1395/4/26 ۰۸:۴۵
در ادبیات انگلیسی چند شعر رثائی شهرت خاص پیدا کرده است: یکی شعر «لیسیداس»۱ اثر جان میلتن در مرگ ادوار کینگ،۲ شاعر انگلیسی ایرلندی که با او هم درس و دوست بود؛ دیگری شعر تنیسن با عنوان «به یادبود»۳ برای دوست غریق خویش آرتو هنری هلم۴ و نیز شعر «ادونه ئیس»۵ شلی به یاد کیتس،۶ شاعر انگلیسی. این هر سه اثر زاده طبع شاعری است درباره دوستی گرامی و هم قلم. شعر معروف علیاکبر دهخدا در مرگ میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل نیز اثری از این گونه است و از جهات بسیار، خواندنی و ماندنی.
درباره دهخدا، نویسنده هنرمند «چرند پرند»، روزنامهنگار چیره دست و آزادیخواه، محقق معروف و مؤلف گرانقدر لغتنامه و دلبستگی او به ملت و مملکت و فرهنگ ایران بسیار سخن گفتهاند. بنده نیز دو مقاله مفصل درباره او، به خصوص راجع به مقالات انتقادی و طنزآمیزش نوشتهام: یکی در کتاب «دیداری با اهل قلم، و دیگری به زبان انگلیسی در مجله Z.D.M.G(1975) ما در اینجا بحث از شعر مذکور مورد نظر ماست.
انگیزه سرودن
دهخدا خود بر این قطعه مقدمهای نوشته که انگیزه سرودن شعر را به شرح زیر بیان کرده و از هر توضیحی گویاترست: «در روز ۲۲ جمادی الاولی ۱۳۲۶ قمری مرحوم میرزا جهانگیرخان شیرازی رحمهالله علیه، یکی از دو مدیر صور اسرافیل، را قزاقهای محمدعلی شاه دستگیر کرده به باغ شاه بردند و در ۲۴ همان ماه در همان جا او را به طناب خفه کردند. بیست و هفت هشت روز دیگر [روز جمعه ۱۹ جمادی الاخره ۱۳۲۶ق] چند تن از آزادیخواهان و از جمله مرا از ایران تبعید کردند و پس از چند ماه با خرج مرحوم مبرور ابوالحسن خان معاضدالسلطنه پیرنیا بنا شد در ایوردن سوئیس روزنامه صور اسرافیل طبع شود.
در همان اوقات شبی مرحوم میرزا جهانگیرخان را به خواب دیدم در جامه سپید (که عادتاً در تهران در بر داشت) و به من گفت: «چرا نگفتی او جوان افتاد؟» من از این عبارت چنین فهمیدم که میگوید: چرا مرگ مرا در جایی نگفته یا ننوشتهای؟ و بلافاصله در خواب این جمله به خاطر من آمد: «یادآر ز شمع مرده، یادآر!» در این حال بیدار شدم و چراغ را روشن کردم و تا نزدیک صبح سه قطعه از مسمط ذیل را ساختم، و فردا گفتههای شب را تصحیح کرده و دو قطعه دیگر بر آن افزودم و در شماره اول صوراسرافیل منطبعه ایوردن سوئیس [به تاریخ اول محرم ۱۳۲۷قر۱۲۸۸شر۲۳ ژانویه ۱۹۰۹] چاپ شد. ع٫ا.دهخدا»
چرا جوان افتاد؟
بنابراین موجب سرودن این شعر انگیزهای بزرگ بوده، یعنی شهادت دوستی که در راه استقرار حق و آزادی جان داده است. روزنامه صور اسرافیل در آن روزگار به سبب هدف والای خود: «تکمیل معنی مشروطیت و حمایت مجلس شورای ملی و معاونت روستاییان و فقرا و مظلومین»، و نیز بر اثر حقگویی در این زمینه و به خصوص به واسطه شیوه نویسندگی ساده و نافذ دهخدا، در میان توده مردم رواج و محبوبیت بسیار داشت. از این رو بارها از طرف حکومت وقت گرفتار و توقیف و تعطیل شد و مدیر و نویسندهاش آماج تطمیع و تهدید و انتقام قرار گرفتند تا سرانجام پس از بمباران مجلس شورای ملی به فرمان محمدعلی شاه ـ که با آزادی و مشروطیت سرسازگاری نداشت ـ میرزا جهانگیرخان کشته شد و دهخدا تبعید گشت.
دهخدا در حالی از ایران به اضطرار رفت که نگران معاش مادر و خواهر و برداران خردسالش بود. در غربت و تبعید نیز با تنگدستی به سر میبرد. بر این همه خاطره شکست تلاشهای نافرجام او و یاران و هموطنان را در برقرار حق و عدالت باید افزود. اما وی که در هر زمینه پهلوان میدان و کوشا بود، به ادامه انتشار صور اسرافیل در سوئیس پرداخت و چه شعری مناسبتر از رثای مدیر شهید روزنامه برای درج در نخستین شماره دوره جدید آن میتوانست بود؟
هم قدم و هم قلم
غرض آنکه دهخدا وقتی رثای دوست خویش را از سر درد سروده، در چنین حال و روزگاری بوده است. در این اثر از یک طرف اندوه قتل ناجوانمردانه هم قدمی هم قلم در جان او چنگ انداخته و از سویی امید به آینده آزاد و روشن او را به کوشش برمیانگیخته است و این هر دو مضمون است که به صورت درون مایه اصلی این شعر در پردههایی گوناگون جلوه گرست و به صورت مختلف نموده شده: شب تار و بامداد درخشان، اهریمن و یزدان، زمستان و بهار، زندان و استبداد و آزادی… منتهی همه تکیه و تأکید بر چیرگی نهائی خوبی بر بدی و آزادمنشی و دادگری بر جور پیشگی است که پیام اصلی سخن است.
آنچه پیش از هر چیز در این شعر نظر را جلب میکند، طرز برداشت، تازگی طرح و اسلوب آن است که با دیگر مرثیهها متفاوت است و نموداری است از قریحه نواندیش و لطف ذوق شاعر. همین تجدد و تازگی در سراسر شعر و تار و پود و اجزای صوری و معنوی آن نیز مشهودست. به همین سبب است که این اثر را غالباً از طلیعههای شیوه نو در شعر معاصر فارسی به شمار آوردهاند.۷
اکثر مرثیهها با ردیفهایی از نوع افعال ماضی، به صورت غایب یا مخاطب: «رفت، نماند، بود، گذشت، رفتی، نیست، داشت، شد» و امثال اینها سروده شده و سخن در بیان فضائل شخص در گذشته و اندوه فقدان اوست؛ اما آنچه نخست در ذهن دهخدا به صورت مصراع «یاد آر ز شمع مرده…» جرقه زده، حالتی دیگر دارد: به یاد آوردن شمعی است که به جمع روشنایی میبخشیده و اکنون که فرو مرده، باید به فرارسیدن سحر اندیشید. از این رو مخاطب نخستین بند شعر نیز «مرغ سحر» است که نویدبخش پایان گرفتن شب تیره است و دمیدن صبح دل افروز، و یادآور سرآغاز «یکی بود و یکی نبود» جمال زاده است که به «بانگ خروس سحری» تعبیر شده است و نیز مطلع تصنیف مشهور ملکالشعرای بهار: «مرغ سحر، ناله سرکن…»
یادآر
قسمت اول این مسمط، نمونه بارزی از حُسن مطلع است: تصویر بدروزی ایران و غفلت ایرانیان و مژده بهروزی، به صورتی شاعرانه و گیرا نقش شده و بند مسمط، حسن تخلصی است بدیع و مؤثر به سرنوشت شهید راه آزادی.
ای مرغ سحر! چو این شب تار
بگذاشت ز سر سیاهکاری،
وز نفحه روحبخش اسحار
رفت از سر خفتگان خماری،
بگشود گره ز زلف زرتار
محبوبه نیلگون عماری،
یزدان به کمال شد پدیدار
واهریمن زشتخو حصاری،
یادآر ز شمع مرده، یادآر!
آنگاه، سرگذشت یوسف(ع) و صدق تعبیر او در زندان در مورد خواب زندانی همبند و رهایی وی که در قرآن کریم مذکور است، ذهن دهخدا را ـ که از معارف اسلامی و فرهنگ ایران بهرهور است ـ تحت تأثیر قرار میدهد و به از بند رسته شاد از بازگشت به خانه و کاشانه و «آزادتر از نسیم و مهتاب» میگوید: یار دربند و شبزندهدار خویش را از یاد نبرد:
ای مونسِ یوسف اندر این بند!
تعبیرِ عیان چو شد تو را خواب،
دل پر ز شعف، لب از شکرخند
محسودِ عدو، به کامِ اصحاب،
رفتی برِ یار و خویش و پیوند
آزادتر از نسیم و مهتاب،
زان کو همه شام با تو یک چند
در آرزوی وصال احباب،
اختر به سحر شمرده، یادآر!
پینوشتها:
۱-John Milton,Lycidas رر ۲-Edward King (1612-1637) رر ۳-A.L.Tennyson (1809-1892) ,In Memoriam رر ۴-Arthur Henry Hallam رر ۵-shelly,Adonais رر ۶-John Keats (1795-1821)
7ـ شادروان یحیی آرین پور نوشته است: شاید دهخدا در سرودن این شعر تحت تأثیر شعر «وقتا که گلوب بهار، یکسر» اثر رجائی زاده محمود اکرم بیگ (۱۲۶۳ ـ ۱۳۳۱ق) شاعر و نویسنده ترکیه واقع شده باشد؛ رک: از صبا تا نیما، تهران، ۱۳۵۰، ۲ر۹۵
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید