1395/8/16 ۰۸:۵۴
سر اوستین هنری لایارد به یک خانواده سرشناس پروتستان و فرانسویالاصل تعلق داشت. نیاکان او در سدههای گذشته به انگلستان آمده، بعدها به فرمان ملکه الیزابت اول در کلیسای کنتربوری به خدمت مشغول شده بودند. هنری لایارد در ١٧ سالگی پدر خود را از دست داد و سرپرست خانواده شد. او در جوانی برای یافتن کار به همراه یک مسافر ماجراجو به نام میتفورد، انگلستان را به سوی مشرقزمین ترک گفت و به سیلان در جنوب شرقی آسیا رفت. این دو مسافر اروپایی در ١٨٤٠ میلادی برابر با ١٢١٨ خورشیدی به شهر بغداد رسیدند و دو ماه در آنجا ماندند.
وسوسه دیدار جندیشاپور باستانی و دقیانوس افسانهای، جهانگرد پرآوازه انگلیسی را به جنوب غرب ایران کشاند
پرستو رحیمی : سر اوستین هنری لایارد به یک خانواده سرشناس پروتستان و فرانسویالاصل تعلق داشت. نیاکان او در سدههای گذشته به انگلستان آمده، بعدها به فرمان ملکه الیزابت اول در کلیسای کنتربوری به خدمت مشغول شده بودند. هنری لایارد در ١٧ سالگی پدر خود را از دست داد و سرپرست خانواده شد. او در جوانی برای یافتن کار به همراه یک مسافر ماجراجو به نام میتفورد، انگلستان را به سوی مشرقزمین ترک گفت و به سیلان در جنوب شرقی آسیا رفت. این دو مسافر اروپایی در ١٨٤٠ میلادی برابر با ١٢١٨ خورشیدی به شهر بغداد رسیدند و دو ماه در آنجا ماندند. آنها در آنجا شاهزادگان فراری ایران و مدعیان سلطنت در دوره قاجار را دیدند. این سه شاهزاده، پسران فرمانفرما حاکم فارس بودند که سلطنت محمدشاه را نپذیرفته، خود ادعای سلطنت داشتند. لایارد و میتفورد در ادامه سفر خود، از بغداد به ایران راهی شدند. آن دو در همدان به دیدار حاج میرزا آقاسی صدراعظم و نیز وزیر خارجه رفتنه، از او اجازه خواستند از راه یزد، کرمان و سیستان به افغانستان و هندوستان بروند. صدراعظم قاجار اما در ظاهر به علت ناامنی راهها اما در واقع به دلیل طغیان آقاخان محلاتی به تحریک انگلیسیها در کرمان، با مسافرت این دو انگلیسی از آن مسیر مخالفت ورزید،از آنرو که گمان میبرد ماموریت سیاسی داشته باشند. راه دو دوست ماجراجوی انگلیسی از اینجا جدا شد. میتفورد با اجازه دولت ایران از راه مشهد به هرات رفت. لایارد نیز به بهانه بازدید از آثار باستانی خوزستان،راه این منطقه را در پیش گرفت. او در سالهای ١٨٤٠ تا ١٨٤٢ میلادی برابر با ١٢١٨ تا ١٢٢٠ خورشیدی در خوزستان به فعالیتهای سیاسی مشغول بود. لایارد نخستین کسی است که طرح کشتیرانی در کارون را به دولت انگلیس پیشنهاد داد. او برای این مقصود دو بار با کشتی از بغداد به خرمشهر و یک بار نیز از خرمشهر تا شوشتر مسافرت کرد و اطلاعات مورد نیاز را درباره شیوه کشتیرانی در کارون به کلنل تایلور کنسول انگلیس در بغداد واگذارد. سرنوشت، این جوان ماجراجوی انگلیسی را در شرق به راهی دیگر برد. او در سال ١٨٤٥ میلادی برابر با ١٢٢٣ خورشیدی در شهر موصل عراق کاوشهای باستانشناسی انجام داد و در ٣٥ سالگی توانست با کشف شهر باستانی نینوا، پایتخت امپراتوری کهن آشور، به آوازهای جهانی دست یابد. لایارد در سال ١٨٥٢ میلادی برابر با ١٢٣٠ خورشیدی به معاونت وزارت خارجه انگلستان رسید. او همچنین سمتهایی دیگری مانند سفیر انگلیس در اسپانیا و عثمانی را نیز عهدهدار شد و سرانجام در ٧٧ سالگی درگذشت. لایارد از مجموع سفرهای خود، سفرنامهای جذاب و مهم نگاشت. مهراب امیری این کتاب را با نام «در قلمرو بختیاری و عشایر خوزستان» به فارسی برگردانده است. لایارد بیشتر آثار و یادگارهای باستانی جنوب غربی ایران را دیده، برخی از آنها را به تفصیل یاد کرده و و برخی را نیز اشارهگونه آورده است. او همچنین بیشتر مناطق خوزستان را از نظر درآمد سالانه، میزان مالیات و خراج بررسیده است؛ کتاب او بدینترتیب از نظر اقتصادی برای پژوهندگان تاریخ اقتصادی ایران اهمیت بسیار دارد. او البته در سفرنامه خود چندان از خلقوخوی و آداب و رسوم مردم خوزستان سخن نرانده است، تنها اشارههایی کوتاه در برخی بخشهای سفرنامه میتوان یافت. این جهانگرد ماجراجوی انگلیسی گویا همه توجه خود را برای کنجکاوی و دقت در مکانها و بررسی جغرافیای تاریخی و طبیعی این منطقه گذاشته است، به گونهای که سفرنامهاش از نامهای مکانها، روستاها و دهات سرشار بوده، دانهبهدانه وضعیت رودخانههای این ناحیه و انشعابهای آنها را تشریح کرده است. او توصیف خود را از شهر باستانی شوشتر آغاز میکند و چنین مینویسد «شوشتر به دوازده محله تقسیم میشود که بعضی از آنها تقریبا نیمهویران و مخروبهاند. شوشتر شهر ثروتمندی نیست و سکنه آن نسبت به دیگر شهرهای ایران که من دیدهام، کمبضاعتتر و فقیرترند».
بقعه دانیال؛ زیارتگاهی محترم لایارد هنگام اشاره به محدوده جغرافیایی کارون و دزفول از بقعه دانیال نام برده، درباره آن مینویسد: «چند تپه مصنوعی در دو طرف رودخانه به چشم میخورد. پی و آثار ساختمانها، و آجرکاریهایش گاه و بیگاه در معرض تهدید سیلابهای شدید قرار دارند. در سمت راست رودخانه در کنار رشته آب کوچکی که دامنه ارتفاعات را قطع میکند، مقبره "دانیال" در میان انبوهی از درختان بلند قرار دارد. این مکان زیارتگاه، و مورد احترام است. بقعه "دانیال" با گل بنا شده و تزیینات مرمر در آن به کار نرفته است».
عسکرمکرم؛ یک برداشت نادرست مسافر انگلیسی خوزستان، آگاهیهایی فراوان درباره تاریخ ایران و دورههای گوناگون آن داشته، در رویارویی با بیشتر بناها برداشتهای خود را بیان کرده، براساس جنس و مشخصات بنا پیشینه آنها را در تاریخ ایران جسته است. او همچنین تقریبا در همه سفرنامهاش به کتاب «ماژور راولینسون» اشاره داشته، از وی نام میبرد «در شوشتر به ندرت آثار تاریخی مربوط به دوران قبل از اسلام وجود دارد. در حدود یک مایلی جنوب شوشتر بقایای یک شهر قدیمی وجود دارد. در این محل تخته سنگهای عظیم، خشتهای بزرگ پخته، و گورستانهای وسیع و تکههای شیشه، ظروف سفالین به حد زیاد و همچنین یک تپه بلند چهارگوش و تقریبا وسیع در سمت راست آب "گُرگُر" دیده میشود. این آثار در بعضی اوقات به غلط توسط شوشتریها "عسکرمکرم" خوانده میشود». جهانگرد جوان اما توضیح نمیدهد دلیل این باور نادرست بومیها چیست. براساس توضیح مترجم سفرنامه، بنای شهر قدیمی عسکرمکرم در اطراف بند قیر قرار دارد. هنری لایارد در سفری دیگر به این منطقه، این بنا را بررسیده، درباره آن مینویسد «هنگامی که به بند قیر رسیدیم، با حوصله و دقتی خاص آثار باستانی عسکرمکرم را بررسی کردم. ظاهرا این خرابهها به سه دوره جداگانه کیانیان، ساسانیان و مسلمانان تقسیم میشوند. سبک پیچیده معماری نشان میدهد که این آثار متعلق به دوران اولیه اسلامی است و زمانی آباد و پرجمعیت بوده است. در حال حاضر، پی و آثاری از ساختمانها مشهود نیست، ولی تعدادی تپه و برآمدگیهای وسیع غیرطبیعی و تودههایی از آجر و ساروج و چند راهرو زیرزمینی و مقدار زیادی ستون و قطعاتی از مجسمههای شکسته سنگی به چشم میخورد».
جندیشاپور، خرابههای دقیانوس و افسانههایی بر زبان کاشف نینوای باستانی پس از آن که به انشعابهای رودخانهها اشاره میکند، بافت تاریخی پیرامون رود را نیز کاویده، از مهمترین آنها نام میبرد «در ساحل رودخانه دزفول آثار چند خرابه را کشف کردم و تعدادی تپه مصنوعی نیز در گوشه و کنار دیده میشود. در خود دزفول چند تپه غیر طبیعی و آثار چند کانال بزرگ مربوط به عهد ساسانیان به چشم میخورد. در سمت راست رودخانه در مقابل شهر چند تپه و بقایای چند ساختمان وجود دارد که سکنه محلی آن را "رواش" مینامند. خرابههای نزدیک دزفول و آثار آن کانالها را اهالی محل "جندیشاپور" میگویند. همچنین خرابههای دیگری در چند مایلی اطراف "شاهآباد" هست که تعدادی آجر و سفال شکسته و خردهشیشه بر روی آنها یافت میشود. سکنه محلی این خرابهها را "دقیانوس" مینامند. روایات و افسانههای زیادی درباره این آثار که زمانی شهر بزرگی بوده است، وجود دارد». لایارد همچنین درباره پیوند این روایتها با داستان اصحاب کهف هم سخن میراند.
داستانهای عجیب کشف طلا از خرابههای باستانی جهانگرد انگلیسی با گذر از رودخانههای زهره و طیب و روستاها و دشتهایی مانند دشت زیتون، به دهکده مالامیر میرسد. آنجا بنایی تاریخی توجه وی را به خود میکشاند که بومیان به آن برج شاهزاده میگفتهاند «در منتهی الیه شرق "مالامیر" خرابههای یک شهر بسیار قدیمی به جای مانده است. این آثار شامل تپه بزرگی است که تعدادی برجستگی بر روی قله آن به چشم میخورد و ظاهرا در این مکان قلعهای وجود داشت که چند خاکریز کوچک اطراف آن را احاطه کرده بود. پی ساختمانها و آجرکاریها، در اثر بارندگیهای ممتد و طولانی از بین رفتهاند. در جوار این خرابهها تختهسنگهای بزرگ نظیر آنچه در آثار دوره ساسانیان مشاهده شده، وجود ندارد. من تردید ندارم که این خرابهها مربوط به گذشتهای دور یعنی عهد کیانیان بوده است. اقوال و روایاتی وجود دارد که این آثار بقایای یک شهر بسیار بزرگ قدیمی است که تمام سطح دشت را دربرمیگرفته است و سلطاننشین منطقه کوهستانی به شمار میآمده، و به همین جهت آن را برج شاهزاده مینامیدند. داستانهای عجیبی در مورد آثار تاریخی این منطقه شنیدهام. بیشتر اوقات مسکوکات طلا و نقره از درون این خرابهها کشف میشود ولی من موفق نشدم که نمونههایی از این سکهها را از نزدیک ببینم».
کول فرح؛یک پرستشگاه باستانی؟ هنری لایارد در پایان توصیف خود از بناهای باستانی خوزستان، به مهمترین حجاری این منطقه اشاره کرده، به تفصیل درباره بخشهای گوناگون آن و نیز نقشهای حکاکی شده بر همه کتیبهها سخن میراند «عمدهترین حجاریها در تنگه کوچکی در شمال خرابهها به نام "کول فرح" یا کول فرعون وجود دارد. این سنگنگارهها بر روی یک فرورفتگی در درون قسمتی از کوهستان قرار دارند و ظاهرا بقایای یک ساختمان و یا پرستشگاهی است. تعداد این پیکرهها جمعا به ٣٤٠ عدد میرسد که مهمترین گروه آن به شکل برجسته حجاری شده و در سمت چپ مدخل تنگ در قسمت فوقانی صخره قرار گرفتهاند و دسترسی به آنها به سهولت ممکن است». وی اینگونه حجاری را از قدیمیترین گونههای آن در ایران میداند. * همه مطالب درون گیومه از سفرنامه «در قلمرو بختیاری و عشایر خوزستان» نوشته سر اوستین هنری لایارد آورده شده است.
منبع: شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید