اخلاق، سیاست و حقوق در گفتگو با دکتر جواد حیدری - منیره پنج تنی - بخش دوم

1395/8/16 ۰۹:۳۰

اخلاق، سیاست و حقوق در گفتگو با دکتر جواد حیدری - منیره پنج تنی - بخش دوم

کتاب «برابری و جانبداری»، روایتی از مشروعیت سیاسی ابراز می‌کند که در هر نظریه سیاسی با مبنای اخلاقی باید انگیزه‌های شخصی و غیرشخصی را با یکدیگر سازگار کرد. این سازگاری چگونه رخ می‌دهد و تعریف نیگل از برابری و جانبداری چیست


اشاره: هفته پیش بخش نخست این گفتگو درباره آثار تامس نیگل فیلسوف آمریکایی و استاد فلسفه و حقوق به نقل از ماهنامه «اطلاعات حكمت و معرفت» به چاپ رسید. اینك دنباله سخن:

 

کتاب «برابری و جانبداری»، روایتی از مشروعیت سیاسی ابراز می‌کند که در هر نظریه سیاسی با مبنای اخلاقی باید انگیزه‌های شخصی و غیرشخصی را با یکدیگر سازگار کرد. این سازگاری چگونه رخ می‌دهد و تعریف نیگل از برابری و جانبداری چیست؟

نیگل قائل است که نظریه سیاسی به ربط و نسبت هر فرد با خودش می‌پردازد؛ زیرا هر فرد هم دارای نظرگاه فردی و خاص است که او در اینجا به دنبال جانبداری خودش است، و هم دارای نظرگاه بی‌طرفانه‌ و جمعی که دراینجا به ‌دنبال برابری هستیم؛ بنابراین همیشه در ظرف زندگی سیاسی، باید میان این دو نظرگاه رابطه درستی برقرار کرد. نیگل از اینجا نتیجه می‌گیرد که مسأله اساسی فلسفه سیاسی این نیست که چه نهادهای اجتماعیی هم دارای توجیه اخلاقی‌اند و هم می‌توانند تعارض میان فرد و جامعه را رفع کنند، بلکه این است که چه نهادهای اجتماعی می‌توانند این امکان را برای هر یک از ما فراهم آورند که بتوانیم در درون خودمان، آن دو نظرگاه را با هم آشتی دهیم.

وی بر آن است كه ما به نهادهایی سیاسی نیازمندیم كه به ما كمك كند تا بتوانیم انگیزش‌های دوگانه خود را در هم ادغام كنیم و رشد دهیم؛ یعنی نه انگیزش‌های خودخواهانه خود را تعطیل كنیم و نه انگیزش‌های نوعدوستانه را، بلكه این دو را با هم آشتی دهیم و اتحاد بخشیم. شكل عمومی راه‌حل این است كه تقسیم كاری اخلاقی میان افراد و نهادها انجام دهیم. به حكم این تقسیم كار، نهادهای اجتماعی‌ای كه ما در آن مشاركت داریم، این امكان را برایمان فراهم می‌آورند كه بر اساس انگیزه‌هایی بی‌طرفانه و برابری‌طلبانه خود عمل كنیم و این امر، به‌ نوبه خود، این امكان را در اختیار ما می‌گذارد كه در خارج از نقشهای اجتماعی، بر اساس انگیزه‌های شخصی خود عمل كنیم.

نیگل معتقد است با توجه به دوگانگی اولیه‌ انگیزه‌ها، امكان ایجاد و رشد‌دادن به نهادهای اجتماعی با این ویژگی نیست؛ از این رو در مجموع، چون مجذوب آرمان اجتماعی كاملاً برابری‌طلب است و برای به‌ رسمیت ‌شناخته‌شدن و مقبول‌ واقع‌شدنش دوگانگی نظرگاه‌ها شرط لازم است؛ اما برای تحققش دوگانگی نظرگاه‌ها ظاهراً موانع عظیمی ایجاد می‌كند، هنوز نتوانسته دریابد كه این آرمان اجتماعی را در درون نظام اجتماعی تجسم بخشد كه از لحاظ اخلاقی و روان‌شناختی قابل‌قبول باش

 

آیا نیگل روشی برای استدلال سیاسی ارائه می‌کند؟

بله، به عقیده او باید شیوه‌هایی بیابیم که نه فقط درباره مسائل سیاسی با یکدیگر نزاع نکنیم، بلکه باید درباره این مسائل از منظر اصول عمیق‌تر اخلاق شخصی و سیاسیی بحث کنیم که همه می‌توانیم به آنها احترام بگذاریم. او دو اصل مهم را که برگرفته از دو منظر عینی و ذهنی است، برای حل و فصل مناقشات مطرح می‌کند: 1ـ تمام انسان‌ها ارزش برابر دارند (اصل ارزش‌های ذاتی؛ یعنی زندگی هر انسانی ارزش عینی دارد)،

2ـ هر کس مسئول اداره زندگی شخصی خود است. برای اطلاع از مواضع سیاسی مشخص‌تر می‌توان به کتاب «آیا دموکراسی در اینجا ممکن است» اثر رونالد دورکین رجوع کرد. دورکین به صورت جالبی این دو اصل را که در نگاه اول بسیار کلی و انتزاعی می‌رسد، برای حل و فصل مناقشات مهم سیاسی به کار می‌برد.

به‌رغم اینکه نیگل روشی برای استدلال سیاسی پیشنهاد می‌کند، اما می‌پذیرد که آنها به صورت چشمگیری ناکارآمدند. وقتی که منافع بسیار مهمی در کار باشد، بسیار دشوار است که عقیده‌ای را با استدلالات، فارغ از اینکه چقدر محکم باشند، تغییر داد؛ آن هم استدلالاتی که به ضوابط اخلاقی، انسانیت، شفقت، یا انصاف توسل می‌جویند.

 

کتاب «اینها همه یعنی چه؟» درآمدی کوتاه به فلسفه است و شاید برای اکثر افرادی که می‌خواهند با فلسفه آشنا شوند، مفید باشد. روایت این فیلسوف اخلاق از اصلی‌ترین مفاهیم فلسفی چه تفاوتی با فیلسوفانی دارد که حوزه تخصص‌شان اخلاق نیست؟ آیا گرایش‌های فکری و دغدغه‌های مؤلف در کتاب آشکار است؟

نیگل قائل به آن است که فلسفه نمی‌تواند حرف ایجابی بزند و وظیفه‌اش فقط سلبی است؛ لذا به‌ جای ارائه راه‌حلی برای مسأله‌ای خاص‌، می‌کوشد تا ماهیت آن را تبیین كند و توضیح دهد که چرا دستیابی به یك راه‌حل اینقدر دشوار است. از این لحاظ به باور منتقدان، نیگل همیشه درخشان‌ترین تقریر را از مسائل عمده فلسفه به دست می‌دهد. به عقیده او ممکن است پاره‌ای از مسائل فلسفی هیچ راه‌حلی نداشته باشند و این سخن در باب عمیق‌ترین و قدیمی‌ترین مسائل فلسفی صادق است. این مسائل به ما محدودیت‌های فهم‌مان را نشان می‌دهند. در نتیجه بصیرتی که می‌توانیم از این کتاب به دست آوریم، حفظ فهم عمیق از مسائل است به جای اینکه از آنها دست برداریم.

 

اهمیت آشنایی با اندیشه نیگل برای جامعه ما چیست؟

هـ نیگل رویکرد جامعی به فلسفه دارد و تقریباً در تمام شاخه‌های اصلی فلسفه صاحب‌نظر است و خط سیر فکری‌اش را می‌شود چنین ترسیم کرد: مابعدالطبیعه، معرفت‌شناسی، فلسفه ذهن، فلسفه‌ اخلاق، فلسفه سیاسی، اقتصاد. با ردگیری این سیر می‌توان از نظراتی که در مابعدالطبیعه گفته می‌شود، به لوازم آن در اقتصاد رسید. این خط فکری هم‌ برای دانشجویان و استادان فلسفه که درگیر مباحث انتزاعی‌‌اند جذاب است (چون با پیگری آن می‌توانند به نتایج محسوس و ملموس آن مباحث انتزاعی وقوف پیدا کنند)، و هم برای دانشجویان و استادان علم سیاست و علم اقتصاد که درگیر مباحث محسوس و ملموس هستند جذاب باشد، چون با پیگیری این خط فکری در جهت عکس آن می‌توانند به عمیق‌ترین مبانی نظری مباحث خود نایل آیند. پس مزیت اول نیگل جامعیت اوست.

2ـ نیگل تحلیل قرص و محکمی از مسائل اصلی فلسفه مطرح می‌کند، و نشان می‌دهد که چگونه آن مسائل اصلی فلسفه عمدتاً از قابلیت ما برای اتخاذ دو چشم‌انداز مهم عینی (objective) و ذهنی (subjective) ناشی می‌شود. نظرگاه عینی ما را از نظرگاه ذهنی (یعنی از نظرگاه فردی، نظرگاه اجتماع، ملت، و گونه‌مان) جدا می‌کند. مزیت دوم نیگل روش نزدیک شدن او به مسائل فلسفی است.

3ـ نیگل از معدود فیلسوفانی است که در طول پنجاه سال فلسفه‌ورزی خود قریب به هشتاد مقاله فقط در بررسی و نقد آرا و نظرات فلاسفه و متفکران دیگر منتشر کرده است. این نقدها هم خوانندگان را از مهمترین نظریات بدیل و رقیب خود نیگل باخبر و مطلع می‌کند و هم یک دوره آموزش روش نقد آرا و نظرات دیگران است. این متفکران عبارتند از: جان رالز، رابرت نازیک، رونالد دورکین، درک پارفیت، تی. ام. اسکنلان، مایکل والزر و دیگران. مزیت سوم نیگل مباحثه‌ جدی با معاصران خود است.

4ـ غالباً به‌دشواری می‌توان فیلسوفی را یافت که در مکتوباتش بپذیرد که نمی‌داند در باب موضوعی چه باید بگوید؛ اما مکتوبات نیگل مملو از چنین تعابیری است: «نمی‌دانم چگونه باید این سخن را اثبات کنم»، «به نظر می‌رسد که در باب این موضوع چیزی که ره به حقیقت ببرد، ننوشتم»، «برای این مسأله راه‌حلی ندارم» یا «آیا من به طرز ناامیدکننده‌ای فاقد خلاقیت و خسته‌کننده‌ام؟» تواضع فکری او را نباید با ضعف فکری خلط کرد. تواضع نوعی تصدیق این مطلب است که شخص نمی‌تواند همه پاسخ‌ها را در اختیار داشته باشد و مسأله حقیقتاً دشوار است؛ لذا آثار نیگل برای دانشجویان به عنوان یکی از بهترین نمونه‌های فلسفه‌ورزی به شمار می‌آید. مزیت چهارم نیگل مربوط به فضیلت فکری اوست.

 

منبع: اطلاعات

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: