1395/4/12 ۰۹:۱۵
قول مشهوری ،نهج البلاغه را فروتر از کلام وحی و فراتر از کلام بشر دانسته است. این تشبیه شاید به این دلیل باشد که روح کلمات امیرالمؤمنین علی(ع) جملگی مستند به آیات الهی بوده و با احادیث نبوی توثیق میشوند.به علاوه معانی ژرف نهفته درآن نیزگنجینه فکر آدمی را توسعه داده و ساحت اندیشه را ارتقا میبخشند
دکتر مصطفی دلشاد تهرانی، نهجالبلاغه پژوه در گفتوگو با «ایران»
اسماعیل علوی : قول مشهوری ،نهج البلاغه را فروتر از کلام وحی و فراتر از کلام بشر دانسته است. این تشبیه شاید به این دلیل باشد که روح کلمات امیرالمؤمنین علی(ع) جملگی مستند به آیات الهی بوده و با احادیث نبوی توثیق میشوند.به علاوه معانی ژرف نهفته درآن نیزگنجینه فکر آدمی را توسعه داده و ساحت اندیشه را ارتقا میبخشند. چندان که خرد انسان در خفایای هستی به جولان درآمده و رازهای آن را به تفصیل درمییابد. کلمات نهج البلاغه متقن به قانون هستی است و با توانگر ساختن باورهای اصیل در وجود آدمی، مسئولیت میآفریند. همچنین نهج البلاغه به زندگی فردی و جمعی نیروی تلاش مضاعف بخشیده و برنامههای آن را از مسیر شرف و عدالت به سمت قلههای کمال مطلوب رهنمون میگردد.هرگاه مفاهیم بلند این ارج نامه بخوبی تدوین و با بیانی روان تعلیم گردد، میتواند تحولات بزرگی را موجب شود و جامعه را از ارجمندیهای بسیاری برخوردار سازد. دکتر دلشاد تهرانی یکی از شیفتگان مکتب امیرالمؤمنین(ع) است که با هدف ترویج مفاهیم وتعالیم این گنجینه معنوی در جامعه، سرمایه عمر را هزینه کرده است و با مطالعه عمیق، بلد اقیانوس معارف گوناگون آن شده و تاکنون دهها اثر پیرامون درسهای زندگی ساز آن تألیف نموده و نامش با نهج البلاغه همراه میباشد. در فرصتی به مناسبت ماه مبارک رمضان گوش جان به یافتههایش از نهج البلاغه سپردیم که بخش نخست آن تقدیم میشود.
تألیف نهجالبلاغه در سال 400 هجری توسط سید رضی به اتمام رسیده است. تألیف این کتاب درسال 384 شروع شده و در سال 400 هجری قمری هم به اتمام رسیده است. یعنی شریف رضی نهجالبلاغه را طی 16 سال تألیفکرده است. در مقدمه کتاب، شریف رضی میگوید که بنای من در این تألیف این بوده است که نشان دهم امیرالمؤمنین علی(ع) در زبانآوری، سخنوری و بلاغت در مرتبهای قرار دارد که هیچ کس تاکنون به آن جایگاه نرسیده است. شریف رضی در واقع نهجالبلاغه را با نگاه گزینش بلیغترین آموزههای امیرمؤمنان تألیف کرده است و نام آن را هم نهجالبلاغه انتخاب کرده، یعنی راه روشن بلاغت، منتهی اتفاقی در این کتاب افتاده است که ما رمز و راز آن را دقیق نمیدانیم. آن اتفاق این است که نهجالبلاغه فقط راه روشن بلاغت نیست، بلکه راه روشن هستیشناسی است، منتهی در اوج بلاغت. راه روشن سبک زندگی است، در اوج بلاغت، راه روشن حکومتداری است، در اوج بلاغت، راه روشن سیاستورزی است در اوج بلاغت، راه روشن تربیت است، در اوج بلاغت و راه روشن اخلاق است، در اوج بلاغت. یعنی مهمترین مسائل زندگی و مهمترین مسائلی که انسان برای یک زندگی نیکو نیاز دارد، اعم از مبانی؛ یعنی مباحث معرفتشناسی و زیرساختی و اصول؛ یعنی قواعد کلی عملی، ثابت و حاکم برای زندگی، روشها و راهحلهای مناسبی که مطابق شرایط و اوضاع و احوال باشد. همه اینها در نهجالبلاغه دیده میشود. معنای سخن من این نیست که در نهجالبلاغه همه چیز هست، ولی عمدهترین مسائلی که فرد و جامعه برای زندگی مطلوب نیاز دارد به نظرم در نهجالبلاغه آمده است. سال 60کنگره هزاره نهجالبلاغه برگزار شد. یعنی تا سال 60 ، هزار سال از تألیف نهجالبلاغه میگذشت. امام خمینی(ره) پیامی مکتوب خطاب به این کنگره صادر کردند. درآن پیام نکات درخور تأملی آمده است. از جمله اینکه از نهجالبلاغه به عنوان کتاب شفای دردهای فردی و اجتماعی یاد شده است. این حرف دقیقی است، بدین معنا که ما اگر به دنبال راه حل برای بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی باشیم، نهجالبلاغه راهنمای خیلی خوبی برای رسیدن به راه حل مشکلات است. شما ممکن است بگویید یکی از مشکلات ما دینگریزی در اجتماع است، در نهجالبلاغه به تفصیل عوامل دینگریزی بیان شده، البته به طور پراکنده که لازم است استخراج و دستهبندی شوند و مورد استفاده قرار گیرند. یا فرض کنید اجبار و اکراه در دین، بد فهمیدن دین، بدعمل کردن به دین، زیر پا گذاشتن حقوق دیگران، بیعملی عالمان دین، استبداد به نام دین، خشونت به نام دین، معلوم است که اینها مردم را دینگریز میکند. آیا اجتناب از اینها راه حل نیست!؟یا ممکن است شما بگویید که ما مشکلات مدیریتی داریم. امیرمؤمنان علی(ع) برای این مشکلات مدیریتی، آموزههای فراوانی دارد که بخشی از آن را در نهجالبلاغه میتوان یافت. امیرمؤمنان(ع) در نهجالبلاغه میآموزد که مدیریت باید بر پایههایی استوار باشد تا اینکه جامعه کمتر آسیب ببیند و دچار مشکلات نشود و به نتایج مطلوب دست یابد. به عنوان مثال در رعایت اصل عدالت که مدبر همگانی است. شما عدالت را رعایت کنید ببینید چه میشود. به هیچ وجه عدالت را زیر پا نگذارید، بیانصافی نکنید، تبعیض قائل نشوید. «اَلْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ» عدالت تدبیرکننده فراگیر است. همه جوانب را زیر پوشش قرار میدهد و در صورت رعایت همه چیز را درست میکند. چون یک مدبر همگانی است. شما عدالت را پیاده کنید، ببینید چه پیش میآید. رعایت حقوق دیگران عدالت را فراگیر میکند اصل پاسداشت حقوق دیگران حق را عزیز میکند. شما در مدیریت و حکومتداری حقوق همه افراد و همه چیز را رعایت کنید، بعد نتیجه آن را ببینید. حضرت امیر(ع) در خطبه 216 نهجالبلاغه میفرماید: اگر حقوق همگانی در اجتماع رعایت شود، همه چیز درست میشود. به عنوان مثال؛ اگر مردم حق و حقوق حکومت را رعایت کنند، حکومت هم متقابلاً حقوق مردم را رعایت کند، میدانید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ حضرت میفرماید: حق عزیز میشود و شما همه جا حق را میبینید، عدالت فراگیر میشود، اخلاق، آداب و رسوم مسلمانی، انسانی و نبوی براحتی جاری میشود. حکومتها پایدار میمانند و... اما اگر این قاعده را برهم بزنید، به طور طبیعی اختلاف پیدا خواهد شد و سرو کله دعوا و درگیری پیدا میشود. اخلاق آسیب میبیند و بیماریهای روحی روانی زیاد میشود. عدم صراحت و صداقت ریشه فسادهای اجتماعی همچنین حضرت میفرماید: پایه مدیریت و حکومت را باید بر صراحت و صداقت گذاشت. اگر بنای حکومت و مدیریت جامعه بر صراحت و صداقت باشد، ببینید چقدر جواب مثبت میگیرید و چقدر کارها بهتر جلو میرود. اساس فساد، تباهی، رشوه، رانتخواری، دزدی و... آنجایی شکل میگیرد که مخفیکاری وجود دارد. صراحت و صداقت وجود ندارد. درآمدها شفاف نیست. هزینهها شفاف نیست. عزلها، نصبها و آمد و شدها، شفاف نیستند. امیرمؤمنان(ع) در نامهای به مالک اشتر - نامه 53- بیانی دارد و میگوید: اگر مردم در عملکرد تو، گمان کردند که ستمی به آنان روا داشتهای ... عذر خودت را، دلیل خودت را برای مردم اصحار کن «وان ظنت الرعیه بک حیفا فاصحر لهم بعذرک، واعدل عنک ظنونهم باصحارک» اصحار از کلمه صحرا گرفته شده است. یعنی مثل صحرا بگذار همه چیز جلوی چشم مردم باشد. البته بجز اسرار نظامی، اسرار نظامی را نمیشود به مردم گفت، ولی درآمدها و هزینهها باید به مردم گفته شود. دلایل نصب و دلایل عزل، ضوابط آوردن افراد، ضوابط بردن افراد باید برای مردم معلوم باشد. وقتی حضرت خودش حکومت را به دست گرفت، در روز دوم حکومت خطبهای ایراد فرمود و از جمله چیزهایی که در آن خطبه بر آن تأکید کرد این بود که، به نوعی برنامه خود را در باره نحوه حکومتداری معرفی میکند و میفرماید: «والله ماکتمت و شمه ولاکذیب کذبته» به خدا سوگند من چیزی را از شما به اندازه سر سوزن پنهان نخواهم کرد و هیچگونه دروغی به شما نخواهم گفت. اینگونه حکومتداری را شروع میکند. حضرت این رویه را به ما هم میآموزد. بنابراین یکی از ویژگیهای نهجالبلاغه در بسیاری از امور راهگشایی است و راهحلها را نشان میدهد. شما مشکلات اقتصادی دارید، خب از نهجالبلاغه هم کمک بگیرید. برای حل مشکل ببینید آیا نهجالبلاغه راهحلی ارائه میکند یا نمیکند. پس این کتابی که «شریف رضی» به عنوان راه روشن بلاغت، تألیف کرد، فقط متضمن راه روشن بلاغت نیست، بلکه راه روشن بسیاری از امور دیگر هم هست. هم امور معرفتشناسی و زیرساختی، هم قواعد زندگی، هم ساز و کارها، هم روابط، هم مناسبات و... آن چیزی که به نظرم در نهجالبلاغه بسیار بسیار برجسته است، زیست اخلاقی به معنای وسیع کلمه است. در پرتو زیست اخلاقی، هم بینشها تصحیح میشوند، هم ارزشها، گرایشها و اصول سامان مییابند و هم روشها درست میشوند. کنشها و گویشها را نیز بسامان میکند. براین اساس نهجالبلاغه کتابی است که بینشها را تصحیح میکند، ارزشها را بسامان میکند، به گرایشها جهت درست میدهد. قواعدی برای زندگی در حوزههای مختلف فردی، اجتماعی، سیاسی، حکومتی، اقتصادی، مدیریتی، نظامی و قضایی به دست میدهد و روشهای مناسبی را برای تمامی جنبههای زندگی ارائه میکند. از اینرو هم کنشهای انسان را بسامان میکند و هم ادبیات انسان را. برای این مورد آخری یک مثالی بزنم؛ در هنگامه جنگ صفین، امیرمؤمنان(ع) رودرروی قاسطین، یعنی معاویه و پیروانش قرار گرفته بود. در بحبوحه جنگ حضرت مشاهده کرد و دید «حجربن عدی» و «عمرو بن حمق» دو تن از یاران برجسته آن حضرت، به شامیان دشنام میدهند. به معاویه و پیروان معاویه دشنام میدهند. حضرت آنان را خواست و رو به آنان فرمود: «انّی أکره لکم أن تکونوا سبّابین» من بیزارم از اینکه شما دشنامگو باشید. آنان تعجب کردند. گفتند؛ آیا شامیان و معاویه بر باطل نیستند؟! منظورشان این بود که اگر کسی برباطل باشد میشود به او دشنام داد. حضرت فرمودند: بله من اینان را باطل میدانم. دوباره پرسیدند: آیا اینها با ما در حال جنگ نیستند!؟ به این معنا که کسی که با ما در حال جنگ است میشود به او دشنام داد. حضرت فرمود: آری آنها با ما در حال جنگ هستند ولی دشنام دادن به هر کسی به هیچ وجه منطق ندارد. بعد به آنان فرمودند که به جای دشنام دادن، این جملاتی را بگویید که من میگویم و آموزش ادبیات مسلمانی دادند و فرمودند: به جای دشنام دادن بگویید؛ خدایا! میان ما و دشمنان ما را اصلاح کن. خدایا! خون ما و خون دشمنان ما را حفظ فرما. چون ما خونریز نیستیم و نمیخواهیم خون کسی را بریزیم. خدایا! اینها را از گمراهی به هدایت راهنمایی کن. بعد آن دو نفر گفتند که «ما به ادب تو ادب آموختیم.» شریف رضی بخشی از این مطلب را در نهجالبلاغه آورده است. نهجالبلاغه یکچنین کتابی است. شریف رضی این کتاب را به سه بخش تقسیم کرده است؛ بخش خطبهها، بخش نامهها و بخش حکمتها. مطابق نسخه دکتر صبحی صالح که نسخه رایج امروز دنیاست، نهجالبلاغه 241 خطبه، 7 نامه و 480 +9 حکمت دارد که مجموعهای بسیار آموزنده و مفید را شکل میدهد.
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید