دیوان عام و چهل ستون / ابا کوخ – مترجم میترا سرحدی

1395/9/6 ۱۲:۴۰

دیوان عام و چهل ستون / ابا کوخ – مترجم میترا سرحدی

مقاله حاضر، به قلم ابا کوخ، عضو هیئت علمی دپارتمان تاریخ هنر دانشگاه وین و محقق ارشد آکادمی علوم اتریش، دربردارنده تحلیلی از تأثیر سنت پادشاهی و معماری ایرانی بر معماری و هنر گورکانیان هند است. او با رجوع به آثار ادبی و تاریخی آن دوره کوشیده است تا شیوه‌ها و وجوه مختلف این تأثیر‌پذیری را نشان دهند

 بارگاه‌های شرفیابی شاه جهان

مقاله حاضر، به قلم ابا کوخ، عضو هیئت علمی دپارتمان تاریخ هنر دانشگاه وین و محقق ارشد آکادمی علوم اتریش، دربردارنده تحلیلی از تأثیر سنت پادشاهی و معماری ایرانی بر معماری و هنر گورکانیان هند است. او با رجوع به آثار ادبی و تاریخی آن دوره کوشیده است تا شیوه‌ها و وجوه مختلف این تأثیر‌پذیری را نشان دهند.

پس از این که شاه جهان، پنجمین فرمانروای سلسله گورکانیان، در هشتم جمادی الثانی 1037(14 فوریه 1628) بر تخت نشست، فرمانی صادر کرد مبنی بر این که باید در همه قصرهای مستحکم پایتخت‌های امپراتوری گورکانیان به‌خصوص در آگره، لاهور، و بنابر بعضی منابع برهان‌پور، برای او بارگاههای شرفیابیهای عمومی بنا شود.1 ابتدا این بارگاه‌ها از چوب ساخته شد(شکل 9.1)2 تا جایگزین بارگاه چادری کوچکی شود که تا آن موقع به همین منظور مورد استفاده قرار گرفته بود.3 قبل از رمضان 1047ق/ ژانویه 1637، بارگاههای چوبی(ایوان چوبین) به نوبت توسط انواع بزرگتر و دائمیشان، از ماسه سنگ سرخِ سفید شده با پوشش مرمر، جایگزین شد.(شکل9،2 و3).4 بین سال‌های 1049ق و 1058ق یک بارگاه سنگی مشابه در قصر جدید امپراتور در شاه جهان‌آباد(دهلی) بنا گردید.5 ( شکل9. 4).

همه این بارگاه‌ها - و این در مورد صورت‌های اولیه چوبی آن‌ها هم صدق می‌کند- توسط مورخین و شعرای شاه جهان تحت عنوان ایوان دولت‌خانه خاص و عام، یا بارگاه شرفیابی‌های عمومی،6 و ایوان چهل ستون توصیف شده‌اند.

چهل ستون یا ایوان دولتخانه خاص و عام، که امروزه دیوان عام نامیده میشود، نماینده نوع جدیدی از نقشه ساختمان‌های قصر مانند گورکانی‌ها است،7 زیرا آن طور که منابع آگاه به ما میگویند، نزد پیشینیان شاه جهان، بیشتر افرادی که در شرفیابی شرکت می‌کردند بایستی بدون محافظت در برابر نور خورشید و باران در مقابل ایوان دیدار امپراتور یا جهارُکه(jharoka شکل9. 1و5) در حیاط بازِ(صحن خاص و عام) (a در شکل 9. 6) محل شرفیابی بایستند. بر طبق اظهارات، امپراتور به خاطر نجیب زادگان خود  دستور بنا کردن بارگاه‌ها را داد. به علاوه، بارگاه‌ها حفظ مراتب و آداب یک شرفیابی که جنبه‌های مورد عنایت خاص شاه جهان بود را آسان‌تر می‌کرد. طبق فرمان او، زندگی  درباری گورکانیان تابع مراسمی خشک با مرکزیت امپراتور شده بود. برنامه روزانه امپراتور با کوچک ترین جزئیات طرح‌ریزی می‌شد و مجموعه معماری مرتبی هم که مشخصه‌اش یک شکلی و قرینگی بود، با این اعمال رسمی خشک تطبیق داشت. در طی این برنامه روزانه، امپراتور در قصر به صورت آنچه "اولگ گرابر" درباره موقعیتی مشابه یک "شیوه رسمی دوری فزاینده" نامیده است، از یک مکان شرفیابی به دیگری می‌رفت.8

فعالیت‌های رسمی شاه جهان در نوبت‌های های صبح و بعد از ظهر انجام می‌گرفت.9 از آنجایی که فرمان مستبدانه امپراتور مستلزم مراسم تایید، از طریق ظاهر شدن در انظار عموم بود، تاکید خاصی بر شرفیابی‌های عمومی او به دو شکل متداول می‌شد. رایجترین شکل از آن جهارُکه- درشن jharoka- I darshan  یا ایوان دیدار، در دیوار بیرونی قصر قرار داشت. در اینجا، امپراتور هر روز با طلوع خورشید ظاهر می‌شد تا از شرط لازم پادشاهی ایران و هند، مبنی بر در دسترس بودن- دست کم به لحاظ بصری- برای همه زیر دستان،  تبعیت نماید.10 او از ایوان دیدار به سوی عمومی‌ترین شکل شرفیابی در قصر پیش می‌رفت، که در ایوان خاص و عام در صحن خاص و عام انجام می‌شد(a درشکل 9.6). ظاهر شدن در ایوان دیدار فقط یک بار در صبح اتفاق می‌افتاد اما ظاهر شدن در ایوان خاص و عام بعد از ظهر هم تکرار میشد.11شرفیابی عمومی یا بار عام هم جلسه‌ای  دولتی و حضور در آن برای همه دفترداران گورکانی مقیم، چه امیر چه منصب‌دار، اجباری بود. نجیب‌زادگان و ملازمانشان باید با موقعیتی بر اساس مرتبه خود در مقابل ایوان خاص و عام بایستند(شکل 9.1 و 5)12 که از همان جا امپراتور اداره امور ساکنان خانه و امپراتوری(که مانند ادامه گسترده‌خانه به آن پرداخته می شد) و سایر امورات دولتی را انجام می داد.

بارگاه‌های جدید در مقابل دیوار به صورت ایوان بنا می‌شدند و فقط افراد طبقه‌ای خاص یعنی خاصانی که دارای منصبی بالای دویست بودند، به آن دسترسی داشتند. بارگاه‌ها از سه طرف باز بودند و برای اطمینان از محدودیت دسترسی، سه دری که به طور دقیق محافظت میشدند، با یک نرده نقرهای13 محصور می‌گشتند. یک فضای اضافی، با فاصله‌ای دور بارگاه با نرده قرمزی محافظت می‌شد و به افرادی اختصاص داده میشد که دارای منصبی پایین تر از دویست بودند (شکل 9.3).14 بقیه منطقه صحن خاص و عام توسط خدمتکاران و افراد بدون مرتبه مورد استفاده قرار می‌گرفت(a-b شکل 9.6).

دیوان عام علاوه بر مرکزی برای انجام امورات امپراتوری گورکانی، صحنه‌ای برای جشن‌های بزرگ دربار،15  به‌خصوص نوروز و جلوس(سالگرد بر تخت نشستن) هم بود.16 محوطه‌ای هم برای مراسمی مانند بزرگداشت امپراتور در روزهای تولد شمسی و قمری‌اش وجود داشت(جشن وزن شمسی و جشن وزن قمری).17 در زمان برگزاری جشن عروسی یکی از شاهزادگان، گاهی در دیوان عام خلوت اعلام میشد، زیرا در آن مواقع مردان باید دیوان عام را خالی میکردند تا زنان امپراتوری اجازه داشته باشند که از دیوان عام به عنوان بارگاه نمایش استفاده کنند و در آن جهیزیه و هدایای عروسی مرتب و در یک ملاقات عمومی توسط امپراتور به درباریان نشان داده می‌شد.18

بارگاه در برگزاری جشن‌های مذهبی مانند عید هم مورد استفاده قرار می‌گرفت.19 در آنجا امپراتور در روز میلاد(سالروز تولد پیامبر)، برای عالمان و افراد مومن مهمانی ترتیب میداد.20 در طی همه روزهای ماه رمضان، در بارگاه به فقیران مستحق با هزینه امپراتوری افطار داده میشد.21 امپراتور از آن برای پذیرایی از بزرگان و هیئت‌های نمایندگی خارجی هم استفاده میکرد.(شکل 9.1)22 روی هم رفته، دیوان عام، مرکز وقایع دربار و فرمانروایی گورکانیان و محلی بود که قدرت و تجمل گورکان بزرگ در آن به نمایش در می‌آمد.

به‌رغم این واقعیت که بنای بارگاه‌های جدید به این نحو یکی از قوی‌ترین تظاهرات معماری شاه جهان را به تصویر کشید، تاکنون مورد عنایت اندکی از سوی مورخین معماری قرار گرفته و تحقیقات عمدتاً متکی بر منابع متنی23 یا داده‌های باستان‌شناسی24 هستند. به استثنای گوردون سندرسن که نقشه‌ای از بارگاه لاهور را منتشر و سعی کرد از طریق تحقیق متنی برخی از اشکال آن را شرح دهد،25 مساعی اندکی صورت گرفته تا اطلاعات موجود در منابع ادبی وآثار بصری را با آنچه از خود معماری می‌توان به دست آورد، تکمیل کند.26 دلیلی که مورخین درباری برای بنا کردن دیوان‌های عام آورده اند، یعنی محافظت از خاصان امپراتور در برابر ناملایمات آب و هوایی هم به عنوان ارزش اعتباری در نظر گرفته شده است. من با در نظر گرفتن منابع بیشتر، تلاش خواهم کرد تا معلوم کنم که آیا دلیل دیگری برای ساختن این بارگاه‌ها وجود داشت یا خیر، و اگر چنین بود، چگونه آن را در شکلی که به بارگاه‌ها داده می‌شد ابراز کردند.27

کار مهمی که تاکنون توسط محققانی چون نوربخش،28 محمد اشرف حسین،29 و گوردون سندرسن30 درباره بارگاه‌ها انجام گرفته بر اساس شواهد متنی است. همگی آن‌ها توصیفات بزرگ‌ترین مورخین شاه جهان یعنی عبدالحمید لاهوری و محمد صالح کنبو را ترجمه، و به گزارشات شاهدان عینی معاصر اروپایی استناد کردند. این منابع ادبی به ما از کارکردهای مختلف بارگاه‌ها31 و چیزهایی هم در مورد شکل آن‌ها می‌گویند، اما این چیزی نیست که مورد توجه مورخ معماری مدرن قرار بگیرد؛ به عبارت دیگر این که به چه دلیل یک بارگاه جنگل ستون(hypostyle) وارد معماری قصر گورکانیان شد. منابع، جدا از قیاس‌های مدح گونه و شعرهایی که در زمان تکمیل یک بارگاه نوشته می شد، درباره نقشه معماری آن‌ها چیزی برای گفتن ندارند. تعجبی  ندارد، زیرا اظهارنظر مستقیم درباره معنای معماری و در واقع کارهای هنری در کل، زمینه خاصی در آثار نویسندگان گورکانیان نیست. کارهای هنری دوره گورکانیان، توسط معاصران به طور مستقیم شرح داده نشد، و معانی آن‌ها امروزه باید به طرق غیرمستقیم مورد جستجو قرار گیرد. تفاسیر معاصر، معمولاَ به شکل مدح‌های ادبیِ کم و بیش راز‌آلود وجود دارند. مشکل بزرگ در اینجا این است که تشخیص دهیم کدام زمینه و موضوع، فقط تعارف ادبی بوده است و کدام ارتباطی واقعی  با یک کار هنری دارد.

مورخین درباری شاه جهان، با طراحی بارگاه‌ها مانند چهل ستون، سرنخی به دست ما می‌دهند که بدانیم تصویر طرح چطور به ذهن آن‌ها رسید. چهل ستون در شرایط دوره گورکانیان مفهومی جدید است.32 در ایران ‌زمین این عبارت به معنای بارگاه‌هایی با تعداد زیادی، نه لزوماَ چهل عدد، ستون به کار می‌رفت.33 صفویان که همزمان با گورکانیان بر ایران فرمان می‌راندند از آن به این شکل استفاده می‌کردند. صفویان همسایگان دیوار به دیوار گورکانیان بودند و  بزرگ‌ترین رقیب آن‌ها محسوب می‌شدند، و به لحاظ سطح هنری هم خود را  با آن‌ها مقایسه می‌کردند. به این نحو ایران در محور برنامه پیشروی فرمانروایی گورکانیان قرار داشت.  معروف است که جد بزرگ آن‌ها تیمور سعی کرده بود تا موقعیت خود را به عنوان یک سردار لشکر ترک- مغولِ فاتح، در سبک ایرانی- اسلامی حکومت‌داری مستحکم نماید. افراد بعد از او یعنی تیموریان، حتی با شدت بیشتری به سوی فرهنگ فارسی زبانان جهت‌گیری کردند.34 با توجه به  جهت‌گیری گورکانیان به سوی ایران ‌زمین، این فکر به وجود می‌آید که ظهور ناگهانی بارگاه‌های گورکانیان، که با اصطلاح فارسی چهل ستون نامیده شده، را به رواق‌های ستون‌دار یا تالارهای کلاه فرنگی پذیرایی صفوی‌ها ربط دهد، زیرا به لحاظ شکلی و کارکردی به هم مربوط هستند. به‌خصوص به این دلیل این ارتباط را احساس می‌کنیم که اولین نوع چهل ستون شاه جهان- همانند تالارهای صفوی- یک سازه چوبی ستون‌دار با سه طرف باز بود که در مقابل یک دیوار سنگی قرار داشت با جایگاهی برای شاه در مرکز.35

اما مشکل این است که تاکنون نه تاریخ و نه خاستگاه تالارهای صفوی با اطمینان تایید نشده است؛ ظاهراَ این طور به نظر می‌رسد که اولین نمونه یک تالار در اصفهان یعنی آینه خانه، که دیگر وجود ندارد، قبل از 1629 یعنی بعد از ساخت اولین چهل ستون شاه جهان ساخته شده است.36 نزدیک‌ترین همتای چهل ستون شاه جهان به لحاظ نام و کارکرد، یعنی پاویون پذیرایی در قصر اصفهان، به شکل کنونی‌اش مربوط به سال 1647 است(شکل9.7)37. وضعیت چهل ستون‌های صفوی قدیمیتر نامعلوم است. کلاه فرنگی‌ای که اکنون چهل ستون نامیده می‌شود و تمام آن چیزی است که از قصر شاه طهماسب در قزوین باقی مانده(951- 962ق)، دارای  محوری سنگی است که با یک بالکن دو طبقه ستوندار احاطه شده است.38 اما ممکن است که ساختمان- به عنوان تنها باز مانده مجموعه قصر- نام خود را از بارگاهی که امروزه از بین رفته، گرفته باشد.39 چهل ستون قزوین هم احتمالاَ ریشه در نمونه‌های مشابه قدیمی‌تر در قصر شاه طهماسب در تبریز داشت(بازسازی شده در 946ق).40 از این گذشته، ما چهل ستون‌ها را از منابع مربوط به دوره تیموریان می‌شناسیم، اما شکل آن‌ها هم نامشخص است. بهترین چهل ستون دوره تیموریان که اسنادی در موردش وجود دارد، توسط الغ بیگ در نیمه اول قرن پانزدهم در سمرقند ساخته شد و دارای دو طبقه ستون سنگی بود.41 اما در میان مکان‌هایی که در اوایل قرن هفدهم به عنوان چهل ستون شناخته شده‌اند، یکی دارای اهمیت تاریخی خاصی است و از همه چهل ستون‌هایی که تاکنون در موردشان بحث شد، قدیمی‌تر است.  این بنا باید درخصوص بارگاه‌هایش برای مفهوم مبتنی بر فرمانروایی «تحت تاثیر ایران» درحکومت مغول ها بسیار مهم بوده باشد. این بنا پرسپولیس،42 مرکز رسمی و معرف امپراتوری عظیم هخامنشی است که مراسم شاهان پارسی که بر دنیا فرمان می‌راندند، در بارگاه‌های پرستون آن برگزار میشد(شکل9.8).43 اسکندر بزرگ پرسپولیس را ویران کرده بود، اما برای هر فرمانروایی که می‌خواست خود را در مفهوم پارسی پادشاهیِ مقدس شریک بداند، همچنان مکانی باقی ماند که از لحاظ نمادین بسیار خارقالعاده بود.44 در سرزمین پارس، در مورد ساسانیان هم که به طور اتفاقی از منطقه استخر که پرسپولیس در آن واقع است، آمدند، این موضوع صادق بود.45 این سنت توسط فرمانروایان مسلمان ایرانی که با آل بویه(قرن دهم) شروع شد، هم ادامه پیدا کرد. آن‌ها میخواستند قلمرو پادشاهی خود را بهخصوص با توجه به خلیفههای عباسی در بغداد که فرمانروایان معنوی اسلام بودند، برپا کنند.46 پیوند گسست‌ناپذیر میان پرسپولیس با سنت پادشاهی ایرانی- اسلامی از کتیبههای عربی و فارسی شاهزادگان ایرانی که در طی قرون مختلف از پرسپولیس دیدن کردند، مشهود است.47 کتیبه‏های این بازدیدکنندگان سلطنتی بهخصوص بر روی قصر داریوش حک میشدند. آن‌ها دارای متنهای مشابهی هستند و در بعضی مواقع حتی قسمتهایی از متن را از روی یکدیگر کپی کردهاند، که واضح است این کار به منظور تاکید بر جنبه انسجام در رابطه با آن مکان بوده است. موضوع کتیبهها حکایت از گذرا بودن دستاوردهای بشری، به‌خصوص قدرت و سلطنت دنیایی دارد، افکاری که درخور شاهزادگانی محسوب می‌شد که از بناهای تاریخی گذشته دیدن می کردند.48 یک نمونه مربوط به سلطان ابراهیم، فرزند شاهرخ، است که از اقوام گورکانیان و والی بسیار جاه‌طلب تیموریان در فارس بود. او در سال 827ق ابیات زیر را بر روی قصر داریوش بر جا گذاشت:

کـرا دانـی از خسـروان عجــم       ز عهد فریدون و ضحاک و جم

که بر تخت ملکش نیامد زوال؟       ز دسـت حوادث نشـد پایمـال

نه بر باد رفتی سحرگـاه و شـام      سـریـر سلیمـان علیـه الســلام

به آخر ندیدی که از باد رفـت؟       خنـک آنکه با دانش و باد رفت

الا تــا درخــت کـرم پــروری        که بی‌شـک بر کامرانـی خوری

نوشته ابراهیم سلطان ابن شاهرخ در سال 826ق. 49

این ابیات بیانگر آن است که در ایران اسلامی، پرسپولیس نه با پدید آورندگان تاریخی‌اش یعنی هخامنشیان، بلکه با فرمانروایان اسطوره‌ای ایران پیوند داشت؛ به‌خصوص جمشید، آن‌گونه که در اثرحماسی برجسته فردوسی، یعنی شاهنامه، شهرت یافته بودند. در ایران اسلامی پرسپولیس نه تنها به نام چهل ستون یا چهل منار بلکه به نام تخت جمشید هم شناخته می‌شد(و هنوز هم می‌شود). در سنت عربی هم پرسپولیس، تحت  نام استخر در آن نزدیکی، به عنوان مکانی برای سلیمان قلمداد شده است که در قرآن و داستان های اسلامی به عنوان پیغمبر- پادشاه و فرمانروای آرمانی اسلام ظهور می‌کند.50 جغرافی‌دانان عرب سدههای میانه از حدود قرن دهم به بعد مانند استخری، مقدسی، یا مسعودی پرسپولیس را تحت عنوان ملعب(زمین بازی) و به‌خصوص، تحت عنوان مسجد سلیمان توصیف کرده‌اند.51 در عرف فارسی رایج، جمشید و سلیمان در یک نفر ادغام می‌شدند.52 به عنوان مثال دوانی، که در سال 811 ق درباره پرسپولیس می نویسد، نقل می‌کند که آن تحت عنوان چهل ستون شناخته میشود و توسط جمشید که روایتش با سلیمان یکی است، پدید آمد.53

هم سنت پادشاهان ایران باستان و هم سلیمان در مفهوم فرمانروایی گورکانیان نقشی اساسی داشت. این که گورکانیان بزرگ دوست داشتند که مانند خسرو ثانی،54 جمشید ثانی، و مانند سلیمان ثانی معرفی شوند، از طریق مدیحه‌های درباری و همچنین از طریق هنرهایی که برای آن‌ها خلق می‌شد، انتقال مییابد. گورکانیان هم مانند دیگر شاهزادگان مسلمان، به طور خاص علاقهمند بودند که خود را با سلیمان مقایسه نمایند. موضوع پیغمبر- پادشاهی سلیمان از زمان جهانگیر به بعد در بافت قصرهای آن‌ها برجسته شد؛ چیزی که دارای تاثیر ویژهای بود تصویرسازی مربوط به مفهوم سلیمان بر روی تخت پرنده به همراه ملازمانش یعنی پرندگان و ارواح بالدار، فرشتگان یا پریها به شکل انسان و اجنه به شکل حیوانات  بود(شکل 2.4، 18).55 از موضوع سلیمان برای پسر و جانشین او شاه جهان هم استفاده شد.56 موضوع ایران و شاهان ایرانی و سلیمان در مدیحه نوشته شده درباره تکمیل بارگاه‌های شاه جهان بارز است. علاوه بر تلمیحات کلی‌تر لاهوری که «بلندی تا بهشت برکشیده» بارگاه چوبی آگره و جایگزین سنگی اش57 را تحسین می‌کند، و رباعی ابوطالب کلیم، که بسیار نقل شده و در آن ساختمان ستونی بارگاه چوبی آگره به باغی پر از سروهای پر سایه تشبیه شده است،58 این محمد صالح کنبو است که ما را از ساختمان و جایگاههای دقیقی مطلع می‌کند که به بارگاه‌های گورکانیان مربوط بود. کنبو هم بارگاه چوبی آگره و هم بارگاه سنگی دهلی را به صورت بارگاه(ایوان) چهل ستون، دیوانکده عدل و داد، و بارگاه سلیمانی معرفی می‌کند و آن‌ها را به تعداد زیادی از قصرهای افسانه‌ای و تاریخی معروف گذشته، به‌خصوص به ایوان نوشیروان، و بار دیگر به  بارگاه سلیمان ربط می‌دهد.59 چنین قطعاتی نباید همان‌طور که مترجمان متون تاریخی گورکانی گذشته اغلب انجام داده‌اند، به عنوان عملی بیش از حد مداحانه مورد غفلت قرار گیرد. مدیحه‌های درباری، منبعی حیاتی برای درک معنای یک کار هنری گورکانی به ما ارائه میدهد.

اگر به قیاس‌های مداحانه کنبو که به دلیل استفاده مکررشان، به نظر می‌رسد به طور ویژه‌ای به بارگاه‌های شاه جهان ارتباط داشته‌اند، به طور نقادانه نگاه کنیم، بلافاصله تشخیص می‌دهیم که  اشاره به ایوان نوشیروان به سنت ادبی واضحی تعلق دارد که به تلویح درباره "حاکمیت جهانی ِشاه شاهان ساسانی از قصر افسانه ای خود در تیسفون" سخن گفته است.60 در ادبیات عربی و فارسی، ایوان (خسرو) نوشیروان یا طاق کسری، به عنوان ضرب‌المثلی برای اشاره به هر بنای سلطنتی عظیم به کار می‌رفت.61 این اشاره در زمینه بارگاه‌های شاه جهان، ظاهراً به لحاظ اصطلاح‌شناسی دارای اهمیتی مضاعف است زیرا از معنای ایوان به همان صورت که ایرانیان از اصطلاح چهل ستون استفاده می‌کنند، به نفع خود بهره برداری می‌کند.62 ایوان کلمه‌ای است که نویسندگان شاه جهان نه برای یک تالار در بنایی با طاق ضربی و جلوی باز، بلکه برای درک معنای یک ساختمان ستون دار63 در آسیای مرکزی به کار می‌بردند.

اما در مورد بارگاه سلیمان که به دو شکل، هم برای خود بارگاه شاه جهان به کار رفته و هم برای چیزی که بارگاه شاه جهان آن را از جلوه انداخته است، چه می‌توان گفت؟ آیا منظور از آن اشارهای کلی به سلیمان بود، یا معنای مهم دیگری داشت؟ اول این که معنای دقیق بارگاه در معماری ایران عهد مغول چادر ملاقات یا تالار ملاقات است؛64 بر این اساس، تالارهای شاه جهان بارگاه چهل ستون هم نامیده شده‌اند.65 دوم، پیش از بر تخت نشستن شاه جهان در 1038ق، که بعد از آن اولین انواع چوبی بارگاه‌ها ساخته شد، تصویرسازی سلیمان تأثیر شدیدی بر هنرهای دربار گورکانیان گذاشته بود؛ جهانگیر از آن به طور گسترده‌ای در تزئین قصرهایش استفاده نموده بود.66 در نتیجه، در مدح‌های گورکانیان درباره یک ساختمان، هر اشاره‌ای به تصویرسازی سلیمان را باید جدی گرفت، بدین معنی که ممکن است به خوبی به معماری واقعی ربط داشته باشد. این موضوع به‌خصوص در مورد بارگاه‌ها صادق است، زیرا گرد آمدن کشورهای شاه جهان در برابر امپراتور در ایوان خاص و عام می‌توانست تداعیهای قوی «سلیمان» را در میان معاصران برانگیزد. به عنوان مثال  قزوینی آن را مجلسِ دیوانِ سلیمانِ زمان می‌نامد(شکل 9.1)67 این صحیح است اما کنبو بیان نمی‌کند که وقتی بارگاه‌های شاه جهان را بارگاه سلیمانی می‌نامد، یا آن‌ها را با نظر موافق با بارگاه سلیمان مقایسه می‌کند، به طور دقیق چه چیزی در ذهن داشته است. اما درخصوص اطلاق عنوان چهل ستون به تالارها، یعنی نامی که پرسپولیس با آن شناخته می‌شد، مناسب است چنین فرض کنیم که در کلِ رشته قیاس‌های مدیحه‌وار، بارگاه سلیمانی همان مفهومی بود که طرح معماری و نمادین را اعلان می‌کرد. از این‌رو منظور از تالارهای شاه جهانی می‌توانست اشاره‌ای غیرمستقیم و تامل‌برانگیز به مشهورترین و باستانی‌ترین چهل ستون پارسی یعنی بارگاه‌های پرسپولیس68 باشد، که اعتقاد بر این است که توسط سلیمان- جمشید پدید آمده است.69 این ارتباط، با پیوند سنتی پرسپولیس با نوروز70 قوت گرفت؛  به طریقی قابل قیاس چهل ستون‌های شاه جهان در صحن‌های خاص و عام بزرگترین شکوه را در طی جشن‌های سالانه نوروزی دربار گورکانیان کسب کردند.71

پس چگونه گورکانیان توانسته‌اند این اشاره را به لحاظ معماری در طول چنین فاصله زیادی از زمان و مکان بیان کنند؟72 تا قرن هفدهم، مهم‌ترین حقیقت شناخته شده درباره بارگاه‌های بزرگ پرسپولیس این بود که آن‌ها دارای ستون‌های بسیار بودند، یعنی چهل ستون، که از آن‌ها تنها تعداد کمی برقرار ماند(شکل 9.8)73 نشانه‌های اشاره به پرسپولیس با کلمات هم معنی با "پر ستون" در گذشته را می‌توان تا دوران ساسانیان دنبال کرد، که به آن عنوان "صدستون" دادند.74 نویسندگان مسلمان مانند دوانی نقل می‌کنند که "در زمان پادشاهان [گذشته] پارسی" (ملوک عجم) پرسپولیس "هزار ستون" نامیده می‌شد.75 این آخری هزار ستون معروف محمد بن تغلق را به ذهن متبادر می‌کند، که یک تالار وسیع برای ملاقات های عمومی بود با ستون‌های چوبی رنگ‌آمیزی شده که در سال 744ق در قصر او در جهان پناه دهلی ساخته شد؛76 احتمال دارد که این نام پیشتر به‌طور تلویحی نمایانگر پرسپولیس بود و شاه جهان را تحت تاثیر قرار داد.77

در هر صورت، پرسپولیس در قرن هفدهم، همچون نام اصلی‌اش، چهل ستون داشت و این "عنوان عددی"78 تنها اطلاعات هندسی درباره پرسپولیس بود که در اختیار مفهوم‌گرایان گورکانی- وقتی که می‌خواستند به لحاظ معماری به آن مکان مشهور تلویحی داشته باشند- قرار داشت. پس دیوان عام شاه جهان باید مانند تالارهای پرستون پرسپولیس چهل ستون ‌بود، اما چه شکلی باید به آن مفهوم عددی داده می‌شد؟79

هر سه بارگاه دقیقاً از نمای واحدی پیروی می‌کنند، اما اندازه همه آن‌ها یکسان نیست. بزرگ‌ترین تالار از آن آگره است و80 تالارهای لاهور81 و دهلی82 کوچک‌تر و از نظر ابعاد به هم نزدیک‌تر هستند. (شکل 9.9) هر یک از دیوان‌های عام، ساختاری جنگل ستون با سقف مسطح را نشان می‌دهد که بر اساس یک طرح شبکهای بنا شده است. (اشکال9.10 و 11)83 بیست و هفت درگاه که با طاق‌های مقعر جدا شده‌اند(چشمه)، و با قوس‌های چند تکه و ستون‌های دوازده وجهی"شاه جهانیِ" بزرگ جلوه خاصی پیدا کرده‌اند.84 ستون‌ها در قسمت‌های بیرونی جفت جفت هستند  که در گوشه‌ها نمایی چهارگانه به وجود آورده است. بنابر‌این، هر تالار دارای چهل و هشت ستون کامل و دوازده و نیم ستون است. اما اگر هر واحد ستونی به عنوان یک ستون محسوب شود، ما دقیقاً چهل پایه داریم با ده تا در طرف بلندتر و چهار تا در طرف کوتاه تر تالار. از اینجا معلوم می گردد که گورکانیان مراقب بودند که مهم‌ترین اطلاعات هندسی درباره پرسپولیس که در اختیارشان بود، یعنی "عنوان عددی" آن، چهل ستون را  تا حد امکان جدی بگیرند. آن‌ها آن را با عنوان "چهل ستون"85  و نه به معنای پارسی آن "پرستون" تعبیر کردند.86 این نشان می‌دهد که چهل ستون‌های شاه جهان فقط به عنوان نوع گورکانی چهل ستون‌های صفوی و تیموری در نظر گرفته نشد، بلکه مقصود اشاره‌ای مستقیم بود به آنچه طبق آخرین بررسی، می‌توانست به خوبی نمونه اصلی و عام همه، یعنی چهل ستون- پرسپولیس باشد.87  در حالی که تیموریان و صفویها با مسامحه بیشتر و احتمالاً آگاهی کمتری در خصوص یک تالار ستون‌دار به آن اشاره کردند، گورکانیان مشتاق بودند که آنچه را معتبرترین باز آفرینی فرم اصلی میدانستند  ارائه دهند. همانطورکه اغلب اتفاق می‌افتد، اینجا هم حاشیه دقیق‌تر از متن، یا "کاتولیک تر از پاپ" است.

در معماری سده‌های میانه، اعداد جزء عوامل برجسته‌ای بودند که ارتباط بین کپی و اصل را معین می‌کردند. این  نکته‌ای است که توسط کراسیمیر در مطالعه مهم‌اش درباره این موضوع مورد تاکید قرار گرفته است.88 او نشان داد که متفکران سده‌های میانه احساس می‌کردند در ارتباط دادن بناها به یکدیگر تا جایی که بعضی از عناصر برجسته به نظر قابل‌مقایسه برسند، کاملاً محق هستند. علاوه بر اعداد، اغلب تنها نام یک بنا کافی به نظر می‌رسید تا برای ارتباط با نمونه اصلی پیوندی ایجاد نماید. از آن جایی که در مورد چهل ستون- پرسپولیس، نام در واقع یک عدد بود، خود عامل تعیین کننده  نسخهبرداری گورکانیان به شمار می‌رفت.  به هر روی پرسپولیس به دلیل وضعیت ویران شدگی‌اش نمی‌توانست به عنوان الگویی برای سامان دادن به این چهل ستون به کار رود. برای[پیدا کردن] الگوهای ساخت دیوان عام نباید به سرزمین پارس نگاه کرد؛ منبع آن را می‌توان کاملاً جدی‌تر درون خود معماری گورکانی یافت. نمای کلی یک تالار که بر اساس طرحی شبکه‌ای ساخته شده، به‌خصوص آرایش ستون‌های جفتی به دور حاشیه، دقیقاً بارگاه را به تالارهای جنگل ستونِ مربوط به مزارهای دوره جهانگیر مرتبط می کند، مانند مرقد مرمرینِ سفید میرزا عزیزکوکه(شکل9. 12). اما مقبره او به شکل مربع است و هیچ جهت ثابتی ندارد. از سوی دیگر، دیوان عام شاه جهان مستطیل شکلی است که سه راهرو در طول ضلع بلندتر و نه شبستان در طول ضلع کوتاه تر ایجاد می‌کند. این نقشه همتای نزدیکی در مسجدی به نام مسجد پتهر در سرینگار دارد(شکل 9.13)، که گفته می‌شود توسط همسر جهانگیر به نام نورجهان ساخته شده است. انتساب سنتی مسجد به این حامی هنر معماری بر شواهد سبک‌شناسی ناظر به سال 1030ق استوار است. تالار نماز مسجد پتهر به سبک بسیار وسیع‌تری نسبت به تالارهای دیوان عام ساخته شده است، با جرزهای صلیبی شکل به جای ستون‌ها. هردو بنا دارای یک شبستان وسیع‌تر در مرکز هستند که نشانگر جهتی است که تالار باید به آن سو درک شود. در مورد مسجد، این محل به محراب ختم می‌شود و در مورد بارگاه به محل ظاهر شدن امپراتور یا ایوان.

این همانندیها به هیچ وجه تصادفی نیستند: مداحان شاه جهان امپراتور را به عنوان قبله و محراب زیردستانش ستایش می کنند. این هم از ابوطالب کلیم:

همیشه باد درگاهـش ز تعظیـم         چو کعبه قبله‌گاه هفت اقلیم!89

و به طور خاص، گویی برای تصور کردن این بحث، قزوینی امپراتور را در حال بار دادن در دیوان عام با عنوان قبله حاجات، یعنی مکانی که مردم برای به دست آوردن خواستههایشان به آنجا رو می‌آورند، توصیف می‌کند.90

ارتباط نزدیک بین بارگاه و مسجد، در قصر آگره وجود داشت که تنها جایی است که بافت معماری وسیع‌تری از یک دیوان عام شاه جهان به جا مانده و با تکیه بیشتر بر معماری مستحکم شده است. وقتی به نقشه قلعه آگره نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که در تالار بیشتر بر روی شاخه شرقی صحن ملاقات‌های عمومی تاکید شده است(b در شکل 9.6). چیزی که تاکنون مورد بیتوجهی قرار گرفته این است که قسمت مرکزی شاخه غربی صحن- بخشی که درست در نقطه مقابل بارگاه واقع شده- به شکل یک مسجد در آمده بود(c در شکل 9.6). قسمت مرکزی برجسته که به نرمی از سطح شاخه‌های صحن بیرون آمده، نمایانگر سردر مسجد با پنج درگاه قبهدار است که در کنار آن‌ها در دو طرف پله‌هایی قرار می‌گیرند که به طرف بام میروند؛ در وسط، یک محراب است(شکل9.14و 15).91 از آن جایی که شاه جهان در ابتدا هیچ مسجد مستقلی در قصرهایش نداشت(مُتی مسجد قلعه آگره تا اواخر فرمانروایی او ساخته نشده بود؛ شکل9.16 و 17)، به نظر می‌رسد که از صحن ملاقات به عنوان یک صحن مسجد هم استفاده میشده است.92 طاق‌نماهای باریک که صحن خاص و عام را احاطه میکند، به لحاظ شکل و عنوان با صحن مساجد آن دوره مطابقت دارد93 (cf. a در شکل 9.6 و شکل 9.16). این که ایوان بارگاه در شرق و محراب تالار نمازخانه در غرب در یک محور قرار داده شده بودند، از اهمیت خاصی برخوردار است(b و c در شکل9.6). کل نظام[معماری] به لحاظ فرم و محتوا با مفهوم قرینه، که اصل حاکم بر نقشه‌کشی در معماری شاه جهانی بود، هماهنگی داشت. این مفهوم در اینجا باید نشان می داد که ایوان، قبله خود امپراتور به حساب می‌آمد، زیرا که در مقابل قبله مسلمین قرار داشت.94 قبله امپراتوری شرق بود زیرا به فرمانروایی خورشیدی شاه جهانی مربوط میشد؛ ایوان خاص و عام یعنی جایی که امپراتور خود را در آن در مقابل زیر دستانش ظاهر می‌کرد، به عنوان " مطلع خورشید آسمان دولت و خلافت "  تعبیر می‌شد.95

تناظر بین بارگاه و مسجد بسیار قابل توجه است، زیرا شاه جهان از آغاز هیچ مسجد مستقلی در قصرهایش نداشت؛ متی‌مسجد قلعه آگره تا سال‌های53 1647- ساخته نشده بود(شکل9.16 و17). این موضوع که متی‌مسجد به نوعی تعلق دارد که در معماری شاه جهانی مختص مساجدی با اشارات ضمنی ِخاص به امپراتوری بود، در این متن حائز بیشترین اهمیت است زیرا می‌تواند به طور جدی توسط بناهایی مشابه بارگاه، یعنی مسجد پتهر در سریناگار، توصیف شود(شکل9.13). این طرح ابتدا در مسجد امپراتور در اجمیر دیده می‌شود که برای ادای نذر در سال 1038ق، درست پیش از بر تخت نشستن وی بنیان نهاده، و در 1046ق تکمیل شد.96 نقشه این نوع مسجد، مانند نقشه بارگاه‌ها، بر اساس یک سیستم شبکه‌ای درگاه‌ها است. اما، خلاف بارگاه‌ها، شبستان مرکزی این مساجد که به محراب ختم می‌شود، عریض‌تر از شبستان‌هایی که در کنار آن قرار می‌گیرند، نیست. در متی‌مسجد قلعه آگره این طرح بیشتر پیش رفته است؛ به این معنی که شبستان منتهی به محراب توسط تغییری در محور به حداقل رسیده است. محور اصلی در اینجا خطی است که موازی قبله است و نه خط  قائم بر آن. این موضوع از طرز قرارگیری راهروها پیداست. راهروی مرکزی موازی با دیوار قبله که عریض‌تر و علاوه برآن با قرار دادن سه گنبد که در تناوب با  سقف‌های مقعر هستند- مانند بارگاه‌ها- آشکارتر است، به شکلی دیگر به عنوان پوششی برای درگاه ها هم به کار رفته است. در بیرون، این جهت‌گیری با قرار دادن سه گنبد بیرونی در بالای گنبدهای داخلی مشخص‌تر است. از اینجا آشکار می‌شود که مساجد شاه جهانی با دارا بودن اشارات ضمنی خاص به پادشاه، باید بخش بسیار پر بارِ نمادین، یعنی شبستان محراب مرکزی عریض‌تر خود را به بارگاه‌های باشکوه منتقل کنند.

احتمال دارد که در اینجا معماران شاه جهان، ندانسته سنت‌های مربوط به دوره تعیین‌کننده معماری مساجد را تغییر دادند. در شبستان عریض‌تر محراب ِمساجد پیشین اسلامی، مانند مسجد اموی در دمشق(706)، به قسمت مخصوص شاهزاده اهمیت داده شد، و آن را به یک اتاق پادشاهی قصر شبیه نمودند.97 چنین ارتباطات قبلی بین مسجد و بارگاه‌ها نمی‌تواند برای درباریان گورکانی شناخته شده باشد؛ اما آنچه به طور قطع شناخته شده بود، این بود که بارگاه‌های ستون‌دار چهل ستون- پرسپولیس تحت عنوان مسجد سلیمان هم توصیف می‌شدند.98

ادعای شاه جهان مبنی بر بهره‌مندی از سلطه معنوی و سیاسی ممکن نبود که در  معماری بیان آشکارتری داشته باشد. امپراتور گورکانیان، به عنوان وارث پادشاهان ایرانی و سلیمان دوم، در تالار ستون داری بار می‌داد که در آن (مانند یک بت هندو) در یک ایوان ظاهر می‌شد و در تالاری شبیه یک محراب قرار می‌گرفت، تا نشان دهد که او قبله زیر‌دستان و ظل الله است. در آخرین بارگاهش در دهلی، ادعای شاه جهان با دادن شکل یک تخت سلیمانی به ایوان(که به لحاظ فرم در حکم محراب است) همراه با طاقچه‌ای با پرچین‌کاریِ [نوعی منبت‌کاری در معماری شبه قاره هند] پرندگان و شیران به سبک فلورانسی و گورکانی و تصویر اورفئوس در حال مجذوب کردن حیوانات در صدر آن به عنوان نماد عدالت شاه جهان، مورد تاکید قرار گرفته است.(شکل 4.1).99

در نتیجه، می‌توان گفت که بارگاه‌های شاه جهان به طور خاص برای نشان دادن این که ما فقط وقتی می‌توانیم به درک کامل یک کار هنری یا معماری برسیم که نه تنها مستندات متنی را با مستندات باستان‌شناسی مقابله نماییم، بلکه وقتی که یکی را با دیگری ربط دهیم، بسیار مناسب هستد. منابع ادبی را نباید ارزش‌هایی ظاهری قلمداد کرد، بلکه باید آن‌ها را با توجه به مستندات معماری تفسیر نمود؛ از سوی دیگر، تحلیل صوری تنها وقتی می‌تواند نتیجه مطلوبی دهد که اطلاعات فراهم آمده توسط متون را تکمیل نماید. در این مورد خاص، رویکرد انتقادی مورخ هنری در برخورد با معماری اسلامی شبه قاره هند، که به لحاظ عرفی اغلب کمتر از رویکرد های زبان‌شناسان و باستان‌شناسان اختیار شده است، استثنائاً به طور کامل مورد تایید است. این روش‌های مخصوص این رشته، مانند تجزیه و تحلیل صوری و قیاس است که کلیدی برای ارزیابی چهل ستون‌های شاه جهان فراهم می‌نماید. این ساختمان‌ها دوبارهسازی خلاقانه و بدیع تاریخی هستند که مفهوم عددی سربسته‌ای را به منطق هدفمند بنایی که نقشه‌اش به طور بی‌نقصی به عنوان نشان فرمانروایی امپراتور ریخته شده، تبدیل می‌کنند. اما بعد از این همه چه کسی می‌تواند در درجه اول باور کند که بارگاه‌های شاه جهان فقط به عنوان مانعی در برابر نور خورشید و باران ساخته شده بودند؟100

 

مشخصات اصل کتابشناختی این اثر چنین است:

Koch,Ebba,”Diwan-I Amm and Chihil Sutun:The Audience Halls of Shah Jahan”,Mughal Art and Imperial Ideology,Oxford,2001,pp.229-255.

منبع: اطلاعات حکمت و معرفت

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: