«كار فلسفه چيز ديگري است»

1386/8/6 ۰۳:۳۰

«كار فلسفه چيز ديگري است»

گفت‌وگو با منوچهر صانعي دره‌بيدي

گفت‌وگو با منوچهر صانعي دره‌بيدي

به اعتقاد منوچهر صانعي دره‌بيدي، ما همچنان فلسفه را به‌عنوان يك ديسيپلين ديني و به‌عنوان الهيات مي‌فهميم و استادان فلسفه بايد در رفع اين موضوع بكوشند.
اين پژوهشگر فلسفه گفت: يكي از ايرادهايي كه ما الآن داريم، كم و بيش ريشه‌ي تاريخي دارد. از همان ابتدا انديشه‌ي فلسفي در كشور ما با باورهاي ديني درآميخته است. غربي‌ها پس از دكارت، حساب تفكرهاي فلسفي را از باورهاي ديني جدا كردند و مستقل از اعتقادات ديني درباره‌ي مباني طبيعت، رفتار، انسان و مسائل ديگر تفكر مي‌كنند، كه در نتيجه‌ي اين انديشه‌ها، علوم امروزي تأسيس شده‌اند.
او در ادامه يادآور شد: حساب تفكر عقلاني از باورهاي عقيدتي جداست. دين جايگاه و ارزش خود را دارد؛ اما مسأله اين است كه دين و فلسفه داراي دو ديسيپلين جدا هستند و بايد حساب هر كدام را در جاي خودش گذاشت.
اين استاد فلسفه تأكيد كرد: در كشور ما هنوز تا حدود زيادي مرز بين اين دو روشن نشده است و هنوز بسياري از متفكران سنتي‌ ما فكر مي‌كنند كه محصول فلسفه، رستگاري ديني است؛ درحالي‌كه اين‌طور نيست و كار فلسفه چيز ديگري است.
صانعي با اشاره به سنت عميق فكر فلسفي ايران، اذعان كرد: در كشور ما از زمان خلافت عباسي‌ها كه مؤسسه‌اي به نام "بيت‌الحكمة" تأسيس كرده بودند، آثار فلسفي يونان را به زبان عربي ترجمه كرده‌اند. ضمن اين‌كه بزرگان فلسفه‌ي اسلامي ايراني‌اند و با وجود چهره‌هايي چون ابن سينا، فارابي، ابن رشد و ديگران، سنت فكر فلسفي ايران در قالب فلسفه‌ي اسلامي پا گرفت.
او همچنين گفت: در دوران معاصر به‌دليل اين‌كه ما دو، سه قرني از تحولات غرب بي‌اطلاع بوديم، مفهوم فلسفه به‌طور سنتي در كشور ما همان فلسفه‌هاي افلاطون و ارسطو بود، كه چندان از هم تفكيك نشده بود و از سويي با اعتقادات اسلامي در هم آميخته بود؛ همان چيزي كه ما به نام فلسفه‌ي اسلامي مي‌شناسيم. تا اين‌كه بعد از تأسيس دانشگاه تهران و اعزام دانشجوهايي از ايران براي تحصيل فلسفه‌ به غرب و همچنين تأسيس گروه فلسفه‌ي دانشگاه تهران توسط يحيي مهدوي، آرام‌آرام مفهوم فلسفه به معنايي كه در دنيا رايج بود، شناخته شد.
صانعي تلاش‌هاي انجام‌شده‌ي پيش از انقلاب را بسيار كم‌رنگ و ضعيف دانست و افزود: سال 1350 كه دانشجوي گروه فلسفه‌ي دانشگاه تهران بودم، فقط شش دانشجوي فلسفه بودند و از سويي آثار فلسفي دنيا نيز در زبان فارسي بسيار اندك بود و معدود كتا‌ب‌هايي چون "سير حكمت در فلسفه" تأليف فروغي، ترجمه‌ي كتاب "فلسفه"ي برتراند راسل از نجف دريابندري و چند اثر مطرح ديگر به فارسي‌زبان‌ها معرفي شده و بضاعت ما در آن زمان به لحاظ كمي كم‌رنگ بود.
اين پژوهشگر فلسفه در ادامه، انگيزه‌هاي فرهنگي ايجادشده توسط انقلاب اسلامي را از عوامل رونق فلسفه و آثار فلسفي دانست و خاطرنشان كرد: با برطرف شدن محدوديت‌هايي كه در زمان پهلوي بود و همچنين يك احساس نياز دروني و ضرورت توجه به رهيافت‌هاي جديد در حوزه‌ي انديشه و از سويي وجود زمينه‌هاي درك فلسفي براي ما، كارهاي نسبتا خوبي از آثار فلسفي دنيا ترجمه شدند، كه از آن جمله، مي‌توان به آثار دكارت، ارسطو و افلاطون و ديگر انديشمندان اشاره كرد. همچنين هم‌زمان با افزايش فلسفه‌، گروه‌هاي فلسفه نيز گسترش پيدا كردند و علاوه بر دانشگاه تهران، دانشگاه‌هاي ديگر نيز اقدام به راه‌اندازي گروه فلسفه كردند؛ از اين‌رو، به لحاظ كميت نسبت به وضعي كه قبل از انقلاب بود، حجم تأليف و ترجمه‌ي آثار قلمي در حوزه‌ي فلسفه چشم‌گير است.
او در عين حال متذكر شد: اما نسبت به آن‌چه كه در مغرب‌زمين هست، فاصله‌ي زيادي داريم و كارهاي ما بسيار ناقص‌اند و ضرورت دارد در جهت بهبود تفكر فلسفي گام برداريم. درواقع حجم آثار فلسفي آنها در حوزه‌هاي مختلف فلسفه‌ي اخلاق، سياست، زبان و دين چندبرابر آثار تأليفي در حوزه‌هاي علوم پايه چون فيزيك است؛ يعني حجم كار در حوزه‌ي فلسفه بسيار زياد است.
صانعي در ارزيابي وضعيت فلسفه در غرب اذعان كرد: در اين فلسفه، تحول عظيمي بعد از كانت رخ داد و در اين 200 سال اخير در زمينه‌ي آن‌چه كه متافيزيك ناميده مي‌شد، نوعي بي‌رونقي پديد آمد و فلسفه امروزشان بيش‌تر به مباحث محسوس و ملموس پرداخته است. مثلا در حوزه‌ي هنر، غالب مباحث فلسفي، زيبايي‌شناسي هنر را بررسي مي‌كنند و در حوزه‌ي اخلاق و سياست، فلسفه‌ متمركز بر مباني رفتار اجتماعي است و به اين‌كه دموكراسي چيست و مباني دموكراسي چيست، مي‌پردازد. همچنين به مباحثي درباره‌ي آلودگي و تخريبي كه تكنولوژي به وجود آورده است، مي‌پردازد و بسياري از متفكران در انديشه‌ي مهار اين آثار تخريبي تكنولوژي‌اند. كم‌تر خبري از آن مباحث متافيزيكي كه در تفكر سنتي غرب از گذشته بوده، هست.
اين پژوهشگر همچنين با اشاره به افول شكاكيت دوران مدرن تصريح كرد: فلسفه در دوران معاصر با زندگي مردم مخلوط شده و از آن كاخ طلايي خودش بيرون آمده است.
وي شرط لازم را براي رونق و نشاط فكر فلسفي در ايران نيز تحكيم روابط فرهنگي دانست و گفت: با نگاه به تجربه‌ي تاريخي مي‌بينيم اين‌كه ما توانستيم ابن سينا را تربيت كنيم، به‌دليل ارتباط با فلسفه‌ي دنيا بوده و اگر آثار يوناني ترجمه نشده بودند، قطعا كسي چون ابن سينا تربيت نمي‌شد. ضمن اين‌كه ابن سينا خود داراي استعداد فراواني بوده است؛ بنابراين رسانه‌ها بايد اين ارتباطات را تقويت كنند و همچنين مسؤولان و قانون‌گذاران نيز بايد زمينه‌هاي شناخت نحله‌هاي مختلف فكري دنيا را فراهم بياورند. درواقع با جدي گرفتن مسائل ارتباطي، تفكر فلسفي ما شكوفاتر مي‌شود و آثارش در زندگي، اقتصاد، هنر و صنايع بروز خواهد كرد.
اين استاد دانشگاه در پايان گفت: تاريخ انسانيت رو به تكامل و بهبود مي‌رود. وضع انسان به لحاظ اخلاق و ارزش‌هاي انساني رو به بهبود است و كشور ما نيز اكنون نسبت به عقب‌ماندگي خود آگاه شده است و در اين حوزه دانشگاهيان تلاش‌هاي جدي براي تأليف و تبين مباني دارند. به زعم من، وضع ما در سه دهه‌ي آينده بهتر از الآن خواهد بود.


منبع: خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)
نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: