1395/5/16 ۱۱:۲۵
نشست «زنان در عرصه قانونگذاری ایران» با سخنرانی الهه كولایی، زهرا شجاعی، فخرالسادات محتشمیپور، امیر طیرانی و منوچهر نظری
نشست «زنان در عرصه قانونگذاری ایران» با سخنرانی الهه كولایی، زهرا شجاعی، فخرالسادات محتشمیپور، امیر طیرانی و منوچهر نظری عاطفه شمس : چهارمین نشست انجمن زنان پژوهشگر تاریخ با عنوان «نقد كتاب زنان در عرصه قانونگذاری ایران (١٣٩٥- ١٢٨٥)» تالیف منوچهر نظری با سخنرانی نویسنده كتاب، زهرا شجاعی، مشاور رییسجمهور و رییس مركز امور مشاركت زنان در دولت اصلاحات، الهه كولایی، نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی و امیر طیرانی، دانشآموخته تاریخ در دانشگاه تهران و مسوول آرشیو روزنامه اطلاعات، طی روزهای اخیر در اندیشگاه كتابخانه ملی برگزار شد. در این نشست فریده اولاد قباد، نماینده مجلس شورای اسلامی، اكرم مصوریمنش، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، احسان شكراللهی، مسوول نسخههای خطی كتابخانه ملی و غلامرضا عزیزی، رییس پژوهشكده اسناد آرشیو ملی نیز حضور داشتند. اما منصوره اتحادیه و محمدجواد مظفر با وجود اعلام قبلی، در این جلسه حضور نداشتند. محوریت مباحث مطرح شده در این نشست بیش از هر چیز، بر موانع رشد حضور زنان به ویژه در عرصه سیاست قرار داشت. نویسنده كتاب، مشكلات زنان را بیشتر متوجه خود آنها دانسته و از عدم همگرایی در بین آنان گفت و در ادامه، درباره اثر خود توضیحاتی را ارایه كرد. الهه كولایی نیز با تاكید بر اینكه مساله زنان در حوزه سیاست جدا از مساله مردان نیست، گفت ما درباره مردان در عرصه قانونگذاری نیز با همین مشكلات مواجه هستیم و این ارتباط متاسفانه نهتنها به شكل ارگانیك وجود ندارد و اینكه بتوان جسته گریخته از اطلاعات استفاده كرد نیز كمتر ممكن است. نیت ما از كنشگری، ارایه الگوی موفق در عرصه بینالمللی است اما امروز، آمارها ما را در چنین جایگاهی قرار نمیدهند. گزارش كامل این نشست را در ادامه میخوانید.
وجود خلأ همگرایی در زنان در مقاطع تاریخی منوچهر نظری، نویسنده كتاب علت نوشتن این كتاب تجربههایی بود كه من در حوزه پارلمان و در جریان تالیف كتاب مرجع «رجال پارلمانی ایران؛ از مشروطه تا انقلاب اسلامی» به دست آوردم. این كتاب زندگینامه نمایندگان مجالس شورای ملی و سنا (از سال ١٢٨٥ تا ١٣٥٧) است كه در آن، شرح حال نمایندگان زن مجلس شورای اسلامی و سنا نیز وجود دارد. بعد از آن، براساس بررسیهایی كه انجام دادم، متوجه شدم هیچ كتابی در حوزه حق رای زنان، انتخابات زنان، زنان در حوزه سیاست و پارلمان به طور اخص وجود ندارد. با توجه به اینكه حدود ٢٠ سال است در كتابخانه مجلس فعالیت دارم و دسترسی به منابع و اسناد، تا حدی برای ما آسانتر است، تصمیم گرفتم بخشی از این خلأ اطلاعاتی موجود در حوزه زنان را پر كنم. متاسفانه در حوزه نمایندگان، منابع و اسناد بسیار كم بوده و تنها منبع كامل ما، اعتبارنامه نمایندگان است. بنابراین، بخشی از اطلاعات را از طریق مطالعات كتابخانهای و بخش قابل توجهی را از مصاحبههای عمقی و چالشی با بیش از ٨٠ درصد نمایندگان زنی كه در قید حیات هستند، به دست آوردم. این اطلاعات برای نخستینبار در ایران منتشر میشود و بسیار بكر است. در همایشی كه سال گذشته برگزار شد من این نكته را بیان كردم كه نیاز است خود زنان در این حوزه به یك اجماع برسند. با خواندن ١٥٠ صفحه اول این كتاب كه تحلیلی- سیاسی است متوجه خواهید شد كه بخش اعظمی از سركوبها در حوزه زنان، به خود زنان مربوط است. درست است كه جامعه ما مردسالار است، تصمیمگیریها مردانه است، تبعیض اجتماعی و مشكلات دیگری نیز وجود دارد اما خلأ همگرایی زنان در بسیاری از مقاطع تاریخی احساس میشود. به طور مثال دهه ١٣٢٠ كه فضای باز سیاسی بینظیری در ایران به وجود آمد، دوره طلایی فعالیت سیاسی زنان بود اما در این دوره تنها سازمانی كه در آن، تا حدی همگرایی جدی بین زنان وجود داشت، حزب زنان ایران وابسته به حزب توده بود. بقیه تشكلها مثل كانون بانوان، شورای زنان، جمعیت زنان و... هر یك راه خود را میرفتند. زمان دكتر مصدق نیز كه بحث حق رای زنان دوباره مطرح شد، به جای اینكه تمام این احزاب و تشكلها متحد شوند و در این مورد به یك اجماع نسبی برسند، شروع به تحقیر كردن یكدیگر كرده و هر یك انتقادهای جدی به دیگری وارد میكردند. این عدم همگرایی باعث شد كه همیشه زنان در عرصه سیاست شكست بخورند یا به جایگاهی كه باید، نرسند. البته در كنار آن، علل دیگری نیز وجود دارد. بعد از انقلاب جهشی خوب و موفقیت چشمگیری در حوزه تحصیلات دانشگاهی و تخصصی زنان به وجود آمد و حتی جلوتر از مردان قرار گرفتند اما از این پتانسیلها استفاده مطلوبی نشد. البته در این زمینه خود حاكمیت، دولت و مجلس نقش بسیار مهمی دارند اما من علت اصلی را همان عدم همگرایی زنان و نبود حزب زنان میدانم. حتی قبل از انتخابات پیشنهاد دادم كه خانمها لیست زنانه ارایه كنند اما این كار را انجام ندادند. این یكی از مشكلات در طول تاریخ ما و در جنبشهای زنان بوده كه خود را همیشه زیر سایه مردان میكشانند. حتی در دهه ١٣٢٠ زنان روشنفكر حزب توده یا زنان دانشگاهی میكوشیدند خود را زیرمجموعه احزاب مردانه قرار دهند. در حالی كه آنها بیشتر ایدهآلهای خود را داشتند و مساله حق رای زنان جزو اولویتهای فرعیشان بوده است. زنان هیچگاه سعی نكردند كه یك حزب فراگیر داشته باشند و حتی در انتخابات لیست زنانه ارایه كنند. گرچه شاید رای نمیآوردند اما حداقل زمینهای میشد برای اینكه خانمها بتوانند به تدریج به اجماع و به تبع آن، به جایگاه واقعی خود برسند.
به دست آوردن هر حقی، نیازمند تلاش پیگیر است زهرا شجاعی، رییس مركز امور مشاركت زنان در دولت اصلاحات این كتاب ویژگیهای خاصی دارد و از نكات مثبت آن، تجمیع ٢ دوره تاریخی قبل و بعد از انقلاب است كه باعث میشود از آن به عنوان یك كتاب مرجع نام ببریم. در این كتاب توأمان به منابع مكتوب و تاریخ شفاهی استناد شده است. گرچه برخی خانمهای معاصر در انجام مصاحبه كملطفی كرده و حاضر به مصاحبه نشدهاند. این زنان به خودشان ضرر زدهاند؛ زیرا اطلاعات موجود مرتبط با آنها كم است. به نظر میرسد كه الگوی مشخصی در مصاحبهها رعایت نشده به این معنا كه برخی از مسائل و موضوعات مطرح شده در كتاب، به نوعی جنبه تبلیغاتی- انتخاباتی دارد. نكته مثبت دیگر این است كه گرچه كتاب در مورد ایران است، اما نگاهی هم به مسائل زنان در عرصه بینالمللی دارد. داشتن جداول، آمار و عكسها به كتاب جذابیت بخشیده است؛ گرچه در چاپ عكسها متاسفانه ضعف وجود دارد كه احتمالا به اشكالات چاپ بازمیگردد. نكته قابل توجه دیگر اینكه بیش از ٥٠ درصد كتاب، زندگینامه و كمتر از نیمی از كتاب به تحلیل سیاسی- تاریخی پرداخته، موضوعاتی مثل حق رای زنان و فعالیت زنان در ادوار مجلس كه سند خوبی است و جای آن به عنوان یك مرجع خالی بود. در این كتاب، نگاه تاریخی به جنبشهای زنان كه از زمان مشروطه آغاز شده بسیار مستند است. با توجه به بحث طولانیبودن دوران مبارزات سیاسی زنان كه در امریكا ٧٢ سال، انگلیس ٥١ سال، سوییس ٦٢ سال و در فرانسه ١٥٧ سال طول میكشد تا زنان به حق رای دست یابند، به این نكته اشاره میكند كه تلاشهای سیاسی و به دست آوردن حقوقی چون حق رای، نیازمند تلاش و كوشش پیگیر است. در ارتباط با تاسیس و گسترش مدارس دخترانه، در بخشی از كتاب، بحث جامعی شده اما بهتر بود این بحث در كتاب ادامه پیدا میكرد و به تاثیر آن در دوره پهلوی دوم نیز اشاره میشد، در این بخش فقط به دوره پهلوی اول پرداخته شده است. بهویژه جای برخورد علما با تاسیس مدارس دخترانه در دوره پهلوی دوم را خالی میدانم؛ یعنی به جای نفی و تكفیر كردن با تاسیس جامعه تعلیمات اسلامی و تاسیس مدارس دخترانه اسلامی، زمینه بروز و رشد و تولد نسل جدیدی از زنان تحصیلكرده مذهبی و متدین را در جامعه فراهم كردند كه ما محصول این تاسیس هستیم. تاكیدم روی این مساله است كه باید در كتاب میآمد كه اگر مخالفتی با این مدارس شده، از چه جنبهای بوده و اقدام مثبتی كه در سالهای بعد انجام شد، چه بود. نكته دوم اینكه در ارتباط با مخالفت امام خمینی (ره) با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی كه یكی از بندهایش حق رای زنان بود و در بین نسل جوان نیز سوالاتی درباره آن وجود دارد، با وجود اینكه در كتاب مستنداتی وجود دارد، به نظرم نیازمند بیان جامعتری است كه اگر مخالفتی بوده، به دلیل فضای استبدادزده آن زمان بوده است زیرا در آن دوران حتی مردان نیز حق رای آزادانه نداشتند چه رسد به اینكه حاكمیت بخواهد حق رای به زنان بدهد. یا به طور مثال در بخشی از كتاب، كشتهشدگان قیام ١٥ خرداد مقتول نامیده میشوند كه این به اعتقاد من كملطفی در حق شهدای این قیام است كه نقشی اساسی در پیشبرد انقلاب و حركت بزرگ سیاسی- اجتماعی مردم داشتند. نگاه صرف به آمارها، به تحلیل غلط منتج میشود در ارتباط با سهم زنان در مجلس شورای ملی اشاره شده كه اكثر نمایندگان زن، وابسته به دربار بودهاند. زمانی كه به آمار نگاه میكنیم، در آخرین دوره مجلس شورای ملی ٢٠ نماینده زن حضور داشتند، اما با گذشت ٣٧ سال از انقلاب اسلامی هنوز نتوانستهایم به آن تعداد دست یابیم. توجه صرف به عدد و رقم بدون در نظر گرفتن فضای اجتماعی و داشتن تحلیل درست، ما را دچار اشتباه میكند. در سال ١٣٥٧ از هر چهار زن فقط یك نفر باسواد بود. پس میتوان حدس زد كه در انتخابات مجلس شورای ملی دورههای ٢١ تا ٢٤ چند درصد از زنان پای صندوقهای رای رفتهاند. اگر ما فقط به تعداد زنانی كه به مجلس راه یافتهاند توجه كنیم و به زمینهسازی و تمهید مقدمات برای حضور این زنان در انتخابات توجه نكنیم، تصویری درست از جامعه آن زمان نخواهیم داشت. در این كتاب نیز به این وابستگی و تمهیدات اشاره شده است. نكته دیگر اینكه باید بین مشاركت توده زنان و نخبگان تفاوت قایل شویم. قبل از انقلاب مشاركت نخبههای زنان بیشتر بوده و پس از آن كاهش یافته، اما بعد از آن میزان مشاركت توده زنان افزایش یافته است. پیش از انقلاب در برخی شهرستانهای محروم ماند سرخس، نایین، درود، فسا، درگز و حتی بابل زنان نماینده میشوند؛ اما آیا مردم این شهرها به رتبهای از رشد سیاسی، علمی و اجتماعی رسیدهاند كه از بین خود یك زن را به عنوان نماینده انتخاب كنند یا تشكل و حزب و تلاشی انجام شده است؟ با كمی بررسی متوجه میشویم كه به طور مثال خانم نایینی نماینده نایین، هم پدر و هم دو برادر و همسرش نماینده بودهاند. پس این انتصابات و پیوندهای خانوادگی منجر به رای آوردن آنها شده است. یا خانم هما زاهدی نیز اینچنین است كه دختر سرلشگر فضلالله زاهدی و خواهر اردشیر زاهدی است. یا پدر خانم دولتشاهی كه سه دوره نماینده مجلس بوده، رییس تشریفات دربار رضاشاه و وزیر كابینه فروغی بوده است. نكته دیگر درباره كتاب این است كه بعد از ذكر استنادات به كتابها و متون دیگر كه دقیق هم هستند، خواننده منتظر اظهارنظر نویسنده است؛ زیرا در بین آن استنادات، اختلافها و تفاوتهایی وجود دارد. در بخش دیگری از كتاب، شما نخستین نماد حضور سیاسی زنان را «مجلس» ذكر كردید. اینجا جای خانم منیره گرجی و مجلس خبرگان خالی است؛ زیرا این مجلس مقدم بر مجلس شورای اسلامی است. همچنین در زمینه علت كاهش تعداد نمایندگان زن در دوره دوم همان دورانی كه از آن به عنان دوران طلایی یاد میكنید، تحلیلی انجام نشده است. در مجموع، به بحث كاندیداتوری زنان توجه شده ولی به مرحله ثبتنام و تایید صلاحیت نپرداختهاید. كاهش تعداد نمایندگان زن در مجلس هشتم به دلیل رد صلاحیت گسترده آنها بوده است. علاوه بر آن خوب بود در برخی جداول، مقایسهای با مردان نیز انجام میشد؛ زیرا نسبتی بین تعداد كاندیداها و نمایندگان وجود دارد و این نسبت در مورد زنان و مردان نیز صادق است و نشان میدهد برای افزایش حضور زنان، نیازمند ایجاد بستری مناسب هستیم. در دوره هفتم كه اشاره شده تعداد نمایندگان زن افزایش یافته است، به این علت بود كه هر جناح سیاسی تعدادی از خانمها را در لیست خود قرار داد و چون از هر ٢ لیست رای آوردند، شاهد افزایش تعداد نمایندگان زن بودیم.
برخی زنان در مجلس، بیشتر از مردان مخالف حقوق زنان هستند امیر طیرانی، مسوول آرشیو روزنامه اطلاعات این اثر در جای خود ارزشمند است، در واقع كتاب حاضر كاری تحقیقاتی است كه با دادههای اندك انجام شده است. تمام این كتاب امكان استفاده دارد و اگر نقدی میشود، به معنای نادیدهانگاشتن زحمات نویسنده نیست. به نظرم جای زندگینامه زنان نماینده در كتاب دیگری است و اینكه حدود نیمی از یك كتاب تحقیقی مربوط به زندگینامهها است، از ارزش كتاب كاسته است. در كنار آن با مشاهده عنوان كتاب، انتظار دارم حركت زنان در عرصه قانونگذاری را بخوانم. به نظر میرسد بحث جنبش زنان باید به طور مستقل در جای دیگری قرار بگیرد و زنان در قانونگذاری در جای دیگر. اگر آن موضوع مقدمه بود، خوب بود، اما اینكه مقدمه افزون بر متن شده است، مناسب نیست. ایراد اصلی كتاب این است كه حدود ٣٠ صفحه به عنوان كتاب پرداخته شده است. اگر در تحلیلها هدف رژیم شاه از واردكردن زنان در عرصه اجتماعی مشخص میشد، دلیل حضور زنان حكومتی نیز روشن میشد و بهتر بود میزان حضور زنان در عرصه مذاكرات مجلس نیز مورد بررسی قرار میگرفت. همچنین باید به جمله امام خمینی (ره) كه میگویند مگر مردان حق رای دارند كه زنان داشته باشند، پرداخته میشد. بعد از انقلاب نیز همین موضوع را داشتیم و با توجه به حاكمیت كشور و قوانین، لازم و ضروری بود كه موانع حضور زنان در عرصههای قانونگذاری بررسی میشد. نكته دیگر اینكه چند مورد در ارجاعات مشكلاتی وجود دارد؛ به طور مثال، در مورد كتاب «جنبش حقوق زنان» افتادگی دارد، در جایی جنبش حقوق زنان است و در جایی دیگر جنبش زنان. نكته دیگر اینكه بعد از انقلاب احزابی تشكیل شد مثل نهضت زنان مسلمان، جامعه زینب و جامعه زنان انقلاب اسلامی كه اگر از لحاظ حقوقی و قانونی اینها را بررسی كنیم، میتوانیم به علل رشد و عدم رشد آنها بپردازیم. تاكید میكنم اینها بیشتر به جنبش زنان مربوط میشود و اگر بخواهیم به طور خاص به زنان در عرصه قانونگذاری بپردازیم، باید عملكرد زنان در مذاكرات مجلس شورای ملی و مجلس شورای اسلامی را بررسی كنیم. درباره عملكرد زنان در قبل از انقلاب اطلاعات زیادی ندارم اما چیزی كه بعد از انقلاب در روزنامهها میبینیم این است كه برخی زنان حاضر در مجلس بیش از مردان مخالف حقوق زنان هستند.
تفكیك ناپذیری نقش زنان در عرصه قانونگذاری از تحولات اجتماعی الهه كولایی، نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی این كتاب به دلیل دسترسی مستقیم به منابع و اسناد و اینكه بر پایه ترجمه یا منابع دست چندم تالیف نشده، تلاش ارزشمندی است. مساله زنان در قانونگذاری این گونه نیست كه یك پدیده اجتماعی را از حوزهها و سطوح مختلفی كه روی آن اثر میگذارد، جدا كنیم. موضوع زنان و پارلمان، زنان و تصمیمگیری و حضور در فرآیند قانونگذاری یك فرآیند و دغدغهای جهانی در دنیای امروز به شمار میرود. انتظار اینكه در این كتاب، هم مجموعهای از اطلاعات پایهای ارایه شود و هم تحلیل جامع و همهجانبهای درباره مساله جنبش زنان، تحولات تاریخی و فعالیتهای زنان در ایران داشته باشد، انتظار غیرمنصفانهای است؛ آن هم در شرایطی كه چنین كارهایی انجام نشده است. برای محققان بعد، تكتك مباحث این كتاب نیازمند تحقیق و پژوهش است. زمان مطالعه كتاب به این فكر میكردم كه واقعا چند نفر از دانشجویان برای جمعآوری اطلاعات به اسناد مراجعه میكنند؟ ما در زمینه كارهای تولیدی با یك خلأ هولناك روبهرو هستیم. این كتاب هم میتواند الهامبخش باشد، هم میتواند ایده طبقهبندیهای قابل بهرهبرداری را در دورههای مختلف برای محققان و پژوهشگران دیگر ارایه كند. درباره وضعیت مجلس در هر دوره، عملكرد هر یك از نمایندگان با رویكرد تطبیقی، تحولات دورههای مختلف و اینكه نسبت نمایندگان با حاكمان در چه شرایطی و چرا تحول پیدا كرده است. شما نمیتوانید نقش زنان را در عرصه قانونگذاری از تحولات اجتماعی جدا كنید، اما نباید از یك كتاب انتظار داشت كه همه این موارد را برسی كند و شمای قابل قبول و همهجانبه ارایه دهد. البته جا دارد در چاپهای بعدی بعضی از نكات را نویسنده به آنها بپردازد. صرف این كتاب بسیار ارزشمند است؛ زیرا نگاهی كلان از مجموعه زنانی كه در عرصه قانونگذاری راه پیدا كردهاند، از فعالیت آنها، از تاثیرات آنها و... ارایه كرده است. من فكر میكنم یك نگاه سریع كه در این كتاب ارایه شده، هر یك میتواند فصلی برای پژوهش باشد. خیلی نباید از خود این كتاب انتظار داشت اما یك كار شبه دایرهالمعارفی انجام داده است كه میتواند منبع مطالعات بعدی قرار بگیرد. انتشار این كتاب فینفسه میتواند فتح بابی برای نگاهی دقیقتر به هر یك از دورههای مجلس و مقایسه آن با دورههای قبل و بعد از آن باشد. مجلس و عملكرد مجلس بخشی از كنشها و واكنشهایی است كه در یك جامعه در یك دوره زمانی خاص شكل میگیرد كه نمیتوان آن را برش زد و منتزع از بقیه مسائل پیرامونی حتی در سطح بینالمللی بررسی كرد. این كتاب میتواند در نگاهی بسیار سریع، چشماندازهایی از این دگرگونیها را ارایه كند كه هر كدام جای مطالعه مستقل دارد. متاسفانه در جامعه ما به دلایل مختلف، نه مستندكردن مشاهدات افرادی كه وارد حوزه سیاست میشوند، باب است و نه خاطرهنویسی انجام میشود. البته در سطح بینالملل هم میگویند خاطرهنویسی بعد از ٣٠ سال اجازه انتشار دارد، اما در كشور ما حتی بعد از این وقفه ٣٠ ساله نیز اتفاق نمیافتد. این كاری است كه در این كتاب انجام شده و میتواند انگیزه مطالعات بعدی را فراهم كند. این كتاب شروع مباركی است برای اینكه به ضرورت گردآوری، تحقیق، مطالعات روی همه مباحثی كه نویسنده از آنها سریع گذشته، توجه شود.
مساله زنان در حوزه سیاست جدا از مساله مردان نیست ما نتوانستهایم به تجربیات خود نظم ببخشیم و فكر میكنم برای این منظور به دهها كتاب از این سنخ نیاز داریم تا بتوانیم نگاهی تحلیلی از عملكرد دورههای قبل در اختیار كسانی بگذاریم كه میخواهند عمل كنند. البته تاكید میكنم كه مساله زنان در حوزه سیاست جدا از مساله مردان نیست، ما درباره مردان در عرصه قانونگذاری نیز با همین مشكلات مواجه هستیم و این ارتباط متاسفانه نه تنها به شكل ارگانیك وجود ندارد بلكه همین كه بتوان جسته گریخته از اطلاعات استفاده كرد نیز كمتر ممكن است. نیت ما ارایه الگوی موفق در عرصه بینالمللی است اما آمارها امروز خیلی ما را در چنین جایگاهی قرار نمیدهد. ضمن اینكه این نكته بسیار اهمیت دارد كه ما همچنان كه به درصد كمی حضور تاكید داریم نباید از بحث كیفیت غافل شویم. امیدوارم این تجربه، راه را برای به خصوص پایاننامههای دانشجویی برای مطالعه بیشتر و دقیقتر باز كند. در كنار این مباحث، بیان نكته دیگری مهم به نظر میرسد؛ اینكه از یك سو، ما موضوع فرصتهای برابر و شرایط برابر برای رفع تبعیضهای گوناگون برای زنان در حوزههای قانونگذاری را داریم -كه در اتحادیه بینالمجالس، سازمان ملل و كمیسیون مقام زن مورد تاكید است- كه باید مورد بازبینی و اصلاح قرار گیرد و در كنار این تبعیضزدایی، میبینیم كه به بحث تبعیض مثبت توصیه میشود. نكته آخر اینكه، در در كنار مطالعه این كتاب، به یك مجموعه كار پژوهشی برخوردم كه تحقیقی از دختران دانشجوی تهران انجام شده بود. نكته جالب این بود كه ما نمیتوانیم این نمودارها و آمارها را از واقعیتهای جامعه جدا كنیم. اینكه در فضای سیاسی از رفع تبعیض و ایجاد فرصتهای برابر صحبت میشود، اما در نهایت، این جامعه در حوزههای اجتماعی- فرهنگی با موانع و چالشهای جدی روبهرو است. ما برای ایجاد تغییر در این نمودارها به نفع زنان، نیازمند تلاشها و فعالیتهایی هستیم كه به نظرم این كتاب میتواند ما را به این عرصه منتقل كند كه چه باید كرد و چرا این سهم اینقدر ناچیز است و با وجود اینكه زنان در بخش تودهای و در بخش رای دادن و شكل دادن به قدرت نقش داشتهاند، اما در تصدی قدرت آنقدر مشكل داریم. نتایج این تحقیق بسیار گویا است و نشان میدهد موانع فرهنگی، اجتماعی و بهویژه اقتصادی تا چه حد میتواند این تغییرات را كند و دشوار سازد.
ضعف شدید منابع در پرداختن به بحث زنان فخرالسادات محتشمیپور، رییس هیاتمدیره انجمن زنان پژوهشگر تاریخ تالیف این كتاب جای تقدیر دارد همان طور كه دوستان اشاره كردند ما در بحث زنان و به ویژه تاریخ زنان دچار ضعف شدید منابع هستیم زیرا یا منابعی وجود ندارد، یا وجود دارد و دیده نمیشود و مورد استفاده قرار نمیگیرد. ما در درجه اول میخواهیم منابع موجود را شناسایی كنیم كه سندشناسی در این زمینه كمك زیادی میكند. در جایی نیز كه كمبود سند وجود دارد ناچارا به سراغ منابع شفاهی میرویم، گرچه برخی مواقع این فرصت را نیز از دست میدهیم. خانم اتحادیه یاور همیشگی ما هستند اما امروز به دلایلی امكان حضور در این مراسم را نیافتند. ایشان كتاب را خوانده بودند و نظر خود را اعلام كرده و نوشتهاند كتاب خوب و مفیدی است كه باید به صورت گسترده تبلیغ شود زیرا نكات آموزنده زیادی دارد، اما مساله این است كه كتاب در مورد بیوگرافی زنان و خیلی كلی است و دلیل اینكه چرا نقش زنان در آثار چاپشده به صورت كلی دیده میشود، باید پیدا و تحلیل شود. اینكه این زنان چه در دوره پهلوی و چه در جمهوری اسلامی، چه نقشی داشتهاند و چه گفتهاند باید بررسی شود و اینكه اگر به خواستهشان رسیدهاند، به چه نحوی بوده است؟ به نظر من، این كتاب شروع خوبی است برای این گونه مباحث و مشخصشدن نقش زنان و اینكه از چه احزاب و پایگاهی وارد مجلس شدهاند باید با زنان بیشتر مصاحبه شود. فهرست خیلی خوبی از زنان وكیل در قبل و بعد از انقلاب ارایه داده و ارزیابی من از این كتاب مثبت است. به طور كلی خانم اتحادیه نیز به همان نكاتی كه دوستان اشاره كردند، توجه داشته است. زنان ایرانی، به آسانی حق رای را به دست آوردند منوچهر نظری، نویسنده كتاب در اینجا افرادی حضور دارند كه صابون برخوردهای سیاسی به تنشان خورده است و میدانند ورود به عرصه سیاست خطرناك است. غیر از این، بحث زنان نه تنها در جمهوری اسلامی ایران بلكه در دورههای قبلی نیز كاری سخت بوده و ورود به آن كار دشواری است. در وزارت ارشاد به موضوعات مختلفی ایراد گرفتند، به طور مثال ایراد گرفتند چرا تصاویر نمایندههای زن در مجلس شورای ملی بیحجاب است و مجوز نشر نمیدادند. بسیاری از ایراداتی كه وارد شد نیز به همین دلیل است در صورتی كه باید فضا باز باشد تا بتوان به آنها پرداخت. من در این كتاب قبل از ارایه به ارشاد، حدود ٦٠ تا ٧٠ صفحه خودسانسوری كردم. قرارگرفتن كلمه زن در نام كتاب، باعث حساسیت وزارت ارشاد و برخی مراجع دیگر میشود، بهویژه اگر بخواهید زنان سیاست را بررسی كنید كار بسیار سختتر میشود. من فارغ از مسائل جناحی با نمایندگان زیادی مصاحبه انجام دادهام و این كار در حوزه تاریخ شفاهی یك كار علمی محسوب میشود. در واقع، ملاحظات سیاسی اجازه نمیدهد شما حتی به مباحثی كه برای آن اسناد و شواهد دارید، وارد شوید. به همین دلیل جای بسیاری از مباحث در كتاب خالی است زیرا اگر آنها را مطرح میكردم اكنون این كتاب اصلا وجود نداشت و چنین جلسهای اصلا تشكیل نمیشد. بنابراین، خواهش میكنم اقتضائات زمانه و اقتضائات تاریخی را ببینید. من از نمایندگان خواهش میكنم از آنجا كه در حوزه پارلمان، كتاب و خاطرهنویسی بسیار كم است، حداقل خاطراتی كه امكان انتشار دارد را بنویسند تا پژوهشگران بتوانند از آنها استفاده كنند. من در جمعآوری اطلاعات و اسناد با مشكلات زیادی مواجه بودم و زمان زیادی را منتظر ماندم حتی خود نمایندگان نیز برخورد محافظهكارانه داشتند. سیاست من این بود كه اطلاعات اولیه را در اختیار پژوهشگران، دانشجویان و اساتید قرار دهم تا بتوانند دقیقتر به بررسی بپردازند. من در مقدمه نیز آوردهام جنبشهای زنان تاریخ پر فراز و نشیبی دارد، فقط در ایران زنان با مشكل مواجه نبودهاند اتفاقا در قیاس با كشورهای دیگر و در اروپا كه مهد دموكراسی است، زنان ایرانی خیلی راحتتر و كمهزینهتر به حق رای دست یافتند. در چاپ بعدی در صورت موافقت ناشر، حتما موارد مطرحشده توسط دوستان را لحاظ خواهم كرد.
منبع: اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید