1396/1/21 ۰۸:۰۹
از همان روزی که محمدرضا پهلوی بر مسند سلطنت نشست و تا روزی که با انقلاب مردم ایران از قدرت برکنار شد، اتفاقات ریز و درشت فراوانی پیرامون سلطنت او به وقوع پیوست. اتفاقاتی که هر یک از آنها سبب نوشته شدن بسیاری از نوشتههای تاریخ معاصر دوران پهلوی دوم شده است. اما در این میان یکی از مهمترین اتفاقاتی که پیرامون شاه به وقوع پیوست و درباره آن حرفهای ناگفته بسیاری نیز وجود دارد ماجرای ترور پهلوی دوم در فروردین بود.
درباره ترور محمدرضا پهلوی در 21 فروردین 1344 سجاد صداقت: از همان روزی که محمدرضا پهلوی بر مسند سلطنت نشست و تا روزی که با انقلاب مردم ایران از قدرت برکنار شد، اتفاقات ریز و درشت فراوانی پیرامون سلطنت او به وقوع پیوست. اتفاقاتی که هر یک از آنها سبب نوشته شدن بسیاری از نوشتههای تاریخ معاصر دوران پهلوی دوم شده است. اما در این میان یکی از مهمترین اتفاقاتی که پیرامون شاه به وقوع پیوست و درباره آن حرفهای ناگفته بسیاری نیز وجود دارد ماجرای ترور پهلوی دوم در فروردین بود. روزی عجیب در تاریخ معاصر ایران که شاید دیگر نمونهای همچون آن را نتوان مشاهده کرد. پس از آنکه گلولههای ناصر فخرآرایی در 15 بهمن 1327 نتوانست محمدرضا پهلوی را از پای درآورد و او تنها زخمی شد، یک بار دیگر طعم ترور را چشید. اما این بار ماجرای ترور به سادگی اتفاقات ترور اول او نبود؛ چرا که این بار سر و کار شاه و اعضای گارد با فردی در هیات خبرنگار روزنامه پرچم اسلام نبود؛ بلکه فردی به ترور دست زد که خود یکی از اعضای گارد سلطنتی و مصمم بود که به هر طریقی شاه را از پای درآورد.
مردی به نام رضا شمسآبادی با سرکوب قیام 15 خرداد 1342 و تبعید امام خمینی(ره) از ایران، تقریبا تمامی بحرانهای حکومت پهلوی در دهه 30 و سالهای ابتدایی دهه 40 پایان یافته بود و اکنون پهلوی دوم خیال رسیدن به جزیره ثبات را در سر میپروراند. هر چند گذر زمان ثابت کرد که حداقل یک دهه آینده برای حکومت پهلوی دوران آرامتری نسبت به سالهای قبل بود، اما اتفاقات فروردین 1344 ضربهای عمیق به خانواده سلطنتی، دربار، افراد گارد و از همه مهمتر خود محمدرضا شاه وارد کرد. 21 فروردین که از راه رسید یکی از سربازان گارد سلطنتی با شجاعتی عجیب شروع به تیراندازی به شاه و تلاش برای مرگ او کرد. نام سرباز گارد سلطنتی رضا شمسآبادی بود. مردی عجیب که سرنوشت او همچون سالهایی که زندگی کرده در هالهای از ابهام باقی مانده است.
گذشته نامعلوم شاید یکی از ویژگیهای مشابه آنانی که شاه را ترور کردند این بود که با تمام تلاشهای رژیم پهلوی چندان ارتباطی بین آنان و گروهها و حزبهای معروف کشور پیدا نشد. هر چند پس از ترور اول شاه و به بهانه ارتباط فخرآرایی با حزب توده، به شدت با این حزب برخورد شد، اما گذر زمان چندان اطلاعات مشخصی از انگیزههای فخرآرایی به دست نداد. درباره شمسآبادی نیز میتوان به همین مساله اشاره کرد. تلاش برای ارتباط دادن شمسآبادی نیز با گروه خاصی از سوی حکومت تا آنجا ناکام ماند که در نهایت ساواک این حادثه را به گروهی از جوانان تحصیلکرده در اروپا و به طور مشخص در انگلستان ارتباط داد که بر اثر مشاهده شرایط جهانی آن روز مانند مقاومت دلیرانه چریکهای ویتکونگ در برابر ارتش آمریکا، انقلاب کوبا و گسترش جنبشهای چریکی شهری و روستایی در آمریکای لاتین به فکر افتاده بودند که در ایران جنبش چریکی پدید آورند. این گروه به رهبری فردی به نام پرویز نیکخواه شکل گرفته بود که در سالهای بعدی نقشی حیاتی در حکومت پهلوی ایفا کرد. اما با نگاهی به آنچه درباره زندگینامه شمسآبادی منتشر شده نمیتوان چندان دلایل و انگیزههای او را برای ترور شاه به دست آورد. درباره شمسآبادی نوشتهاند در سال 1340 زمانی که علی امینی، نخستوزیر وقت به کاشان رفته بود او شیشه اسیدی به طرف اتومبیل حامل نخستوزیر پرتاب میکند. از سوی دیگر شمسآبادی با حمله به وسیله تخممرغ و سنگ به شعبان جعفری یا همان شعبان بیمخ در کاشان نشان داد که روح ضدسلطنتیاش به این سادگیها آرام نخواهد گرفت. به همین دلیل ساده نیز با آنکه به علت مرگ پدر و بیسرپرستی مادرش سه دوره از خدمت سربازی معاف شده بود، اما با اصرار و کوشش فراوان و بهطور داوطلبانه به سربازی رفت. رفتن به سربازی و نشان دادن شایستگی از خود باعث شد وارد گارد شاهنشاهی شده و برای پاسداری از شاه به کاخ مرمر فرستاده شود. درباره شمسآبادی نوشتهاند که قبل از سوءقصد به محمدرضا پهلوی قصد داشته دوایت آیزنهاور، رئیسجمهور وقت آمریکا و حبیب بورقیبه، رئیسجمهور تونس را در سفر به ایران ترور کند که هر بار به دلایلی این اتفاق نیفتاد.
ترور شاه انگیزه شمسآبادی برای ترور شاه هر چه بود، سبب شد او 21 فروردین 1344 تیرهای خود را به سمت محمدرضا شاه شلیک کند و در این میان حتی دو تن از افسران گارد شاهنشاهی را نیز بکشد. روزنامه اطلاعات درباره این حادثه چنین نوشت: «ساعت 9 صبح روز گذشته هنگامی که اعلیحضرت همایون شاهنشاه به دفتر کار خود در کاخ مرمر نزول اجلال میفرمایند سرباز وظیفهای با تهدید و تیراندازی وارد سرسرای کاخ میشود و بلافاصله توسط دو نفر از مامورین کشته میشود. در این جریان دو مامور شهید و یک باغبان و یک پیشخدمت زخمی میشوند و چون ضارب به قتل رسیده تحقیقات ادامه دارد که روشن شود آیا ضارب عمدا دست به این عمل زده یا جنون آنی بوده است.» گفته شده که شمسآبادی با آنکه گلولههای فراوانی خورده بود اما تا پشت در دفتر شاه در کاخ مرمر نیز رفته و در حالی که محمدرضا پهلوی زیر میز دفتر کار خود پناه گرفته بود، بالاخره شمسآبادی از پا درمیآید. هر چه بود این آخرین سوءقصد به محمدرضا شاه در دوران 37 ساله سلطنتش بود هر چند رضا شمسآبادی در تاریخ معاصر ایران چندان مورد توجه قرار نگرفت.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید