حافظ به سعى سايه

1386/7/16 ۰۳:۳۰

حافظ به سعى سايه

گزارشى از كتاب «اين كيمياى هستى؛
مجموعه مقاله ها و يادداشت هاى دكتر شفيعى كدكنى»



گزارشى از كتاب «اين كيمياى هستى؛
مجموعه مقاله ها و يادداشت هاى دكتر شفيعى كدكنى»
مسعود فريامنش
حافظ پژوهى در دو سه دهه اخير بازارى پر جوش خريدار داشته و عرصه اى فراخ پيش روى اهل تحقيق بوده است تا هر يك از ديدگاه و منظر خود و بر حسب شناخت و دريافتى كه داشته اند به شرح، توصيف يا تحليل سروده هاى خواجه شيراز، شمس الدين محمد حافظ، دست يازند. دكتر محمدرضا شفيعى كدكنى، استاد و محقق برجسته عرفان و ادب پارسى، در كتاب «اين كيميايى هستى»- كه مجموعه مقاله ها و يادداشت هاى پراكنده او در باب حافظ است و ولى الله دروديان جمع آورى و نشر آيدين به چاپ آنها همت كرده است- البته به نظر پردازى مدون و تفسير و تحليل كلام حافظ اهتمام نداشته است؛ اما به طرح نكات و ملاحظاتى پرداخته است كه برخى از آنها، از لحاظ دوستداران و شيفتگان شعر خواجه قابل توجه و تأمل تواند بود و دانشجويان و پژوهشگران حوزه گسترده عرفان و ادب پارسى را با جنبه هايى از شعر و فكر حافظ آشنا تر مى كند و در رفع برخى مشكلات كه در فهم كلام وى ممكن است پيش آيد بسيار سودمند تواند بود. البته برخى اشارات و مطالب اين كتاب در زدودن سوء فهم هاى احتمالى پيرامون احوال حيات خواجه نيز سودمند است كه به اين نكته در ادامه مقاله اشارت خواهد رفت.
كتاب « اين كيمياى هستى» به جز پيشگفتار گرد آورنده و شعر زنده ياد اخوان ثالث در ستايش حافظ، به ترتيب مشتمل بر ۸ مقاله، بخش يادداشت ها ، ترجمه شعرهاى عربى حافظ توسط دكتر شفيعى كدكنى و نمايه ابيات حافظ است. عنوان ۸ مقاله كتاب عبارت است از:
0- «حافظ و بيدل» در محيط ادبى ماورءالنهر در قرن نوزدهم؛ 1- ۲- «اين كيمياى هستى» عامل موسيقايى در تكامل جهان شناسى شعر حافظ؛ 2- ۳- «خرقه و خرقه سوزى»، 3- ۴- «بشوى اوراق اگر همدرس مايى»؛ 4- ۵- در باره شهيد بودن حافظ؛ 5- ۶- «يك اصطلاح موسيقايى در شعر حافظ» 6- ۷- «طنز حافظ»؛ 7- ۸- «در ترجمه ناپذيرى شعر». بخش يادداشت ها نيز، در واقع، به منزله فرهنگ واژگان ديوان حافظ است كه در مطاوى كتابهاى دكتر شفيعى كدكنى است و خود شامل دو بخش است: بخشى كه در آنها به حافظ اشاره شده و از وى به صراحت نام برده شده؛ و قسمتى كه ذكرى از وى نرفته است اما به نظر مى رسد كه مى تواند در فهم درست شعر حافظ خواننده را به كار آيد.
مثال:
شكستن: افسرده خاطر و ملول شدن (اسرار التوحيد، ۵۱۸‎/۲).
آنچه گردآورنده به عنوان شاهد افزوده است:
چون پياله دلم از تو به كه كردم بشكست
همچو لاله جگرم بى مى و ميخانه بسوخت (ديوان: ۱۴)
در بخش بعدى، گردآوردنده، ترجمه شعرهاى عربى حافظ را كه پيشتر به خامه دكتر شفيعى كدكنى در «حافظ به سعى سايه» (ج،۲ص۶۲۷ تا ص۶۳۹) چاپ شده بود، آورده است. در بخش نمايه نيز فهرست الفباى بيت هايى آمده است كه در جاى جاى كتاب به آنها اشارت رفته است. در اينجا، از ميان نكات و مطالب بديع و بى سابقه اى كه البته تعدادشان در اين كتاب كم نيست، از آن همه، به ۲ نكته اى اشاره مى شود كه يا از رمز و راز گوشه اى از حيات حافظ پرده بر داشته و يا نكته اى را در فهم كلام خواجه آشكار كرده است. و اين دو ، در كنار ديگر نكات بديع، ويژگى و امتياز كتاب «اين كيمياى هستى» محسوب تواند شد.
۱- دكتر شفيعى كدكنى در مقاله پنجم با عنوان «درباره شهيد بودن حافظ»، اولاً بر اصالت مقدمه معروف «گلندام» بر ديوان حافظ و هويت تاريخى نويسنده آن صحه مى گذارد و سپس به توضيح يك عبارت در آن مقدمه مى پردازد. عبارت اين است: «و بى تكلف مخلص اين كلمات و متخصص اين مقدمات، ذات ملك صفات مولانا الاعظم السعيد، المرحوم الشهيد مفخرالعلما، استاد نمارير الادبا، معدن اللطائف الروحانة.... شمس الملة والدين، محمد الحافظ الشيرازى بود... كه اشعار آبدارش رشك چشمه حيوان و نبات افكارش غيرت حورو ولدان است.» شفيعى كدكنى با استناد به اين عبارت به بررسى رابطه كلمه «شهيد» با حافظ- كه بر طبق تمام اسناد زندگينامه او، به مرگ طبيعى در گذشته است- مى پردازد. به موجب رأى وى هر چند معانى «شهيد» در كتابهاى لغت چيزى است در حدود حاضر و شاهد و آگاه و كسى كه در راه خدا و يادر ميدان جنگ با كفار كشته شده است- به استثناى مفهوم فقهى شهيد و تقسيم آن به «شهيد حقيقى» و «شهيد حكمى»- اما از جست وجو در منابع قديمى به زبان عربى كه در ايران به نگارش درآمده و موضوع آن زندگينامه بزرگان علم است، به خوبى آشكار مى شود كه يكى از موارد و عمده اطلاق كلمه «شهيد»، علما و بزرگان اهل عرفان بوده است و اين كار برد هيچ ربطى با مفهوم «شهادت» (كشته شدن در راه خدا) ندارد. به گفته وى در طول چهار قرن، يعنى از قرن پنجم تا عصر حافظ، اين كه به بسيارى از بزرگان علم كه بى گمان، به مرگ طبيعى درگذشته اند، اطلاق شده است . نخستين كار برد «شهيد» در مورد كسى كه به مرگ طبيعى درگذشته است و به عنوان لفظى كه نشان دهنده رتبه علمى و معنوى است، در نامه سرگشاده اى به چشم مى خورد كه در تاريخ ۴۴۵ قمرى، امام قشيرى، مولف رساله قشيريه، نگاشته است .
قشيرى در اين نامه ابوعلى دقاق، مراد واستادش را به عنوان «الاستادالشهيد» ياد مى كند و ابوعلى دقاق مسلماً به مرگ طبيعى در ذى الحجه ۴۰۵ هـ . ق وفات يافته است. به گفته دكتر شفيعى كدكنى در همين قرن پنجم، اصطلاح «شهيد» در مورد ابوالحسن خرقانى، كه او نيز در ۴۲۵ هـ . ق در خرقان به مرگ طبيعى در گذشته ، به كار رفته است. در قرن هفتم از نجم الدين رازى، معروف به نجم دايه، كه به مرگ طبيعى در ۶۵۴ هـ . ق در بغداد درگذشته است نيز به عنوان «شهيد» ياد شده است.
در قرن هشتم به جز خواجه حافظ كه محمد گلندام اين عنوان را در حق او به كار برده است، عنوان «شهيد» در مورد يك شاعر معاصر خواجه نيز به كار رفته است و آن در مورد جلال عضد يزدى است. به گفته دكتر شفيعى كدكنى از مجموع موارد استعمال اين كلمه مى توان استنباط كرد كه اين كلمه در مورد عرفا بيشتر به كار مى رفته است و تمام كسانى كه اين كلمه در حق آنها به كار رفته است، علاوه بر مقام علمى، داراى رتبه عرفانى بوده اند. هم از اين رو، اطلاق اين كلمه بر اين بزرگان، ناظر به جنبه عرفانى شخصيت ايشان بوده است و اتفاقاً يكى از معانى كلمه «شهيد» كه در كتاب هاى لغت هم بدان اشارت رفته است با اين مقام بسيار تناسب دارد: «آن كه مشاهده مى كند ملكوت و ملك خداى را» و يا «آن كه زنده و حاضر است نزد پروردگار خود». به رأى شفيعى كدكنى، مناسبت اين استعمال هرچه باشد از حوزه مفهوم مشاهده و شهود كه قلمرو عرفان است، بيرون نيست و اصولاً مفهوم لغوى اين ماده، به قول ابن فارس، چيزى جز «حضور و علم و اعلام» نمى تواند بود.
۲- دكتر شفيعى كدكنى در ششمين مقاله كتاب به توضيح يكى از اصطلاحات نامأ نوس و مورد اختلاف براى كاتبان و حتى مصححان امروزى از جمله شادروان مسعود فرزاد و شادروان انجوى شيرازى، مى پردازد؛ «گفته سخن»:
زبان كلك توحافظ چه شكر آن گويد‎/ كه گفته سخنت مى برند دست به دست
اين بيت در نسخه هاى كهنسال ديوان حافظ به صورت فوق ضبط شده است اما كاتبان دوره هاى بعد كه معنى «گفته سخن» را نمى دانسته اند آن را به «تحفه سخن» و «شكر سخن» و امثال آن تغيير داده اند. شادروان مسعود فرزاد درنسخه مورد تصحيح خود صورت «شكر سخن» را در متن آورده است و شادروان انجوى شيرازى نيز «گفته» را نپسنديده و «تحفه» را انتخاب كرده است. اما شفيعى (همچنين در كتاب «آنسوى حرف و صوت»، ص۲۶۴ يادداشت ۲۱‎/۱۳۲) تذكر مى دهد كه «گفته» به معناى آواز خواندن است و مرتبط است با قول و قوال. البته به رأى او، «گفته» در معنى شعرى كه به آواز خوانده مى شود، يعنى چيزى در حد ترانه و تصنيف و امثال آن، از قرن ها قبل از حافظ زبان فارسى رواج داشته است. امير خسرو در مثنوى «قران السعدين» در توصيف موسيقى دانان و اهل اين صنعت مى گويد: «گشته از آن قول» كه «قوال» راست‎/ «گفته» گهى «راست» گهى «نيم راست» وقتى به پيشينه تاريخى اين اصطلاح موسيقايى باز گرديم، رابطه «گفتن» و «گوينده» را بهتر مى توانيم شناخت. مثلاً وقتى خواجه مى گويد:
مطرب بگو كه كار جهان شد به كام
«بگو» در اينجا ناظر به همين معنى «گفتن» است. يا وقتى مولانا مى فرمايد:
گرزان كه نه اى «مطرب»، «گوينده» شوى باما‎/ ورزانكه نه اى طالب، جوينده شوى با ما
«گوينده» در ارتباط با «گفتن» به همين معنى «قولى كردن» است و گفته برابر «قول» رايج در نظام خانقاه است كه «قوال» آن را به آواز مى خوانده است و اصطلاح موسيقايى «قول و غزل» نيز بسيار مشهور است. به گفته شفيعى كدكنى، حتى در بيت معروف حافظ:
تركان پارسى گو بخشندگان عمرند
يا به روايت نسخه هاى ديگر:
گر مطرب حريفان اين پارسى بگويد
«پارسى دقيقاً به معنى «غزل» است و بگويد به معنى «به آواز اداكند» و «پارسى گو» به معنى
«غزل خوان به آواز».
شفيعى كدكنى يادآور مى شود كه، در واقع، فارسى زبانان از آنجا كه معنى اصطلاحى «گفته» را به تدريج از ياد برده اند و آن را در معنى لغوى تلقى مى كرده اند، از رابطه آن با موسيقى غافل شده اند؛ ولى در زبان هاى عربى و تركى، كه اين كلمه يك كلمه بيگانه و «اصطلاح» بوده است، معنى خود را همچنان حفظ كرده و امروزه در تركيه به هر نوع تصنيف و آوازى «گوفته‎/ گفته» (Gufte) اطلاق مى شود. بدين ترتيب دكتر محمدرضا شفيعى كدكنى، در مقاله پنجم، راه را بر سوء فهمى احتمالى پيرامون حيات حافظ مى بندد و در مقاله ششم، يك اصطلاح مبهم و گمراه كننده راتوضيح مى دهد و اشتباه برخى مصححان را تصحيح مى كند.


منبع: ایران
نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: