جوانمردی در سپیده‌دم تاریخ

1395/5/25 ۰۷:۲۴

جوانمردی در سپیده‌دم تاریخ

پیشینه حضور عیاران، روحیه جوانمردی و شکل‌گیری نهاد فتوت در ایران، به روزگاران کهن تاریخ این سرزمین ایران و دوران باستان بازمی‌‌‌گردد. با نظر به اصول اخلاقی و تکاپوهای عیاران یا جوانمردان در پهنه تاریخ ایران می‌توان دریافت حضور آنان از جمله عوامل گسترش و استحکام پیوندهای اجتماعی به شمار می‌آمده است. با آغاز اسلامی شدن فرهنگ ایران با وضعیتی روبه‌روییم که در آن، عیاران به گونه‌‌‌ای فعالانه در جای‌جای تاریخ ایران حضور دارند.

 روایتی از جهان فتیان در گذر روزگاران دیرینه ایران
 

آمنه ابراهیمی: پیشینه حضور عیاران، روحیه جوانمردی و شکل‌گیری نهاد فتوت در ایران، به روزگاران کهن تاریخ این سرزمین ایران و دوران باستان بازمی‌‌‌گردد. با نظر به اصول اخلاقی و تکاپوهای عیاران یا جوانمردان در پهنه تاریخ ایران می‌توان دریافت حضور آنان از جمله عوامل گسترش و استحکام پیوندهای اجتماعی به شمار می‌آمده است. با آغاز اسلامی شدن فرهنگ ایران با وضعیتی روبه‌روییم که در آن، عیاران به گونه‌‌‌ای فعالانه در جای‌جای تاریخ ایران حضور دارند. در نخستین سده‌های اسلامی عده‌ای از غازیان یا مرابط در رباط‌ها به سرمی‌‌‌بردند و فعالیت‌شان به غزا یا جهاد در راه دین منحصر می‌شد. کانون تجمع آن‌ها در خراسان و ماوراءالنهر بود و تعدادشان در زمان بنی‌عباس فزونی یافت. سازمان اینان چون تشکیلات اصناف بازار بود و برای واکاوی نخستین رگه‌‌‌های شکل‌گیری تشکیلات روشن فتیان، بررسی تشکیلات آن‌ها بسیار مهم است,١ تاریخ سیستان که در سده پنجم به رشته تحریر درآمده است از جمله منابعی به شمار می‌آید که حضور عیاران در پهنه ایران را گواهی می‌دهد. در این اثر، توصیف ویژگی‌های ذاتی شهر سیستان با مردان جنگی و شجاع‌اش گره خورده است. حتی درباره وجه تسمیه این شهر، از ریشه سیوستان به معنای جای مردان جوانمرد سخن به میان آمده است.٢ نویسنده گمنام این اثر با گزارش رخدادهای سیستان در نخستین سده‌های اسلامی، مهر تایید بر فعالیت، نقش‌آفرینی‌ها، حادثه‌سازی‌ها و تاریخ‌سازی عیاران به ویژه تکاپوهای یعقوب لیث می‌‌‌زند. افزون بر این، گرایش عیاران سیستان به سلسله صفاریان و مخالفت آن‌ها با حاکمان سامانی و غزنوی را شفاف بیان می‌‌‌کند. نمونه بارز این مخالفت، در همراهی عیاران با مولی سندلی در برابر سپاه سامانی است، هرچند امیر خلف از بازماندگان سلسله صفاری با ظلم و سخت‌گیری بر سیستانیان، پشتیبانی مردمی و عیاران را از دست داد و به گونه‌ای رگه‌‌‌های گرایش به غزنویان را پدید آورد. با این وجود حضور غزنویان نیز در سیستان با ویرانی و تجاوز همراه بود و این گرایش کم‌رنگ به زودی محو شد. نویسنده گمنام تاریخ سیستان در این‌باره می‌‌‌نویسد «و چون بر منبر اسلام بنام ترکان [غزنوی] خطبه کردند، ابتداء محنت سیستان آنروز بود و سیستان را هنوز هیچ آسیبی نرسیده بود ... شبی که هیچ خبر نبود تا غوغای شهر عیاران بخوج بانک برآوردند و شهر بیاشفت که آن سرهنگان و عیاران که سلطان محمود ایشان را با خویشتن برده بود بازآمدند ... طمع فساد ایشان را برگرفت ...».٣
پس از برافتادن غزنویان، با گسترده شدن قدرت مسلط سلجوقیان بر ایران، عیاران از تکاپوهای آشکار بازماندند اما تشکیلات خود را در قالب‌هایی رمزگونه و سری حفظ کردند و فعالیت‌هایی مخفیانه انجام می‌‌‌دادند. عیاران اما در اوایل سده پنجم هجری در مرکز خلافت با دزدی و شورش، ناامنی و بی‌نظمی پدید آوردند.  این فضا ناصر، خلیفه عباسی را برآن داشت از نیروی متحرک عیاران به شیوه سیاسی بهره گیرد. او سراویل فتوت، شلوار ویژه فتیان پوشید و همه کانون‌های جوانمردان منطقه عراق عرب را غیر قانونی اعلام کرد و تنها به کسانی از جوانمردان اجازه فعالیت می‌‌‌داد که از خودش سراویل فتوت دریافت می‌‌‌کردند,٤
نهاد فتوت بدین‌سان به مقطعی حساس وارد شد و با استفاده سیاسی و ابزارگرایانه خلیفه عباسی از کارکردهای نهاد فتوت، این نهاد به ویژه در جهان اسلام گسترشی فزاینده یافت و توجه بسیاری را برانگیخت. جانشینان ناصر نیز رویکرد او را به فتیان پی گرفتند. با برافتادن دستگاه خلافت توسط مغولان اما این نهاد به بحران دچار شد. با این وجود توجه و گرایش مردمی همچنان وجود داشت و تن‌وارهِ صدمه‌دیدهِ این نهاد را در زیر ضربات سهمگین حفظ کرد و به کانونی برای تسکین دردهای مردم آسیب‌دیده تبدیل شد. این مهم با در نظر گرفتن روحیه ویژه ایرانیان در زمان حاکمیت مغول که با همه‌گیر شدن تصوف تعریف و برجسته می‌شود و با توجه به پیوند تصوف و فتوت در حیطه اندیشه و منش، این نکته را روشن می‌کند که در زمان ایلخانان مغول روحیه جوانمردی چون چتری افراشته بر فضای روزگار سایه انداخته است. لنگرهای جوانمردان چون خانقاه‌ها و رباط‌های صوفیه، در این عصر با گرایش بی‌سابقه توده مردم به روش جوانمردان، از خیل مشتاقان به آموزه‌های فتیان سرشار شد,٥

فتوت‌نامه منسوب به عطار، جنبه‌هایی مهم از اصول اخلاقی جوانمردان را بازمیتاباند؛
الا ای هوشمند خوب کردار/ بگویم با تو رمزی چند ز اسرار
چو دانش داری و هستی خردمند/ بیاموز از فتوت نکته‌ای چند
که تا در راه مردان ره دهندت/ کلاه سروری بر نهندت
اگر خواهی شنیدن گوش کن باز/ زمانی باش با ما محرم راز
چنین گفتند پیران مقدم/ که از مردی زدندی در میان دم
که: هفتاد و دو شد شرط فتوت/ یکی زان شرط‌ها باشد مروت
بگویم با تو یک یک جمله‌ی راز/ که تا چشمت بدین معنی شود باز
 نخستین، راستی را پیشه کردن/ چو نیکان از بدی اندیشه کردن
همه کس را بیاری داشتن دوست/ نگفتن: آن یکی مغز و دگر پوست
ز بند نفس بد، آزاد بودن/ همیشه پاک باید چشم و دامن
اگر راه فتوت را وفا نیست/ همه کارش به جز روی و ریا نیست
کسی، کو جوانمردی‌ست در تن/ ببخشاید دلش بر دوست و دشمن
بهر کس خواستی می‌باید آنت/ اگر خواهی بخود، نبود زیانت
مکن بد با کسی کو با تو بد کرد/ تو نیکی کن، اگر هستی جوانمرد
زبان را در بدی گفتن میاموز/ پشیمانی خوری تو هم یکی روز


جوانمردان پس از ایلخانان
با آغاز تشتت‌ها و بحران‌های جانشینی ایلخانان و برآمدن قدرت‌های خُرد محلی و جهانگشایی تیمور اما می‌بینیم جوانمردان برای برقراری آرامش و امنیت، فعالانه در معادلات سیاسی شرکت می‌‌‌کنند. نمود بارز این حضور، گونه شخصیت رهبران سربداری است که به گفته دکتر عزت الله نوذری، بیش‌ترشان از سرچشمه فرهنگ فتوت و جوانمردی سیراب شده‌‌‌اند,٦ اینان بیش‌تر از میان پهلوانان برمی‌‌‌خیزند و با اصناف، یک شاخه مهم بدنه تشکیلات فتوت، ارتباط دارند و با همراهی یکدیگر در رخدادهای گوناگون نقش می‌‌‌آفرینند. امیر عبدالرزاق و امیر مسعود از پهلوانان باشتین بودند، خواجه یحیی کراوی نیز در شجاعت و دلیری مشهور بود و پهلوان حیدر و پهلوان حسن دامغانی نیز از پهلوانان بنام، به رهبری سربداران رسیدند. یکی از رهبران سربداری به نام کلو اسفندیار حتی از اصناف بوده است.
آشفتگی‌های سیاسی مقطع مورد نظر، در دل خود بحران‌هایی اجتماعی نیز پدید آورد. برخی از فتیان و متصوفه فرصت‌طلب و ظاهرنما که به اصول عقاید خود چندان پایبند نبودند، منحرف و فاسد شدند. نورالدین عبدالرحمن جامی، شاعر و صوفی سده نهم هجری در کتاب «سلسله الذهب» به نقد روش و منش زندگی اینگونه ظاهرآرایان پرداخته است؛
حذر از صوفیان شهر و دیار/ همه نامردم‌اند و مردم‌خوار
هر چه دادی به دستشان خوردند/ هر چه آمد به دستشان کردند
کارشان غیر خواب و خوردن نی/ هیچشان فکر روز
مردن نی
ذکرشان صرف بهر سفره و آش/ فکرشان صرف در
وجوه معاش
هر یکی کرده منزل دیگر/ نام آن خانقاه و لنگر ...
هر کجا مفسدی مجالی یافت/ کامردی را ز شهر
سر برتافت
کرد یاد حضور درویشان/ که سرم خاک مقدم ایشان ..,٧
ابن بطوطه که در سده هشتم هجری به کشورهای اسلامی سفر کرده، در سفرنامه خود حضور جوانمردان را از انطالیه تا لاذقیه و سینوپ و ازاق و قیصریه و اصفهان ثبت و ضبط کرده است. وی درباره اصفهان می‌‌‌نویسد «اهالی اصفهان خوش‌قیافه‌اند. رنگ چهره‌‌‌ آنها سفید و روشن و متمایل به سرخی است. شجاعت و نترسی از صفات بارز ایشان است. اصفهانیان مردمان گشاده‌دست‌اند. همچشمی و تفاخری که میان آنان در مورد اطعام و مهمان‌نوازی وجود دارد منشأ حکایات غریبی شده است. مثلا اتفاق می‌‌‌افتد که یک اصفهانی رفیق خود را دعوت می‌‌‌کند و می‌‌‌گوید: «بیا برویم نان و ماس با هم بخوریم» ولی وقتی او را به خانه می‌‌‌برد انواع غذاهای گوناگون پیش او می‌‌‌آورد و اصفهانی‌ها به این رویه‌‌‌ خود مباهات زیاد می‌‌‌کنند,٨
پهلوانی و جوانمردی
پهلوانی و پهلوان‌منشی از دل اسطوره‌های ایرانی- نمود بارز آن حضور رستم در شاهنامه- یکی از چهره‌های ویژه و پرهیبت جوانمردان است. این چهره از جوانمردان در دوره‌های گوناگون از جمله روزگار مظفریان و تیموریان به شیوه‌ای برجسته روشن است. در زمان شاه شجاع مظفری، پهلوان اسد خراسانی مورد توجه ویژه جای گرفت و به حکومت کرمان دست یافت,٩ در دوران سلطان حسین بایقرا حضور پهلوانانی را شاهدیم که در زمره نزدیکان سلطان حسین بودند و او به آنان توجهی ویژه داشت؛ از جمله پهلوان محمد ابوسعید، پهلوان محمد مالانی و پهلوان درویش محمد که هر یک به فضایل بسیاری آراسته بودند.١٠ نقش پررنگ بهادران نیز در دوران تیموری یک جلوه دیگر از حضور جوانمردان است.

نهاد فتوت در دوران صفویه گسترشی فزاینده یافت. این مهم از یک‌سو از مدعیات جوانمردانه شاهان صفوی و توجه آن‌ها به جوانمردان برمی‌‌‌خیزد و از سوی دیگر به زمینه مهیای اجتماعی آن بازمی‌گردد. سه سده کوشش نیاکان صفوی برای نفوذ در میان عامه، همواره با نمود چهره جوانمردانه آن‌ها گره خورده است، آنچنان که روی کار آمدن صفویان چونان آرمانی دیرین بود. مردمی که سال‌ها پس از حمله مغولان در پی نجات‌دهنده‌‌‌ای جوانمرد می‌‌‌گشتند اینک تجلی آرمان‌هایشان را در وجود شاه اسماعیل می‌‌‌دیدند و خود را پیروز و کامروا می‌‌‌دانستند. پس از شاه اسماعیل، دیگر شاهان صفوی تا زمان شاه عباس دوم، چهره‌ای جوانمردانه دارند؛ به ویژه شاه عباس یکم که خود از شیوه‌های عیارانه برای آگاهي از چگونگی وضعیت اجتماعی از جمله معیشت مردم بهره مي برد. تاورنیه، جهانگرد اروپایی در این‌باره می‌‌‌نویسد «یکی از زرنگی‌های همین شاه عباس این بود که برای کسب اطلاع از آنچه در مملکتش می‌گذرد، آن هم با اقدام شخصی خودش و نه با اعتماد به گزارش وزیرانش، اغلب لباس مبدل مانند یک شهروند ساده به بهانه خرید و فروش در شهر می‌‌‌رفت و می‌‌‌کوشید تا اگر فروشنده‌ای در وزن و کیل خطا کند از آن اطلاع یابد»,١١ افزون بر این، گرایش روزافزون توده مردم به جوانمردی در سایه آرمان‌های دیرین، با در نظر گرفتن برساخته شدن داستان‌های عامیانه عیارانه چون حسین کرد شبستری و اسکندرنامه عصر صفوی و دگرگونی شخصیت ابومسلم به شخصی کاملا شیعی در ابومسلم‌نامه و برخواندن این داستان‌ها در قهوه‌خانه‌ها و سر گذرها، کاملا روشن است. همچنین تمایل اصناف به تشکل و نظام‌یافتگی و امنیت، آن‌ها را برآن می‌داشت به فتیان بپیوندند. فتوت‌نامه‌هایی که از اصناف دوره صفوی بر جای مانده، گویایی روشن از این معنی است.
نادر شاه افشار نیز خود چهره‌‌‌ای عیارانه داشت اما با توجه به زمانه بحران‌زده او، شیوه عیاری‌اش همچون یعقوب لیث نمود یافته است. نادر به قصه رموز حمزه که شرح دلاوری‌های حمزه آذرک بود و سپس در دوران صفوی حمزه عموی پیغمبر بر جای او نشست، علاقه‌مند بود. نادر شاه، عیاری به نام زاد خان داشت که شرح جاسوسی‌ها و شجاعت‌اش در «عالم‌آرای نادری» نوشته محمد کاظم وزیر مرو مندرج است,١٢
روش و منش کریم خان زند که به وکیل‌الرعایا ملقب بود، نشانی روشن از آن است که وی در اذهان عموم مردم چهره‌‌‌ای جوانمردانه داشته است. حضور پهلوانان این دوره در زورخانه‌ها به ویژه زورخانه‌های شیراز نیز سوی دیگر نهاد فتوت در عصر زندیه است. بر اساس گزارش‌های نیبور، در این زمان در شيراز سه زورخانه وجود داشته است كه عامه مردم و طبقه متوسط و همچنين مردان نظامی از آن‌ها بهره می‌گرفته‌اند,١٣
منابع
غنی، قاسم: بحث در آثار و افکار و احوال حافظ، انتشارات زوار، تهران، ١٣٤٩، ص ٣٤٩.
مولف گمنام: تاریخ سیستان، به تصحیح محمدتقی بهار، انتشارات زوار، تهران، ١٣١٤، ص ٢٢.
همان، ص ٣٥٤.
همان، ج ٢٧، ص ٧.
زرین‌کوب، عبدالحسین: ارزش میراث صوفیه، انتشارات امیرکبیر، تهران، ١٣٨٢، ص ٧٧.
نوذری، عزت‌الله: تاریخ اجتماعی ایران، انتشارات خجسته، تهران، ١٣٨٠، ص ٢٣٤.
جامی، نورالدین عبدالرحمان: نفحات الانس مع سلسله الذهب، مطبعه حیدری، ١٢٨٩ ه ق، ص ١٢٦ تا ١٢٩.
ابن بطوطه: سفرنامه، ج اول، ترجمه محمدعلی موحد، انتشارات آگاه، تهران، ١٣٧٠، ص٢٤٦.
خواندمیر، غیاث‌الدین بن همام: حبیب السیر،
ج ٣، به کوشش جلال‌الدین همایی، انتشارات خیام، تهران، ١٣٣٣، ص ٣٠٥.
 واصفی، زین‌الدین محمود: بدایع الوقایع، به کوشش الکساندر بلدروف، بنیاد فرهنگ ایران، تهران، ١٣٤٨، ص ٤٩٧ تا ٥٠٧.
 تاورنیه، ژان باتیست: سفرنامه تاورنیه، ترجمه حمید ارباب‌شیرانی، انتشارات نیلوفر، تهران، ١٣٨٢، ص ١٩١.
 ذکاوتی قراگزلو، علیرضا: مقاله زادخان عیار در عالم‌آرای نادری، نامه فرهنگستان، شماره ٢٣، سال ١٣٨٣، ص ٣٦.
 نيبور، كارستن: سفرنامه کراستن نیبور، ترجمه پرويز رجبي، انتشارات توكا، تهران، ١٣٥٤، ص ١٦٢.

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: