1395/8/18 ۰۷:۲۱
دو دهه مطالعه و تحقیق درباره شناخت رابطه ذهن و مغز ، مرا به سلسله نظریاتی درباره نحوه کارکرد علم در جامعه انسانی رهنمون داشته که در نوشته حاضر ارائه می گردد. شکی نیست که علم حاصل فعالیت آگاهانه ذهن و مغز انسان در طول تاریخ شکل گیری اجتماعات بشری بوده است. بنابر این برای شناخت کارکرد علم ابتدا می بایست نحوه کارکرد آگاهانه ذهن را بشناسیم.
دو دهه مطالعه و تحقیق درباره شناخت رابطه ذهن و مغز ، مرا به سلسله نظریاتی درباره نحوه کارکرد علم در جامعه انسانی رهنمون داشته که در نوشته حاضر ارائه می گردد. شکی نیست که علم حاصل فعالیت آگاهانه ذهن و مغز انسان در طول تاریخ شکل گیری اجتماعات بشری بوده است. بنابر این برای شناخت کارکرد علم ابتدا می بایست نحوه کارکرد آگاهانه ذهن را بشناسیم. علم امروز بر این مهم تاکید دارد که برای آن که انسان بتواند به چنین کارکردآگاهانه ذهن برسد،می باید از مراحلی که در آن انسان مسائل به طریق ناآگاهانه حل می شوند، گذر کند. به عبارتی همواره برای آن که فعالیت آگاهانه میسر گردد، مغز انسان از فرایند پیچیده ای که از کارکرد های ذهنی غیر آگاهانه گذر می کند.
با مطرح شدن یک چنین ادعایی این پرسش پیش می آید که شواهد علمی این نظر کدامند؟ اگر مغز انسان کانون فعالیت های آگاهی و ناآگاهی است. آیا در صورت آسیب دیدن موضعی مغز، در فرایند های فوق تغییرات محسوسی ایجاد میشود که وابستگی بین ذهن و همچنین بین دو فرایند متفاوت فعالیت ذهنی را تایید کند؟ چگونه می توان مدعی شد که فعالیت آگاهانه مغز میدان آزادی انتخاب در ساختار زیستمند بدن انسان را وسعت می دهد؟
گفتگو تابستان 1378 شماره 24
دریافت مقاله
منبع: پرتال جامع علوم انسانی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید