجلس شورای ملی با تصویب «قانون انحصار تریاک» به دولت اجازه داد برنامهای در این زمینه طراحی و اجرا کند؛ این برنامهها هرچند با هدف نجات مردم از این معضل تاریخی تنظیم یافته بود، اما روایتها و تحلیلهایی دگرگونه در این زمینه ارایه شده است؛ عبدالحسین نوایی در نوشتار «ماجراهای منع تریاک» مینویسد: «نباید تصور کرد که دولت برای نجات مردم از چنگ اعتیاد به موادمخدر، دست به چنین کاری زد. بلکه نظر دولت در طرح این لایحه، گرفتن تجارت تریاک از دست تجار داخلی بود برای تقویت بنیه مالی خود». فرد ریچاردز، جهانگرد انگلیسی هنگام توصیف اصلاحات حکومتی در اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی اول، حل مسأله تریاک را نیز در کنار «دارایی و مالیات و گمرک و تلگراف و ارتش و پلیس و حفاظت جاده» ازجمله کوششهای حکومت برای برداشتن گامهایی بزرگ در مسیر بهبود کشور برمیشمرد؛ هرچند آن را کافی نمیداند و تریاک را در کنار «توجه به مقام زن در جامعه» و «توجه به اجرای قوانین بهداشتی»، یکی از سه مسأله اصلی قلمداد میکند که «باید مورد توجه خاص قرار گیرد». او همچنین به کوششهای گذرای پارهای حکومتهای پیشین در مخالفت با تریاک، اینگونه اشاره میکند: «در زمان سلطنت شاه عباس، تریاک در ایران دشمنان و مخالفانی پیدا کرد». این نقاش انگلیسی از آگاهی «صاحبان مقام» و «عده زیادی از کارمندان دولت و ایرانیان روشنفکر» در زمانه حضورش در ایران «از اهمیت و جدی بودن» مسأله «اعتیاد به تریاک» بهعنوان «یک بدبختی و مصیبت ملی» یاد کرده، از ممنوعیتی در قوانین کشوری پرده برمیدارد که به موجب آنها «کارمندان دولت باید از کشیدن یا خوردن تریاک خودداری نمایند». ریچاردز سپس پیشینه آغاز چنین محدودیتها و ممنوعیتهای قانونی را به روزگار مشروطه بازمیگرداند: «بیستسال قبل مجلس شورای ملی ایران روشی برای نظارت در این امر اتخاذ کرد». وی اما در تببین نافرجامی آن کوششها تصریح میکند: «منافع قطعی و بدون شرط و قید این کار هنگفت است و این موضوع که دولت بر این امر نظارت میکند به حل این مسأله کمک نکرده؛ زیرا این مسأله مهمی است».
«اغلب ايرانيان بكشيدن اين سم مهلك عادت كردهاند و مخصوصا در خراسان شماره ترياكيان فوقالعاده زياد شده است... انحطاط اخلاقي در اروپا از افراط در مشروبات الكلي توليد ميگردد ولي در ايران بهواسطه اعتياد بكشيدن ترياك ايجاد ميشود و آدم ترياكي بياراده و ضعيفالنفس است و در كارها عزم و همتي بروز نميدهد و بسا ميشود كه خانواده خود را بفقر و پريشاني رقتآوري مبتلا ميكند و عجبتر اينكه روزبروز شماره ترياكيان در ايران زيادتر ميشود». سفرنامه از خراسان تا بختياري/ هانری رونه دالمانی، جهانگرد و عتیقهشناس فرانسوی در دوره قاجار
مخدرها در فرهنگ و ادب؛ تقبیح اجتماعی در باور و فرهنگ همگانی با وجود رواج فراوان و همهگیری مصرف موادمخدر بهویژه تریاک، حشیش و مشتقات آنها در هزارهها و سدههای تاریخ ایران اما بررسی منابع ادبی و تاریخی نشان میدهد ایرانیان نهتنها به زشتی این کار آگاهی داشته که بهویژه شاعران و ادیبان از اینگونه مواد تخدیرآمیز به بدی یاد کردهاند. فرد ریچاردز، جهانگرد انگلیسی هرچند تأکید کرده است: «اغلب شعرای قدیم ایران در تحسین یا تقبیح این دارو اشعاری سرودهاند»، ابوالحسن احتشامی در نوشتار «تریاک و حشیش...» با اشاره به مثنوی مولوی در میان دیگر آثار شاعران ایران بهعنوان «قدیمترین ماخذی که در آن نام بنگ و حشیش رفته» از نگرش مذمتآمیز و تقبیحکننده مولوی نسبت به اینگونه مواد سخن رانده است. او همچنین قطبالدین علامه شیرازی را در سده هشتم هجری دومین شاعری مینامد که به حشیش اشاره کرده و تندادن به مصرف آن را «آلودگی» برشمرده است: «یک چند بیاقوتتر آلوده شدیم [/] یک چند پی زمرد سوده شدیم». احتشامی، «زمرد سوده» را در این بیت از رباعی شیرازی، کنایه از حشیش دانسته، زیرا «حشیش سبز و همرنگ زمرد است». محمدجعفر محجوب نیز در نوشتار «تریاک» با اشاره به بدشمردن افیون نزد شاعران و دانشوران تاریخ ایران، دگرگونی نام آن را از افیون به تریاک، در زدودن همین پندار بد درباره آن ماده مخدر قلمداد کرده است: «هنگامی که استعمال آن در ایران رونق گرفت و خوردن افیون با ترکیبهای گوناگونی که از آن میساختند... مذهب مختار عصر شد و وضیع و شریف و عارف و عامی خود را بدان آلوده یافتند، ناگزیر باید برای این ماده اسمی برگزینند که در عرف عام کمتر از افیون قبیح و مطعون باشد. اما چرا نام تریاک را که به معنی پادزهر بود بر افیون نهادند... افیون مسکنی قوی و موجب تخدیر اعصاب است و موقتا مایه آرامش میشود و پزشکان از هزاران سال پیش بدین خاصیت آن پی برده بودند... بنابراین از باب تسمیه جزء به نام کل و نیز از جهت برداشتن نام منفور افیون از روی این ماده شومی که استعمال آن رواج عام یافته بود، آن را تریاک خواندند و از آن پس پادزهر تریاق نامیده شد و تریاک و تریاق که هر دو به یک معنی به کار میرفت دو مفهوم و دو مصداق جداگانه یافت». این تاریخنگار، دگرگونی در نام ماده را به روزگار صفوی منتسب میکند. ایرانیان از روزگار باستان، با وجود آگاهی از دستاوردهای تریاک و خشخاش در پزشکی و درمان دردها، البته نگرشی منفی نسبت به مصرفهای غیردرمانی آن داشتند. آنگونه که نویسندگان نوشتار «اعتیاد و مصرف موادمخدر در قرون میانه تاریخ ایران» تاکید کردهاند: «به علت آثار نامطلوب آن، ازجمله خلسه و تخدیر و مستکنندگی، ماده مخدر «بنگ» از نظر زردشت ناپسند و نکوهیده بوده است». به اعتقاد آنان، ایرانیان باستان «استفاده از بنگ را موجب گناه میدانستند». شاردن در توصیف وضع تریاکیها در ایران عصر صفوی، از پنداری همگانی نسبت به آنان پرده برمیدارد: «نام افيون را كه ايرانيان روي اين ماده شوم و كشنده نهادهاند و ما لفظ اپيوم (Opium) را از آن گرفتهايم به معني كاهنده و زداينده عقل است، زيرا مصرف آن به حقيقت مايه خفت خرد ميشود، نام ديگر افيون ترياك است، و به كساني كه عادت به خوردن يا كشيدن ترياك دارند ترياكي ميگويند كه خطابي موهون است و همچنان كه اگر كسي به ما مست لايعقل بگويد بدمان ميآيد، به شنيدن آن ناراحت و رنجيدهخاطر ميشوند». هانری دالمانی در توصیف نگرش منفی جامعه نسبت به درویشان، افراط در كشيدن «ترياك و بنگ و حشيش» را یکی از عاملهایی برمیشمرد که در کنار دیگر ویژگیهای شخصی و اجتماعی آنان، چنان تصویری از آنان نزد جامعه پدید آورده است. نگرش یک پزشک اروپایی نیز بر وجود چنین نگرشهایی در میان ایرانیان دلالت میکند. ادوارد پولاک در کتاب «سفرنامه پولاک؛ ایران و ایرانیان»، به نگرش و باور همگانی جامعه نسبت به شیوه کشیدن تریاک با چپقهای کوتاه همچون رسم مردمان سرزمین عثمانی اشاره کرده، مینویسد: «این کار در ایران کمتر از عثمانی شیوع دارد و چون اخلاق عمومی چنین کاری را طرد کرده است به صورت استثنا و درحال اختفای کامل بدان میپردازند». او البته معتقد است مصرف تریاک در ایران عمومیت دارد و چون پذیرش همگانی دارد، منعی برای آن پدید نیامده است اما حشیش را مادهای مخدر میشناساند که برای مصرفکنندگانش سرشکستگی داشته است. * بخش دوم این پژوهش و نوشتار بلند به چگونگی تحدید تریاک و دیگر موادمخدر در روزگار معاصر اختصاص دارد و چهارشنبه آینده منتشر خواهد شد.
تریاک، چه سیمایی از جامعه و مردمان ایران در پنج سده گذشته پیش روی جهانگردان گذارده بود؟ تصویری که جهانگردان در دورههای گوناگون تاریخی در این زمینه، از ایران ارایه کردهاند، تلخ اما هشداردهنده و آگاهیبخش بوده است. جملی كارری، در دوره صفوی، تریاكیان را مردمانی «بیحال، رنگپریده و كندذهن» توصیف میکند و نوشندگان کوکنار را چنان مینمایاند که پس از نوشیدن آن شربت مخدر، حالی دگرگون یافته، «تنها پس از زایل شدن اثر آن دوباره ادب و رفتار دوستانه را از سر میگیرند». ژان شاردن دراینباره تصویری تلخ پیش روی خواننده سفرنامهاش میگذارد: «سير و تأمل در چهره و حالات و روحيات و اطوار كساني كه به خوردن شربت كوكنار عادت دارند به راستي انتباهآور و عبرتانگيز است. اين افراد وقتي وارد اين جايگاههاي شوم و جانگزاي ميشوند دلمرده، افسرده، خاموش، لرزان و چنان بيحالند كه به سختي قدم پيش مينهند، امّا وقتي دو يا سه فنجان از آن شربت بدفعل نوشيدند كجخلقتر، خشمگين، عصبي و درندهخو ميشوند، از همه چيز بدشان ميآيد، و به كساني كه پيرامونشان نشستهاند بياعتنايي ميكنند. سقط ميگويند، و آشوب و غوغا به پا ميدارند. امّا پس از مدتي وقتي آن شربت زهرآگين اثر شوم خود را بخشيد به دمسازي و آشتيجويي و شوخطبعي روي ميآورند، فرمانبر تمنيّات نفس خويش ميشوند، بهزعم خود شيرينزباني و لطيفهپردازي ميكنند. يكي قصه ميگويد، يكي اشعار و داستانهاي خندهآور ميسرايد. يكي خود را قهرمان مينمايد، ديگري بيبهانه ميخندد. پس از مدّتي نوعي سستي و بيرمقی و خمودگي بر آنان عارض ميشود. ايرانيان ظهور اين حالت را خلسه مينامند... وقتي تماشاگري متفكّر از سر عبرت در مجمع كوكناريان درآيد و از سر تأمّل به احوال ايشان بپردازد چنان مينمايد كه به تيمارستان درآمده است. اين سيهستارگان تيرهروز پس از اين كه آثار شوم اين شربت مشؤوم در وجودشان كاهش يافت راهي خانه ميشوند». هانري دالماني، در میان ترکمانان منطقه گرگان با طایفهای از آنان با نام «گوكلانها» روبهرو میشود که «بعضي از آنها بور و تعدادي نيز زرد پريدهرنگ بودند». این جهانگرد فرانسوی، علت بدرنگی چهرههایشان را «اعتياد شديد آنها به كشيدن ترياك» میداند، حتی زنان آن طایفه را نیز به کشیدن تریاک مبتلا میشناساند و سرانجام پس از دیدار آنها تصریح میکند: «ميتوان انتظار داشت كه بزودي نسل آنها مضمحل شده و از ميان برود».
مشاغل تریاک کشت خشخاش و تهیه تریاک در گسترههای بزرگ در تاریخ ایران، همزمان که موجب گسترش مصرف آن در میان طبقههای گوناگون جامعه شده بود، در حوزه اقتصادی و بازرگانی بهویژه از روزگار صفوی بدینسو، یک شبکه بزرگ تجاری پدید آورد. این زنجیره، شغلهایی در جامعه ایران پدیدار ساخت که معیشت خود را در کشت خشخاش و تجارت تریاک و مشتقات آن میجستند. این مسأله تنیدگی فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تریاک و دیگر موادمخدر را با رگ و پی جامعه ایران در گذر زمان موجب شده بود. شغلهایی نیز در سدههای دور تاریخ ایران، تا پیش از تجاریشدن تریاک نیز البته وجود داشته است. نویسندگان نوشتار «اعتیاد و مصرف موادمخدر در قرون میانه تاریخ ایران» به نقل از ابنسینا از کسانی یاد کردهاند که «شغل آنان تولید تریاک و یا در حقیقت همان خشخاش بوده است و البته گاهی با مخلوطکردن کاهوی بیابانی دست به کلاهبرداری نیز میزدند». کشاورزان و بازرگانی بسیار نیز با کشت خشخاش و تجارت تریاک توانسته بودند زنجیرهای از مشاغل گوناگون پیوسته با کار خویش در شهرها و روستاها پدید آورند که معیشت بسیاری از خانوارها را تأمین میکرد. محمدعلی رنجبر و مهدی دهقان حسامپور در «نوشتار تجاریشدن تریاک در اقتصاد دوره قاجار» به پارهای بازرگانان ایرانی با لقب «بورژوازی کمپرادور» اشاره کردهاند که نماینده یا وابسته کمپانیهای بزرگ تجاری بریتانیا در تجارت جهانی تریاک بهشمار میآمدند. گردانندگان و کارگان شیرهکشخانهها، کوکنارخانهها و قهوهخانهها نیز از مصرف گسترده تریاک، سود بسیار برده، معیشت خود را برمیآوردند. عبدالحسین نوایی در نوشتار «ماجراهای منع تریاک» به «مشاغلی نکبتبار» همچون «زارع و تیغزن و تریاکمال و شیرهپز و ساقی و تریاکگیر و خانهدار و قهوهچی و خردهفروش و تاجر» اشاره کرده است که «بر اثر کشت مداوم و توسعه روزافزون تریاک و تفنن افراد در استعمال موادمخدر بر حسب ذوق و سلیقه خود... در اشکال مختلف وافور، نگاری، چراغ» پدید آمده بود؛ وی تصریح میکند: «جمیع کثیری در این راه کار میکردند و خانوادههای فراوانی از این قبل نان میخوردند». نویسندگان نوشتار «واکنش تجار در برابر قانون تحدید تریاک» نیز تریاک (خشخاش) را «محصول عمده زراعت ایران» برشمردهاند که قانون «تحدید تریاک» در سال ١٢٨٦ خورشیدی زراعت و تجارت ایران را به مخاطره افکنده، موجب شده بود، بیشتر مردم ایران در روزگار قاجار که از راه زراعت و تجارت تریاک روزگار میگذراندند، با مشکل جدی معیشتی روبهرو شوند.
منبع: شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید