داوری اردکانی:ایدئولوژی نباید جایگزین فلسفه شود

1395/11/18 ۰۷:۳۰

داوری اردکانی:ایدئولوژی نباید جایگزین فلسفه شود

رضا داوری اردکانی که هشتادوسومین سال از عمر خود را پشت‌سر می‌گذارد این روزها بیشترین زمان خود را صرف تحقیقات و نوشتن آثار فلسفی می‌کند. دغدغه‌های او این روزها بیشتر شامل وضع کنونی و آینده ایران و جهان می‌شود. او در مصاحبه اخیر خود به شرح و توضیح تصورات فکری خود پرداخته است و از نسبت خود با فلسفه و از نسبت فلسفه با زندگی و سیاست گفته است.



 

رضا داوری اردکانی که هشتادوسومین سال از عمر خود را پشت‌سر می‌گذارد این روزها بیشترین زمان خود را صرف تحقیقات و نوشتن آثار فلسفی می‌کند. دغدغه‌های او این روزها بیشتر شامل وضع کنونی و آینده ایران و جهان می‌شود. او در مصاحبه اخیر خود به شرح و توضیح تصورات فکری خود پرداخته است و از نسبت خود با فلسفه و از نسبت فلسفه با زندگی و سیاست گفته است.

 نسبت داوری و فلسفه
بنابر توضیحات داوری او در نوجوانی به سوسیالیسم علاقه‌مند بود اما بعد از آن توجه‌اش به جامعه‌شناسی و فلسفه فرانسه و مخصوصا فلسفه برگسون معطوف شد. داوری با گرفتن مدرک لیسانس به این نتیجه می‌رسد که برای یک ایرانی فلسفه غرب خواندن بدون پشتوانه فلسفه اسلامی کار درستی نیست.  داوری با گذر از این مسیر‌ها هم‌اکنون خود را پدیدارشناس می‌داند. این تاثیرها هرچه باشد اکنون راه خود را پدیدارشناسی می‌دانم. چه حرف دیگری بزنم؟ اگر حرفی داشته باشم باید در نوشته‌هایم آمده باشد.
رئیس فرهنگستان علوم پرسش از وجود را مبنای تمام پرسش‌های فلسفی می‌داند و معتقد است ما در نسبتی که با وجود پیدا می‌کنیم موجودات را می‌شناسیم و شیوه زندگی خود را برمی گزینیم. داوری با شرح این مساله به سراغ پرسش‌های خودش می‌رود، پرسشی که نیاکان و قدمای ما را نشانه گرفته است و از چرایی رویکرد آنها به فلسفه یونانی و آنچه از آنها آموخته است سوال می‌کند، اینکه تلقی زمان کنونی از وجود با تلقی پیشینیان چه تفاوت دارد و تفکر در میان ما چه وضع و مقامی دارد.

 نسبت فلسفه و زندگی
یکی دیگر از مباحث مهمی که داوری درباره آن صحبت می‌کند موضوع جایگاه فلسفه در زندگی امروز ماست. داوری معتقد است وجه جدایی فلسفه از زندگی این است که فلسفه ما دیگر تفکر نیست، بلکه علم فلسفه است. فلسفه دو صورت دارد یکی «تفکر فلسفی» و دیگری «علم فلسفه.» فلسفه به‌عنوان علم رسمی، اصول و قواعدی دارد که باید آنها را آموخت و این آموختن شاید از جمله شرایط تفکر باشد. این علم برای اینکه زنده باشد، باید از سرچشمه تفکر مدد بگیرد و اگر از تفکر پیوند ببرد به قواعدی مبدل می‌شود که نسبتی با زندگی ندارد.
همیشه اینکه نسبت فلسفه با زندگی چیست یکی از سوالاتی است که از فضای خارج از فلسفه نسبت به فلسفه وجود داشته است. داوری توضیح می‌دهد که اهالی فلسفه بگویند فلسفه نباید با مسائل روز آمیخته شود و تا حد زندگی روزمره تنزل یابد. این حرف در جای خود موجه و درست است زیرا فلسفه را نباید به کوچه و بازار آورد و تابع حرف کوچه و آرای همگانی کرد. داوری در نهایت معتقد است که فلسفه، غریب و بی‌پناه است اما بی‌اثر و بیهوده نیست، بلکه در نهان، نظام‌بخش زندگی عمومی و راهگشای طرح نظم کوچه و بازار است و این نظم‌بخشی معمولا با خودآگاهی صورت نمی‌گیرد زیرا قواعد فلسفه راهنمای زندگی عملی نیست.

 نسبت فلسفه و ایدئولوژی
یکی دیگر از بحث‌های مهم رئیس فرهنگستان علوم در این گفت‌وگو اشاره او به برداشت‌های اشتباهی است که ممکن است از صحبت‌ها و مصاحبه‌های او شود. از این رو توضیح می‌دهد که باید به نسبت میان ایدئولوژی و فلسفه اندیشید ولی شما خیال می‌کنید این کار آسان است و با صدور دستورالعمل انجام می‌شود. او توضیح می‌دهد که ایدئولوژی ستیز نیست، بلکه معتقد است ایدئولوژی نباید جانشین فلسفه شود. زیرا به زعم او ایدئولوژی دستور العمل سیاست است، نه تفکر سیاسی و تاریخی.

 

منبع: فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: