1395/8/5 ۰۸:۵۷
باغ مستوفی در (ونک) نیز یکی دیگر از استراحتگاههای مردم تهران بود». جعفر شهری، تاریخنگار فرهنگ و مردم تهران قدیم در کتاب پرآوازهاش «طهران قدیم» اینگونه ما را به باغ مستوفی در روزگار قاجار میبرد «باغی در چند صد هزار ذرع مربع با درختان سرسبز و کاج و چنارها و نهال و اصلههای خرم بارآور و اشجار پرمیوه و کرت و جالیزهای پرمحصول و قنات خاصه جاری، با مظهری بسیار دلنشین در وسط باغ، همراه گوارائی و برندگی و سبکی ممتاز، در حد کمال که آب هیچ چشمه و قنات دیگر تهران و اطراف آن با او برابری نمینمود».
«باغ مستوفی در (ونک) نیز یکی دیگر از استراحتگاههای مردم تهران بود». جعفر شهری، تاریخنگار فرهنگ و مردم تهران قدیم در کتاب پرآوازهاش «طهران قدیم» اینگونه ما را به باغ مستوفی در روزگار قاجار میبرد «باغی در چند صد هزار ذرع مربع با درختان سرسبز و کاج و چنارها و نهال و اصلههای خرم بارآور و اشجار پرمیوه و کرت و جالیزهای پرمحصول و قنات خاصه جاری، با مظهری بسیار دلنشین در وسط باغ، همراه گوارائی و برندگی و سبکی ممتاز، در حد کمال که آب هیچ چشمه و قنات دیگر تهران و اطراف آن با او برابری نمینمود». جعفر شهری با اشارهای که بدان سخن رفت، ما را بیشتر با نیت نیکاندیشانه صاحب نامدارش آشنا میکند «میرزا یوسف خان مستوفیالممالک آنرا وقف نزول و استراحت زوار (امامزاده داود) نموده، در رفت و برگشت به امامزاده در آن منزل کرده وقتگذرانی میکردند ... بطور غیر محدود و رایگان و بدون مطالبه و اخذ هیچ پول و حق و توقع در اختیار واردان قرار میگرفت، در آن حد آزادی که چه بسا اهالی تهران که تمام دوره گرمای تابستان را در آن پرده و تجیر و چادر زده اطراق میکردند». این تاریخنگار برای آن که شاهدی بر روایتاش بیاورد، خاطرهای بیان میدارد «از جمله خود حقیر نگارنده که همه ساله پانزده، شانزده روز تابستانها را در هر رفت و برگشت امامزاده داود با دوستان در آن منزل نموده، رفع خستگی کرده، در سلامت و طعم و برندگی آب آن همین بس که من کماشتها باید روزی چند نوبت غذا، آن هم با اشتهای تمام بخورم». روزگاری، هر منطقه تهران را به نام باغی بزرگ میشناختند که یکی از رجال حکومتی یا اعیان و اشراف معمولا به نام خویش ایجاد کرده بود. باغ مستوفی اما در میان همه باغهای تاریخی تهران، وضعیتی ویژه دارد، از آنرو که خود و صاحباش را با دنیای نیکوکاری و همنوعدوستی پیوند داده است. جعفر شهری نگارنده کتاب ارزشمند «طهران قدیم» آنجا که از گشتوگذارهای تهرانیها در نوروز سخن میراند، به این موضوع اشاره میکند «از تمام شدن سرمای زمستان و ورود بهار، اهالی تهران بسان مرغانی که از قفس آزاد شده باشند، محصورههای خانه دکانها را پشت سر نهاده رو به سبزه و صحرا و بیابان میگذاردند. ... آنهائی که ییلاقات و زیارتگاههای اطراف شهر را قرارگاههای از این ایام تا سرد شدن هوا قرار میدادند، از جمله گوشه کنار درختستانهای بیصاحب و معارض شمیرانات و زیارتگاههای آن، مانند امامزاده صالح و امامزاده قاسم و امامزاده داوود و آنچه که همگانی و اکثر زن و مرد تهرانیان را شامل میگردید باغ وقفی ونک از مستحدثات میرزا یوسف مستوفی الممالک برای زائران امامزاده داود و فرحزاد که از آنجا به زیارت امامزاده داوود بروند». آنها که از تهران راه میافتادند و امامزاده را مقصد خود داشتند، میدانستند در راه نمیمانند، از آنرو که نیت نیک مستوفیالممالک برایشان سرپناهی سبز فراهم آورده بود «این مسافرت که برای مردم فقیر یکی دو ماه و برای دیگران یکی دو هفته بود به اینصورت شروع و به پایان میرسید که از چهارراه سرچشمه و دروازه شمیران بوسیله الاغ و یابوی کرایه یا با وسیله نقلیه شخصی براه افتاده یا پیاده بصورت فردی و دستهجمعی حرکت کرده خود را به (ونک) مستوفی میرسانیدند و در آنجا که باغ، وقفی و بطور رایگان برای زائران امامزاده داوود بود شب و روز یا روزها و هفتههائی را گذرانده بطرف (فرحزاد) که در چند کیلومتری آن قرار داشت روانه شده اوقاتی را نیز در آن به استراحت پرداخته عازم امامزاده داوود میشدند».
منبع: شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید