لوطیان در تاریخ ایران چه کسانی بودند

1395/3/31 ۰۸:۰۷

 لوطیان در تاریخ ایران چه کسانی بودند

هر سرزمین و مردمان ساکن در آن ویژگی‌هایی در تاریخ داشته‌اند که از نگاه تیزبین تاریخ‌نگاران دور نمانده است. این ویژگی‌ها در واقع آنان را از مردمان سرزمین‌های دیگر جدا می‌کرده و بدان‌ها هویت می‌بخشیده است. جهانگردان تاریخی که در سده‌های گذشته به سرزمین‌های گوناگون سفر کرده‌اند

 

١- راویان دور؛ مردمانی با کلاه در تاریخ
هر سرزمین و مردمان ساکن در آن ویژگی‌هایی در تاریخ داشته‌اند که از نگاه تیزبین تاریخ‌نگاران دور نمانده است. این ویژگی‌ها در واقع آنان را از مردمان سرزمین‌های دیگر جدا می‌کرده و بدان‌ها هویت می‌بخشیده است. جهانگردان تاریخی که در سده‌های گذشته به سرزمین‌های گوناگون سفر کرده‌اند، بیش از تاریخ‌نگاران بومی هر کشور، به توصیف ویژگی‌های مردم همت گمارده‌اند. از دریچه این توصیف‌ها می‌توان به شناخت خلقیات و منش هر ملت و نیز تفاوت‌های میان طبقات گوناگون مردم در همان سرزمین آگاهی یافت. پوشش مردمان هر سرزمین در زمره این ویژگی‌ها به شمار می‌آید. اینجا از قلم هینریش بروگش، خاورشناس آلمانی، در دومین سفرنامه‌اش در سفر به ایران که «در سرزمین آفتاب» نام دارد، یکی از ویژگی‌های مردمان ایران در زمینه پوشش را می‌خوانیم «در ایران هریک از طبقات جامعه، کلاه یا دستار خاص طبقة خود را به سر می‌گذارند، لذا مسافر خارجی به سادگی می‌تواند از نوع کلاه یا جنس پارچة دستار طرز فکر صاحب آن را هم حدس بزند. کلاه پوست سیاه و بلند که نوع مرغوبش را از بخارا می‌آورند، مختص کارمندان دولت، میرزاهای تحصیل‌کرده و شهرنشینان ثروتمند است. کلاه نمدی به صنعتگران و افراد عادی تعلق دارد. چادرنشینان کلاه نمدی خاص خود را بر می‌گذارند و علما و طلاب علوم دینی از عمامه استفاده می‌کنند. ... ضرب‌المثل‌های زیادی نیز در زبان فارسی وجود دارد که به کلاه مربوط می‌شود: مثلا  "کلاه انداختن" تقریبا به معنی خوشحال شدن است، "کلاه‌برداری" یعنی حقه‌بازی و "کلاه خود را قاضی کردن" یعنی عادلانه قضاوت کردن و به شخصی که فهم و شعور زیادی ندارد می‌گویند که "کلاهش پشم ندارد". معمولا کلاه را تا وسط پیشانی پایین می‌آورند و اگر کسی کلاه را کج یا در قسمت بالای سرش بگذارد، قصد دارد خود را شخصی گستاخ و بی‌بندوبار جلوه دهد و اگر چنین نباشد مورد ملامت قرار خواهد گرفت».

٢- راویان نو؛ سدی بزرگ میان کودکان و پدران در گذشته
شیوه تربیت کودکان از موضوع‌های مهم در شیوه زندگی مردمان یک جامعه برشمرده می‌شود. جزییات شیوه تربیتی کودکان، مناسبات میان کودک و پدر و مادر، روش‌های تربیتی رایج در جامعه و نگرش‌های ویژه در این حوزه، از مسائلی به شمار می‌آید که در گذر زمان از روزگاران دور تا امروز همواره مورد توجه بوده است. این شیوه‌های تربیتی و رفتار با کودکان در جامعه ایران، تا یک سده اخیر با دگرگونی‌هایی آرام و دور از تلاطم همواره در جامعه، همواره در مسیری مشخص حرکت می‌کرده است. دگرگونی هم اگر بود، به اندازه‌ای آرام انجام می‌گرفت که چندان حس نمی‌شد. یک سده اخیر اما با تحولاتی بزرگ در این زمینه، همچون دیگر حوزه‌های تاریخ اجتماعی ایران روبه‌رو می‌شویم. این که پیوند میان کودک با پدر و مادر و نیز ارایه آموزش‌ها به وی در گذشته چگونه بوده است، می‌تواند موضوعی جالب باشد. نمونه‌هایی از آن را گاه در منابع تاریخی از زبان تاریخ‌نگاران می‌توانیم ببینیم. یحیی دولت‌آبادی، تاریخ‌نگار و از بنیان‌گذاران نهادهای نوین آموزشی در تاریخ معاصر ایران، در کتاب «حیات یحیی» درباره جزییات پیوند میان کودک و پدر و مادر و نیز آموزش‌های رسمی به فرزندان در خانواده، روایتی جذاب آورده است «تربیت ابتدائی من در خانه و خارج- اما در خانه اگرچه پدر در شناختن آداب و رسوم معمول آن عهد و حسن معاشرت ضرب‌المثل بود ولیکن میان ما و خودش سد بزرگی از ملاحظات میگذارد با او معاشرت نداشتیم باو انس نمیگرفتیم جز برای حاجتی یا رسانیدن پیغامی و گرفتن جوابی به حجره او وارد نمیشدیم در برابر او هرگز بی‌اذن نه در خلوت و نه در جلوت نمینشستیم با او مگر در سفرها که ناچار بودیم همسفره نمیشدیم باین سبب انس و علاقه ما بیشتر بمادرمان بود مادر من باهوش خوش‌محاوره، بلندنظر و در خانه‌داری و اداره کردن زندگانی کم‌نظیر شمرده میشد در عین مهربانی که با ما داشت هیچوقت از دایره اطاعت او پا بیرون نمیگذاردیم. ... و اما تربیت در خارج تربیت خارجی بیشتر میباید در مکتب‌خانه‌ها بوده باشد مکتبخانه اول ما که زنانه بود بخاطر نمی‌آورم چه اثرات تربیتی در وجود من کرده باشد».

٣- روایت یک سند؛ لقب‌بخشی واپسین پادشاه قاجار
دادن لقب به رجال و کارگزاران حکومتی از ویژگی‌های تاریخ ایران در سده‌های اخیر به شمار می‌آمد. گستره این سنت البته از روزگار صفوی فزون شد و در روزگار قاجار رواجی فراوان یافت؛ تا بدانجا که در میانه‌های این حکومت، صورتی مبتذل به خود گرفت و دست‌مایه تمسخرهایی فراوان شد. لقب‌های حکومتی در این دوران خرید و فروش می‌شد و هرکس با پیشکشی درخور می‌توانست لقبی پرطمطراق از پادشاه بگیرد. سنت لقب‌گذاری اما در دوره پهلوی اول بر اساس قانون مجلس شورای ملی برافتاد؛ رخدادی که به مبارزه حکومت تازه با سنت‌های قاجاری تعبیر شد. آنگونه که سندهای تاریخی نشان می‌دهند سنت اهدای لقب‌های حکومتی تا واپسین روزهای حکومت قاجارها در ایران رواج داشته است. به موجب این سند که در موزه تخصصی اسناد دفترخانه ۲۵ تهران نگهداری می‌شود، احمد شاه قاجار در سال ١٣٤١ قمری (١٣٠٢ خورشیدی) «چون اختصاص مقام جناب اشرف مشیرالدوله در پیشگاه اقدس همایونی مشهود و منظور است» لقب شکوه عظمی را به فاطمه خانم عیال وی داده است.

٤- روایت یک عکس؛ گذرى بر تاریخ لوطى
تصویرها و توصیف‌هایی فراوان تاریخی از جماعتی دیده و خوانده‌ایم که لوطی نامیده می‌شده‌اند. این که لوطیان چه کسانی بوده‌اند، در زمره مسایل اختلاف‌برانگیز در گذر روزگار ایران بوده است. تاریخ‌نگاران و پژوهشگران تاکنون روایت‌هایی گوناگون، گاه هم‌سان گاه متضاد از این جماعت به دست داده‌اند. در آینده به تفصیل به این موضوع خواهیم پرداخت. اینجا اما به بهانه این عکس تاریخی در آرشیو موسسه مطالعات تاریخ معاصر که فردی به نام عباس پشمی از لوطی‌های اصفهان و نوچه‌هایش را در دوره ظل‌السلطان نشان می‌دهد، روایت ویلم فلور، پژوهشگر هلندی تاریخ ایران را از این پدیده در پژوهشی با نام «گذری بر تاریخ لوطی» می‌خوانیم «پدیده لوطی‌گرى و فرهنگ عیارى، در گستره تاریخ یکجانشینى و شهرنشینى در ایران، پیشینه‌اى دارد. در تاریخ ایران زمین، جماعتى بسیار، دعوى صفت پهلوانى داشته‌اند؛ گاهى نیز نهادى اجتماعى به پاساخته‌اند، اما صحت و سقم ادعاى آنان را برگ‌هاى پرشمار تاریخ بازمى‌نمایاند. عیاران، شطاران، شاطران، باباشمل‌ها و داش‌مشدى‌ها، تمامى از این مدعیان‌اند. ... واژه لوطى نخستین بار توسط کسایى، شاعر قرن چهارم قمرى- که لوطیان را با شاهدان زیبارو برابر دانسته- به کار رفته است. در اشعار جلال الدین محمدبلخى ... و عبیدزاکانى ...، واژه لوطى، مفهوم بچه‌باز را در ذهن تداعى مى‌کرد که بسیار در افواه رایج بود. ... ناصرخسرو ... واژه لوطى را در معناى می‌گُسار، طرّار و دلال روسپى به کار می‌گرفت؛ از این‌رو هنوز در دوره معاصر عبارات لوطى بازار یا لوطى بازى به معناى "فریب" به خصوص در موضوعات مالى رایج و لوطی‌کردن، تداعی‌کننده کلمات ولخرجى و اسراف است. در سده شانزدهم میلادى و احتمالا پیش از آن، این عبارت به فقیران بی‌نوا و شبه دراویشِ معرکه‌گیرى اطلاق می‌شد که مسکرات مى‌نوشیدند. ... لوطى همچنین به تلخک دربار شاهزادگان و دوره‌گردى که با بندبازى، رقص و لودگى نمایشى کمدى اجرا مى‌کرد یا کسى که با حیوانات، به ویژه با میمون‌ها، خرس‌ها یا بزها، هماهنگ با موسیقى و آواز می‌رقصید، گفته مى‌شد. در سده نوزدهم نیز این عبارت براى راهزنانى به کار می‌رفت که به شیوه‌اى رابین‌هودوار و در قالب عیاران، گاهى قدرت حاکمان را به چالش می‌کشیدند. علاوه بر این، آنها سلاحى محکم براى حمایت از اشراف محلى و ... به شمار مى‌آمدند. به جز این تصویر ضداجتماعى، ایشان به لوطی‌گرى و جوانمردی (فتوت و مردانگی) نیز مشهورند؛ از این‌ عبارات "لوطى خدایی" و  ...  مرتبط با اعمال عدالت‌خواهانۀ الهى ایشان است».


منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: