1395/10/1 ۰۹:۰۹
افتتاحیه گروه جامعهشناسی صلح انجمن جامعهشناسی ایران با سخنرانی الهه كولایی محمدامین قانعیراد، حسین سراجزاده و خلیل میرزایی برگزار شد
افتتاحیه گروه جامعهشناسی صلح انجمن جامعهشناسی ایران با سخنرانی الهه كولایی محمدامین قانعیراد، حسین سراجزاده و خلیل میرزایی برگزار شد عاطفه شمس: نشست افتتاحیه گروه علمی-تخصصی جامعهشناسی صلح انجمن جامعهشناسی ایران با سخنرانی محمدامین قانعی راد رییس پیشین انجمن جامعهشناسی، حسین سراجزاده رییس كنونی انجمن، خلیل میرزایی مدیر گروه جامعهشناسی صلح، محمدجواد حقشناس عضو شورای مركزی حزب اعتماد ملی، الهه كولایی استاد علوم سیاسی، مجتبی مقصودی رییس هیاتمدیره انجمن مطالعات صلح و نعمتالله فاضلی جامعه شناس، طی روزهای اخیر در دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. در بخشی از این مراسم، از قانعی راد، رییس پیشین انجمن جامعهشناسی، به دلیل اینكه در دوره مدیریت خود بنیانهایی را برای ایجاد گروههای مختلف برای مطالعات جامعهشناختی و جلب همكاری استادان، دانشجویان و سایر انجمنها از دانشگاههای مختلف، فراهم كرده و تشكیل این گروه نیز به نوعی مرهون تلاشهای او است، تقدیر به عمل آمد. همچنین قانعیراد در فرصتی كه در اختیار داشت، پیام شهیندخت مولاوردی، معاون رییسجمهور در امور زنان و خانواده را به مناسبت افتتاح این گروه قرائت كرد. در پایان این افتتاحیه، حسن امیدوار، موسس گروه جامعهشناسی صلح نیز دستنوشتهای را برای انتشار در اختیار رسانهها گذاشت كه متن آن در پایان این گزارش آمده است. به دلیل كثرت مباحث مطرح شده در این همایش، لاجرم گزیدهای از این مباحث را در این شماره منتشر كردهایم كه از نظر میگذرد. شناسایی روندهای مهار تعارض/ الهه كولایی - استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران قرنها است كه موضوع صلح و سطوح مختلف بهبود بخشیدن به رابطه انسانها به گونهای كه با آرامش و احترام به حقوق ذاتی و حفظ كرامت انسانها، این ارتباط شكل بگیرد، ذهن بشر را به خود مشغول كرده است. از نفی خشونت، تبعیض و اشكال مختلف بیحرمتی به ذات انسانی، همیشه خیراندیشانی چه از میان پیامبران الهی، چه از میان فلاسفه و چه كسانی كه بهطور مشخص بر مسائل سیاسی متمركز بودهاند، وجود داشته و همواره این دغدغه بوده كه راه جلوگیری از منازعه میان انسانها، ترویج رفتارهای مبتنی بر احترام و در واقع، رعایت حقوق همه انسانها برای اینكه این تعارض مهار شود تا جایی كه از میان برود، چیست و چه ابزاری در این زمینه میتواند موثرتر باشد. در طول تاریخ، نظریههای متعددی ارایه شده و جستوجوی كوتاهی در منابع، نشان میدهد كه صلح و فراهم آوردن شرایط آن، همواره یك دغدغه طولانی مدت در تاریخ روابط بین انسانها چه در سطح جامعه داخلی و چه از ١٦٤٨م. كه نظام وستفالیایی در روابط بینالملل شكل میگیرد - و روابط بین كشورها در یك مسیر نسبتا تعریف شدهتری قرار میگیرد- وجود داشته و پاسخهای مختلفی نیز به علل و عوامل این پرسش كه چرا انسانها به اینگونه رفتارها متوسل میشوند و چرا گروهها و جمعهای متشكل از آحادهای انسانی و بهطور مشخص گروههای سیاسی، به اینگونه رفتارها روی میآورند، وجود داشته است. منطقه ما با یك شرایط بسیار نگرانكننده بهطور مثال در حلب، مواجه است و هر كسی به نحوی با سلاخی كردن انسانها به دنبال منافع خود است. اما چرا با وجود انبوه تلاشها، پیشرفتها و ادبیات بسیار قوی و متنهای بسیار زیبایی كه نگاشته شده، جامعه بشری با چنین وضعیتی رو به رو است. به نظر میرسد ما با یك شكاف بسیار اساسی همچنان بین جریان آرمانگرا در روابط بینالملل و جریانی كه سازههای قدرت را مبنای تحلیل روابط خود قرار میدهد، مواجه هستیم كه همچنان به قوت خود باقی است و با همان استحكامی كه در طول قرون متمادی وجود داشته، امروز نیز با زشتی و با به وجود آوردن یك وضعیت ناهنجار برای جامعه و انسان قرن بیست ویكم، به حیات خود ادامه میدهد. كارآمدی جامعهشناسی در سیاستگذاریهای صلح در كشور ما كه جامعهشناسی و مطالعه جامعه و گروههای انسانی باید از اهمیت و اعتبار ویژهای در سیاستگذاریها برخوردار باشد، به خصوص جامعهای كه بیش از دویست سال است كه علوم به این حوزه راه پیدا نكردهاند و همچنان علم بودن و قابل بهرهبرداری بودن و شناخت ویژگیهای این رشته از علوم در جامعه ما مورد تردیدهای جدی است، این حوزه از مطالعات و این رشته از مباحث میتواند بسیار كارآمدی داشته باشد و در جامعه ما باید بیش از گذشته به آن پرداخته شود. مكاتب متعددی در بیان علل تعارض و شكلگیری ستیزه و منازعه در بین جوامع بشری شكل گرفته است. من میخواهم بحث را روی شرایط موجود متمركز كنم زیرا برخلاف جریانی كه تحول در جامعه جهانی را از مبانی شكل گرفتن قدرت مورد تحلیل قرار میداده است، جریانهایی نیز بسیار پرقدرت، به ویژه در طول دویست سال اخیر این موضوع را از منظر سازوكارهای اقتصادی مورد بررسی قرار دادهاند. بنابراین، امروز ما شاهد نظریههایی هستیم كه ساختارهای اقتصادی را تنشزا میدانند و در واقع، نابرابریهای تولید شده در فرآیند تحركات اقتصادی را عامل این تعارضات معرفی میكنند، چیزی كه در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم تحولات بسیار اساسی را در جهان ایجاد كرد تا جایی كه به شكلگیری نظامهای سیاسی- اقتصادی رقیب و جنگ سرد منجر شد. اما پایان این دوره، یعنی آنچه در پایان اتحاد شوروی مطرح میشود این است كه یك نگاه خاص به نهادسازی بینالمللی توجه و تمركز پیدا میكند، آنچه خود اتحاد شوروی نیز بر آن متمركز میشود كه از طریق نهادسازی در سطح جهان مثل تمركز بر فعالیتهای سازمان ملل، میتوان این منازعات را كنترل كرد. هم در روسیه و هم در امریكای دهه ٨٠ تصور میشد جهان وارد یك محیط و تعاملهای جدید میشود و میتوان با تمركز بر منافع بشری و دغدغههای عمومی نوع بشر، مثل بحثهایی كه امروز نیز خیلی داغ است مثل مسائل زیست محیطی، این جنگ سرد را پایان داد و از طریق سازمانهای بینالمللی منازعات را كنترل كرد. این تصویر بسیار خوشبینانه بود اما در فضای جدید، برخلاف تمام پیشرفتهایی كه جامعه بشری در نهادهای بینالمللی دارد، مشكل نوظهوری مطرح میشود و آن مساله تروریسم است. اینجا دیگر بحث دولتها نیست بلكه كنترل گرههایی است كه به اعتقاد برخی، پاسخی است به نابرابریهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد شده در روند جهانی شدن و تحولاتی كه انقلاب ارتباطات پدید آورده است. بنابراین، برای ما در ایران به خصوص در این منطقهای كه زندگی میكنیم و امواج خشونت و اشكال جدید آن، از همه طرف چه داخلی و چه محیطهای پیرامونی، میتواند زندگی روزمره ما را نیز تحت تاثیر قرار دهد، شناخت این روندها، سازوكارها و این شیوههای جدید بسیار حایز اهمیت است. به نظر میرسد همه تلاشهایی كه در طول دهههای گذشته در سطح جامعه جهانی برای كنترل روابط بین كشورها و منازعات بین آنها صورت گرفته از یازده سپتامبر به بعد، با شكل جدیدی از منازعه در شكل گروههای ستیزهجو رو به رو شده است. این یك فرصت جدید است كه با نگاه جامعهشناسی به روابط بینالملل بیشتر پرداخته شود. نگاهی به تجربه دیگران و به ویژه یك نگاه عمیق، علمی و همهجانبه به آنچه ما را دربرگرفته و منطقهای كه در آن زندگی میكنیم، ضرورت شناخت این سازوكارها و گسترش این نوع رفتارها را برای ما روشن میكند و امید میرود كه بتوانیم آثار این تحولات را بر جامعه خود بهتر مورد مطالعه قرار دهیم. رفع خلأ مفهومی در زمینه مطالعات صلح / محمدامین قانعی راد- عضو هیات علمی مركز تحقیقات سیاست علمی قصد ما از برگزاری چنین مراسمی بیشتر این بود كه شبكه همكاریهای میان رشتهای در اینجا شكل بگیرد و همكاریهایی كه احتمالا میتواند با جامعه مدنی اتفاق بیفتد. همچنین در نهایت، قصد داریم كه این گروه را با انجمن مطالعات صلح ایران پیوند بزنیم. اینجا بیشتر بحث جامعهشناسی صلح است و ما بر آن تاكید زیادی داریم زیرا بعضی از دوستان واژه مطالعات صلح را به كار میبردند با این استدلال كه مگر قرار نیست ما میان رشتهای كار كنیم. بله، اما ما باید اول جای خود را مشخص كنیم و بعد از سایر رشتهها دعوت كنیم تا حرف ما را بشنوند و ما نیز حرف آنها را بشنویم. به اعتقاد من، رشتههای انسانشناسی، مطالعات فرهنگی و رشتههای نزدیك به ما، بحثهایی را در خود دارند كه میتوانند مفید باشند و به ویژه كمك كنند تا خلأ مفهومی را كه در زمینه مطالعات صلح در كشور ما وجود دارد، برطرف كنیم. پیامی را دفتر خانم مولاوردی، معاون رییسجمهور ایران در امور زنان و خانواده، برای این مراسم ارسال كردهاند كه خدمت شما میخوانم. « در عصر حاضر، صلح با چالشهایی از قبیل فقر، گرسنگی، كاهش منابع طبیعی، كمبود آب، نابرابری اجتماعی، بیماریهای نژادپرستی و بیگانه ستیزی رودر رو است كه زمینه ساز انواع درگیریها، منازعات و مخاصمات میشود. این در حالی است كه اهداف توسعه پایدار در تحقق صلح پایدار تاثیرگذار بوده و از سوی دیگر، صلح پایدار شرایط را برای توسعه پایدار مهیا میسازد. بر این اساس، مراتب تشكر و امتنان خود را از تاسیس گروه علمی-تخصصی جامعهشناسی صلح در انجمن جامعهشناسی ایران ابراز میكنم. امید است با شناخت علمی و جامعهشناسی صلح و با توجه به الزامات و مقدمات آن كه امروزه یكی از چالشهای جدی منطقه و جامعه جهانی است و با تلاش و همت اساتید و دانش پژوهان عزیز كشور عزیزمان، جهت كاهش و نفی هر سطحی از خشونت در خانواده و جامعه و ترویج تابآوری فرهنگ صلح و دوستی و مدارا بین اقوام مذاهب، زبانها و گروهها گامهای موثری برداشته شود و طبق آموزههای فرهنگ ایرانی- اسلامیمان، بتوانیم شاهد خودنمایی صلح و تحقق توسعه پایدار و متوازن در جهان و كشور عزیزمان باشیم. در این میان توجه و شناخت نقش زنان كه معماران و آموزگاران اولیه صلح در خانواده و جامعه هستند، حایز اهمیتی دو چندان است. من بحثی را با عنوان «زمینههای فرهنگی گسترش فرهنگ خشونت در ایران با نگاهی تاریخی» آماده كرده بودم كه به نوعی جامعهشناسی تاریخی- فرهنگی صلح است. اما ترجیح میدهم در فرصت باقیمانده حضار را به مشاركت دعوت كنم تا ایدههای خود را در آغاز كار این گروه با ما در میان بگذارند. نكته دیگر اینكه دوستان به من لطف داشتند اما لازم است یادآوری كنم اگر كاری در انجمن انجام شده ناشی از ظرفیت این رشته و این دانش و همچنین اهالی علوم اجتماعی است و من فكر میكنم كه ما هنوز بیش از ١٠،٢٠ درصد ظرفیت علوم اجتماعی در كشور استفاده نكردهایم و هنوز جای كار زیادی دارد و امیدوار هستیم كه فرصتهای بیشتر و بهتری برای ما فراهم شود تا بتوانیم این زمینهها را متحقق كنیم البته در جاهایی این زمینهها را اجبارا تحقق داده و ظرفیتسازی كردیم. بهطور مثال، من در هیات تحریریه یكی از نشریات معروف علوم اجتماعی كشور حضور داشتم و مقالهای با عنوان «جامعهشناسی تغییرات آب و هوایی» به دفتر نشریه رسید. این مقاله توسط اعضای هیات تحریریه رد شد، با این استدلال كه اخیرا هر چیزی را به جامعهشناسی میچسبانند و این یك حركت نمایشی است و معنا ندارد. وقتی این بحثها مطرح شد من آنجا بودم و بهشدت اعتراض كردم و گفتم كه عنوان آخرین كتاب گیدنز «جامعهشناسی تغییرات آب و هوایی» است و در شرایطی كه ما جامعه شناسان نسبت به مسائل محیط زیست كم توجهی كرده و میكنیم، نویسنده این مقاله در این زمینه كار كرده است و ما میخواهیم آن را رد كنیم. بعد از آن نیز ما در انجمن، چهارده نشست با موضوع آب و همچنین یك همایش ملی با عنوان «جامعه، منابع طبیعی، آب و محیط زیست»برگزار كردیم كه بسیار تاثیرگذار بود در حالی كه وزارت نیرو حمایت چندانی از ما نكرد. به هر حال، ما در جامعهشناسی صلح قصد داریم ظرفیت ایجاد كرده و البته ظرفیتهایی كه از گذشته وجود داشتهاند را نیز فعال كنیم و خوشحال هستیم كه این شبكه همكاریهای میان رشتهای و همكاری بین انجمن و جامعه مدنی، به نوعی شكل پیدا كند. صلح به مثابه آرمانی اخلاقی/ حسین سراج زاده- رییس انجمن جامعهشناسی ایران موضوع صلح برای جامعهشناسان از دو جنبه مطرح است. یكی، صلح به عنوان یك موضوع مطالعه علمی كه قرار است به تبیین موضوع جنگ، صلح و ستیزههای گروهی بپردازد و دوم اینكه صلح برای جامعهشناسان یك آرمان انسانی- اخلاقی است و همه میدانیم كه جامعهشناسی از جمله علومی است كه تكوین آن، مبتنی بر نوعی تعهد برای بهبود زندگی اجتماعی است. هم در سنت جامعهشناسی، در كلاسیكها و در جامعهشناسان بنام معاصر و حتی در كشور ما، سنت جامعهشناسی همیشه با دغدغههای روشنفكرانه و تعهد اخلاقی برای حل مشكلات مردم همراه بوده است. در نتیجه، موضوع صلح فقط یك موضوع مطالعه علمی برای شناخت علتها، ریشهها و پیامدهای پدیدههایی مثل جنگ و صلح نیست. صلح یك آرمان اخلاقی است و از این منظر علاقه جامعهشناسی و جامعهشناسان به صلح، مطرح میشود. به این معنی كه میدانیم جنگ همواره منشا بسیاری از مسائل و مشكلات اجتماعی مثل فقر، مهاجرتهای اجباری، ویرانی منابع انسانی و اقتصادی و... بوده و در نتیجه پرهیز از آن و حركت به سمت صلح، همواره باید به عنوان یك ارزش اخلاقی و آرمان باید در نظر گرفته شود. به عنوان یك واقعیت اجتماعی میدانیم و دانش جامعهشناسی نیز این را به ما آموخته كه جامعه از تضادهای متعدد و ستیزها لبریز و مبتنی بر تعارض منافع گروههای مختلف اجتماعی است. تضادهایی كه میتواند منشا ستیزههای ویرانگر باشد. در نتیجه وقتی صحبت از آرمان صلح میشود نباید ساده اندیشانه فكر كنیم. صلح یعنی رفتن به سمتی كه همه بدون هیچ تضاد منافعی با یكدیگر زندگی كنند بلكه جهت مطالعات جامعهشناسی صلح باید به این سمت باشد كه ریشههای واقعی یا ساختاری بروز جنگ یا مبناهای ساختاریای كه میتواند به صلح كمك كند را بشناسد. آن چیزی كه میتواند به عنوان یك آرمان واقعبینانه تلقی شود این است كه تضادهایی كه واقعی، غیرقابل اجتناب و بخشی از ماهیت جامعه است چگونه میتواند به سمتی حركت كند كه به صورت مسالمتآمیز حل و فصل شود. بنابراین، مطالعات جامعهشناسی باید دانش و بصیرت ما را برای فهم زمینههای رسیدن به چنین شرایطی افزایش دهد. نیل به غایت برد- برد به جای تعارض/ خلیل میرزایی- مدیر گروه جامعهشناسی صلح افتادن یك سیب از درخت، باعث كشف قانون گرانش مركزی شد اما افتادن و به خاك و خون كشیده شدن میلیونها انسان، موجب كشف ارزش صلح و گفتوگو نشد. شاید انسانها پی به ارزش انسانیت و صلح بردند اما سود حاصل از جنگ و خونریزی و طمع ثروت و قدرت برآمده از جنگافروزی آنقدر زیاد بوده است كه انسانیت را نیز به قربانگاه برده است. طی تمام دوران زندگی بشری، كشمكشها همواره وجود داشته است اما طی سالهای اخیر، نه تنها این كشمكشها شكل نوینی به خود گرفتهاند بلكه نوینگری و ابزارهای آن، موجب شده است این كشمكشها به جدالهای آسیبزاتری بدل شدهاند و قربانگاههایی آفریده شدند كه قربانیان آن به مراتب بیشتر از آن چیزی بوده است كه تاریخ به خود دیده است و بنابراین، بسیاری از حامیان حقوق بشر و نخبگان انسانیتگرا را دلمشغول خود كرده است. این قاعده در ایران نیز بسیار تشدید شده و از این رو، به مسالهای تبدیل شده است كه پارهای از بشردوستان انسانی و ایرانی، از جمله اعضای گروه جامعهشناسی صلح انجمن جامعهشناسی ایران را به تكاپو انداخته تا شاید بتوانند در راستای پیشگیری، كاهش و احتمالا حذف این فاجعه بشری، گامهایی اساسی را بردارند. جامعهشناسی صلح، به صورت اساسی به مطالعه جامعهشناختی صلح، جنگ و كشمكشهای اجتماعی از جمله استفاده از نظریهها و روشهای جامعهشناختی برای تحلیل تعارضهای گروهی یا درون و بین كشوری، به ویژه خشونت جمعی و ارایه جایگزینهای غیرخشونتآمیز، جهت حل تعارض میپردازد. به این منظور، لازم است از نظریهها و روشهای جامعهشناختی، جهت درك و مطالعه پویشهای تعارضهای جمعی و پیشگیری یا حل و فصل آنها استفاده شود. طی سالهای اخیر، تعارضهای جمعی بین برخی از كشورها و گروهها در حوزههای قومی، سیاسی و مذهبی افزایش چشمگیری یافته و لازم است به صورت جدی به آنها پرداخته شود. در این خصوص باید توجه شود كه چه عواملی موجب تعارض میشود و چگونه میتوان آنها را در راستای یك صلح ماندگار و زندگی مسالمتآمیز حل و فصل كرد. به نظر میرسد آنچه كه بیش از همه بر بروز تعارض و در نتیجه جنگ تاثیر میگذارد، خشونت ساختاری و نظاممندی است كه میتواند برآیندی از ساختار اجتماعی بر مناسبات و روابط اجتماعی متشكل در جمع و انگارهای باشد كه این ساختارها و مناسبات، مبتنی بر آنها شكل گرفته یا توسط آنها پشتیبانی میشود. این قالبها و انگارههای ساختاری و پاداشی كه از طریق تعارض و جنگ حاصل شده، موجب میشود كه یك فرهنگ جنگطلبی شكل بگیرد و تقویت شود كه دامنه آن از تعارضهای درون انسانی تا بین انسانی گسترده شده و موجب درگیریهای مداوم و نظاممند فرد با خود، با دیگران و در قالب گروههای جمعی شود. بنابراین، لازم است انگاره و ساختار خشونت و تعارض خشونتآمیز، جای خود را به انگاره و ساختار صلح و تعارض رقابتی قابل بررسی از طریق یك گفتمان مشاركتی و حل مساله در راستای نیل به یك غایت برد- برد بدهد و انسانیتی تقویت شود كه در ذات خود، حل مساله از راههای صلحآمیز و احترام به حقوق دیگران را فرهنگ كند. گروه جامعهشناسی صلح انجمن جامعهشناسی ایران، در راستای مطالعه و تحلیل تعارضهای خشونت آمیز یا خشونتگرا، ارایه راهحلهایی جهت پیشگیری یا حل و فصل آنها، ماندگاری و تداوم صلح بر اساس ایجاد و تقویت فرهنگ صلح و تاكید بر نقش شهروندی در حل تعارضها و شكلگیری روزمره و به ویژه قالببندی انگاره و ساختاری از روابط و مناسبات صلح محور و در نهایت، تلاش جهت گشتار حل تعارض به انتقال و حذف تعارض شكل گرفته و امیدوار است در این خصوص بتواند از طریق مباحث و سخنرانیهای تخصصی، طراحی و انجام پژوهشهای متناسب و انتشار بروندادهای مناسب و به ویژه رایزنیهای تخصصی با گروههای ذینفوذ یا همسود و در نهایت، طراحی و تحقق فرهنگ صلح، گامهای اساسی بردارد. سهیم شدن در شناخت علمی صلح/ حسن امیدوار- موسس گروه علمی تخصصی صلح دستیابی به صلح، یكی از چالشهای جدی جامعه جهانی در آغاز هزاره سوم است چرا كه به نظر میرسد صلح نبض حیات اجتماعی در دوران جدید است. به همین دلیل، برای ترسیم هندسه صلح ابتدا باید باور آن و سپس دغدغه و نیاز به آن ایجاد شود. دلایل آكادمیك جهت تاسیس گروه علمی-تخصصی جامعهشناسی صلح، حول سهیم شدن در شناخت علمی صلح است: یك) ایفای سهم جامعهشناسی در معرفت پدیده صلح با تاسیس گروه علمی- تخصصی صلح، دو) جستوجوی پاسخهایی برای معمای شكنندگی صلح، ٣) مشاركت در مباحث علمی در راستای استقرار صلح، ٤) رشد و توسعه نظریه اجتماعی صلح، ٥) ایفای نقش در تهیه تئوریهای صلح و شناسایی رابطه قدرت و صلح (جامعهشناسی سیاسی صلح)، ٦) اشاعه و گسترش فرهنگ صلح و ترویج موهبت صلح و زیباییهای صلح (جامعهشناسی دینی صلح)، ٧) انسانشناسی صلح (شناخت عناصر جنگ یا صلح طلبانه در انسان)، ٨) جامعهشناسی فرهنگی صلح (شناخت عناصر فرهنگی موثر برجنگ یا صلح طلبی)، ٩) با تكیه بر خزائن نظریههای جامعهشناختی فهم كاملتری از شناخت پدیدههای جنگ و صلح حاصل شود، ١٠) فهم تعارضهای پنهان اجتماعی جهت تحقق صلح مدنی بین اقوام - مذاهب گروهها - زبانها و در پایان، همانطور كه دور كیم گفته است هدف علوم اجتماعی بهبود امور اجتماعی انسانها است كه امید است گروه علمی تخصص جامعهشناسی صلح نیز به ایفای نقش و سهم خود در این امر مهم نایل شود. جایگاه جامعهشناسی صلح در فضای آكادمیك و روابط بینالملل به همان میزانی كه انسان برتری خود را بر سایر گونههای جانداران و طبیعت اثبات كرده است نقش سلطه گرانه و منهدمكنندهاش نیز نسبت به همنوعانش تحول یافته است. هیچ چیز ترسناكتر از این موضوع نیست كه شاهد هستیم شرایط دهشتناك و محنت بار جنگ، منطقه خاورمیانه و مخصوصا همسایگان ما را در گیر كرده است و ترسناكتر اینكه ثروت و جنگ افزارها در اختیار كشورهایی است كه دارای تفكرات افراطی و تجاوزگرانه هستند. اگر بپذیریم كه تجمیع این همه تسلیحات، غرایز جنگ طلبانه را تشدید میكند و با در نظر گرفتن انبوه منازعات و جنگهای گسترده در منطقه، با بحث انباشتگی بحرانهای مختلف در منطقه خاورمیانه مواجه میشویم، بحث انباشتگی دارای اهمیت است چراكه حالت موجود را تشدید میكند. جنگ و صلح از جمله پدیدههایی هستند كه ریشههایی دارند كه دیده نمیشوند پس دلیل مطالعات جامعهشناختی صلح تلاشی است كه بتوانیم زایدهها و لایههای ظاهری را كنار بزنیم و بتوانیم ریشههای واقعیت اجتماعی آن را مطالعه كنیم. در این فضاها واقعیت اجتماعی پوشیده است و ما واقعیتها را نمیبینیم، چرا واقعیت اجتماعی جنگ و صلح را نمیتوان دید؟ چون واقعیت اجتماعی جنگ، فضایی است كشمكشی كه با لایههایی پوشیده میشوند كه دیده نمیشوند، فضای كشمكش از بحثهای زیمل آغاز میشود و به دنبال آن، در فضای انتقادی دیدگاههای ماركس ادامه مییابد. بنابراین، ما برای شناخت علمی واقعیت اجتماعی پدیده صلح نیازمند تاسیس جامعهشناسی صلح و بهرهمندی از این دانش اجتماعی هستیم تا با مطالعه و شناخت علمی آن و سرمایهگذاری در این حوزه، بهتر به نتیجه برسیم و كار علمی انجام دهیم. صلح منفی طبق نظریههای جدید نیز البته صلح منفی، آبستن جنگ است و تعریف صلح منفی یعنی اینكه صلح با انصاف و عدالت لحاظ نشده باشد. نظریاتی كه ما در جامعهشناسی صلح بیشتر به آن توجه داریم این است كه شرایط طبیعی جامعه جنگ نیست، شرایط طبیعی جامعه صلح است و جنگ را به مثابه یك بیماری و تهاجم در نظر میگیریم كه ما بدون اینكه آسیبی به كل ارگانیسم بزنیم میتوانیم پدیده جنگ را از بین ببریم و از این زاویه پدیده جنگ در حیطه دانش آسیبشناسی اجتماعی قرار میگیرد و در شروع، من لازم میدانم كه توضیحی پیرامون تفاوت مفهوم صلح طلبی و مطالعه علمی پدیده صلح بدهم. بین این دو مفهوم تفاوت عمده وجود دارد. جامعهشناسی صلح با نهضتهای صلح طلب متفاوت است و تفاوت آن در این است كه نهضتهایی كه دنبال صلح طلبی هستند كلا از جهان آرزوها نشأت میگیرند و كاری كه میتوانند انجام دهند نقششان یاریدهنده و تسكیندهنده و تقویتكننده است اما نمیتواند درمانكننده باشد. به همین دلیل، ما به دنبال علم صلح هستیم كه به امید خدا راهاندازی شود. علم صلح كه برگرفته از جهان شناخت است و به دنبال آن هستیم كه چون صلح پدیدهای اجتماعی است و فقط با ابزارهای جامعهشناسی قابل شناخت است را با ابزارهای جامعهشناختی بتوانیم مطالعه كنیم، ریشهها و علل و اشكال و پیامدهای صلح كه باعث جنگ میشود را شناسایی كنیم. همانطور كه دوركیم میگوید جامعهشناسی به دنبال بهبود سرنوشت انسانها است و ما تلاش میكنیم كه بتوانیم با آشكارسازی چهره كریه جنگ و شناخت تاثیرات مخرب آن بر حیات و تمدن جامعه بشری، ریشههای صلح را درهمه جا پراكنده كنیم و آن هم با تقویت فرهنگ صلح، ترویج و اشاعه آن ممكن است. البته صلح مشكلاتی دارد و پیچیدهتر از پدیده جنگ است و همانطور كه گاستون بوتول میفرماید: برای شروع جنگ، اراده یك نفر كافی است و لیكن برای برقراری صلح اراده همگان لازم است. پس این استدلال مبین آن است كه صلح مركز گریز است و برای رسیدن به آن مستلزم پژوهش علمی و شناخت همهجانبه هستیم.
منبع: اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید