روزنه‌ای به زیست اجتماعی تاریخ در گفت‌وگو با دکتر مرتضی نورایی

1396/4/31 ۰۹:۲۲

روزنه‌ای به زیست اجتماعی تاریخ در گفت‌وگو با دکتر مرتضی نورایی

مردم، جامعه و تاریخ؛ گفت‌وگو با دکتر مرتضی نورایی استاد دانشگاه در رشته تاریخ و نظریه‌پرداز تاریخ شفاهی؛ نمونه موردی، تاریخ شفاهی اصفهان



تفسیرهای مردم از یک رویداد تاریخی، گره‌های کور ثبت تاریخ را می‌گشاید

ماهرخ ابراهیم‌پور: چند دهه است که تاریخ شفاهی در ایران درحال نشو و نماست. تاریخ شفاهی که در کشورهای توسعه‌یافته برای بیان حال توده و زنان به کار گرفته شد، اما در ایران ابتدا به ابزاری در خدمت پررنگی رجال سیاسی درآمد و بعد از چند دهه پس از ورود به جنگ هشت ساله به روشی برای بیان حال توده اما به شکل کمرنگ تبدیل شد. روشی که هنوز جا دارد که دم بکشد و به ابزاری برای بیان و معرفی قشر ساکت و نادیده جامعه دربیاید. مرتضی نورایی، استاد گروه تاریخ دانشگاه اصفهان و یکی از نظریه‌پردازان تاریخ شفاهی است که قلب تپنده تاریخ شفاهی ایران را از اصفهان هدایت می‌کند و به نوعی به فعالان این حوزه راهنمایی و جهت می‌دهد. وی همچنین یکی از نخستین استادان تاریخ شفاهی است که در این رشته دانشجویانی را تربیت کرده و پروژه‌های تحقیقی مهمی را در حوزه فرهنگ، جنگ، اجتماع و اقتصاد به آنها واگذار کرده است. نورایی در کتاب «تاریخ شفاهی و جایگاه آن در تاریخ‌نگاری معاصر ایران از ١٣٥٨ تا ١٣٨٥» درباره لزوم بکارگیری تاریخ در اجتماع و اقتصاد می‌نویسد: «با توجه به تنوع و تعدد تاریخ‌های سیاسی و نمایش این وجه از تاریخ به وسیله روش‌های سنتی و مدرن تاریخ‌نگاری، همچنین با درنظر گرفتن رسالت و فلسفه اولیه تاریخ شفاهی در دنیای مدرن، شایسته است جامعه علمی کشور ضمن فاصله گرفتن از مقوله تاریخ سیاسی، دقت بیشتری به تاریخ اجتماعی و اقتصادی کند. مسائل و موضوعات متنوع و تنوع قومی و نژادی در کشورهای شرقی به‌ویژه ایران، می‌تواند امکانات و نیروی بالقوه‌ای را برای رشد تاریخ شفاهی در زمینه‌های مختلف در اختیار نهد. با بهره‌گیری از تاریخ شفاهی، تاریخ اجتماعی و فرهنگی نیز راه تعالی خواهد پیمود. جامعه زنان، کار و امور اجتماعی، تکوین و توسعه نهادهای مدنی، تغییر و تبدیل و تحول ساختار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در ایران معاصر ازجمله مباحث و حوزه‌هایی است که سخت در انتظار رمزگشایی، بازنمایی و بازکاوی پژوهشگران علوم انسانی بر روش علمی تاریخ شفاهی است.» با نورایی درباره فراز و فرود تاریخ شفاهی، بکارگیری آن در حوزه اجتماع و اقتصاد و نقش آن در پژوهش‌های اصفهان‌شناسی، فیلترها و محدودیت‌های آن به گفت‌وگو نشستیم.

 

چه مولفه‌ای در تاریخ شفاهی موجب شده تا از طریق آن سراغ تاریخ اجتماعی برویم؟
تاریخ شفاهی ذاتا اجتماعی به دنیا آمد، به این معنا که در فلسفه تاریخ شفاهی برای قشر ساکت تاریخ، شرایطی را فراهم کردند که خودشان را از طریق گفت‌وگو معرفی و بیان کنند. براین اساس متفکران تاریخ شفاهی در دهه ٦٠ و ٧٠ میکروفن را در اختیار زنان، کارگران و افرادی که کم‌سواد یا بی‌سواد بودند، قرار دادند. به این ترتیب می‌بینید که روزنه‌ای باز شد تا زوایای مختلف حیات اجتماعی در بُرد تاریخ حضور پیدا کند. این‌جا یک نکته اساسی وجود دارد، اگرچه سابقه تاریخ اجتماعی مدرن از قرن نوزدهم است، با وجود این‌که پیش از آن هم به اشکال مختلفی در تواریخ محلی، تاریخ اجتماعی نمود داشته است، بسیاری از کارشناسان ازجمله بنده معتقد هستم که مادر تاریخ اجتماعی، همان تواریخ محلی هستند که به حیات اجتماعی پرداختند. اما در تاریخ شفاهی به دلیل این‌که حجم وقایع و اتفاقات اجتماعی توسعه و گسترش پیدا کرد، به نوعی همه را موظف می‌کند که مورخ باشند و به شکلی گذشته را در آینه تاریخ، حاضر نگه دارند، برای این‌که بتوانند برنامه‌ریزی کنند. اما یکی از عیب‌های برنامه‌ریزی در کشور ما این است که در هر برنامه‌ای جوانب مختلف اجتماعی یا جغرافیایی آن به‌طور اهم و اکمل در نظر گرفته نمی‌شود، به همین دلیل ممکن است اکثر برنامه‌های بزرگ در پایتخت یا شهرهای بزرگ شکل بگیرد و همان‌جا به اجرا گذاشته شود و به پایان برسد و اصلا کاری به دیگر شهرهای کشور نداشته باشد. از این‌رو تاریخ شفاهی فرصت توجه‌کردن به اجزای مختلف جامعه را فراهم کرد و گسترش داد. البته در کنار آن، تاریخ اقتصادی، سیاسی، نظامی، حقوقی، لباس و همه چیزهایی که به نوعی متعلق به جامعه است، شرایطی فراهم آورد تا به‌طور گسترده‌تر، عینی‌تر و منطقی‌تر به آنها پرداخته شود. بنابراین ما با رشد تاریخ شفاهی در اجزای مختلف باید به شرایطی برسیم که دیگر کسی در تاریخ غایب نباشد. می‌دانیم که وقتی می‌خواهیم حیات اجتماعی در زمان‌های گذشته را تالیف کنیم، بسیاری از اجزای جامعه غایب هستند و ما نمی‌دانیم که به چه سرنوشتی دچار شدند. به همین دلیل تاریخ شفاهی پاسخی به صداهایی است که شنیده نشده است. بنابراین با تاریخ شفاهی شرایطی در جهان امروز فراهم شده تا با تکنولوژی جدید همه در تاریخ حاضر باشند.
 

 

اشاره‌ای گذرا به توجه تاریخ شفاهی به کارگران و زنان داشتید، آیا این توجه به دلیل ورود مدرنیسم به جهان سوم است و ضرورت این مدرنیسم آنها را به دیدن کارگران و زنان وا داشته است؟
بله، به نکته خوبی اشاره کردید، تاریخ شفاهی در اصطلاح کارشناسان آن به معنی آزادسازی تاریخ است و به همین دلیل امروز می‌دانیم که زنان سهم عمده‌ای در رأی دادن، یعنی در دموکراسی دارند. اما در این رأی دادن، مهمترین مسأله دموکراسی تاریخی است، به عبارتی باید در تاریخ حضور پیدا کرده و میزان اثرگذاری خودشان را  ثبت کنند و رفته‌رفته به سمت آینده بروند. روندی که درحال حاضر اتفاق افتاده، اما تاریخ زنان، تنها بحث شرکت در رفراندوم و رأی دادن نیست، بلکه باید تاریخ آنها در عرصه‌های مختلف از خانواده، محله، محل کار و... ثبت شود. ما در قرون میانه و قبل از دوران مدرن اطلاع زیادی از حیات اجتماعی زنان نداریم، مگر زنانی که جزو خاندان سلطنتی بودند. بنابراین این سخن درست است که مدل تاریخ شفاهی می‌تواند جنبه‌های مختلف حیات اجتماعی باشد به‌ویژه افرادی که ساکت بودند یا وادار به سکوت شدند، به عبارتی قلمی در اختیار نداشتند تا خود را بگشایند. از طرفی نمی‌دانستند تاریخ چیست و فهم تاریخی که در اصطلاح مورخان به آن تاریخمندی یا تاریخ‌ورزی می‌گویند، وضعیتی که افراد یک جامعه در آن مسیر قرار می‌گیرند و گذشته خود را با بصیرت کشف می‌کنند و دنبال آینده روشن‌تر هستند.
 

 

تاکید بر نگاه و نظر مردم در یک رویداد در تاریخ شفاهی چگونه قابل‌ارزیابی است؟
ما درباره هر واقعه‌ای از یک تصادف تا جنگ تفسیرهای متعددی داریم که ممکن است این تفسیرها عینی یا ذهنی باشد. اما در همه‌حال، تاثیرهای پیرامون وقایع می‌تواند روشن‌بینی ایجاد کند، کما این‌که وقتی عملیاتی در جنگ صورت می‌گیرد یا اتفاقی در انقلاب اسلامی رخ می‌دهد یا رویدادی در حیات اجتماعی زنان و کارگران به وقوع پیوسته، تفسیرهایی که افرادی که در حاشیه و داخل اتفاق یا جریان بودند، ارایه می‌کنند، به روشن‌بینی می‌انجامد و گره‌های کور را به ما نشان می‌دهد که حکایت از آن دارد که چه شد که چنین واقعه‌ای رخ داد. به همین دلیل این زمینه، زمینه بین‌المللی است و اکثر کشورها سرمایه‌گذاری زیادی می‌کنند تا سرمایه نزدیک خودشان از بین نرود، به عبارتی ما می‌توانیم دست به دامان تاریخی خیلی دور و دورتر بشویم، اما تاثیرش بر حیات امروز ما کم و کمتر است. بنابراین می‌گوییم تاریخ شفاهی یک تاریخ موثر و بلاواسطه در زندگی است، به همین دلیل وجوه موثر آن همان اقشار مختلف جامعه است که در آن درگیر هستند و باید خودشان را ثبت کنند.
 

 

باتوجه به این‌که شما بر مسائل شهر اصفهان تمرکز کردید، چه مسائل تاریخی‌ای در این شهر وجود داشته که تلاش کردید در عرصه تاریخ شفاهی به آنها بپردازید؟
پروژه‌های شهر اصفهان بسیار متعدد بوده، به دلیل این‌که اصفهان قطب تاریخ شفاهی است و از نظر آکادمی کلنگ تاریخ شفاهی در این شهر زده شد. از این‌رو نیروهایی که در دانشگاه اصفهان پرورش پیدا کردند، پروژه‌های بسیار متعددی برای آنها معرفی شد؛ ازجمله پروژه‌ای که درباره بافت قدیم شهر اصفهان و تخریب آن برای مدرن شدن در دوره پهلوی نخست بود که پس از انجام آن دریافتیم در این میان، صنوف و حرف مختلف از بین رفتند و جالب این‌ است که این حرفه‌ها رابطه مستقیمی با ترافیک داشتند؛ حرفه‌هایی مانند علاف، نعل‌بند، نعل‌کوب و سراج که ارتباط‌شان با ترافیک ماهیچه‌ای یا حیوانی بود، همه محو شدند. دلیل محو شدن حرفه‌ها، خیابان‌سازی جدید بود که توانست بار ترافیک را به پشت بازار مرکزی شهر ببرد. بنابراین برای ما در این تحقیق مهم بود که چه اصنافی در آن زمان وجود داشتند که در طلیعه قرن بیستم از میان رفتند، به همین منظور مصاحبه‌های مفصلی در یک برهه انجام شد. همچنین، جدیدترین کار، تاریخ اجتماعی در بازار است و بسیار امیدوارم کاری قوی باشد. در این پروژه  با تمام اصناف مصاحبه می‌شود وکه کار دشواری است، زیرا در آن راسته‌های مختلف بازار را بازسازی می‌کنند که این مدل را در شهرهای دیگر نیز پیاده کردیم. اما آن چیزی که مسلم است درحال حاضر سیستم‌های دولتی مانند شهرداری متولی برخی تحقیقات شدند که می‌توان آن را به فال نیگ گرفت، اگرچه این نوع تحقیقات برای برنامه‌ریزی کلانشهری مانند اصفهان حایز اهمیت است. بافت‌ها، محله‌های مختلف، اصنافی که در محله‌های شهر بودند، نوع ترافیکی که وجود داشته؛ در تحقیقات دانشجویان دکترا و افرادی که فارغ‌التحصیل شدند، مورد توجه قرار می‌گیرد. ازجمله یکی از دانشجویان ما در رابطه با صنعتی شدن اصفهان تحقیق می‌کرد که در آن به این نکته رسیدیم که حجم زیادی از کارگران اصفهان را زنان تشکیل می‌دادند. با این زنان گفت‌وگو کردیم و به نظرم این تحقیق به صورت کتاب به چاپ رسید. با این حال باید متذکر شوم که تحقیق درباره مسائل شهر اصفهان مسیر بسیار وسیعی است و جالب این‌ است که مسیر تحقیقات آن‌قدر دلرباست که هر مورخ و پژوهشگری که درگیر آن می‌شود، همین‌طور پیش می‌رود، اگرچه ممکن است سرمایه‌ای هم نداشته باشد. اما موضوع تحقیق موضوعیت پیدا می‌کند و نشان می‌دهد که خوانندگان خوبی دارد. برای مثال وقتی در کلاس درس درباره تاریخ شفاهی بعضی خیابان‌های شهر اصفهان مانند خیابان نظر یا بزرگمهر تحقیق کردیم، خود فروشندگان خیابان‌های نظر و بزرگمهر مشارکت و به ثبت تاریخ شفاهی آن کمک بسیاری کردند. در عین‌حال پروژه‌های خوبی در مشهد از سوی دکتر ابوالفضل حسن‌آبادی انجام شد که در مشهد محوریت این پروژه‌ها پیرامون حرم حضرت رضا(ع) بود. نکته جالب دیگر، این‌ است که در روند تحقیقات و پروژه‌ها مشخص شد که در مشهد و اصفهان حدود ٤٠٠حرفه و شغل در طلیعه قرن بیستم و ورود به دنیای مدرن وجود داشت و جالب‌تر این‌که در مشهد ٢٠٠شغل و حرفه با حرم و بارگاه حضرت رضا(ع) ارتباط داشت و در مقابل مشاغل اصفهان به همین میزان با توریست و تجارت مرتبط بود. ضمن این‌که در بحث شهر تبریز و کرمان نیز پروژه‌هایی انجام شده است.
 

 

با توجه به این‌که درباره چند شهر مهم ایران تحقیقات تاریخ شفاهی انجام شده که در جریان آنها بودید، بفرمایید بافت شهر اصفهان چه تفاوتی با سایر شهرهای ایران دارد؟ ضمن این‌که از تحقیق درباره تغییرات دوره پهلوی نخست در اصفهان سخن گفتید. این تغییرات تا چه اندازه بافت سنتی پایتخت صفویه را تغییر داد؟
درباره مدرن شدن شهر اصفهان در آن زمان میان طراحان و معماران شهرسازی دوره پهلوی اول مسائلی مطرح بوده که ازجمله آیا باید مرکزیت تاریخی شهر دچار تغییر شود یا خیر؟ آنها به این نتیجه رسیدند که اگر به مرکزیت شهر دست نزنند و آن را با مفهوم مدرن قابل دسترس با خیابان‌های جدید نکنند، خواه یا نخواه بعد از مدتی مثلا ١٠٠ یا ٢٠٠‌سال دیگر به مخروبه‌های زیادی تبدیل می‌شود که کسی نمی‌تواند به دلیل کوچه‌های تنگ و خیابان‌های نارسایی که مربوط به نوع حرکت ترافیک پیش از خودرو است، پاسخگو باشد. بنابراین به این نتیجه رسیدند که مجموعه‌های بزرگ تاریخی را حفظ کنند و به‌عنوان نمونه نگه دارند، زیرا در فرآیند مدرن‌سازی نمی‌توانیم همه چیز را حفظ کنیم؛ همان اندیشه‌ای که در دوره پهلوی اول در فرآیند مدرن‌سازی اصفهان لحاظ شد. با این فکر، تعداد زیادی از ساختمان‌های تاریخی از بین رفت، اما آن چیزی که برجا ماند، به‌عنوان دستاوردهای تاریخی که در مسیر تمدن جدید قرار گرفت، حفظ شد، به طوری‌که اکنون میدان نقش جهان را از همه طرف خیابان‌های مدرن احاطه کردند. بنابراین اگر این خیابان‌ها به وجود نمی‌آمد، شاید نمی‌شد که به نقش جهان سرویس درستی ارایه داد. به همین دلیل می‌بینیم که در اصفهان تفکری وجود داشته است (امروز هم به شکلی هست) که بافت تاریخی حتی‌المقدور حفظ شود، اما منجمد نشود؛ منجمد به این معنا که ممکن است بخواهید چیزی را حفظ کنید، اما قابل‌دسترس نباشد و به اصطلاح فریزشده باشد. از این‌رو بافت تاریخی شهر اصفهان پاسخگوی نیاز توریست است و آنچه امروزه شهرداری و افرادی که درباره اصفهان‌شناسی تحقیق می‌کنند، بر آن سرمایه‌گذاری کردند، حفظ خانه‌های تاریخی شهر است. این یکی از طرح‌هایی است که متولی آن گروه تاریخ اصفهان و تفکر آکادمیک بوده که این خانه‌ها به‌عنوان قطب‌های گردشگری است که تبدیل به هتل و رستوران شده و می‌توان گفت تعداد این خانه‌ها زیاد است، اما همین میزانی که باسازی و زیباسازی شده به‌عنوان میراث کشوری ما شناخته می‌شود. ضمن این‌که آخرین حرکت برای حفظ میراث دوره صفویه است. البته باید یادآوری کرد که تاریخ بیشتر این خانه‌ها به دوره قاجار برمی‌گردد، اما در بافت‌های سنتی که قرار داشته در تعریف شهرسازی صفویه هم می‌گنجد.
 

 

از وجود ٤٠٠ حرفه در بازار قدیم شهر اصفهان سخن گفتید، با توجه به این تنوع حرف، بازار اصفهان چه ویژگی‌هایی نسبت به بازار مشهد، تبریز و شیراز دارد؟ به عبارتی چه خصوصیتی بازار اصفهان را از سایر شهرها متمایز کرده بود؟
اصفهان و سایر شهرها مانند شیراز، کرمان و تبریز در گذشته تاریخی ما دوره‌های متعددی پایتخت بودند، صرف پایتخت بودن تاثیر مثبتی برای این شهرها ایجاد کرده که تا به امروز این تاثیر باقی است. پایتختی‌هایی که در رأس امور شهرنشینی ایران قرار داشتند، این مجموعه‌ها خواه‌ناخواه به سمتی حرکت کردند که هر حرفه‌ای که در کشور وجود داشته است، به این قطب‌های صنعتی جذب شود. اصفهان آخرین‌باری که پایتخت بوده، در دوره صفویه است. این قطب بودن باعث شده نیروهای متعددی به این شهر جذب شوند. افزون بر این اصفهان به دلیل موقعیت و شرایط خاصی که دارد، دارای اقلیت‌های مذهبی قوی مانند یهودی‌ها، مسیحیان و زرتشتیان است که در حرف مختلف فعالیت می‌کنند. این قطب بودن شهر و قطبیت آن در حیات اجتماعی باعث شده حرفه‌های متعدد و بارور داشته باشد. اما با ورود به دوره مدرن بسیاری از حرفه‌ها به اصطلاح کارکردشان از بین رفته و اطلاعی نیز از آنها در دسترس نیست. بنابراین تنوع حرف در بازار اصفهان، به دلیل پایتخت بوده و در زمانی که مرکزیتی در کشور داشته است و هر شهری مانند اصفهان؛ تهران، مشهد و تبریز قطب‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی نظامی بودند. برای مثال تبریز تا پایان دوره قاجار قطب اقتصادی و سیاسی ما بوده است، اصفهان و مشهد هم به شکلی دیگر. به این ترتیب باید گفت حرفه‌ها جایی می‌روند که زمینه توسعه داشته باشند و تبدیل به صنف شوند.
 

 

از حضور زنان در کارخانه چیت‌سازی صحبت کردید، چه عواملی سبب شده تا زنان در دوره پهلوی در کارخانه چیت‌سازی اصفهان مشغول به کار شوند؟
همان‌طور که در صنعتی شدن کشورهایی مانند انگلیس، زنان و کودکان به‌عنوان نیروی کار نسبتا ارزان و مطیع بودند، در اصفهان نیز همین حالت وجود داشته، بنابراین ترجیح کارفرما به استفاده از این قشر بوده است، اما آن چیزی که نظر محققان ما را جلب کرد، سرویس‌های خاصی بود که در برخی کارخانه‌ها مانند کارخانه وارش برای زنان قایل شدند و حتی نخستین بیمارستان جدید در دوره پهلوی اول در یکی از همین کارخانه‌ها برای رفاه حال زنان ساخته شد و کودکستان‌هایی برای آسایش و فراغ خاطر زنان در این کارخانه‌ها تهیه شده بود که در یک مورد زنی که دستش در کارخانه دچار آسیب شده بود، مجبور شدند به دلایلی این زن را بیمه و معیشتش را تامین کنند. اما آن زن گفته بود که حاضرم در ازای پولی که می‌گیرم به فرزندان زنانی که در کارخانه کار می‌کنند، خدمت کنم. به این ترتیب کودکستان‌هایی نیز در کارخانه‌ها دایر شد. به نظر می‌رسد در اوایل قرن بیستم و در دوره پهلوی اول و به‌ویژه پهلوی دوم صنعتی شدن کارخانه‌ها در اصفهان به سمت منطقی پیش ‌رفته و با توجه به بیمه اغلب کارگران، حقوق کارگری تا حدود زیادی رعایت شده است، اگرچه با آشوب‌های زیادی نیز روبه‌رو هستیم. انجام این پروژه نشان داد که زنان هم می‌توانستند در عرصه صنعتی‌شدن فعال باشند و خدمت کنند. اما این مسیر ادامه درستی پیدا نکرد، به یکباره قطع شده و دوباره بعد از انقلاب ادامه پیدا کرده است.
 

 

با توجه به این‌که در برخی پژوهش‌های تاریخ اجتماعی در ایران خط قرمزهایی وجود دارد، آیا در پروژه‌های تاریخ شفاهی اصفهان با این موارد برخورد داشتید؟ راهکار شما در مواجهه با این محدودیت‌ها چیست؟
بله، با تحقیقات بسیاری در زمینه روسپیگری روبه‌رو بودیم که از شهرهای مختلف و با موقعیت‌های متفاوت گزارش‌هایی به دست‌مان رسید که نیازمند تحقیق و پژوهش در این زمینه بود، اما بحثی که در این مورد وجود دارد این است ‌که شاید جامعه ما هم هنوز به آن بلوغ فکری نرسیده، چون پروژه است که چرایی و چیستی ناهنجاری در جامعه و چگونگی راه‌حل و برخورد با آن را نشان می‌دهد و تا به شکل عینی و علمی به آن پرداخته نشود، نمی‌توانیم راه‌حل مناسبی برای ناهنجاری اجتماعی اعم از سرقت، ناهنجاری‌هایی که در خانواده‌هاست و هر مسأله دیگر پیدا کنیم. ضمن این‌که این مسائل هنوز در تاریخ شفاهی راه پیدا نکرده، زیرا مربوط به قوه قضائیه است و تصور می‌کنم ما در طرحی که در نشست پنجم انجمن تاریخ شفاهی در مشهد ارایه کردیم، عنوان شد که بخش مهمی از تحقیقات تاریخ شفاهی به نظام حقوقی ما برمی‌گردد و باید آن نظام حقوقی در داخل قوه قضائیه افرادی را تشویق کند که دست به تحقیقات وسیع بزنند، زیرا آنها هم سند و هم افراد زندانی هنجارشکن بسیاری در اختیار دارند که می‌توانند با آنها مصاحبه کنند و به دلایل بسیاری از مسائل اجتماعی درباره ناهنجاری‌های جامعه پی ببرند. این ازجمله مسائل انجام نشده است که امیدواریم در آینده از سوی قضات و امور پژوهشی نهادهای قضائی مورد توجه قرار بگیرد.

 

 

به نظرتان می‌توان سراغ مسائل تاریخ اجتماعی با تکیه بر تاریخ شفاهی رفت، بدون این‌که مسائل را فیلتر کرد؟
یکی از فرض‌های ما در تاریخ شفاهی این است که چند نوع پرسش داریم؛ یکی از بسته‌های پرسشی ما بسته‌های باز است، یعنی ممکن است با مطرح کردن سه یا چهار پرسش مشخص وارد عرصه تحقیق شویم. اما نمونه‌های مختلف ممکن است به ما ایده‌های مختلفی بدهند و هر زمان نیز بسته پرسشی ما به‌روز شود و گسترش پیدا کند. این روش به معنای این است که محوریت یا موضوع خاصی ندارد و ممکن است هر چیزی را گردآوری کنیم و بعدها مورد توجه خواننده ما قرار گیرد یا محققان دیگر به دنبال آن بروند. از این لحاظ راه باز است و نمونه‌ای که درباره هر موضوع دیگری که در حیطه تحقیق‌تان نیست، با فردی صحبت می‌کنید، ممکن است اطلاعات دیگری نیز پیدا کنید. به همین دلیل مشاهده می‌کنید در بحث تحقیقات تاریخ اجتماعی که مربوط به دوره معاصر است، از فردی که ٥٠‌سال دارد، پرسشی می‌شود که این فرد هم از پدرش که ٨٠‌سال داشته، سخنی را نقل می‌کند. این دو سن را با هم جمع می‌زنیم که به ما زمانی می‌دهد، این زمانی است که مصاحبه ما را پوشش می‌دهد، به‌طوری که می‌توانیم یک رویدادی را به شکل با واسطه بازسازی کنیم. بنابراین چیزی که به نام خط قرمز باشد برای حداقل در بحث گردآوری داده‌ها نداریم. همچنین ممکن است اطلاعاتی را گردآوری کنید که برای منافع عمومی مناسب نباشد یا هنجارشکن باشد، بنابراین نباید آنها را چاپ کرد، اما می‌توان آنها را آرشیو کرد، چون ممکن است ٤٠‌سال دیگر به کار بیاید.

 

 

با توجه به این‌که چندی است تاریخ اجتماعی در ایران مورد توجه قرار گرفته، اما به‌نظر می‌رسد تاریخ اجتماعی هنوز براساس تاریخ رسمی و اسناد حکومتی دنبال می‌شود، به عبارتی هنوز نقش توده در این تاریخ به‌طور جدی مورد توجه قرار نگرفته و در تاریخ شفاهی نیز توده، اهمیت خود را آنچنان که باید پیدا نکرده است. بنابراین می‌توانیم بگوییم تاریخ اجتماعی و تاریخ شفاهی در ایران مستقل نیست؟
خیر، این سخن درست نیست. اما درواقع باید گفت ما سه نوع سند داریم؛ سند رسمی، نیمه‌رسمی و غیررسمی. سندرسمی، سندی است که در روند اداری تولید می‌شود، نیمه‌رسمی، سندی است که قسمتی از آن طرفش دولت است مانند قباله‌های ازدواج یا معاملاتی که مردم با مراجعه به حکومت انجام می‌دهند و ثبت می‌کنند. از طرفی سندغیررسمی، سندی است که خود مردم دست به تولید آن می‌زنند؛ مانند ثبت خاطرات، نامه‌های خصوصی افراد یا عقد قراردادهایی که در داخل جامعه ردوبدل می‌شود. اما در تاریخ ‌اجتماعی یکی از فازهای گردآوری دیتا، تاریخ شفاهی است. تاریخ شفاهی که در این تحقیقات باز است و محدودیتی در گردآوری داده‌ها ندارد، اما باید این را متوجه باشید که هزینه تاریخ شفاهی بالاست؛ یعنی اگر محققی بخواهد تحقیق را بر محور تاریخ شفاهی انجام دهد، نیازمند صرف زمان و نیروی زیادی است. شاید به همین دلیل است که محققان در انجام تحقیقات سراغ داده‌های کتابخانه‌ای می‌روند و در آن‌جا صدها منبع را می‌بینند و در همان کتابخانه تکلیف تحقیق مشخص می‌شود. درحالی‌که محقق تاریخ شفاهی باید به‌دنبال نمونه‌های خودش باشد و به روش گلوله برفی به دنبال نمونه‌ها برود و با افراد مصاحبه کند تا از طریق مصاحبه بتواند داده‌های میدانی به دست بیاورد که هزینه‌بر و زمانبر است. از طرفی تحقیقاتی داریم که محقق و دانشجو باید به درون جامعه برود و مسائل را از نزدیک رصد کند که این موضوع باید از سوی دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی در رشته‌هایی مانند روانشناسی و جامعه‌شناسی در حیطه تاریخ تقویت شود.

 

 

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: