بازنگری در فرهنگ سیاسی و سیاست فرهنگی

1395/5/31 ۰۷:۴۷

بازنگری در فرهنگ سیاسی و سیاست فرهنگی

اجتماعی و سیاسی است که بر اهمیت جماعت در زندگی انسانی تاکید می‌‌کند. در نظام‌‌های مذهبی و سیاسی کلاسیک و مدرن می‌توان عناصر اصلی این آموزه را یافت. با این وجود، پیدایش آن به‌مثابه یک اندیشه نظام‌‌مند به دهه 1980 و در چارچوب نقدی به دو مکتب فلسفی برجسته، شامل لیبرالیسم و لیبرتاریانیسم معاصر برمی‌گردد.


ارائه یک طرح کامیونتاریانیستی میانه‌رو

 مهدی براتعلی‌پور : اجتماعی و سیاسی است که بر اهمیت جماعت در زندگی انسانی تاکید می‌‌کند. در نظام‌‌های مذهبی و سیاسی کلاسیک و مدرن می‌توان عناصر اصلی این آموزه را یافت. با این وجود، پیدایش آن به‌مثابه یک اندیشه نظام‌‌مند به دهه 1980 و در چارچوب نقدی به دو مکتب فلسفی برجسته، شامل لیبرالیسم و لیبرتاریانیسم معاصر برمی‌گردد. مکتب نخست، حفظ و ارتقای خودمختاری و حقوق فردی با بهره‌گیری از سازوکار دولتی و مکتب دوم، پاسداری از حقوق فردی به‌ویژه آزادی و دارایی با اتکا بر دولت حداقل را هدف خود قرار داده است. در سه دهه اخیر، باورهای کامیونتاریانیستی از طریق بازنمایی در سیاست‌های اجتماعی حمایتی، توجیه‌‌پذیری فلسفی سیاست‌های فرهنگی ارزش‌‌مدار و تحول در برنامه‌های انتخاباتی مردم‌گرا نقش بسزایی در زندگی عمومی ایفا کرده‌اند. این نوشتار در پاسخ به چگونگی بازنگری در سیاست‌های فرهنگی، یک طرح کامیونتاریانیستی میانه‌‌رو ارائه می‌کند. در تبیین این طرح، نخست؛ اصول اساسی کامیونتاریانیسم، سپس؛ سیاست‌های فرهنگی کامیونتاریانیستی، آنگاه؛ کامیونتاریانیسم پاسخگو و درنهایت؛ طرح کامیونتاریانیستی میانه‌رو ذکر می‌شود.
  فرهنگ گفت‌وگو
آن‌چنانکه تیلور باور دارد، در جوامع پیشین، هویت بیشتر از طریق موقعیت اجتماعی شخص و به بیان دیگر، به واسطه جایگاه افراد و نقش‌‌های آنان در جامعه تعیین می‌شد. پیدایش جامعه دموکراتیک به تنهایی نمی‌تواند به خلاصی یافتن از این پدیده منجر شود، زیرا مردم هنوز خود را از طریق نقش‌‌های اجتماعی تعریف می‌کنند. آنچه سرانجام این هویت‌‌یابی اجتماع‌بنیاد را از میان می‌برد، آرمان اصالت است. این شیوه اصیل بودن نمی‌‌تواند دارای منشا اجتماعی باشد، بلکه باید از درون زاییده شود. خصلت برجسته حیات انسانی، وجه اساسا هم‌‌سخنانه آن است. ما از طریق زبان در معنای وسیع آن، خودمان را تعریف می‌کنیم. ما شیوه‌هایی نظیر زبان، هنر، زبان ایما و اشاره و زبان عشق‌‌ورزی و مانند آن را از رهگذر مبادله با دیگرانی که برای ما اهمیت دارند، فرامی‌گیریم. ما همیشه هویت خود را در هم‌سخنی و گاهی اوقات کشمکش با چیزهایی تعریف می‌‌کنیم که به تعبیر جرج هربرت مید، «دیگران مهم» از ما انتظار دارند. حتی با وجود فاصله گرفتن از این دیگران، اما باز هم گفت‌وگو با آنها در درون ما ادامه می‌‌یابد. ما به‌منظور خودشکوفایی نیازمند برقراری ارتباط با دیگران هستیم. آرمان تک‌گویی به‌طور جدی جایگاه هم‌سخنی را در زندگی انسان دست‌کم می‌گیرد. این آرمان این امر را نادیده می‌‌گیرد که چگونه فهم ما از چیزهای خود در زندگی می‌تواند با لذت بردن از این چیزها در کنار کسانی که دوست‌شان داریم، دگرگون شود و این نکته را به فراموشی می‌سپرد که چگونه برخی خیرها تنها از طریق این لذت مشترک برای ما قابل دسترسی می‌‌شوند. آرمان تک‌گویی تلاش فراوان و گسست‌‌های شدید متعددی می‌‌طلبد تا از طریق شکل‌گیری هویت‌مان به وسیله کسانی که دوست‌شان داریم، ممانعت کند. بدین‌سان، من هویت خود را از رهگذر گفت‌وگو با دیگران، که بخشی از آن آشکار و بخشی نیز درونی است، شکل می‌دهم.

  پاسداشت تفاوت‌های فرهنگی
همه ما درخصوص اهداف و غایت زندگی، یعنی اساس یک زندگی نیک نگرش‌هایی داریم که باید در راستای تحقق آنها بکوشیم. اما جدا از چگونگی درک‌‌مان از این اهداف، نسبت به برخورد منصفانه با دیگران نیز تعهداتی داریم. بدین‌سان، جامعه می‌تواند بر پایه تعریف واحدی از زندگی نیک بنا شود و این مساله را دستاویزی برای قربانی شدن کسانی تلقی نکند که این تعریف عمومی از خیر را نپذیرفته‌اند. نحوه برخورد با اقلیت‌ها، ازجمله کسانی که اهداف مشترک آن جامعه را قبول ندارند. سیاست تفاوت برآوردن درخواست اعضای جوامع متمایز برای بقاست. امروزه جوامع زیادی روزبه‌روز درحال حرکت به سوی چندفرهنگ‌گرایی هستند. بدین معنا که در بردارنده بیش از یک اجتماع خواهان بقا هستند. شمار قابل‌توجهی از شهروندان به فرهنگی تعلق دارند که بنیان‌‌ها و اصول اخلاقی ما را پذیرا نیستند. مشکل در اینجا، کنار آمدن با احساس «به حاشیه رانده شدن» اقلیت‌های فرهنگی است.

  دلالت‌های سیاسی جماعت
در طرح کامیونتاریانیستی میانه‌رو، دولت‌ستیزی به‌ویژه در عرصه فرهنگ اولویت می‌‌یابد. تجربه‌های فراوان تاریخی بیانگر آن است که تلاش برای برجسته ساختن نقش دولت در وضع و اجرای قوانین ناقض حقوق اساسی اقلیت‌های فرهنگی هرگز نتوانسته است به نابودی این فرهنگ‌‌ها منجر شود. شناسایی جماعت‌های ارادی و خودسامان به تقویت حس مشارکت جمعی و معناداری زندگی عمومی یاری می‌رساند. این جماعت‌ها با همنشینی مسئولیت‌ها و حقوق تلاش می‌کنند تا همرنگی و همدلی را با خودمختاری و گزینش آزاد آشتی دهند و مزیت‌های هر دو را محقق سازند. به باور اتزیونی، می‌توان از حمایت یا مخالفت با دو گزینه جامعه و فرد دست شد و با استناد به استعاره دو مفهوم «من» و «ما» به پیوند ناگسستنی میان این دو عنصر اذعان کنیم.
 


منبع: فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: