این بازار مکاره ایرانی

1395/3/24 ۰۷:۲۲

این بازار مکاره ایرانی

«مردم ایران بر این اعتقادند هم‌چنان‌که شستشوی تن با آب حمام چرك بدن را می‌زداید، در درمان کردن برخی از بیماری‌ها اثر بسیار دارد. گفتنی است که ایرانیان بر اطلاق بیش از دیگر مردمان کشورهای مشرق‌زمین از آب حمام استفاده می‌کنند. ... سه عامل به‌جا آوردن احکام مذهبی، حفظ تندرستی، و رعایت پاکیزگی محرك ایرانیان به استفاده کردن از حمام است ...»

 روایتی از از کارکردهای اجتماعی و فرهنگی حمام خواهر شاه تهماسب صفوی در تهران
قدیم‌ترین حمام فعال در تهران میزبان چه سنت‌ها و آیین‌هایی بوده است

 

«مردم ایران بر این اعتقادند هم‌چنان‌که شستشوی تن با آب حمام چرك بدن را می‌زداید، در درمان کردن برخی از بیماری‌ها اثر بسیار دارد. گفتنی است که ایرانیان بر اطلاق بیش از دیگر مردمان کشورهای مشرق‌زمین از آب حمام استفاده می‌کنند. ... سه عامل به‌جا آوردن احکام مذهبی، حفظ تندرستی، و رعایت پاکیزگی محرك ایرانیان به استفاده کردن از حمام است ...». توصیف ژان شاردن، جهانگرد پرآوازه فرانسوی که در روزگار صفوی به ایران آمده است، نکته‌سنجی شرق‌شناسان و مسافران فرنگ را درباره یک پدیده جذاب در فرهنگ ایرانی به نمایش می‌گذارد. فیگوئه‌روا، سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس یکم صفوی نیز از «زنان و دختران پیشه‌وران و طبقات پایین» یاد می‌کند که «به طور گروهی در شهر حرکت می‌کنند و دسته‌جمعی به حمام یا تفریح و تماشا می‌روند». حمام‌های ایرانی یکی از ویژگی‌های سرزمین آفتاب به شمار می‌آیند. آن‌ها کارکردهای بهداشتی و سلامتی و دینی داشته‌اند. همچنین افزون بر این‌ها عناصری دیگر از فرهنگ و هنر جامعه را دربرمی‌گرفتند. در وجه فرهنگی، افزون بر جنبه سرگرمی‌بخشی حمام که مکانی برای گپ‌وگفت و و چاره‌جویی‌های مشکلات به شمار می‌آمده است، کارکردهایی دیگر برای این سازه شگفت‌انگیز در فرهنگ ایرانی می‌توان یافت. حمام، مکانی برای دیدن عروس پیش از خواستگاری، حنابندان عروس و داماد و جشن به دنیا آمدن نوزاد نیز گردهم‌آیی‌های خانوادگی به شمار می‌آمده است. افزون بر اینگونه کارکردها که در چارچوب‌های مذهبی قرار نمی‌گیرند، باید از نقش‌های دیگر حمام نیز سخن به میان آورد که در پیوند با فرهنگ مذهبی معنادار و قابل بررسی است. حمام‌های زایمان، عافیت، اعیاد ملی و مذهبی، توبه، تشرف و تمسک، آشتی و برادری، سور، چله‌بندی و دیگر مراسم آیینی همچون حمام آخرت برای شست‌وشوی مردگان از این جمله‌اند. ایرانیان به حمام به عنوان تالار و مکانی برای گردهم‌آیی‌های خویش و برطرف ساختن بخشی از دغدغه‌های زندگی روزمره از راه گفت‌وگو و درد دل می‌نگریسته‌اند. با درک همین مساله است که به درازا کشیدن زمان استحمام در گذشته، دیگر پدیده‌ای عجیب به شمار نمی‌آید؛ همان عادت و سنتی که بسیاری از قدیمی‌ها و کهن‌سالان هنوز هم در حمام‌های شخصی و خانگی با خود دارند، بی‌آن که از آیین‌ها و سنت‌های حمام‌های عمومیِ گذشته به همراه دوستان و یاران، دیگر خبری باشد؛ در واقع فقط پوسته ظاهری آن را هنوز به یادگار دارند. فضای بسته حمام در گذشته، حتی می‌توانست در قامت چای‌خانه‌ای و قهوه‌خانه‌ای درآید که میهمانان‌اش دم‌نوشی میل کنند و قلیانی بشکند! حتی آرایشگاهی باشد تا موی سر بتراشند و محاسن اصلاح کنند. مشت‌مال درون حمام نیز برای آنان ورزشی به شمار می‌آمد که جسم و روح‌اش را جلا می‌بخشید و سرزنده به خانه‌شان می‌فرستاد. با درنگی بر زندگی فردی و اجتماعی انسان ایرانی در گذر زمان در این زمینه، می‌توان به اهمیت حمام، هم‌پای خانه و باغ ایرانی در زندگی وی پی برد. او بخشی از شخصیت درونی خود را در قالب حمام تجسم بخشیده بود از همین‌رو بود که دل کندن‌اش از آن بسیار سخت می‌نمود؛ حمام بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمره و هفتگی یک ایرانی به شمار می‌آمد؛ با همه مخلفات و تکلف‌هایش. اکنون اما روبه‌روی یکی از آن‌ها ایستاده‌ایم که از آرامش و سکون فریبندگی تاریخ گریخته، خود را به امروز رسانده است؛ حمام قبله یا حمام خانم، یادگاری ٥٠٠ ساله از روزگار صفوی در بازارچه نایب‌السلطنه تهران؛ جایی چسبیده به خیابان ١٥ خرداد یا همان بوذرجمهری پیشین، آرام گرفته و خود را از هیاهوهای روزانه رهانیده است. این یادگار ٥٠٠ ساله، نه خود، که، کارکردهای گذشته‌اش برایمان اهمیت دارد. نوشته روی دیوار سربینه حمام چکیده‌ای از آن را در خود دارد «حمام سنتی دامادی، عروسی، حنابندان، ویژه اعیاد و مراسم مذهبی، گل‌ریزان، قرق دوستان (آقایان و خانم‌ها)، حمام سنتی آشتی و برادری، تشرف، عافیت، جلسه پاکان، مشت‌ومال سنتی، کیسه‌کشی و صابون‌زنی». این‌ها بهانه‌هایی است که برایشان به این مکان شگفت‌انگیز آمده‌ایم تا در گفت‌وگو با صاحب حمام درباره جزییات این نوشته روی دیوار بپرسیم؛ همان سنت‌هایی که در منابع تاریخی خوانده‌ایم.  علی بادامی به همراه پسرش، صاحبان کنونی حمامی‌اند که از پدر به ارث برده است. می‌گوید حمام قبله که در گذشته حمام خانم نامیده می‌شد، از سال ١٣٤٠ در خانواده بادامی بوده است «پدرم حاج غلامحسین بادامی اینجا را از مالکان پیشین خریده است. حمام پس از درگذشت او به دست ورثه رسید که شش پسر او بودند و اینجا را دوره‌ای اداره می‌کردند. پس از این که ورثه برآن شدند حمام را بفروشند برای آن که غریبه نخرد، پسرم سرقفلی حمام را خرید. مالکیت حمام اما برای اوقاف است. حمام قبله وقف عام بوده، وقف‌نامه آن به سال ١٢٦٤ خورشیدی بازمی‌گردد. مرحوم ملا جعفر چاله‌میدانی وقف‌نامه حمام را تنظیم کرده است. بعدها در دوره پهلوی اول، تشکیلات اوقاف به صورت سازمانی به وجود می‌آید و موقوفات را سازمان‌دهی می‌کند که حمام از جمله همان‌ها بوده است». به روایت وی، اینجا در گذشته حمام خانم نام داشته است «حمام زنانه که در ضلع شمالی حمام مردانه کنونی قرار داشته حدود ٦٥ سال پیش خراب و به جای آن یک واحد ساختمان در دو طبقه نوساز ایجاد شده است. اکنون از فضای حمام زنانه اثری وجود ندارد و از آنجا که نام حمام شایسته و زیبنده حمام مردانه نبود و از سویی حمام در راستای قبله قرار داشت نام آن از حمام خانم به حمام قبله تغییر یافت». علی بادامی می‌گوید «حمام خانوم دارای دو آب‌انبار بوده و از آب قنات شاه برای آب‌انبار آب شرب در ضلع جنوبی حمام و پر کردن دوش انار حمام واقع در ضلع جنوب غربی از آن بهره‌مند بوده است». آگاهی‌های نوشته شده بر کاشی‌کاری سردر حمام، ما را به گذشته می‌برد «این حمام پس از تکمیل نخستین باروی شهر طهران در حدود سال ٩٦٥ هجری قمری به دستور خواهر شاه تهماسب صفوی بنا شد. این بنا از سال ١٢٧٥ قمری به وسیله مرحوم حاج محمد قزوینی بر سیدالشهدا علیه‌السلام وقف و در تاریخ یکم مهر ١٣٨٢ به شماره ١٠٤١١ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است». پایین آن همچنین قید شده است «از اذان صبح تا ساعت ٨ شب مردانه است». گفت‌وگو با صاحب حمام قبله یا خانم، بهانه‌ای برای آگاهی از کارکردهای اجتماعی و فرهنگی قدیم‌ترین حمام فعال تهران است.

جناب بادامی! تهران حمام‌های فراوان تاریخی داشته است. امروزه از بیش‌ترشان نشانی نداریم. حمام قبله چگونه توانسته است از روزگار صفوی تا امروز بر جای بماند و به عنوان یک اثر ملی فعالیت داشته باشد؟
علاقه خانواده بادامی به ویژه پدرم و نیز پسرم مهم‌ترین دلیل بوده است. این حمام پیش‌تر دارای دو بخش زنانه و مردانه بوده که تمام فضاهای حمام مردانه در زیرزمین واقع شده و بام آن هم‌سطح معابر مجاور است. مساحت بنا ٢٠٠ و زیربنای آن ١٢٠ متر مربع است. پدرم به یاد حمام قبله که زمانی در بازار تهران قرار داشته و بعدها تخریب شده بود، نام اینجا را قبله گذاشت. در اسنادی که از پدرم به جای مانده است، هنگامی که ٤٠ سال پیش مادرم را به مکه می‌فرستد، در رضایت‌نامه‌ای که برایش صادر کرده است، در بخشِ نشانی خانه‌اش که همین کوچه کناری حمام بوده و امروز کوچه حمام قبله نام دارد، نام کوچه را حمام خانم آورده است. من همیشه می‌پرسیدم چرا باید این نام تغییر یافته باشد، گویا عقیده‌شان بوده که دیگر زیبنده نیست نام خانم بر حمام مردانه باشد. در سال ١٣٨١، هنگامی که ورثه می‌خواستند حمام را به غریبه بفروشند، پسرم با بدبختی بسیار و فروش املاکی که در محله امام‌زاده یحیی داشت توانست هم حمام را  از ورثه بخرد هم بدهی‌های پیشین آن را بپردازد. زمان خرید حمام به ورثه گفتیم اینجا به مردم متعلق است و ما می‌خواهیم آن را به مالکان اصلی‌اش بازگردانیم، اما به ما خندیدند. ما از پا ننشستیم و به اداره میراث فرهنگی نامه نوشتیم که اینجا را بررسی کنند. حمام قبله یا همان حمام خانم پس از شش ماه بررسی و تطبیق نقشه‌های تهران قدیم با موقعیت جغرافیایی حمام، سرانجام با موافقت سازمان میراث فرهنگی کشور در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد. همان زمان خیال‌مان آسوده شد که این سرمایه تاریخی و فرهنگی به مالک اصلی خود یعنی مردم رسید.
در واقع به چشم یک نهاد اقتصادی به آن ننگریستید؟
غرض برزگر از افشاندن تخم، دانه باشد، کاه که علف ستوران است خود به تبع آید؛ ما در واقع قرار نبود اینجا کاسبی کنیم، با این نیت هم حمام را نخریدیم، اما از آنجا که می‌خواستیم به صاحب اصلی برسانیم و جزیی از شناسنامه فرهنگی تهران شود، حمام را باز نگه داشتیم و کاسبی را هم از باب درآوردن دخل و خرج خود همان ادامه دادیم. درآمدی که به دست می‌آمد اما موجبات بهبودی و مرمت بنا را فراهم نمی‌کرد. ما از این‌رو با همکاری سازمان میراث فرهنگی برای مرمت ساختمان حمام هزینه‌هایی برعهده گرفتیم. به عنوان نمونه بخش‌هایی را که از خاک آوار پر شده بود، تخلیه کردیم. نمازخانه‌ای که اکنون در گوشه سربینه وجود دارد، از جمله بخش‌هایی به شمار می‌آمد که با خاک پر شده بود.
در بسیاری از کتاب های تاریخی و اسناد درباره کارکردهای گوناگون حمام در فرهنگ ایرانی خوانده‌ایم. با توجه به پیشینه حمام قبله و نیز فعال بودن آن تا امروز، آیا شما از این سنت‌ها چیزی به یاد دارید که در حمام انجام می‌شده است؟
بله، خیلی از آن‌ها را به یاد دارم. بسیاری از سنت‌های قدیم از زمانی که پدرم حمام را خرید در این مکان برگزار می‌شد. به عنوان نمونه حنابندان جزو مراسمی بود که مرتب در حمام اجرا می‌شد. اکنون این سنت در حمام کم‌رنگ شده است. شاید سالی یک‌بار مراسم حنابندان داریم. خانم‌ها البته خیلی در سال‌های گذشته مراجعه می‌کردند که خب چون بخش زنانه تعطیل شده بود، شرمنده می‌شدیم. بافت محله که تغییر کرد  جز تعطیلی بخش زنانه چاره‌ای نداشتیم. قدیم اگر زنی از پله‌های حمام بالا می‌آمد تا به خانه برود، کسی نگاه نمی‌کرد اما اکنون که اینگونه نیست.
آیا در مناسبت‌های ویژه مانند ماه رمضان هم حمام نقشی داشت؟
حمام یکی از مکان‌های مهم عمومی و مفصل ارتباطی مردم در جامعه بود. افراد در زمان حمام معمولا تعدادی از دوستان و آشنایان را می‌دیدند. من در دوره جوانی، هنگام سحرهای ماه رمضان نزدیک به چهل نفر از بچه‌های محل را می‌دیدم. آن زمان چون گاز و حمام‌های خانگی نبود، همه به حمام عمومی نیاز داشتند. مراسم ترنابازی در ماه رمضان، بسیار در حمام برگزار می‌شد. حمام در زمان سحرهای ماه رمضان باز بود و این مراسم و بازی کامل انجام می‌شد. ٣٠ تا ٤٠ نفر از جوانان محله به ویژه از صنف عیاران و جوانمردان به حمام می‌آمدند و در سربینه ترنابازی می‌کردند. مراسم حنابندان و چله‌بری در روزگار قدیم در بخش زنانه انجام می‌شد. چله‌بری به مراسمی گفته می‌شد که پس از گذشت ٤٠ روز از تولد بچه، او را به حمام می‌آوردند. عافیت از دیگر سنت‌های حمام بود. هنگامی که فردی بیمار می‌شد و سپس دوره نقاهت را پشت سر می‌گذاشت، برای اعلام سلامتی و حضور دوباره وی، به حمام آورده، شست‌وشو می‌دادند. حمام تشرف هم برای کسی بود که می خواست به مکه برود. یادم است در گذشته حمام مهم‌ترین جایی بود که همه اهل محل بودند و کسی که قصد مکه داشت، می‌توانست از همه حلالیت بگیرد و نیز خبر تشرف به مکه را به همه اعلام کند.
در میان نوشته‌های روی دیوار سربینه، عبارت «حمام آشتی و برادری» برایم خیلی جالب بود؟ آیا واقع اینگونه مراسم در زمانی که شما به یاد دارید، برگزار می‌شده است؟
بله دقیقا! حمام آشتی و برادری از سنت‌هایی بود که خوب یادم است انجام می‌شد. در گذشته اگر میان دو نفر مشکلی پدید می‌آمد، دوستان و آشنایان در وضعیت عادی نمی‌توانستند آن‌ها را برای آشتی سرشاخ کنند. یک گروه از هر دو سو به گونه‌ای هماهنگ می‌کردند که دو ساعت پیاپی هر کدام را به حمام بیاورند و آن دو را با یکدیگر روبه‌رو کنند. سپس یک‌باره همه با هم دو نفر را در مراسمی آشتی می‌دادند. حمام اساسا پیوندهای میان آدم‌ها را در گذشته بیش‌تر می‌کرد. حکایت «با آب حمام رفیق گرفتن» به همین مساله اشاره دارد. همچنین می‌گفتند که آب‌ریختن دو آدم ناشناس روی هم در حمام، ارتباطی صمیمانه میان آن‌ها پدید می‌آورد و اصطلاحا معتقد بودند هزینه دوستی‌شان پای حمام است!
گل‌ریزان هم جزد موارد یادشده در خدمات حمام است. این آیین مگر بیش‌تر در زورخانه‌ها انجام نمی‌شد؟
مراسم گل‌ریزان قدیم‌تر در زورخانه‌ها انجام می‌شد و بعد به حمام‌ها هم کشیده شد. مثلا جوان‌ها و پیرمردهایی بودند که ورزشکار به شمار نمی‌آمدند اما می‌خواستند پولی جمع کنند تا مشکل فردی حل شود. این‌ها به حمام می‌آمدند و در یک جلسه، با پهن کردن لنگی، مبالغی جمع می‌کردند. حمام نامزدی و جشن دامادی در بخش مردانه و حنابندان عروس در بخش زنانه نیز مرتب برگزار می‌شد.
آیین پاکان چه؟ عنوان آن ما را به دوره‌های دور تاریخ و حلقه‌های فتوت می‌اندازد!
بسیاری از سنت‌هایی که اشاره کردم دیگر نیستند و از میان رفته‌اند. حمام هم خیلی از کارکردهای خود را از دست داده است. خب جامعه هم تغییر می‌کند. البته در این میان که بسیاری از آیین‌ها را از یاد می‌بریم، یکسری سنت تازه هم ممکن است خلق شود. آیین پاکان از آن جمله است. این سنت برای کسانی انجام می‌شود که در گذشته به مواد مخدر معتاد بوده اما اکنون پاک شده‌اند. این‌ها در زمان‌هایی از سال گاه به کمبود جا دچار می‌شوند. همچنین نبود مکان‌های فرهنگی موجب می‌شود به پارک‌ها پناه ببرند. آن‌ها که دست‌شان به دهان‌شان می‌رسد در استخرها و سوناها و آن‌ها که ضعیف‌ترند در حمام‌های قدیمی هرچند وقت یک‌بار مراسمی برگزار می‌کنند. در همین حمام قبله چند بار میزبان چنین برنامه‌ای بوده‌ایم. ١٠ یا ١٥ نفر در قالب یک گروه می‌آیند و جشن تولد پاکی‌شان را در حمام می‌گیرند. این‌ها معمولا بعدازظهرها می‌آیند اما حمام را قرق نمی‌کنند، چون از چنان سطح درآمد هم برخوردار نیستند می‌خواهند در میان مردم باشند.
جز این‌ها که با هم سخن گفتیم، آیا مواردی نیز بود که در قالب آیینی نبود اما حمام را به عنوان یک مرکز فعال در زندگی مردم مطرح می‌کرد؟
برخی موارد  نیز در حمام انجام می‌شد که جزو مراسم و سنت‌ها نبود اما به عنوان روش‌های اجتماعی زمانه قدیم به شمار می‌آمد. مثلا زن‌های یک خانواده یا محله وقتی می‌خواستند دختری را بررسی کنند که مناسب مردی است، او را به حمام می‌بردند یا قرار می‌گذاشتند او را در حمام ببینند و از نظر ظاهری و جسمانی بسنجند. گاهی به صورت پنهانی وقتی می‌فهمیدند به حمام رفته است، مراجعه می‌کردند. بسیاری از عروس‌ها و انتخاب‌ها در حمام انجام می‌شده است. زن‌ها در چنین مواردی پی می‌بردند که فرد مورد نظر آیا سالم است یا خیر. حتی میزان حیا و شرم او را در حمام می‌سنجیدند. چون پوشش خانم‌ها در حمام گویا سطح‌هایی گوناگون داشته که میزان حیای آن‌ها را مشخص می‌کرده است. این مساله میان زنان رایج بود که نوع پوشش زن در حمام معیار انتخاب او برای همسری می‌تواند باشد. حجامت و سرتراشی نیز در قدیم در مکان حمام صورت می‌گرفت که هنوز هم در حمام ما هست.
حمام‌ها در برخی عکس‌ها و نقاشی‌های تاریخی، گویا مرکزی برای مصرف توتون و تنباکو یا حتی تریاک بوده است!
گاه برخی رخدادها و سنت‌های ناپسند نیز در حمام انجام می‌پذیرفته است. به عنوان نمونه دعواهایی که در حمام شکل می‌گرفت یا حتی در گذشته دور خیلی‌ها به صورت پنهانی در سربینه حمام قمار می‌کردند یا تریاک می‌کشیدند. این کارها اما معمولا پوشیده و خیلی مخفی انجام می‌گرفت.
خانواده شما دهه‌ها متولی فعالیت حمام قبله بوده است. مادرتان نیز گویا سال‌ها در بخش زنانه کار می‌کرده است. آیا در این دهه‌ها به رفتارهایی از سوی مردم در حمام برمی‌خوردید که برایتان جالب باشد؟
حمام جایگاهی مهم از نظر اجتماعی داشت که به جز ارتباطات اجتماعی، در زمینه بهداشت نیز بسیار مهم بود. حمام حتی از یک نظر مکانی برای گردآوری اطلاعات و خبر بود. مردم در حمام با هدف‌های گوناگون از یکدیگر تحقیق می‌کردند؛ از انتخاب عروس و داماد گرفته تا مساله یافتن مالک و مستاجر خوب یا کار مناسب. معمولا از همدیگر در زمینه‌های یادشده استعلام می‌گرفتند به ویژه زمانی که در پی یافتن فردی خاص بودند. حمام قبله از مکان‌هایی بود که مردم معمولا چنین اطلاعاتی از کارگرها و استادکارهای آن در یافت می‌کردند.
پیش از آغاز گفت‌وگو خاطره‌هایی از رخدادهای حمام در گذشته برایم روایت کردید که قابل بیان نیست! مواردی دیگر در یاد ندارید که به گونه قابل انتشار بتواند برخی ویژگی‌های اجتماعی حمام را برایمان بازگوید؟
حمام جایی بود که برخی برای مراسم پنهانی خود از آنجا بهره می‌گرفتند. حدود سی سال پیش فردی از یکی از مدرسه‌های بازار آمد و به ما گفت یک مجلس دامادی داریم که می‌خواهیم داماد را به حمام بیاوریم. ما هم بدون تحقیق و بررسی، سادگی کرده و پذیرفتیم، چون این روال همیشگی بود. بعد که آمدند، دیدیم چند گونی خیارها و بادمجان‌های بسیار بزرگ با خودشان آوردند. گفتیم شما مراسم دامادی گرفتید، این‌ها دیگر چیست. گفتند شما کاری نداشته باشید، این‌ها را در مراسم حمام دامادی می‌خوریم. بعد دیدیم در حمام این‌ها را از خودشان آویزان کرده و مراسمی خنده‌دار گرفتند. فهمیدیم یکی از مجلس‌هایی بوده که در قدیم با باورهای خاص برگزار می‌کرده‌اند. به‌شان گفتم اگر خبر داشتم می‌‌خواهید این کار را بکنید، نمی‌گذاشتم. به هر حال مساله به خیر ختم شد

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: