صادق تبریزی : فقدان نقد هنر گریبان هنرهای تجسمی را گرفته است

1396/2/16 ۰۸:۴۶

صادق تبریزی : فقدان نقد هنر گریبان هنرهای تجسمی را گرفته است

صادق تبریزی از پیشروان مكتب سقاخانه در هنرهای تجسمی ایرانی و از هنرمندان مهم جریان «سقاخانه» شناخته می‌شود. او از سال‌های ۱۳٣٧ آثار خود را در نمایشگاه‌های مختلف به نمایش گذاشته است. آمریكا، سوئد، فرانسه، چك و ‌اسلواكی، ایتالیا، استرالیا، دوبی و... كشورهایی هستند كه آثار او را نمایش داده‌اند. بسیاری از گالری‌دارها و كلكسیونرها تلاش دارند كه تولیدات هنری صادق تبریزی را خرید و فروش كنند. نصرالله‌ افجه‌ای در گفت‌وگویی اعلام كرده بود كه صادق تبریزی نخستین كسی است كه هنر نقاشی‌خط را به‌شكل امروزی و معاصرش ابداع كرد و برای جامعه به‌نمایش گذاشت و در بروز و ظهور آن نقش مهمی ایفا كرد.


حسین رسولی: صادق تبریزی از پیشروان مكتب سقاخانه در هنرهای تجسمی ایرانی و از هنرمندان مهم جریان «سقاخانه» شناخته می‌شود. او از سال‌های ۱۳٣٧ آثار خود را در نمایشگاه‌های مختلف به نمایش گذاشته است. آمریكا، سوئد، فرانسه، چك و ‌اسلواكی، ایتالیا، استرالیا، دوبی و... كشورهایی هستند كه آثار او را نمایش داده‌اند. بسیاری از گالری‌دارها و كلكسیونرها تلاش دارند كه تولیدات هنری صادق تبریزی را خرید و فروش كنند. نصرالله‌ افجه‌ای در گفت‌وگویی اعلام كرده بود كه صادق تبریزی نخستین كسی است كه هنر نقاشی‌خط را به‌شكل امروزی و معاصرش ابداع كرد و برای جامعه به‌نمایش گذاشت و در بروز و ظهور آن نقش مهمی ایفا كرد. بنابراین او اینك از مهم‌ترین هنرمندان معاصر ایران به شمار می‌رود و در حضور جهانی نقاشی‌خط نقش مفیدی داشته است. این روزها رشد روزافزون گالری‌ها و حضور حراج‌های مختلف آثار هنری مانند «حراج تهران» و «حراج كریستیز» در هنر ایران مورد توجه كارشناسان قرار گرفته است. گفته می‌شود بالای ۲۰۰ گالری در شهر تهران فعالیت دارند كه شكل كار آنها و نوع فعالیت‌شان شفاف نیست. با صادق تبریزی این موضوع را در ارتباط گذاشتیم كه در ادامه می‌خوانید.

 

 

در حال حاضر بسیاری از جوانان به سوی هنرهای تجسمی گرایش پیدا كرد‌ه‌اند. آیا بازار این حرفه پاسخگوی نیاز آنها خواهد بود؟

این گرایش بیشتر به خاطر حراجی‌ها بوده و هدف اصلی این جوانان كسب درآمد بوده است. در واقع انتخاب هنر برای ایشان به منزله انتخاب شغل محسوب می‌شود. ارقام بالای فروش برخی آثار نیز در بازارهای بین‌المللی هم برای هر كسی می‌تواند وسوسه‌انگیز باشد. لذا با استفاده از تكنولوژی جدید (دیجیتال پرینت و امكان دستیابی به تازه‌ترین پدیده‌های هنری از طریق اینترنت و تقلید كردن) امكان ساخت اثر را ساده كرده است. از طرف دیگر فقدان نقد هنر و گوش شنوا، همچنین روابط استاد شاگردی و به جای آوردن حق همسایگی آفت‌های دیگری است كه گریبان هنرهای تجسمی كشور را گرفته است. نشانه بارز آنها نمایشگاه دهه فجر امسال است كه با ارایه اثری تقلیدی از یك هنرمند ترك توسط یك نقاش بی‌مایه و مقلد رقم خورد كه در نهایت جایزه طوبای زرین را هم به او اهدا كرده‌اند. فاجعه آنجا به اوج خود رسید كه با برداشتن پرده از این سرقت هنری و رسوایی باز هم مقامات مسوول حاضر به پس گرفتن این جایزه و ابطال مسابقه نشده‌اند. وجود انجمن خوشنویسان نیز آفت دیگری بر سر راه هنرهای تجسمی به شمار می‌رود. به گفته خود مسوولین سالانه ۲۰ هزار خوشنویس در سراسر كشور تولید می‌شوند كه بی‌هدف، بی‌برنامه و بدون نیاز جامعه به خوشنویس؛ سرگردان با آینده‌ای نامعلوم در جامعه رها شده‌اند. این جماعت ناگزیر به سوی بازار هنری روی آورده‌ و با بزرگ نمایی سیاه‌مشق‌های خود در صف هنرمندان خط‌ نقاش درآمده‌اند. لازم به ذكر است كه برای به دست آوردن تبحر در امر خوشنویسی فقط شش ماه زمان لازم است كه خوشنویس به درجه ممتاز نایل شود. بی‌دلیل نیست هم‌اكنون هزاران خوشنویس در مسلك خط نقاش مثل قارچ بر بدنه هنرهای تجسمی كشور روییده‌اند.

 

 

گفته می‌شود كه بیش از ۲۰۰ گالری در سطح شهر تهران فعال هستند كه شكل كار آنها شفاف نیست. نظرتان چیست؟

شكی نیست كه عملكرد این گالری‌ها یكسان نبوده است. تعدادی گالری فعال داریم كه بیشتر آنها در همین سال‌های اخیر تاسیس شده‌ است و كارنامه درخشانی هم دارند. بی‌گمان بازتاب حراجی‌های معتبری مانند «كریستیز» و... جهت معرفی و فروش آثار هنرمندان ایرانی نقش بسزایی داشته‌اند و در ادامه حراج تهران را می‌توان مولود این حراجی‌ها دانست كه با حضورش در این چند دوره خوش درخشیده است. هرگز نمی‌توان كتمان كرد كه نقش این حراجی‌ها در توجه صاحبان سرمایه و موسسات مالی به هنر نقاشی و میل به خرید این آثار بی‌تاثیر بوده است. در واقع این حراجی‌ها بودند كه این باور را در مردم به وجود آوردند كه كالای هنری می‌تواند یك رشته سودمند را در چرخه اقتصادی ایفا كند. اگر به خاطر بیاوریم كه در سال‌های قبل از انقلاب و تا سه دهه بعد نقاش ایرانی مهجور بوده و برای گذران زندگی شغل دیگری داشته است.

 

 

برای رفع این معضل چه راهی هست و چگونه می‌توان جلوی این نابسامانی را گرفت؟

تا زمانی كه مسوولین از هنر درك كافی ندارند و هنر را نمی‌شناسند؛ به تعبیری دیگر نمی‌خواهند كه بشناسند؛ این وضع ادامه دارد. زیرا وقتی بهشت در آثار فرشچیان و ناسا با غلامحسین امیرخانی مقایسه شود؛ انتظار رفع این مشكل آب در هاون كوبیدن است. اما اگر به كاتالوگ‌های گذشته نگاه كنید مشاهده می‌شود كه صدها نقاش پدیدآمده ناپدید شده‌اند. مسلما این وضع ادامه پیدا نخواهد كرد. چنانچه بازار اغلب نقاشانی از این دست از رواج افتاده است. همواره و طی قرون گذشته، هنر پس از گذراندن یك دوره تلاطم در راستای مسیر اصلی خود قرار می‌گیرد. از آنجا كه بار اصلی هنر بر دوش هنرمندان راستین است. هنگامی كه این دوران مانند وزش بادهای موسمی سپری می‌شود نهال دیرپای هنر قد افراشته خواهد شد. اگر به تاریخ بنگریم كشور ما هرچند یك بار صحنه یورش بیگانگان بوده است. اما با گذشت هر یك از این تاخت و تازها هنر این سرزمین در جایگاه خود همچون ستونی استوار ایستاده است.

 

منبع: اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: