ملی شدن صنعت نفت؛ رهایی وطن از استعمار انگلیس / غلامحسین تکمیل همایون

1395/12/24 ۰۸:۵۸

ملی شدن صنعت نفت؛ رهایی وطن از استعمار انگلیس / غلامحسین تکمیل همایون

شاید برای نسل جوان و حتی سالخوردگان جامعه ایرانی که از دوران حاکمیت مستقیم و سیاه دولت‌های بیگانه بویژه انگلیس و اذناب پلید آن بر شئون مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران تصویر دقیقی در ذهن ندارند

 

شاید برای نسل جوان و حتی سالخوردگان جامعه ایرانی که از دوران حاکمیت مستقیم و سیاه دولت‌های بیگانه بویژه انگلیس و اذناب پلید آن بر شئون مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران تصویر دقیقی در ذهن ندارند یا به سبب مواجهه با مسائل کنونی جامعه، مصائب آن سال‌های سخت را به فراموشی سپرده‌اند، عظمت کار ملی کردن صنعت نفت و خلع ید از یکی از خبیث‌ترین و شرور‌ترین قدرت‌های استعماری تاریخ جهان بر ثروت و قدرت سیاسی کشور ایران، هنوز آنگونه که باید درک نشده و تجربه‌های گرانبهای آن پیکار سترگ به‌عنوان تجربه‌ای گرانبها و راهگشا، اندکی از یاد رفته باشد.

بی تردید آنان که عشقی در دل و اندیشه‌ای در سر دارند و حوادث و رویدادهای گذشته میهن خود را در زمان و مکان خود و بدون پیش داوری و القائات مغرضان و خناسان زمان، با ترازوی عدل و انصاف می‌سنجند، خود می‌دانند که کار سترگ ملی کردن صنعت نفت و اخراج مأموران و جاسوسان انگلیس از ایران، در واقع نهضت بزرگی بود که نه تنها تمامی نهادها و ارکان جامعه ایرانی را از یوغ اجانب و ایادی آنان رها می‌ساخت، بلکه اثرات برون مرزی آن امیدواری بسیاری را در ملت‌های ستمدیده برای رهایی از چنگال جهانخواران به وجود می‌آورد و نظام سلطه را به فروپاشی نزدیک می‌ساخت.

خطر اوج‌گیری نهضت ملی و تهدید منافع استعماری انگلیس در دیگر کشورهای زیر سلطه، دشمنان استقلال و آزادی ایران را بر آن داشت که اختلافات خود را هر چند به طور موقت کنار بگذارند و متحداً علیه نهضت ملی ایران وارد عمل شوند و این آتش برافروخته در ظلمات جهل و بی‌خبری دنیای آن روزگار را هر چه زودتر خاموش سازند. چه به گفته خود محققان و نویسندگان غربی «اقدام دولت مصدق در بیرون راندن شرکت نفت ایران و انگلیس از ایران به سال 1951، انگلیس را تکان داد...»(1) و از همین رو بود که این دولت سراسیمه به تقویت نیروها و پایگاه‌های نظامی خود در کشورهای عربی پرداخت و با تشکیل اتحادیه‌ها و پیمان‌های نظامی سعی کرد تا آمادگی لازم برای مقابله با آثار نهضت ملی شدن صنعت نفت را در دیگر کشورها داشته باشد.

گسترش دامنه نفوذ آرمان‌های نهضت ملی ایران بویژه در کشورهای عربی که با استقبال چشمگیر مردم مصر از سفر دکتر محمد مصدق به آن کشور و کودتای افسران میهن پرست و ملی گرای مصر به رهبری جمال عبدالناصر که چند روز پس از قیام سی تیر در سال 1331 انجام گرفت، آشکارتر شد، نه تنها انگلیس بلکه دیگر قدرت‌های استعماری را نیز در وحشت و اضطراب فرو برده بود.

این اضطراب و درماندگی در سخنان حزن انگیز آنتونی ایدن، نخست‌وزیر وقت انگلیس بخوبی قابل درک بود: «ما را از ایران بیرون کرده بودند، آبادان را از دست داده بودیم، قدرت و نفوذ ما در سراسر شرق میانه سخت متزلزل شده بود. انفجارهای (اتفاقات) مصر، خبر از انقلاب‌های بزرگ آینده می‌داد. می‌بایستی در این باره بیندیشیم که با این اوضاع و احوال چگونه باید روبه رو شد...»(2)

امانوئل شین ول وزیر دفاع دولت انگلیس نیز از پیامدهای ملی شدن نفت ایران چنین اظهار به نگرانی می‌کرد: «اگر به ایران اجازه داده شود که در این باره پیروز گردد، مصر و سایر کشورهای خاورمیانه تشویق خواهند شد از ایران پیروی کنند. اقدام بعدی ممکن است ملی کردن کانال سوئز باشد.»(3) پیش‌بینی وزیر دفاع انگلیس به حقیقت پیوست و به دنبال ملی شدن نفت ایران، عبدالناصر با اخراج انگلیسی‌ها و ملی کردن کانال سوئز که در جریان حفر آن در دوران استعمار انگلیس در منطقه، به قول مشهور بیش از یکصد هزار مصری جان باخته بودند، ضربه دیگری بر نفوذ انگلیسی‌ها وارد ساخت.

جالب توجه اینکه دکتر مصدق با توجه به دید جهانی و متعهد بودن به پشتیبانی از تمامی ملت‌های ستمدیده جهان، در موارد مختلف از جمله در نطق رادیویی خود در ساعت 10 شب سی‌ام خرداد 1330 به هنگام خلع ید از شرکت استعماری نفت انگلیس، وقوع جنبش‌های ضد استعماری را پیش‌بینی کرده بود و می‌دانست راه ملت ایران، سرمشقی برای دیگر ملتها خواهد شد: «من تردید ندارم که شما هموطنان عزیز آن طریق را انتخاب خواهید کرد که با شرافت ایرانیت و با غرور ملی و احساسات وطنی مطابقت دارد. باید یک بار دیگر به دنیایی که چشم دقت به سوی ما دوخته است، نشان دهیم که لیاقت حفظ مواریث گرانبها و پر عظمت نیاکان خود را داریم... آوازه همت و عزم خلل‌ناپذیر شما در گسستن زنجیرهای استعمار اقتصادی به گوش جهانیان رسیده است و خواهد رسید و همه خواهند دانست که روح ایرانی از ماورای تاریخ کهن چندین هزار ساله اش، از نو درخشیدن گرفته و روزهای زبونی و ضعف و ناتوانی را اینک پشت سر گذاشته است. هیچ چیز جز اراده آهنین شما نمی‌توانست این زنجیرهای طاقت فرسا و گران را از میان بردارد...»(4) دکتر مصدق در جای دیگری، امر ملی شدن صنعت نفت و خلع ید کفار از خزائن مملکت اسلامی که وجوب آن از سوی مراجع تقلید و بسیاری از علما مورد تأکید قرار گرفته بود را به‌عنوان فریضه دینی برمی‌شمارد و می‌گوید: «... امروز بیش از هر زمانی به هم نزدیک شده و خواهیم توانست در یک محیط صمیمیت و محبت، به اتفاق آرا به آرزوهای ملت ایران که با فتاوی علمای اعلام نیز فریضه دینی ما فرض شده است، لبیک گفته، ملی شدن صنعت نفت را در سراسر کشور تصویب و برای گذشتن از آخرین مرحله قانونی، تقدیم مجلس شورای ملی کنیم».(5)

قانون ملی شدن صنعت نفت در میان انواع توطئه‌ها و دسیسه‌های آشکار و نهان دشمنان و ضعف و زبونی و خودباختگی رجال سیاسی، درباریان و نمایندگان غالباً دست نشانده مجلس، بالاخره در 25 اسفند ماه 1329 زیر فشار اراده مردم، از تصویب مجلس شورای ملی گذشت و در 29 اسفند 1329 یعنی در آخرین روز و آخرین ساعت‌های سال و برای پیشگیری از هرگونه کارشکنی و تعلل دشمن، رهبری نهضت ملی قانون مذکور را به تصویب مجلس سنا نیز رساند و در واقع ملت ایران نوروز 1330 خورشیدی را با پیروزی بر استعمار انگلیس جشن گرفت و تمام توطئه‌ها را نقش بر آب ساخت و از آن پس روز 29 اسفند نیز در طلیعه نوروز پیروز، به‌عنوان جشن ملی و روز پیروزی ملت تعطیل عمومی اعلام شد.

گرچه دشمن در جلوگیری از تصویب قانون ملی شدن نفت ناکام ماند، اما از فردای آن روز تمام تلاش خود را مصروف ایجاد تشنج، درگیری و مستأصل کردن دولت ملی کرد تا به گفته خودشان مصدق را یک لحظه در پیشبرد برنامه‌های خود که در واقع «ملی کردن تمام مقدورات کشور» بود، آرام نگذارند. حزب توده به‌عنوان ستون پنجم حکومت استالین که در دلالی اعطای امتیاز نفت شمال ایران به «برادر بزرگتر پرولتاریا!» شکست خورده بود(6) همسو و هم جهت با درباریان و مأموران و جاسوسان انگلیس، به صورت عمله جات بی‌مزد و مواجب دشمنان نهضت ملی در آمد و با انواع اتهامات و طرح شعارها و خواسته‌های بی‌جا که حتی به فرض وجود صداقت در ارائه آنها، پذیرش و عمل به آنها را در حد ظرفیت و شرایط سخت و خطرناک آن روزهای پر آشوب نبود، در ناتوان ساختن دولت ملی و اتلاف وقت و توان هزاران جوان ناآگاه و فریب خورده، هر آنچه که در توان داشت انجام می‌داد.(7)

در شرایطی که دولت ملی برای حل مسأله حساس و سرنوشت ساز نفت به آرامش نیاز داشت، عوامل داخلی و خارجی با عنوان‌های فریبکارانه، هر روز فتنه‌ای به پا می‌کردند که انتهای آن کودتا بود. اکنون از فاجعه کودتا 28 مرداد بیش از شصت و سه سال می‌گذرد. در این مدت تحقیق و تفحص درباره نهضت بزرگی که پیروزی آن از 29 اسفند 1329 آغاز شد و به شکست دردناک 28 مرداد 1332 انجامید(8)، ما را در کسب تجربه‌های ارزشمند تاریخی و بکارگیری آنها تا چه حد توانمند و مجرب ساخته است؟ شرح وقایع تاریخی «ذکر مصیبت» نیست؛ تذکاری برای درس آموزی است؛ آیا تاکنون به دور از حب و بغض، تا چه اندازه توانسته‌ایم در بیان حقایق تاریخی به نسل امروز صادقانه عمل کنیم و از انبوه تجربه‌های تلخ و شیرین تاریخی، در جای خود بهره بجوییم؟

پی نوشت‌ها:

1. ناتینگ، آنتونی. ناصر. ترجمه عبدالله گله داری. تهران: امیرکبیر 1353. ص 79

2. ایدن، آنتونی. خاطرات ایدن. ترجمه کاوه دهگان. تهران: فرزانه. 1357. ص 285

3. confidential annex to chiefs of staff. 23 may 1951. DEFE4\43

(به نقل از: نجاتی، سرهنگ غلامرضا. مصدق سال‌های مبارزه و مقاومت. ج 1. تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا. 1377. ص 240)

4. نطق رادیویی دکتر مصدق در 30 خرداد 1330

(به نقل از: انتشارات دکتر مصدق در 1330 شمسی. تهران: پویان. بدون تاریخ. ص 149)

5. مذاکرات کمیسیون نفت. جلسه 16 اسفند 1329

(به نقل از منبع 3. ص 235)

6. احسان طبری، نظریه پرداز حزب بیگانه گرای توده در مخالفت با سیاست موازنه منفی دکتر مصدق که به معنای ندادن امتیاز به قدرت‌های حاکم جهانی بود صراحتاً می‌گوید همان‌طور که انگلیس در جنوب ایران دارای منافعی است، دولت ایران باید منابع نفت شمال را هم به شوروی واگذار کند (!) در این رابطه رجوع کنید به: روزنامه مردم، ارگان حزب توده، آبان ماه 1323

7. برای آگاهی بیشتر در این زمینه نگاه کنید به:

ت (ترکمان)، محمد. تشنجات، درگیری‌های خیابانی و توطئه‌ها در دوران حکومت دکتر مصدق. دفتر اول. تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا. 1359

8. برای آگاهی بیشتر از نقش انگلیس در کودتای 28 مرداد، افزون بر مدارک و اسناد تازه منتشر شده و حتی اعترافات صریح مقامات انگلیسی و امریکایی، نگاه کنید به:

الف. اقبال، اسماعیل. نقش انگلیس در کودتای 28 مرداد 1332. انتشارات روزنامه اطلاعات. تهران: 1375.

ب. روزولت، کرمیت. کودتا در کودتا. تهران: جاما. بدون تاریخ.

ج. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا. روزهای افتخار (لشکرکشی نافرجام انگلیس به ایران در سال 1330) تهران: گفتار 1375.

منبع: روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: