روایت‌شناسی قصص قرآنی / دکتر ابوالفضل حری

1395/4/6 ۰۷:۴۱

روایت‌شناسی قصص قرآنی / دکتر ابوالفضل حری

از حیث روایت‌شناختی، شیوه‌ روایتگری قصص تابع زمان وقوع رخدادهاست و به چهار نوع تقسیم می‌شود: یک، داستان و رخدادهایش به‌تمامی در گذشته رخ داده‌اند؛ سپس، داستان برای دیگران نقل می‌شود. عمده‌ حوادث و قصص قرآنی از این گونه‌اند. دو، داستان و رخدادهایش هنوز رخ نداده‌اند، اما وقوع آنها پیش‌بینی می‌شود. عمده‌ این داستان‌ها در سوره‌های کوتاه مکی قرار گرفته‌اند. سه، روایت‌هایی که همزمان با نقل شکل می‌گیرند. رخدادهای زندگی پیامبر و در کل حوادث زندگینامه ایشان از این شمار است. چهارم روایتگری و وقایعی که روایت می‌شوند، به‌گونه‌ای متناوب و یک در میان ذکر می‌شود

 

از حیث روایت‌شناختی، شیوه‌ روایتگری قصص تابع زمان وقوع رخدادهاست و به چهار نوع تقسیم می‌شود: یک، داستان و رخدادهایش به‌تمامی در گذشته رخ داده‌اند؛ سپس، داستان برای دیگران نقل می‌شود. عمده‌ حوادث و قصص قرآنی از این گونه‌اند. دو، داستان و رخدادهایش هنوز رخ نداده‌اند، اما وقوع آنها پیش‌بینی می‌شود. عمده‌ این داستان‌ها در سوره‌های کوتاه مکی قرار گرفته‌اند. سه، روایت‌هایی که همزمان با نقل شکل می‌گیرند. رخدادهای زندگی پیامبر و در کل حوادث زندگینامه ایشان از این شمار است. چهارم روایتگری و وقایعی که روایت می‌شوند، به‌گونه‌ای متناوب و یک در میان ذکر می‌شود.

در مجموع، روایت‌شناسی به ‌طرزی کارآمد در مطالعه‌ قصص قرآنی کارایی پیدا می‌کند. ویژگی‌های زمان روایی از جمله نظم و تداوم با قصص قرآنی همخوانی دارد. قصص قرآنی به‌طرزی کارآمد و عمدتاً کنایی از مؤلفه‌ مکان و ویژگی‌های آن بهره‌ فراوان می‌برند. اشخاص قصص قرآنی، هم از اجزای اصلی بافت داستانی محسوب می‌شوند و هم اینکه از روی اشخاص واقعی و تاریخی الگوبرداری شده‌اند و از این حیث چونان افراد واقعی رفتار می‌کنند. از طرف دیگر، زاویه‌ دید در قصص قرآنی، سوم‌شخص دانای کل است و کانونی‌شدگی بیرونی ازجمله شیوه‌های روایتگری در قرآن محسوب می‌شود. در قرآن وجوه گوناگون گفتار و اندیشه و به‌ویژه مکالمه، به‌ طرق مختلف بازنمایی شده است؛ به‌گونه‌ای که حتی می‌توان تعبیر کرد که شگرد راهبردی در عمده‌ سوره‌ها و قصص قرآن، مبتنی بر مکالمه یا منطق گفت‌وشنودی است.

نیک پیداست در کتابی که قصد راهنمایی و هدایت بشر را در تمامی اعصار بر عهده دارد، گفتار و اندیشه که از جمله ملزومات تعامل، مراوده و ارتباط میان افراد بشر است، نقشی اساسی ایفا کند. در واقع زبان که در گفتار و اندیشه تجلی و نمود پیدا می‌کند، ازجمله ضروریات مراودات انسانی است و از کتابی که خود معجزه‌ زبانی بوده و در اصل به ‌صورت شنیداری و شفاهی نازل شده است، کمترین انتظار این است که به بازنمایی گفتار و اندیشه که به ‌واسطه‌ زبان تبلور می‌یابد، اهمیت بسیار قائل شود. قرآن از این حیث، سرآمد است. در قرآن وجوه گوناگون گفتار و اندیشه و به‌ویژه مکالمه، به‌طرق مختلف بازنمایی شده است، به‌گونه‌ای که حتی می‌توان تعبیر کرد صنعت راهبردی در عمده‌ سوره‌ها و قصص قرآن، مبتنی بر منطق گفت‌وشنودی یا مکالمه است.

از جمله مضامین اصلی آیات، سور و قصص قرآنی، هدایت و راهنمایی ابنای بشر به سرمنزل مقصود بوده که همان قرب الهی است. طبیعی است که زبان در قالب گفتار و اندیشه در این میان بیشترین نقش را بر عهده دارند. در قرآن به بازنمایی انواع وجوه گفتار و اندیشه برمی‌خوریم که از مستقیم‌ترین، محاکاتی‌ترین وجه (مکالمه) تا غیرمستقیم‌ترین وجه (اندیشه‌های درونی و حدیث نفس‌ها) طیف‌بندی می‌شود.

 

زاویه‌ دید

در مجموع، زاویه‌ دید را از آنِ راوی و کانونی‌شدگی را از آنِ اشخاص می‌دانند با علم به اینکه راوی است که کانونی‌شدگی را گزارش می‌کند. نکته‌ بسیار مهم درباره‌ زاویه‌ دید و کانونی شدگی در قصص قرآن، همبستگی میان انواع مختلف زاویه‌ دید و کانونی‌شدگی است. در حقیقت قرآن برای ارائه و نمایش دستورالعمل‌های وحیانی خود به‌ویژه در قالب قصص، از انواع زاویه‌ دید و کانونی‌شدگی (جهان‌شناختی، عبارت‌شناختی، ادراکی و زمانی و حجمی) بهره می‌برد. این همبستگی مبین چندصدایی بودن قرآن نیز محسوب می‌شود: با اینکه خداوند قادر متعال است و صدای او وجه غالب است، در عین حال، اجازه می‌دهد که مخاطبان با صدا و موضع دیگران ـ از نیکان گرفته تا بدان و کج‌اندیشان ـ آشنا شوند. در تمام داستان‌های قرآن، خداست که در مقام راوی دانای کل، حوادث و سرگذشت پیشینیان و نیز اخبار آینده را به‌ واسطه‌ جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل می‌کند. زاویه‌ دید در قصص قرآنی سوم شخص دانای کل (خداوند) است و اوست که تمام قرآن را به واسطه‌ زبان وحی بر پیامبر(ص) فرو فرستاده است و از آنجا که قادر متعال و دانا به جمیع خفیات و نیات است، از همه چیز جهان در همه جا خبر دارد. پس راوی دانای کل دانستن خداوند، فقط برای تقریب به ذهن و برای تبیین مسأله از دیدگاه روایت‌شناختی است؛ چه، ذات متعال خداوند فراتر و برتر از آن است که در قالب واژگان معمولی جای گیرد. از این رو، به کار بستن انواع زاویه‌ دید و کانونی‌شدگی در قصص قرآنی برای توصیف، دسته‌بندی و ارزیابی فنی‌تر این قصص صورت می‌گیرد.

در مجموع، خداوند قرآن را بر پیامبر نازل کرده و خوانندگان هم‌عصر پیامبر یا خوانندگان امروزین، قصص قرآنی را از زبان پیامبر(ص) می‌شنوند و پیامبر نیز آنها را بی‌کم و کاست بر شنوندگان قرائت می‌کند. از این حیث به نظر می‌آید پیامبر(ص) آینه‌برگردان، مرکز آگاهی سوم شخص یا به تعبیری، کانونی‌گری است که داستان‌ها را بر شنوندگان قرائت می‌کند. از این جهت که ایشان کانونی‌‌گری است که از بیرون فضای داستانی، قصص را روایت می‌کند یعنی در شکل‌گیری قصص نقشی ایفا نمی‌کنند و جملگی قصص از طرف خداست، کانونی‌گر بیرونی یا راوی ـ کانونی‌گر هم نام دارد.

گاه نیز پیش می‌آید که پیامبر(ص) داستانی را روایت ـ کانونی می‌کند که خود آن داستان، قهرمان اصلی دارد که آن شخصیت، روایت داستان را برعهده می‌گیرد و در واقع، رخدادهای داستان در چشمان آن شخصیت در مقام کنشگر روایت میان‌داستانی، جای می‌گیرد یا کانونی می‌شود. از این راوی که داستان زندگی خود و اطرافش را کانونی می‌کند، به کانونی‌گر درونی یا شخصیت ـ کانونی‌گر، آینه‌برگردان یا پالاینده نیز یاد می‌کنند. نمونه‌ بارز این نوع کانونی‌گران، حضرت یوسف، حضرت ابراهیم، حضرت موسی و دیگرانی هستند که در داستان‌هایی که رخ می‌دهند، نقش اول را دارند و کنش داستان به واسطه‌ حضور آنها پیشرفت می‌کند. برای نمونه، در روایتگری قرآن در داستان آفرینش به‌ویژه در دو سوره‌ «ص» و حجر که ذیل مبحث «تصریف در بیان» باید به آن اشاره کنیم، زاویه‌ دید دائماً میان کنشگران اصلی یعنی خداوند، آدم و ابلیس با گفتگو، در آمد و شد است. به‌واقع در داستان آفرینش که در چندین سوره‌ قرآن آمده، موضوعی یکسان که همان آفرینش آدم(ع) و داستان هبوط اوست، در هر سوره، شیوه‌ روایتی متفاوت دارد به‌گونه‌ای که گویی خواننده با داستانی تازه روبروست. از این رو درست است که در قرآن موضوعات و اشخاص تکرار می‌شود، اما شیوه‌ بیان و روایت از یک سوره به سوره‌ دیگر، تازه به تازه می‌شود که از آن به تصریف در بیان یاد می‌کنند.

شیوه‌ روایتگری یکی از عوامل تصریف در بیان است و آنچه زاویه‌ دید را در سوره‌ها تغییر می‌دهد، بافت و عوامل بافتی است. این بافت در عوض، با شأن نزول آیات و سوره‌ها نیز مرتبط است. در سوره‌ای، بر جانشینی انسان بر زمین تأکید می‌شود، پس طبیعی است رخدادها از این موضع بیان شوند؛ در سوره‌های دیگر، دشمنی میان ابلیس و انسان مطرح است، پس بافت سوره متفاوت جلوه می‌کند و بافت متفاوت، شیوه‌ روایتگری را نیز تغییر می‌دهد.

 

اسلوب ویژه‌ قرآنی

از جمله شاخص‌های کلامی که اسلوب ویژه‌ قرآنی است و در قصص قرآنی هم به ‌کار می‌رود، شگرد التفات است که به ‌لحاظ عملکرد با کانونی‌شدگی قرابت زیاد دارد. «التفات» در لغت به معنای چرخاندن یا چرخاندن صورت به سمتی دیگر است. التفات یعنی تغییر کلام، به ‌منظور صحبت درباره‌ چیزی پیش از ادامه‌ موضوع اصلی. از این حیث که در التفات زاویه‌ دید از یک نفر بر نفر دیگر تغییر می‌کند، التفات با کانونی‌شدگی ـ زاویه‌ دید قرابت معنایی دارد؛ اما در التفات نیز همانند کانونی‌شدگی، این تغییر موضع در حد نگاه کردن محدود نمی‌شود و به رشته‌ کلام هم درمی‌آید که در روایت‌شناسی از این نگاه به کلام درآمده، به بازنمایی گفتار و اندیشه یاد می‌کنند. با این اوصاف، التفات را از این نظر که در معنای چرخاندن صورت به سمتی دیگر است، با کانونی‌شدگی و از این نظر که این چرخش بر زبان بیننده ـ راوی جاری می‌شود، با بازنمایی گفتار و اندیشه، تناظر یک‌به‌یک دارد.

نکته‌ مهم این است که تغییر در ضمایر ازجمله شروط التفات محسوب می‌شود. با توجه به این شرط، التفات به شش‌گونه خود را نشان می‌دهد: تغییر در ضمیر میان ضمایر اول، دوم و سوم شخص که مرسوم‌ترین نوع التفات است؛ تغییر در عدد میان مفرد، مثنی و جمع؛ تغییر در مخاطب، تغییر در زمان فعل؛ تغییر در حالت دستوری؛ کاربرد اسم به جای ضمیر. وقتی از کانونی‌شدگی یا بازنمایی گفتار و اندیشه در قصص قرآنی سخن به‌میان می‌آوریم، منظور همین شگرد التفات و انواع آن است، گرچه ممکن است التفات به ‌لحاظ روایت‌شناختی چندان با قواعد حاکم بر کانونی‌شدگی و بازنمایی گفتار و اندیشه منطبق نباشد.

 

سنخ‌شناسی شخصیت‌پردازی

اشخاص قصص قرآنی در طیفی گسترده قرار می‌گیرند. گاه این اشخاص جزو انبیا هستند؛ گاه افرادی‌اند که با انبیا مبارزه می‌کنند؛ گاه اسامی مشخص دارند (موسی(ع)، ابراهیم(ع) و غیره)؛ گاه بدون نامند (مادر موسی، همسر فرعون، زن عزیز مصر، دختران شعیب، زن عمران، زن زکریا، خواهر موسی، پسر نوح، برادران یوسف)؛ گاه صاحب قدرت‌اند و تغییر نمی‌کنند (فرعون، نمرود)؛ گاه صاحب قدرت‌اند و متحول می‌شوند (ملکه‌ سبا)؛ گاه ساده‌اند و نقش فرعی دارند و متحول می‌شوند (ساحران در داستان موسی(ع))؛ گاه بی‌نام اما اندکی جامعند ـ دست‌کم به‌واسطه‌ مکر و حیله‌ای که به‌کار می‌بندد و در پایان متحول می‌شوند (برادران یوسف)؛ گاه یک قوم و قبیله‌اند و متحول می‌شوند (اصحاب کهف)؛ گاه چند قوم و قبیله‌اند و متحول نمی‌شوند (قوم لوط، صالح و غیره)؛ گاه وظیفه‌ای همپای پیامبر بر دوش می‌گیرند و در انجام دادن وظیفه موفق نمی‌شوند (هارون(ع))؛ گاه، حیوانی است که متحول می‌شود (سگ اصحاب کهف)؛ گاه حیوانی است که نقشی مهم بر عهده می‌گیرد (مار در داستان موسی(ع))؛ گاه انسانی است که متحول نمی‌شود (پسر نوح)؛ گاه، شیئی است که اهمیت پیدا می‌کند (عصای موسی)؛ گاه، صورت غیر بشری دارند (جن و هدهد) و اشخاصی از این دست.

به هر جهت این اشخاص که هم واقعی و تاریخی‌اند و هم از حیث اصول داستان‌پردازی، در راستای پیشبرد کنش داستانی قرار دارند، مستقیم و غیر مستقیم در قصص قرآنی معرفی می‌شوند. این اشخاص یا به دست خودشان خود را توصیف می‌کنند، یا اینکه راوی دانای کل (خداوند) آنها را مستقیم و غیرمستقیم توصیف و معرفی می‌کند. به نظر می‌آید قرآن به فراخور بافت سوره و حال و فضای داستان، از هر دو شیوه استفاده کرده است. نکته‌ مهم این است که میان شخصیت و عمل یا کنشی که شخصیت انجام می‌دهد، پیوستگی موج می‌زند. به دیگر سخن، خصلت‌های نیک و بد افراد از پیش تعیین نشده است و افراد در نیل به پیروزی یا شکست، خود مسئول اعمال خودند. در واقع، به‌کامی یا ناکامی اشخاص به انتخاب‌های آگاهانه‌شان بستگی دارد. جلوس یوسف بر تخت عزت سوای اینکه او ذاتاً خوب است، نتیجه‌ انتخاب و تلاش‌های پیوسته‌ او برای مبارزه با نفس و حفظ شرافت و کرامت انسانی است و این همان تبلور شخصیت در عمل است که از جمله زیرگروه‌های توصیف غیرمستقیم است.

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: