گزارش نشست نقد و بررسي «فرهنگ آثار ايراني و اسلامي»

1386/4/30 ۰۳:۳۰

گزارش نشست نقد و بررسي «فرهنگ آثار ايراني و اسلامي»

فرهنگي از خودمان
همراه شدن با بزرگاني که هر کدام به بهانه فعاليت در فرهنگ و ادب کشور چهره اي ماندگار هستند و فرهنگستان متولي زبان و ادب فارسي هم آنها را برگزيده معرفي کرده، اتفاق خجسته اي است.



فرهنگي از خودمان
همراه شدن با بزرگاني که هر کدام به بهانه فعاليت در فرهنگ و ادب کشور چهره اي ماندگار هستند و فرهنگستان متولي زبان و ادب فارسي هم آنها را برگزيده معرفي کرده، اتفاق خجسته اي است. حتي اگر قرار باشد اين بزرگان، عصازنان پشت ميز سالن کنفرانس شهر کتاب مرکزي بروند و از همکاري چهارده ساله شان براي انتشار نخستين مجلد تاليفي «فرهنگ آثار ايراني و اسلامي» صحبت کنند. علي اصغر محمدخاني اين بار از «احمد سميعي»، «رضا سيدحسيني» و «سيدعلي آل داود» دعوت کرده است تا از مسيرشان در تاليف اين فرهنگ آثار ايراني و اسلامي، که به گفته سميعي «فقط يک فرهنگ آثار است و در هيچ کدام از طبقه بندي هاي رايج در حوزه کتابداري جا نمي گيرد» صحبت کنند. شروع کار به سال 1368 برمي گردد. زماني که مهدي فيروزان مدير انتشارات سروش بوده و در شوراي کتاب سروش، با پيشنهاد سميعي براي ترجمه فرهنگ فرانسوي «ديکسيونر دزور» موافقت مي کند. فيروزان در شبي که براي معرفي فرهنگ آثاري که سروش منتشر کرده، نه براي پر کردن جاي خالي نمايندگان انتشارات سروش، اما به نام کسي که در آغاز کار با اين پژوهشگران همکاري کرده است، در محل کار فعلي خود، يعني شهر کتاب حاضر شده و جلسه را آغاز مي کند. فيروزان فرهنگ آثار ايراني و اسلامي را کتابي مي داند که هم براي محققان و هم براي ديگراني که محقق نيستند و تنها به مطالعه علاقه دارند، ارزشمند و کارآمد است. او عقيده دارد اين کتاب هنوز آن گونه که شايسته است معرفي نشده و از رسانه ها مي خواهد به اين «گنجينه» بيشتر بپردازند؛ «معرفي اين کتاب بر عهده همه کساني است که با آن آشنا هستند.» او همچنين فرهنگ آثار را الگويي موفق و قابل استفاده براي ناشران مي داند و پيشنهاد مي کند به آن به چشم يک مورد مطالعاتي نگاه شود. براي رسيدن به اين هدف؛ «از سکانداران طرح مي خواهم جزئيات روند کار خود را در شکل گيري فرهنگ آثار مکتوب کنند.» نکته ديگري که براي فيروزان اهميت دارد اين است که؛ «همواره به ترجمه تحقيقات ديگران مي پردازيم. اما زماني که کار تمام مي شود، دغدغه و رسالت ما هم تمام مي شود.» اتفاقي که در ترجمه فرهنگ آثار از فرانسه به فارسي نيفتاده؛ «از همان روزهاي اول به تکميل فرهنگ آثار با منابع داخلي که در مجموعه فرانسوي نبود فکر مي شد.» پيشنهاد؛ «به موازات کار ترجمه، گروهي هم براي بررسي آثار داخلي آن حوزه تعيين شود.»
بعد از مهدي فيروزان نوبت به رضا سيدحسيني رسيد تا در مورد آغاز کار فرهنگ آثار توضيح بدهد. سيدحسيني به همکاري اش با انتشارات خوارزمي اشاره کرد و اينکه در انتشارات خوارزمي مجموعه «ديکسيونر دزور» را مي ديده؛ «با حسرت نگاه مي کردم که عجب کاري که همه آثار جهاني را در خود دارد،» همان زمان صحبت از ترجمه اين مجموعه بوده؛ «من مخالف بودم چون کار بخش خصوصي نبود.» تا اينکه پيشنهاد ترجمه آن در شوراي کتاب سروش مطرح مي شود؛ «با اينکه پيش بيني بودجه و تشکيلات وجود نداشت اما فيروزان جرات دارد و پيشنهاد را پذيرفت. سميعي و سعادت و نجفي بودند. مسووليت را هم به من دادند. بيشتر از بيست نفر از مترجمان خوب فرانسه را دعوت کرديم. ما چهار نفر هم در کار ويرايش همکاري مي کرديم.» از دشواري کارهاي اوليه که حدود هشت سال طول کشيده است، مي گويد؛ «بايد مداخل را که به ترتيب حروف فرانسه بود به فارسي برمي گردانديم.» بعد از آزمودن شيوه هاي مختلف، کار را در يک سيستم بسيار کوچک متمرکز کرده اند تا دقيق تر پيش بروند.
سيدحسيني کمي از مراحل کار ترجمه و مترجمان آن صحبت مي کند و به اينجا مي رسد که؛ «ديديم در ميان پانزده هزار مطلب فقط دويست مطلب به ايران و اسلام مربوط است.» بعد از تشکيل جلساتي به اين نتيجه مي رسند که فهرستي از آثار داخلي را به فرهنگ آثار ترجمه شده اضافه کنند. حالا ديگر زمان مديريت «شعردوست» در انتشارات سروش است. سيدحسيني ادامه مي دهد؛ «شعردوست مي خواست کار به سرعت انجام شود. ديديم اگر قرار باشد مدخل فارسي را اضافه کنيم، از نظر زماني عقب مي افتيم. تصميم بر اين شد که آثار فارسي را جداگانه منتشر کنيم. کار را سميعي و آل داود شروع کردند.» توضيح پاياني سيدحسيني هم شنيدني است؛ «ابتدا سميعي و آل داود به فرهنگستان رفتند و بعد سعادت. اگر مهشيد نونهالي در ادامه کار تا اين اندازه کمک نمي کرد من بيچاره شده بودم.»
احمد سميعي هم از انتشارات فرانکلين و آشنا شدنش با مجموعه فرهنگ آثار جهاني به زبان فرانسه شروع مي کند تا به انتشارات سروش مي رسد و ايده ترجمه کتاب فرانسوي و اضافه کردن مدخل هاي فارسي به کتاب شش جلدي ترجمه شده.«من مخالف انتشار تاليف و ترجمه با هم بودم. چون مخاطبان اين دو حوزه متفاوت هستند.» نکته اي که سميعي در جمع آوري مطالب فرهنگ آثار ايراني و اسلامي بسيار به آن توجه دارد، معرفي اثر است. وي مي گويد؛ «معرفي اثر، بسيار بسيار مهمتر از معرفي اثرآفرين است.» به اين دليل روشن که «ارزش اثرآفرينان به آثارشان است.» در تاليف فرهنگ آثار هم سعي شده تا آنجا که ممکن است اين اهميت اثر رعايت شود؛ «اينکه ما آثار را به طور مستقل، و نه به اجمال معرفي کنيم حادثه خجسته اي بود که در ترجمه فرهنگ آثار شش جلدي پديد آمد و طليعه اي شد براي تاليف اين کتاب.»
بخشي از صحبت هاي سميعي هم به ذکر مشکلات سر راه انتشار کتاب اختصاص داشت. اولين مشکلي که به آن اشاره کرد تغيير در مديريت موسسات فرهنگي دولتي بود. توضيح؛ «در کشورهاي ديگر، کسي که مديريت يک موسسه فرهنگي را برعهده دارد به جايگاهش به چشم يک نردبان نگاه نمي کند. به اين فکر مي کند که وضعيت آن مرکز را بهتر کند. به اين دليل که شأن خودش با رشد آن مرکز بالا مي رود.» ولي براي مثال در سروش، از زمان آغاز طرح فرهنگ آثار تا انتشار اولين جلد تاليفي؛ «چهار، پنج مدير عوض شدند و ما هر بار بايد زمان زيادي صرف مي کرديم تا به مدير جديد تفهيم کنيم که کار بايد ادامه پيدا کند.» شايد به همين دليل است که آل داود مي گويد؛ «ما سه نفر هستيم که با سماجت کار را ادامه داده ايم و شايد اگر کس ديگري به جاي ما بود تا به حال طرح را رها کرده بود.»
سميعي مي گويد از ابتدا شيوه نامه مدوني براي کار وجود نداشته؛ «شاقولي نداشتيم که ساختمان را بر مبناي آن بنا کنيم. و چه بهتر که نداشتيم.» برايتان سوال پيش آمده که چرا اين بي برنامگي از نظر سميعي بهتر است؟ دليل دارد؛ «چون محدودمان مي کرد. يک مبناي کلي داشتيم اما بسياري از کارهايي که انجام شده، حاصل نتايجي است که در طول راه به آن رسيديم.» و اضافه مي کند؛ «شيوه نامه به درد جامعه اي مي خورد که انضباط علمي داشته باشد. اما براي ما خوب نيست. اگر برنامه اي داشتيم به احتمال زياد کسي آن را رعايت نمي کرد.» او در آخر از زحمت زيادي که علي آل داود براي کشف نويسندگان کشيده تشکر کرد. «آل داود» آخرين کسي بود که پيش از پرسش و پاسخ ها در مورد کار فرهنگ آثار ايراني و اسلامي صحبت کرد. اينکه؛ «مي توانيم ادعا کنيم فرهنگ آثار با وجود نيروي کمي که داشته و سروش هم در جايگاه سفارش دهنده کار، امکانات زيادي در اختيار ما نگذاشته و کار ما را جدي نگرفته، منتشر شده است.» در مورد انتخاب نويسندگان مي گويد؛ «مهمترين مساله ما انتخاب کساني بود که بتوانند در اين حوزه بنويسند. يعني به موضوع مسلط باشند و آخرين اطلاعات در اختيارشان باشد. به علاوه موجز نويس باشند.» سعي کرده اند از استادان رشته هاي مختلف يا جواناني که پيشتر امتحانشان را در جاي ديگري پس داده باشند استفاده کنند. بعد از مرحله تدوين، ارزيابي اوليه انجام مي شده و در صورت پذيرفته شدن، براي ويرايش به احمد سميعي سپرده مي شده. سفارش هر موضوع به متخصص آن باعث شده تعداد نويسنده هاي فرهنگ آثار زياد باشد. آل داود تعداد نويسنده ها را 90 نفر ذکر مي کند. بعد هم براي جمع بندي و پيش از شنيدن سوال ها يا انتقادات حاضران در سال، به شيوه باستاني پاريزي، «خود مشت مالي» را پيش مي کشد و چند مورد از انتقادات وارد به کتاب را مطرح مي کند. با اين توضيح مورد توافق هر سه نفر که رفع همه اين اشکالات براي ادامه کار و انتشار مجدد جلد اول در نظر خواهد بود.


نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: