خاطره‌های توپ مروارید در میدان ارگ

1396/4/14 ۰۹:۱۸

خاطره‌های توپ مروارید در میدان ارگ

تفریح‌ها و سرگرمی‌های بخش‌های گوناگون یک جامعه، از ویژگی‌های زندگی روزمره به شمار می‌آیند که در گذر زمان همواره در بستر اندیشه‌ها، باورها و ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی شکل گرفته، در گذار تاریخ دگرگونی یافته‌اند.

 

 

تفریح‌ها و سرگرمی‌های بخش‌های گوناگون یک جامعه، از ویژگی‌های زندگی روزمره به شمار می‌آیند که در گذر زمان همواره در بستر اندیشه‌ها، باورها و ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی شکل گرفته، در گذار تاریخ دگرگونی یافته‌اند. جامعه ایران در یک سده اخیر دگرگونی‌هایی بسیار از سر گذرانده که پیامدها و دستاوردهای آن در بخش‌های گوناگون زندگی روزمره نمایان شده است. گستره سرگرمی‌ها و تفریح‌ها نیز از این مساله برکنار نبوده‌اند. آگاهی از سرگرمی‌های نسل‌های پیشین می‌تواند شناختی کلی از نگرش‌ها و باورهایی به دست دهد که سرگرمی‌ها بر بستر آن‌ها پدید آمده بودند. جلال عبده، دیپلمات ایرانی در دوره پهلوی در کتاب «چهل سال در صحنه؛ خاطرات دکتر جلال عبده»، در روایتی جذاب، سرگرمی‌های رایج روزگار کودکی خود را در واپسین سال‌های روزگار قاجار به تصویر کشیده است «وسائل سرگرمی خاصی برای کودکان فراهم نبود. ... قبل از عید نوروز جشن چهارشنبه‌سوری برپا می‌شد. به این‌ترتیب که مردم بته‌هائی را که روز قبل به معرض فروش گذاشته شده بود خریداری می‌کردند و به فواصل مختلف در کوچه یا حیاط منزل می‌نهادند و آن را آتش می‌زدند و از روی آن می‌پریدند ... در شب چهارشنبه‌سوری در میدان ارگ مراسم مخصوصی برگزار می‌شد. در وسط میدان توپ عظیمی به نام توپ مروارید روی سکوئی قرار داشت ... زن و مرد و دختر و پسر اطراف توپ نامبرده جمع می‌شدند و دختران سعی داشتند از روی لوله توپ بگذرند و به این‌ترتیب بر این باور بودند که بخت آنان باز می‌شود». این خاطره‌نگار سپس به یکی از سنت‌های رایج در آن روزگار اشاره می‌کند که مایه سرگرمی کودکان نیز بوده است «یکی از سرگرمی‌های ما حضور در میدان توپخانه برای تماشای مراسم آتشبازی در شبهای عید بود که خود را سرگرم می‌کردیم. اقسام و انواع فشفشه‌ها به صورت‌های گوناگون با روشنائی خود فضای میدان توپخانه را نورانی می‌کرد. وسائل آتشبازی در قورخانه که بین خیابان ارک و جلیل‌آباد واقع بود، ساخته می‌شد». بخشی دیگر از سرگرمی‌ها، حضور در معرکه‌های خیابانی به شمار می‌آمد «نزدیک منزل ما در محل فعلی موسسه آتش‌نشانی و نزدیک میدان حسن‌آباد، قبرستان قدیمی قرار داشت. شب‌های جمعه معرکه‌گیران، در قسمت جنب خیابان حافظ فعلی، بساط خود را می‌گستردند. بازار لوطی غلامحسین شعبده‌باز معروف، از دیگران گرمتر بود. درویش مرحب که بیش از دو متر قد، ریشی دراز و هیکل جالبی داشت و اشعاری در مدح حضرت علی [ع] با صدای بلند می‌خواند و جلب توجه می‌نمود. مارگیری که مارهای خود را از جعبه‌ای که همراه داشت بیرون می‌آورد و به بازی وامی‌داشت».

منبع: روزنامه شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: