1395/4/26 ۰۷:۵۲
در اقالیم مختلف ایران، مجتمعهای زیستی کوچکتر از روستا وجود دارند که با گستردگی مختلف و فاصله متفاوت از يكديگر، در کنار مجتمعهای زیستی بزرگتر مانند روستاها و شهرها بهوجود آمدهاند. عامه و بومیان ساکن این مناطق با توجه به حوزههای جغرافیایی بستر، مجتمعهای یادشده را با عناوینی چون مزرعه، کلاته، دولاب، قلاع و مجموعههای کشتخوانی و... میشناسند و در ادبیات شفاهی و مکتوب نیز با همین عناوین از آنها یاد میشود.
واکاوی گزارهای مغفول؛ «مزارع مسکون تاریخی» در ایران
در اقالیم مختلف ایران، مجتمعهای زیستی کوچکتر از روستا وجود دارند که با گستردگی مختلف و فاصله متفاوت از يكديگر، در کنار مجتمعهای زیستی بزرگتر مانند روستاها و شهرها بهوجود آمدهاند. عامه و بومیان ساکن این مناطق با توجه به حوزههای جغرافیایی بستر، مجتمعهای یادشده را با عناوینی چون مزرعه، کلاته، دولاب، قلاع و مجموعههای کشتخوانی و... میشناسند و در ادبیات شفاهی و مکتوب نیز با همین عناوین از آنها یاد میشود. براساس اسناد مکتوب، مزرعه بهصورت مستقل، بخشی از ضیعات یک قصبه محسوب میشود و بهصورت وابسته یا تابعه، بخشی از ضیعات یک ده، بهحساب میآید و گاهی در شمایل یک ده، در اسناد تاریخی دیده میشود. بسیاری از مزارع، صرفا دارای کاربری کشاورزی و زراعت هستند و مستحدثاتی در آنها دیده نمیشود و اغلب در مجاورت یا خارج از شهر یا روستا احداث شدهاند. این نوع مزارع «غیرمسکون» یا «کشاورزی» نامیده میشوند. در اسناد و کتب مختلف نیز به این موضوع به صورت غیرمستقیم اشاره شده است. اما گونههای دیگری از مزارع دیده شده است که علاوه بر کشاورزی و زراعت بهعنوان شاخصه اصلی، سکونت و استقرار نیز در آنها انجام میشود، این گونه از مزارع «مسکون» نامیده میشوند. مقصود از مزارع مسکون، ترکیب و همجواري عناصر و ساختارهاي خدماتي، مذهبی و مسكوني مانند حمام، آسياب، نمازخانه، مسجد، حسینیه، درختان کهنسال، کبوترخانه، قلاع اربابی و رعیتی، خانههای اربابی و رعیتی، آسیاب، آبانبار و امثال آن با زمينهاي كشاورزي و باغات است که اين تودههای كالبدي را در زمره مجتمعهاي زيستي كوچكتر از روستا قرار داده، در برخی از اسناد تاریخی نیز به نام «مزارع مسکون» معرفی شده است. مزارع در طول تاریخ با حوزههایی چون کشاورزی، اقتصاد، سیاست، دین، فرهنگ و بسیاری حوزههای دیگر در ارتباط تنگاتنگ بودهاند، بسیاری از آنها بخشی از یک روستا یا قریه تحت مالکیت یا در تیول حاکمان محلی بودند که از طرف شخص شاه به آنها درازای خدمتی ویژه واگذار میشد. بنابراین موضوع مزارع با حوزههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و امثال آن در دورههای مختلف تاریخی درهمتنیده بوده، برهم تأثیر و تأثر داشتند. علاوه بر این، در داخل مزارع نیز بین اعضای مختلف، نظام اجتماعی، مالکیت و امنیتی ویژهای حاکم بوده است. این سوال که مزارع مسکون از چه زمانی وجود داشتهاند، درحال حاضر، بهدرستی مشخص نیست. از دوره مادها، هخامنشیان، پارتیان، سلوکیان، ساسانیان و قرون اولیه اسلامی منابعی در دست است که نشان میدهد وابستگی به زمین و زراعت، زیاد بوده. مزرعهداری و کشاورزی موجب رونق و ارایه تولیدات در شهرها میشد. بخشیدن زمین و محصولات آن بهعنوان اقطاع در صدر اسلام نیز توسط پیامبر اکرم(ص) به صورت تملک و بلاشرط معمول شد و این ادامه نظام تیولداری در پیش از اسلام بود. به این ترتیب مزارع تا دوره صفویه به دیوانیان و لشکریان واگذار میشد و تا دوره قاجار با فرازونشیب فراوان ادامه یافت اما پس از الغای تیولداری در اواخر دوره قاجاریه و اصلاحات ارضی در دوره پهلوی دوم به حضیض رفتند و تنها برخی از آنها درحال حاضر وجود دارند و قابل بازدید میدانی هستند؛ مانند مزارع مسکون نیاسر که توسط قمی در قرن چهارم هق در کتاب تاریخ قم و کلانتر ضرابی در کتاب تاریخ کاشان معرفی شد. یا مزارع مسکون قم که توسط افضل الملک تشریح شده است و مزرعه اربابی گورت اصفهان، مزارع شمسآباد، طرازآباد، دیهوک، شاهآباد، کلانتر و ده شیخ یزد، قائمیه رفسنجان، مزرعه حاجحسن کوهپایه، مزرعه امامزاده علیاکبر گرمسار، مزرعه ملا و مزرعه فرمان، مزرعه مصدق در احمدآباد قزوین و بسیاری دیگر در مرکز، شرق و جنوب ایران بزرگ. نتايج پژوهشهای درحال انجام، احتمالات زيادي را در مورد نظام شکلگیری مزارع مسکون مطرح کرده است. مطالعات مزبور، آب و مظهر چشمهها را (كه از ویژگیهای محيطي منطقه است) عامل اصلي مکانیابی مزارع كنوني از طرف بوميان و اربابان میداند و احتمال میدهد دساکر، پلاس، مساكن و عناصر خدماتي چون حمام، طاحونه، مصنعه و مسجد به دلایل اقتصادی و دفاعی در کنار آب و زمین شکل گرفته باشند. به این ترتیب سادهترین و بیتکلفترین مجتمع زیستی براي پاسخگويي به نیازهای اولیه حکومت، مالکان، مردمان كشاورز و دامدار بهوجود آمده است. اين نقاط به وسعتهای مختلف و با فاصلههای متفاوت از يكديگر بهمثابه يك منظومه قرار گرفته و در پيوستگي كامل و ارتباط با يكديگر بودهاند. حضور این عناصر کالبدی موجب میشد مالکان مزرعه برای زمانی طولانی بتوانند در کنار زمینهایشان با آرامش روزگار بگذرانند. بدین ترتیب، گاهی این مکان تبدیل به محل زندگی دایمی میشد و نام مزرعه مسکون بر خود میگرفت. سادهترین مزرعه مسکون، تركيب يا زمینهای زراعي، عناصر مسکونی، كنده و سلخ (محل تجمع آب) بوده، متجملترین آنها، علاوه بر عناصر یادشده داراي دساکر اربابي و رعیتی، کوشک، درختان کهنسال، حمام، طاحونه، مصنعه و برجهای ديدهباني با معماري ويژه هستند. گاهی مزرعه مسکون وسیعتر میتوانست از لحاظ خدماتی (حمام، آسیاب و مسجد)، چندین مزرعه مسکون کوچک را که شاید در ایام خاصی از آنها استفاده میشد، تحتپوشش قرار دهد و گاه عناصر واقع در مزارع، با توجه به فاصله آنها با روستاها، نیازهای موجود یا جمعیت آدمیان، جابهجا شده و تغییر مییافت. بهطور مثال در مزرعه مسکون بالاعباسآباد نیاسر به دلیل دوری از روستاهای اطراف، پراکندگی عناصر بهگونهای بود که تا حدودی میتوانست در مقابل اغلب نیازهای مزرعهنشینان پاسخگو باشد و به این ترتیب عناصری مانند مسجد و چندین قلعه اربابی به این مزرعه شأن روستایی داده بود. اما در مقابل در مزرعهای به نام حسینآباد نیاسر به دلیل نزدیکی به روستاهای اطراف تنها به حضور یک برج دیدهبانی و یک قلعه رعیتی برای حفاظت و زندگی در آن اکتفا شده بود. بسیاری از مزارع مسکون دارای قلعههای رعیتی و اربابی بودهاند که دیدهبانی و حفاظت از طریق برجهای واقع در قلعهها انجام میشد. اما در مواردی خاص، در صورتی که مزرعه فاقد قلعه بود، استفاده از برج دیدهبانی با معماری ویژه، چاره کار بود. در مزارع تابعه، مردم برای مصونماندن از تاختوتاز اشرار و صدمه و زیان درندگان بر گرد مزرعه حصار ميکشیدند. درواقع بسیاری از این مزارع دارای یک خانه ساده محصور یا قلعه بودند که محل زندگی آدمیان و چهارپایان بوده، بخشی از آن را به صاحب مزرعه اختصاص میدادند. معمولا هر خانوار در اين قلعهها اتاقي داشته و مقداري آذوقه را در آن انبار میکردند. در برخی موارد نیز چنانچه اوضاع مناسب بوده، مزرعه آباد میشد؛ مساکن دهقانان از محوطه محصور اصلی تجاوز میکرد و توسعه مییافت. بنابراين بیش از هر چیز موضوع امنیت و دفاع در برابر تهاجمات و ناامنیهای درونی و بیرونی نقش اساسی در شکل مجموعه داشته است. گاهی تمامی عناصر به وسیله یک باروی بزرگ با برجهای دیدهبانی متعدد محدود شده و دارای یک ورودی اصلی بودند. حضور دساکر اربابي و رعيتي (ساختمایههای دفاعي- مسكوني) و برجهای ديدهباني (ساختمایههای دفاعي) در مزارع مسکون ارتباط مستقيمي با ناامنیهای منطقه در دورههای مختلف داشته است. سکونت و وجود جمعیت ثابت از شاخصههای مهم و یکی از وجوه تمایز مزارع مسکون با مزارع غیرمسکون یا کشاورزی که دارای جمعیت شناور است، محسوب میشود. مزارع مسکون دارای نظام مالکیت اربابی و رعیتی بودهاند که از خالصجات شاهی منفصل شده، گاه با نظام بهرهبرداری وقف آمیخته بوده، مدیریت میشد. مزارع مسکون خودکفا بوده، از لحاظ فرهنگی و اجتماعی ارتباط متقابلی با روستاها و شهرهای اطراف داشتند. آدمیانی که در این مجتمعهای زیستی که به کار و فعالیت میپرداختند، معمولا در قالب نظام خانواده و خویشاوندی دارای ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر بودند. گاه ساکنان چندین مزرعه که دارای مالک واحدی بودند، در یک قلعه و مزرعه زندگی میکردند و تنها جهت رفع نیازهای مادی از مزارعشان دور میشدند. علاوه بر مالک هر مزرعه دارای ضابط و محصل نیز بود که به امور مالی و دیوانی سروسامان میداد. براساس اسناد در دوره قاجار و پس از آن مالکان در نزدیکترین شهر نسبت به روستاها و مزارع تحت تملک خود یا در مواردی در روستاهای بزرگ و مزارع خود دارای عمارتهایی بودند. محل استقرار و پایگاه مالک حتی اگر خود وی در شهر دیگری به سر میبرد، بهطور معمول در نزدیکترین محل قرار داشت. در هر صورت با ساخت چندین قلعه رعیتی، واحدهای تولید کشاورزی مختلفی را مدیریت میکردند. در برخی مواقع نیز به دلیل ازدیاد مزارع، آنها را اجاره داده یا به مباشر میسپردند و حق اربابی و رعیتی میستاندند. ارباب مزرعه، مالک انسانها و احشام داخل مزرعه بود و گاهی اوقات کلیت مزرعه با ساکنان آن به شخص دیگری فروخته یا واگذار میشد. اسناد مکتوب نشان میدهند عواید و مالیاتهایی که توسط مالکان یا تیولداران و از زارعان در مزارع کبیره و تابعه در روستاها اخذ میشده، بیش از صد نوع بوده است. مزارع مسکون رعيتي، مجموعه تولیدی و اقتصادی متمرکزی بودهاند که مسئولیت آن با مالک بوده و زیر نظر کدخدا یا ریشسفید مستقر در مزرعه اداره میشدند. مزارع مسکون تاریخی در مناطق مرکزی ایران، مولود عوامل تاثیرگذار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در طول سالیان متمادی بوده است که درحال حاضر با توجه به رشد فراموشی آنها در عرصههای مختلف، بخشی از تاریخ اقتصادی، اجتماعی و هویت فرهنگی کشور در این ارتباط از بین خواهد رفت. اطلاعات و منابعی چون نظام مالی و دیوانی ویژه نظارت بر مزرعههای مسکون، نظام تولید و تقسیم آب و زمین، نظام بهرهوری و نظام معماری حاکم بر آنها میتواند در آفرینش مزرعههای مسکون نوین و حفاظت از انواع تاریخی آن مفید باشد. دامنه وسیعی از میراث شفاهی، نامکتوب و نانوشته درباره مزارع مسکون تاریخی وجود دارد که بخش ناچیزی از آن با تلاش برخی از محققان و سیاحان مورد پیمایش قرار گرفته اما بهطور کامل بررسی نشده است. داشتههای علمی درباره موضوع اندک است و به ذکر نام مزارع و تشریح حدود و ثغور آنها از دیدگاه نگارندگان آن که اغلب سیاح و پژوهشگران حوزههای سیاسی، اقتصادی، علوماجتماعی و کشاورزی بودهاند، بسنده شده است. نبود منابع مستقل و به تبع آن دانش ناکافی جامعه معماری درباره مزارع پیشگفته، بهعنوان یکی از دلایل اصلی موجب شده بسیاری از این گونهها، در دورههای گذار و بهویژه پس از دوره پهلوی در فرآیند تبیین الگوهای معماری جدید نادیده گرفته و بهتدریج حذف شوند. علاوه بر آن؛ در کنوانسیون حفاظت از میراثفرهنگی و طبیعی جهان ١٩٧٢ و منشور فلورانس ١٩٨١ نیز بر اهمیت و ضرورت شناخت، فهم، معرفی، ثبت و حفاظت از آثاری که براساس تعاریف مندرج در آنها در گروه مناظر فرهنگی قرار میگیرند، تأکید شده است. براساس دستهبندی ارایهشده در راهنمای اجرایی این کنوانسیون، مزارع مسکون تاریخی میتوانند قابلیت قرارگیری در گروه مناظر فرهنگی دسته اول را داشته باشند. این موضوع نشاندهنده توجه به این گونهها در جوامع علمی، فرهنگی و آموزشی بینالمللی است و میتواند اهمیت و ضرورت پژوهش درباره مزارع مسکون تاریخی در مجامع داخلی را تقویت کند. علاوه بر توجه بینالمللی در حفاظت از منظرهای فرهنگی، فهم و حفاظت از مزارع مسکون تاریخی میتواند معرف دریچهای نو در گردشگری مزرعه در کشور باشد. بسیاری از مزارع مسکون در گذشته علاوه بر تأثیر در نظام اقتصادی روستاها و شهرها، نقش تفرجگاهی و خدمات بینراهی نیز داشتند و مردم از ظرفیتهای طبیعی، اقتصادی و تفریحی آنها نیز در گذشته استفاده میکردند. اکنون نیز میتوان با حفاظت از مزرعههای مسکون اربابی و احیای آنها به مراکز گردشگری دست یافت و به مباحث مربوط به گردشگری طبیعت، کشاورزی و مزرعه نزدیک شد. بنابراین مزارع مسکون بهعنوان یک سند تاریخی و حقوقی قابل بررسی هستند و بهعنوان یک الگوی معماری و مجتمع زیستی میتوانند موردمطالعه و بازتعریف قرار گیرند. این گونهها، قابلیت معیشتی و اقتصادی فراوانی دارند که با توجه به نیازهای کشور قابل احصا شدن هستند. کشور ما میتواند با توجه به معیارهای ارایهشده در کنوانسیون به ثبت آنها در فهرست میراث جهانی اقدام کند و با توجه به نیاز کشور به توسعه گردشگری فرهنگی به احیای مزارع با کاربریهای سازگار و منطبق بر اصول بپردازد. البته تمامی موارد اشارهشده نیازمند فهم موضوع براساس مطالعات میدانی، تطبیقی و سندپژوهی است.
منبع: شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید