شايگان در مراسم بزرگداشت «شيخ اشراق»: سهروردی محور اصلی آثار «كربن» است

1386/5/9 ۰۳:۳۰

شايگان در مراسم بزرگداشت «شيخ اشراق»: سهروردی محور اصلی آثار «كربن» است

«سهروردی» در غرب نيز، تا 50 سال پيش شناخته شده نبود و «هانری كربن» اولين كسی بود كه «سهروردی» را به غربيان شناساند و محور اصلی آثار وی، سهروردی است.



«سهروردی» در غرب نيز، تا 50 سال پيش شناخته شده نبود و «هانری كربن» اولين كسی بود كه «سهروردی» را به غربيان شناساند و محور اصلی آثار وی، سهروردی است.

دكتر «داريوش شايگان» روز گذشته 8 مردادماه 86 در مراسم بزرگداشت «شيخ اشراق» با بيان مطلب فوق و با اشاره به شاگردی و دوستی ديرينه خود با "هانری كربن" گفت: «من اگرچه اسلام‌شناس و سهروردی‌شناس نيستم، اما به دليل اين كه سال‌ها شاگرد و دوست "هانری كربن" بودم و شاهد كارهای او بودم، تصميم گرفتم كه به دليل دينی كه ايرانی‌ها نسبت به او دارند، نخستين كسی باشم كه به عنوان يك ايرانی، كتابی در مورد او می‌نويسم و به همين جهت به همراه همسر او با مطالعه كامل مجموعه 25 هزار صفحه آثار او توانستيم جغرافيای تفكر ايرانی را توسط او ترسيم كنيم كه شك نيست كه محور اصلی اين آثار پيرامون سهروردی است.»

وی سپس به پيشينه و زمينه‌‌های فكری سهروردی اشاره كرد و گفت: «كربن به معنای متداول كلمه يك مستشرق نيست، بلكه خود می‌گويد: "كه من در ميان دو اقليم در نوسان بودم، نخست آلمان كه كشور فيلسوفان و شاعران است و دوم ايران كه كشور شاعران و عرفا است."»

وی در ادامه گفت: «اگر به آثار "كربن" در ميان دو جنگ جهانی توجه كنيم در می‌يابيم كه او از چه كسانی تأثير گرفته است. او نزد "اتين ژيلسون"، متفكر مسيحی در "مدرسه مطالعات عالی"، زبان لاتين و قرون وسطايی خواند، همچنين نزد "اميل‌بريه" محقق آثار "فلوطين" و پژوهشگر تفكر هندی و اوپانيشادهاست و همچنين نزد برادران "باوازی" آلمانی می‌آموزد و به "لوتر" و متكلمان پروتستان به خصوص "كارل بارت" علاقه‌مند بود، در ضمن "كربن" تحت‌تأثير "ژيلسون" هم‌زمان عربی و سانسكريت می‌خواند و سفرهای متعددی به هند و آلمان انجام می‌دهد.»

وی در ادامه به جريان‌های فكری آن موقع آلمان پرداخت و گفت: «در آن‌زمان، آلمان كانون 5 جريان فكری بود كه كربن به آن‌ها آگاهی و اشراف داشت؛ نخست مكتب پديدارشناسی «هوسرل» و «هايدگر»، دوم مكتب فلسفه حيات «ياسپرس» و «اشپنگلر»، سوم انسان‌شناسی فلسفی «ماكس شللر» و «ارنست كاسيرر»، چهارم ماركسيسم انتقادی «كارل كرش»، «آدورنو»، «هوركهايمر» و «بنيامين» و پنجم نيز پوزيتويسم منطقی كه با كسانی چون «ويتگنشتاين» و «رودولف كارناپ» و حلقه وين گسترش يافته بود. به اين‌ها بايد مطالعات پروتستانی كسانی چون «كارل بارت» و مكتب روانشناسی «فرويد»، «آدلر» و «يونگ» را افزود.»

وی ادامه داد: «از خوش‌شانسی ماست كه «كربن» با اين كوله بار عظيم به ايران وارد می‌شود و به اين كشور علاقه‌مند می‌شود. «كربن» با تفكر قدسی نزد «رودولف اوتو» و كتابش «امر قدسی» كه در سال 1917 منتشر شد، آشنا می‌شود و همچنين «ارنست كاسيرر» را ملاقات می‌كند. او اولين مترجم «كارل بارت» به فرانسه است كه كتاب او در مورد «ديالكتيك من و تو و انسان و خدا» را منتشر می‌كند و با برخی از دوستانش مجله‌ای به نام «اينجا و اكنون» را منتشر می‌كنند كه در آن جمله معروف «دكارت» يعنی «می‌انديشم، پس هستم» را وارونه می‌كنند و معتقدند كه «هستم، چون ديگری يعنی خدا من را می‌انديشد.» بنابراين محور انديشه «كربن» بر دو چيز استوار است، نخست فلسفه و دوم تجربه معنوی. در همين جاست كه سهروردی به او خودنمايی می‌كند و پيش از ترجمه متون «هايدگر» به فرانسه، دست به ترجمه برخی از آثار «سهروردی» به فرانسه می‌زند.»
وی در ادامه به توجه و علاقه «كربن» به ايران اشاره كرد و گفت: «"كربن" معتقد است كه ايران كشوری است كه هم ميانه است و هم ميانجی؛ يعنی قاره‌ای است ميان دو جهان، يك نگاه به آسيا و هند و يك نگاه به تمدن های هم‌جوار بين‌النهرين و مصر و يونان دارد و از نظر جغرافيايی نيز چنين است. از منظر تخيل فلسفی نيز چنين است. ايران، كانون مذاهب است و در رأس همه اين‌ها سهروردی قرار دارد. برخورد كربن با سهروردی از طريق "لويی ماسينيون" صورت گرفت. "ماسينيون"، اسلام‌شناس برجسته،(كه در مقاله مهم «روح ايران» كه در سال 1950 منتشر شد، به تأثير شگرف ايرانيان در حوزه‌های گوناگون چون زبان، صرف و نحو، عرفان و فلسفه بر اسلام اشاره می‌كند) كتاب "حكمت‌الاشراق" را به "كربن" معرفی كرد و "كربن" دو نياز مهم‌اش؛ يعنی تلفيق عرفان و فلسفه و كشف ارض ملكوت يعنی عالم واسط ميان دنيای محسوس و جهان آخرت را در سهروردی می‌يابد. عالمی كه در آن فرشته‌ها ظاهر و رويت می‌شوند و ارواح متمثل می‌شوند. اين دو امر سبب علاقه وسيع "كربن" به سهروردی می‌شود.»
«شايگان» گفت: ‌«"كربن" در مورد سهروردی می‌نويسد: "سهروردی فقط متفكر نيست كه در باب مفاهيم، تأثيرها و اثرهای پيدا يا ناپيدای تاريخی بينديشد، او خودش در همه اينها حضور دارد و حضورش را نمی‌توان ناديده گرفت، او بار گذشته زرتشتی ايران كهن را به دوش می‌كشد و بدين‌سان آن را به اكنون منتقل می‌كند، اين گذشته، گذشته بی‌آينده نيست كه پيوند مادی به آن ممكن باشد، او به اين گذشته آينده‌ای می‌دهد، آينده‌ای كه خود اوست، چرا كه خود خود را مسئول اين گذشته می‌داند. با بودن سهروردی حكمای ايران باستان و خسروانيان به راستی ديگر پيشگامان مكتب اشراقی ايران اسلامی‌اند، جسارت اين جوان 35 ساله را بنگر كه با حضور خود برگشت گذشته به شكل آينده را موجب می‌شود، چرا كه با اين كار تمام آينده آن گذشته است كه دوباره به صورت اكنون در اكنون حضوری‌اش شكل می‌گيرد و اين است آن چه كه از نظر تاريخی نيز حقيقت دارد. سهروردی كسی است كه برای نخستين بار نام‌هايی چون افلاطون و زرتشت را به صورت يك متافيزيك اشراق كه مثل افلاطونی را در آن به زبان فرشتگان مزدايی سخن می‌گويد، در آثار خود می‌آورد."»
وی ادامه داد: «در واقع "كربن" خودش را با "سهروردی" معاصر می‌كند، نه معاصر زمانی، بلكه معاصر روحی. او خود در ترجمه آثار عربی سهروردی می‌كوشد به بازانديشی تفكر او بپردازد. همچنين ارتباط كربن با سهروردی ارتباطی درونی است، چون نه فقط با ايرانيان ارتباط می‌يابد، بلكه به ايران نيز می‌آيد.»
وی با اشاره به جدولی كه می‌توان با توجه به انديشه «كربن» در تفكر شيعی ترسيم كرد گفت: «اين جدول كه از چهار حركت ناشی می‌شود عبارت است از: اول حركت نبويه از نبوت به ولايت، دوم حركت فلسفی و وجودی از اصالت ماهيت به اصالت وجود، سوم حركت روايی از قصه تمثيلی به رويداد آن در درون و چهارم حركت عاشقانه از عشق انسانی به عشق ربانی. "كربن" نشان می‌دهد كه اين چهار حركت چون چهار مقام يا چهار دستگاه، همه يك ساز می‌زنند و صورت‌های مختلف يك چيزند، در تمثيل عرفانی به رويداد درونی مثال كيخسرو و اسفنديار است كه رهبر درونی سيمرغ و نوع شناسايی ديد جام جم و كشف باطن است، در وجه عاشقانه مثال اعلی مجنون و رهبر درونی ليلی يا معشوق ازلی است و نوع شناسايی نيز جذبه عاشقانه يا التباس به قول «روزبهان» است، در وجه وجودی و فلسفی نيز حكيم متأله زرتشت و افلاطون است و رهبر درونی عقل فعال است و نوع شناسايی نيز علم شهودی يا علم حضوری است، در وجه نبوی نيز مثال اعلی محمد رسول‌الله(ص) يا مهدی موعود(ع) است و رهبر درونی جبرئيل يا روح خداست و نوع شناسايی نيز وحی و الهام درونی است. "كربن" نشان می‌دهد كه اين امور در تسنن نيست، چون دو وجه ولايت و فيلسوفانی چون «ملاصدرا» را ندارند.»
وی در پايان به اهميت «كربن» برای ايرانيان اشاره كرد و گفت: «به قول مرحوم "احمد تفضلی"، دو مرد بزرگ به ايران كمك كردند، نخست "كريستسن " در مورد ايران قبل از اسلام و دوم "كربن" بعد از اسلام كه "كربن" خود می‌نويسد: "پرورش من از آغاز پرورشی فلسفی بود، به همين دليل من به معنای دقيق نه متخصص زبان آلمانی‌ام و نه مستشرق. من فيلسوفی رهرو‌ام به هر دياری كه جان را راهبر شود. گرچه در اين سير و سلوك از "فرايبورگ"، "تهران"، "اصفهان" سر‌در‌آوردم ، اما اين شهرها از نظر من مدينه‌های تمثيلی‌اند، منازل نمادين از راه و سفری هميشگی و پايدار."»
مراسم بزرگداشت «شيخ اشراق؛ مؤسس فلسفه اشراق»، بعدازظهر روز گذشته 8 مردادماه از ساعت 16 تا 19 به همت مؤسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران در محل اين موسسه برگزار شد.
در اين نشست كه استادان «غلام‌حسين ابراهيمی‌دينانی »، «غلام‌‌رضا اعوانی»، «داريوش شايگان»، «منوچهر صدوقی‌سها »، «حسن بلخاری»، «محسن كديور» و جمعی ديگر از دانشجويان و علاقه‌مندان حضور داشتند، استادان «ابراهيمی دينانی» و «شايگان» به ايراد سخن پرداختند.
همچنين در ادامه برنامه ميزگردی با موضوع «تخيل هنری نزد سهروردی» با هم‌كاری فرهنگستان علوم، با حضور استادان «غلام‌حسين ابراهيمی دينانی»، «منوچهر صروقی‌سها» و «حسن بلخاری» برگزارشد


منبع: خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: