مشرب فقهی و فكری امام خمینی (ره) در گفت‌وگو با عبدالله ناصری

1396/3/16 ۱۰:۱۶

مشرب فقهی و فكری امام خمینی (ره) در گفت‌وگو با عبدالله ناصری

در آستانه بیست و هشتمین سالگرد رحلت رهبر كبیر انقلاب در گفت‌وگو با عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی اصلاح‌طلبان و عضو هیات علمی گروه تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه الزهرا از مشرب فكری و فقهی امام خمینی (ره) پرسیدیم.


فقه كرامتی
تعمیم عدالت و تعمیق اخلاق، رویكرد امام(ره) بود

عاطفه شمس: در آستانه بیست و هشتمین سالگرد رحلت رهبر كبیر انقلاب در گفت‌وگو با عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی اصلاح‌طلبان و عضو هیات علمی گروه تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه الزهرا از مشرب فكری و فقهی امام خمینی (ره) پرسیدیم. ناصری ضمن تقسیم‌بندی‌هایی از فقه در دوران آغاز اسلام و در دوران معاصر، به نوآوری‌های ایشان در حوزه فقه و سیاست پرداخت و ضمن ارایه توضیحاتی درباره وجوه تمایز امام (ره) با سایر فقهای هم‌عصر خود به تاثیر رویكرد فلسفی و عرفانی ایشان بر دیدگاه‌های فقهی ایشان پرداخت. او می‌گوید: رویكرد فلسفی و عرفانی باعث شده كه طبیعتا امام (ره) نگاه كاملا عصری و عقل‌گرایانه و مصلحت‌اندیشانه به مسائل داشته باشد. ضمن اینكه در عین اینكه فقه موروثی و سنتی را مورد توجه قرار می‌داد و به تعبیر خودش به فقه جواهری علاقه داشت اما با تامل فلسفی و عقلانی به حوزه فقه ورود می‌كرد و همیشه تاكید بر ابتكار و نوآوری داشت. به علاوه اینكه یك رویكرد انسان‌گرایانه داشت كه می‌توان از آن به فقه كرامتی یاد كرد. این رویكرد از ایشان یك فقیه ممتاز ساخته بود و معتقد هستم كه اگر امام (ره) زنده بود نظرات بسیار قابل توجه‌تری از آنچه مطرح شد و داشت، در همه حوزه‌ها بیان می‌كرد كه این نظرات حتما می‌توانست سرفصل مطالعات جدیدی برای نسل جدید در مسائل فقهی و حوزوی باشد.
 
 

اگر بخواهیم جریان حوزه را در دوره حضرت امام صورتبندی كنیم این جریان را به لحاظ فكری به چند بخش می‌توان تقسیم كرد؟
ابتدا در خصوص صورت‌بندی ادواری جریان فقهی یا حوزوی از آغاز دوران اسلامی كه متمركز بر مساله فقه بوده است، یك توضیح مقدماتی بدهم. این تقسیم‌بندی، یك تقسیم‌بندی جغرافیایی است. اگر این تقسیم‌بندی را گسترده كنیم؛ از آغاز ظهور اسلام و آغاز تاریخ تشیع و مكتب فقه مدینه و كوفه تا زمان غیبت كبری است و بعد قم و ری، مركز اصلی حوزه و فقاهت می‌شود كه تا قرن پنجم است و بعد بغداد كه با حمله هلاكو از بین می‌رود. بعد از آن مركزیت حوزوی فقه شیعه به حله منتقل می‌شود، بعد جبل عامل است و بعد اصفهان و كربلا و نجف و قم و بعد روندهای دیگری مثل بحرین و سامرا بعضا در این تقسیم‌بندی‌ها جای می‌گیرد كه این منوط به حضور شخصیت‌های بزرگ و تاثیرگذار در تاریخ فقه و نظام فقهی شیعه است.
یك تقسیم‌بندی موضوعی كه شاید بیشتر راهگشا باشد كه اتفاقا می‌خواهم در دوره امام (ره) به آن استناد كنم، تقسیم‌بندی فقه راوی‌گری است كه تا قرن چهارم هجری ادامه دارد و فقط به روایت نگاه می‌كند. فقه حدیثی است كه بدون هیچ رابطه‌ای با اجتهاد و استنباط در قرن چهارم و پنجم هجری فقط نقل حدیث می‌كند البته با تفاوت‌هایی كه با قبلی دارد كه به آن نمی‌پردازم. سوم فقهای اصولی هستند كه با رویكرد اصولی تاریخ فقه را پر و بال می‌دهند مثل مرحوم شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی و در نهایت، مكتب اخباری است كه بحرین و تا حدودی جبل‌ عامل را می‌توان مركز احیای فقه روایی بیان كرد كه بعد مجددا توسط مرحوم وحید بهبهانی با تقویت آن اصول و رویكرد اصولی، فقه احیا می‌شود. این روند تقریبا ادامه پیدا می‌كند و در واقع، تاریخ فقه تشیع را شكل می‌دهد.
 

امام خمینی را بیشتر می‌توان متعلق به كدام یك از این بخش‌ها دانست؟
امروز دو تقسیم‌بندی اساسی كه خیلی نیز در رسانه‌ها یا محافل علمی به آن می‌پردازند، تقسیم‌بندی نجف و قم است كه مصداق آن در حوزه نجف و در دوره معاصر، مرحوم آیت‌الله خویی (ره) است كه از ویژگی‌های ایشان می‌توان تمركز بیشتر بر فقه فردی را بیان كرد، البته به فقه سنتی توجه ویژه‌ای دارد، به علم اصول نیز توجه دارد و به همین دلیل ایشان را به «فیلسوف‌الفقها» تمثیل می‌كنند. مكتب دوم، مكتب قم است كه به عبارتی از موسس حوزه علمیه قم مرحوم حائری گرفته ولی بیشتر با مرحوم آیت‌الله بروجردی (ره) و امام خمینی (ره) توصیف می‌شود كه ویژگی این مكتب یا در واقع، صورتبندی فقهی قم با توجه به تاریخ فقه و سیر تطور احكام، كار خود را در دوره آیت‌الله بروجردی شروع می‌كند، به علم اصول كمتر توجه دارد و البته از ویژگی‌های این است كه به آرای اهل سنت توجه می‌كند اما به‌شدت مخالف این است كه علم اصول را كه مبنای تحول فقهی است خیلی متورم نكند و همین طور به آرای قدمای فقها نیز توجه می‌كند، لذا قول مشهور و قول رایج را مبنا قرار می‌دهد، برخلاف آیت‌الله خویی كه در برخی از نظرات خود قول مشهور را مبنا قرار نمی‌دهد البته نظرات نویی را ابداع می‌كند مثل نظری كه در حوزه خمس دارد اما آن را علنی نمی‌كند به جهت اینكه به تعبیر خود او خلاف قول مشهور است اما استنباطات ایشان بیشتر استنباطات عصری و اصولی است. در همین مكتب قم، امام (ره) نیز چهره شاخص است كه به تعبیر خود ایشان، می‌توان دو جریان سنتی و تاریخی را ذیل حوزه فقه یا فقه پویا دنبال كرد و شاخص را در همین تقسیم‌بندی كه خود امام(ره) در اوایل انقلاب ارایه داد صورت‌بندی كرد. فقه پویا كه امام (ره) مصداق كاملا بارز آن بود به عنصر زمان و مكان در اجتهاد توجه داشت و اینكه سایه این اندیشه فلسفی و عرفانی كه در جای خود جای بحث دارد از امام (ره) فقیهی نوگرا ساخته بود كه هم عقلگرا بود و هم مصالح عامه و مصلحت عمومی را بیشتر دنبال می‌كرد و این صورتبندی را می‌توان در دوره امام (ره) در همان تقسیم‌بندی كه خود ایشان ارایه داده، خلاصه كرد. یعنی اگر بخواهیم یك جمع‌بندی داشته باشیم، آن فقه سنتی كه مبتنی بر آرای پیشینیان بود و فقه پویایی كه خود امام (ره) و برخی از شاگردان او و حتی برخی از هم‌نسلان و هم‌عصران ایشان مثل علامه طباطبایی (ره) و علامه محمدتقی جعفری تا حدود زیادی آن را دنبال می‌كردند. آنها تابع فقه پویا بودند اما آرا و دیدگاه‌های فقهی آنها جز خود امام (ره) به دلیل شخصیت سیاسی‌ای كه داشت و رهبر یك حكومت سیاسی بود، زیاد مورد توجه قرار نمی‌گرفت بلكه از ناحیه سنتی‌ها مورد تخطئه قرار می‌گرفت. حتی برخی از آرای فقهی خود امام(ره) نیز در دوره‌ای كه كاریزمای سیاسی داشت و رهبر یك قدرت و حكومت سیاسی بود بعضا مورد انتقاد قرار می‌گرفت و امام (ره) به خاطر حفظ مصالح عمومی و حفظ وحدت اجتماعی آن هم در دوران آغاز انقلاب و دوران جنگ، كوتاه می‌آمد و خیلی به بسط نظریات فقهی خود نمی‌پرداخت و اجازه نیز نمی‌داد برخی از شاگردان، مثلا در امر موسیقی، خیلی وارد موضوع بشوند و واكاوی كنند زیرا آن نگاه و صورت‌بندی سنتی كماكان غالب بود و تا حدودی نیز این روند هنوز ادامه دارد.
 

 

وجوه متمایز امام از سایر فقهای بزرگ حوزه در عصر خودشان چه بود؟
امام (ره) یك جمله دارد كه سال آخر حیات خود در صحیفه نور نیز آن را بیان كرده است، اینكه زمان و مكان دو عنصر اساسی و تاثیرگذار در مراحل استنباط احكام فقهی هستند. یعنی زمان و مكان یا تاریخ و جغرافیا را كاملا در حوزه فقه وارد می‌كنند و این نخستین گام و موثرترین كاری بود كه شاید در تاریخ فقه تشیع به این صورت آشكار و بیان می‌شد. یكی از كارهایی كه امام (ره) در دوره رهبری و حكومت‌داری خود انجام دادند همان فرمان هشت ماده‌ای معروف است كه اگر به آن توجه كنیم وجه تمایز امام (ره) را می‌توان در این خلاصه كرد كه ایشان در حوزه فقه- به تعبیر من- بسیار انسان‌محور بود و اگر بخواهم تعبیر امروزی به كار ببرم یك رویكرد كاملا اومانیستی داشت و كاملا انسان‌گرایانه بود و در واقع كرامت انسانی را مبنای احكام یا نگرش فقهی خود قرار می‌داد. ضمن اینكه فلسفه یا بنیان فقهی امام (ره) بر همان تعمیم عدالت و تعمیق اخلاق یعنی عمق بخشیدن به اخلاق و گسترش عدالت اجتماعی در جامعه بود. اگر بخواهم در یك كلام آن تعبیر را به كار ببرم، من فقه امام (ره) را كاملا یك نوع فقه كرامتی می‌دانم یعنی كرامت و اصالت انسان، سرلوحه نگرش فقهی ایشان بود و طبیعتا نمونه‌هایی نیز برای آن وجود دارد.
 

 

نوآوری‌های ایشان برای حوزه و فقه را چطور می‌توانیم صورت‌بندی كنیم؟ نوآوری‌هایی كه در فقه سیاسی و سایر بخش‌های فقهی می‌شناسیم.
من یك خاطره نقل می‌كنم كه خوب است به ویژه نسل جوان از طریق رسانه‌ها با این قضیه آشنا شوند و وقتی می‌گویم فقه كرامتی، بدانند كه توجه به بزرگی و اصالت انسان چه جایگاهی نزد امام (ره) داشت. اوایل انقلاب بود در استان فارس، شهرستان استهبانات یكی از عشایر به دادگستری مراجعه كرد و گفت من اكنون 5 فرزند دارم و زمانی با كسی كه به او علاقه داشتم، ازدواج كردم خطبه عقد جاری نكردم؛ در حال حاضر حكم شرعی ازدواج من و فرزندانم چیست؟ قاضی حكم به ابطال این ازدواج و زندگی و حكم سنگسار این فرد را داد. این قضیه به شورای عالی قضایی كشیده شد كه در آن زمان، یك شورای مشورتی در قم داشت كه بسیاری از فقهای مشهور امروز نیز عضو آن بودند. آنها نیز درمورد اینكه با این قاعده فقهی سنتی چه باید بكنند، مردد بودند. بالاخره فردی بدون خواندن خطبه عقد و به صورت عشیر‌گی ازدواج كرده بود، 5 فرزند داشت و دادگاه با اعلام اینكه فرزندان او حلال‌زاده نیستند حكم به ابطال ازدواج و سنگسار داده بود. قضیه به امام (ره) رسید و ایشان حكم داد كه این ازدواج كاملا مشروع است و فرزندان آنها نیز حلال‌زاده هستند. این جریان در آن زمان، بسیار سر و صدا كرد زیرا نظر بدیعی بود و نگاه ایشان در قالب آن رویكرد سنتی كه چه در تاریخ اسلام چه در تشیع و چه در تسنن شكل گرفته بود، قرار نمی‌گرفت بلكه به نظر من به دلیل سلطه رویكرد فلسفی و عقل‌گرایانه‌ای كه داشت و از سوی دیگر كاملا تحت تاثیر رویكرد عرفانی مرحوم ابن عربی بود، نظرات بدیعی را دنبال می‌كرد. نكته دیگری كه در فقه امام (ره) خیلی متمایز بود توجه به حوزه كارشناسی بود. شاید شما به خاطر نداشته باشید اما نسل قدیم به یاد می‌آورد كه تا وقتی كه ماهی اوزون‌برون با این استدلال كه فلس ندارد جزو ماهی‌های حلال نیست اما وقتی امام (ره) نظریه كارشناسی را از سازمان شیلات پرسید و كارشناسان این سازمان اعلام كردند كه این ماهی فلس دارد و ایشان به استناد نظریه كارشناسی كارشناسان شیلات در این حكم تاریخی تغییر داد. در واقع نكته‌ای كه مورد توجه امام بود كه كاملا یك رویكرد ویژه هستی‌شناسی و انسان‌شناسی داشت و طبیعتا كلام وحی و قرآن را مورد توجه قرار می‌داد. این به این معنی نیست كه به فقه سنتی توجهی نداشت، بارها اشاره كرده‌ام كه فقه موروثی یا به تعبیر خود امام (ره) فقه جواهری را اما كاملا با رویكرد عقلی و فلسفی به این مساله نگاه می‌كرد و این تمایزی بود كه از امام (ره) شخصیتی برجسته ساخته بود، به علاوه اینكه چون كاملا عارف و بی‌پیرایه و ساده بود این مشی زندگی و این نوع نگرش به زندگی فردی، طبیعتا در دیدگاه‌های او نیز بسیار اثرگذار بود. همین ویژگی‌ها از ایشان شخصیتی در بین فقها ساخته بود كه با اینكه كاریزما داشت و رهبر یك قدرت و حكومت سیاسی بود اما به خاطر سلطه آن رویكرد سنتی خیلی از دیدگاه‌های نوع‌اندیشانه خود را بیان نكرد و به اعتقاد من، آنها را با خود به جهان باقی به ارمغان برد.
 

 

آشنایی و ممارست امام در فلسفه و عرفان چه تاثیری در آرای فقهی ایشان گذاشته بود؟
اصل قضیه همین است یعنی آنچه امام(ره) را كاملا متمایز می‌كرد آن رویكرد فلسفی و عرفانی بود كه از ایشان چهره‌ای می‌ساخت كه معتقد بود كسی نمی‌تواند، الزاما من تعبیر ماكس وبری آن را به كار می‌برم؛ ماكس وبر تعبیری دارد به نام «متولیان یا مدیران امر تقدیس» یعنی كسی مسوول مقدس یا نامقدس بودن چیزی یا اداره‌كننده امر مقدس نیست. باز از نواندیشان جهان اهل سنت كه امام (ره) نیز به آثار او توجه داشت، شیخ محمد عبده است كه به عنوان یكی از سرسلسله‌های جریان اصلاحی دینی است كه اتفاقا این نوع اصلاح‌گری او در فقه معاصر تشیع و در نواندیشان دینی نیز بسیار موثر واقع شده است. من جمله‌ای را عینا از او می‌خوانم، او می‌گوید: «اگر خلیفه آن اقتدار دینی را ندارد، قاضی یا مفتی یا شیخ‌الاسلام و شیخ می‌گویند اسلام به هیچ یك از آنها كمترین حق سلطه بر اعتقادات و بیان احكام نداده است. هر قدرتی كه دارند عرفی است و شریعت اسلامی آن را تعیین كرده و هیچ یك نمی‌تواند مدعی حق سلطه بر ایمان كسی یا خداپرستی كسی شود یا بر سر راه اندیشه‌ورزی او بایستد». همین نگاهی كه اشاره كردم كه امام (ره) به حوزه كارشناسی یا حوزه مشورتی داشت یا حتی شاید خود حكومت نیز باعث شد كه امام (ره) توجه ویژه‌ای به حوزه اجتماعی كرد. این نگاه فلسفی و عقل‌گرایانه او باعث می‌شد كه ضمن اینكه آن فقه موروثی را مورد توجه قرار می‌داد اما به حوزه اجتهاد یا بازكردن باب آن یا تعبیری كه به كار برد برای اینكه نشان دهد- عین تعبیر امام (ره) است- كه اسلام از پس حل مسائل جامعه برمی‌آید، عنصر زمان و مكان باید در حكم‌شناسی و موضوع‌شناسی مورد توجه قرار گیرد. این به خاطر همان رویكرد كاملا فلسفی بود كه امثال امام (ره) و مرحوم علامه طباطبایی داشتند. البته درباره علامه طباطبایی گفته می‌شد كه حتی با وجود توصیه‌هایی كه استاد ایشان، مرحوم آیت‌الله بروجردی به ایشان كرده بود كه آموزش و فلسفه را كنار بگذار اما اهتمام ویژه‌ای به فلسفه داشت. این رویكرد فلسفی او باعث شد كه در حوزه جایگاهی پیدا نكند و برخی معتقد بودند كه اگر این جفا در حق مرحوم علامه طباطبایی نمی‌شد، ایشان یكی از فقهای برجسته دوران معاصر بود. لذا این رویكرد فلسفی و عرفانی باعث شده كه طبیعتا امام (ره) نگاه كاملا عصری و عقل‌گرایانه و مصلحت اندیشانه به مسائل داشته باشد. ضمن اینكه در عین اینكه فقه موروثی و سنتی را مورد توجه قرار می‌داد و به تعبیر خودش به فقه جواهری علاقه داشت اما با تامل فلسفی و عقلانی به حوزه فقه ورود می‌كرد و همیشه تاكید بر ابتكار و نوآوری داشت، به این جهت كه معتقد بود زمانی كه دیگر پدیده‌ای به نام حكومت اسلامی شكل گرفته باید از این نوع رویكردهای سلفی پیشینیان عبور كرد و گذشت تا بتوان مسائل عصری را برای جامعه مورد توجه قرار داد. به علاوه اینكه همان طور كه گفتم به دلیل تاثیر فوق‌العاده‌ای كه از آرا و اندیشه‌های عرفانی- به تعبیر خود امام(ره) - استاد اعظم محی‌الدین عربی نیز گرفته بود كاملا یك رویكرد انسان‌گرایانه داشت كه از آن به فقه كرامتی یاد كردم. این رویكرد از ایشان یك فقیه ممتاز ساخته بود كه البته من معتقد هستم امام (ره) اگر زنده بود نظرات بسیار قابل توجه‌تری از آنچه مطرح شد و داشت چه در باب موسیقی و چه در نمونه‌هایی كه ذكر كردم و چه در حوزه‌های دیگر بیان می‌كرد كه حتما این نظرات می‌توانست سرفصل مطالعات جدیدی برای نسل جدید در مسائل فقهی و حوزوی باشد.
 

 

فقه بعد از امام خمینی چه ویژگی‌هایی پیدا كرد كه آن را از قبل متمایز می‌كند؟
برای پاسخ به این سوال به یك نكته باید توجه كرد. اینكه ما چه بخواهیم در زمان حیات امام (ره) این موضوع را مطالعه كنیم و در واقع به عقب برگردیم و چه بخواهیم در دوران بعد از ایشان آن را بررسی كنیم، اساس این تحولی كه امروز در دانش و معرفت بشری ایجاد شده و تداخل یا تاثیری كه حوزه‌های علوم انسانی بر یكدیگر گذاشته‌اند و جریان نوگرایانه‌ای كه تحت تاثیر نوآوری‌های جهان غرب در جهان اسلام شكل گرفته كه البته در جهان اهل سنت زودتر شروع شده و زندگی مدرن امروز فناوری‌های نوین و مختصات زندگی جدید، سوالات جدید را برای انسان مسلمان به وجود آورده است. ما از سویی معتقد هستیم كه كلام وحی نسخه‌ای است كه بدون تردید باید به آن مراجعه كرد و هیچ گونه جای تردیدی ندارد، گرچه احادیث و روایات می‌توانند محل ظن و گمان قرار بگیرند. از سوی دیگر، دین اسلام دین خاتمیت است بنابراین، این اجتهاد و رویكرد عقلانی آن به خاطر مختصاتی كه دارد یعنی همزبان ایهام و ایجاز و استعاره‌ای كه زبان وحی دارد و هم محدودیت‌هایی كه ما در نص داریم و هم تنوع جوامع مسلمان، اقتضا می‌كند كه این باب اجتهادی كه ما می‌گوییم وجه تمایز فقه شیعه و فقه اهل سنت است، مورد توجه قرار گیرد كه البته اهل سنت مدت‌ها است كه رویكرد عصری دیگر و یك نوع مصلحت‌اندیشی‌های جدید دارند و به همین جهت توانسته‌اند بسیاری از موضوعات فقهی خود را در جامعه امروز و در عصر جهانی شدن پاسخ دهند. اما متاسفانه این اتفاق در حوزه فقه و جامعه شیعه كمتر رخ داده و از ایران نیز باید آغاز شود. اگر چه زمزمه‌های جدی نیز وجود دارد زیرا ببینید، اسلام اصیل در قرآن خلاصه می‌شود اگرچه من كه سنت را نفی نمی‌كنم اما معتقد هستم كه به طور طبیعی بخشی از آن قابل تردید است. این اسلام تاریخی كه به دست ما رسیده در نگاه غیرسنتی باید بپذیریم كه همه حقیقت را در خود ندارد و سوالات جدیدی كه برای بشر پیش می‌آید باید با عقل به آن پاسخ داد و هرچه انسان بیشتر توسعه پیدا می‌كند این سوالات بیشتر می‌شود و لذا عقل باید بیشتر درگیر شود و این به تعبیر شهید محمد باقر صدر، آن «منطقه الفراغ» وسیع‌تر می‌شود. از سوی دیگر، فهم انسان و همچنین فقیه مسلمان از حقایق دینی ضرورتا یك فهم تاریخی و تاریخ‌مند است و در واقع، این فهم در ظرف زمانی خود متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی خود تبیین شده است. به عبارت ساده‌تر، ممكن است دیدگاه یك فقیه یا حكم شرعی هزارسال پیش الزاما امروز برای خیلی از مسائل زندگی انسان مسلمان شیعه كارساز نباشد. به همین جهت باید با یك رویكرد كاملا عقلانی، فلسفی و در یك رابطه تعامل مستقیم با متن، این قوانین حقوقی و فقهی را مورد توجه قرار داد و پیش برد. چون ما متاسفانه چه در تشیع و چه در تسنن بیشتر به آن جلوه‌های رخ داده در حوزه تاریخ اسلام توجه می‌كنیم، ضمن اینكه آن قابل بحث است و انگیزه‌هایی دارند كه از حوصله این بحث خارج است و من در مصاحبه‌های دیگری گفته‌ام و در آثاری كه نوشته‌ام نیز وجود دارد و قابل دسترسی است. اما واقعیت این است كه امروز ما برای اینكه بتوانیم هر چه بیشتر این ظرفیت اثرساز و اثرگذار جمهوری اسلامی را برای رفع نیازهای مسلمانان ایرانی خود بیشتر عمومیت بخشیم، ناچاریم كه تا حدود زیادی از همان مبانی یعنی رویكرد عقلانی و انسان‌گرایانه و به تعبیر امروزی رویكرد اومانیستی به حوزه فقه تبعیت كنیم كه نهایتا فقه كرامتی امام (ره) می‌ساخت كه مبنا و اصل و اساس كرامت، نیاز و وجود انسان بود و نیازهایی كه باید در هر زمان به آنها پاسخ داده شد. این روند متاسفانه به طور طبیعی، روند كند شده‌ای است یعنی نمی‌توان به جرات و قاطعیت گفت كه امروز این روند، روند قابل قبولی است؛ به خاطر همان سلطه و تسلطی كه فضای فقه سنتی بر حوزه‌های علمیه دارد، به گونه‌ای كه شما می‌بینید كه حتی امروز بدون توجه به محتوای یك پیام بین‌المللی به طور مثال، سند 2030 كه امروز مطرح شده كه توسط بسیاری از علما نه دیده و نه خوانده شد اما فضاسازی‌هایی كه البته انگیزه سیاسی داشت، علیه آن صورت گرفت. اما وقتی شما این پیام 70- 60 صفحه‌ای را می‌خوانید می‌بینید كه هرآنچه درباره آن و در جهت كوبیدن این سند گفته می‌شد اصلا صحت نداشت. ضمن اینكه باید بپذیریم واقعیت‌های عصر جهانی شده اقتضا می‌كند كه ما متناسب این تحولات جهانی، فقه خود را گسترش دهیم. گام اصلی و ضروری آن نیز همان چیزی است كه امام (ره) به آن توجه داشت. من این را از فیلسوف مشهور قرن ششم، ابن رشد اندلسی در كتاب «فصل‌المقال» او ذكر می‌كنم كه می‌گوید: «برای رسیدن به هدفی كه در آن طی طریق می‌كنیم باید سخن پیشینیان را كه این راه را رفته‌اند راهنما بدانیم چه بر آیین ما باشند و چه نباشند». یعنی معرفت اصلی برای قانونگذاری دینی یا همان قانونگذاری فقهی و حقوقی، یك امر انسانی است و الهی نیست بنابراین، باید این را چه در حوزه برداشت از قرآن و چه برداشت از متون حدیثی و روایی مورد توجه قرار دهیم. امروز اداره امور منطبق براقتضائات و نیازهای بشری است و جهان نیز در یك پیوستگی تو در تو قرار گرفته كه بر افكار و نیازها و ضرورت‌های دیگری خیلی تاثیرگذار است و ما نیز جبرا نمی‌توانیم خارج از این دایره جهانی زندگی كنیم زیرا در حال حاضر، انسان یك پدیده جهانی شده و كسی نمی‌تواند حصار خاصی را دور خود بكشد و قواعد خاصی را برای خود تعریف كند. بنابراین، جمهوری اسلامی كه تنها نمونه در جهان امروز است باید متناسب با این فرآیندی كه گفتم و این محتوا و مبانی فكری و عقلانی باید كاملا بتواند آن مقتضیات امروز بشر را به تعبیر امام(ره) رفع كند و با زبان گویا اعلام كند كه اسلام قابلیت اداره جامعه را دارد و بر اساس روح كلی قرآن و جامعیت آن و احادیث صحیح و سنت‌های تاریخی درست، بتواند یك مجموعه قابل پیدا شدن به عنوان یك الگو چه برای جامعه خود و چه برای جامعه جهانی ارایه دهیم. این چیزی بود كه امام (ره) دغدغه آن را داشت اما متاسفانه بعد از ایشان این روند خیلی در ساختار حكومتی ما ادامه پیدا نكرد گرچه كارهای بسیار خوبی چه در حوزه و چه دانشگاه انجام شده و تحت تاثیر آن وزش بسیار سنگین و توفان جریان نواندیشی دینی كه در جهان اسلام شكل گرفته، توانسته ماهیت این اندیشه را تحت تاثیر قرار دهد و در واقع، زمزمه‌های بسیار شنیدنی و پررنگی از جریان نواندیشی دینی را شاهد باشیم. اما در درون ساختار حكومت، متاسفانه هنوز این نتوانسته ظهور و بروز جدی پیدا كند به طوری كه به طور مثال، هنوز درباره ربنای شجریان بحث فقهی می‌كنند كه آیا با بعضی از قواعد فقهی همخوانی دارد یا خیر، در حالی كه- فارغ از اینكه چه انگیزه‌های سیاسی پشت این ماجرا وجود دارد- سال‌ها از رسانه ملی پخش می‌شده است. اما غیر از آن، اصلا امروزه بحث درباره این موارد، بحث‌های حل شده و درك شده‌ای در جامعه جهانی است اما متاسفانه ما در ایران هنوز گرفتار آن هستیم و این روند برای ما ادامه داشت و ادامه دارد و علت آن هم این است كه نیازهای عصری و تفوق مصلحت اجتماعی و مصلحت عامه و كرامت انسانی بر حوزه‌های دیگر كاملا دیده نشده است.

 

منبع: اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: