کالبد انسان در نگاره‌ها - عصر صفوی / فاطمه سیارپور – بخش اول

1395/2/18 ۰۹:۴۰

کالبد انسان در نگاره‌ها - عصر صفوی / فاطمه سیارپور – بخش اول

این مجموعه یادداشت‌ها که حاصل پژوهشی میدانی و اسنادی است، به بررسی بازنمایی (representation) کالبد انسان در نگاره‌های ایرانی می‌پردازد و از عصر صفوی شروع می‌کند. از سوی دیگر یکی از مهم‌ترین بناهایی که در این زمان با نگاره‌های دیواری تزیین شده، کاخ چهلستون اصفهان است که تأکید بیش‌تر این نوشته بر آن بوده و نگاره‌های این کاخ را بررسی می‌کند. اما در یادداشت حاضر به عنوان اولین شماره، به کلیاتی در مورد نگارگری در این عصر و کاخ چهلستون می‌پردازد.

 

این مجموعه یادداشت‌ها که حاصل پژوهشی میدانی و اسنادی است، به بررسی بازنمایی (representation) کالبد انسان در نگاره‌های ایرانی می‌پردازد و از عصر صفوی شروع می‌کند. از سوی دیگر یکی از مهم‌ترین بناهایی که در این زمان با نگاره‌های دیواری تزیین شده، کاخ چهلستون اصفهان است که تأکید بیش‌تر این نوشته بر آن بوده و نگاره‌های این کاخ را بررسی می‌کند. اما در یادداشت حاضر به عنوان اولین شماره، به کلیاتی در مورد نگارگری در این عصر و کاخ چهلستون می‌پردازد.

صفویان در سال 969 ه.ش مصادف با پادشاهی شاه عباس اول، پایتخت خود را از شهر قزوین به اصفهان منتقل کردند. به دستور این شاه نقشه شهر اصفهان که دربرگیرنده کاخ‌ها، باغ‌ها، خیابان‌ها، پل‌ها، بازار و.. بود به دست معماران وهنرمندانی چون شیخ بهایی ترسیم واجرا شد. اما  به موازات زمان صفویان، به دلیل حمایت‌های شاهان این سلسله از هنر به ویژه هنر نگارگری،  مکاتب هنری متعددی در ایران شکل گرفت که از آن جمله می‌توان به مکاتب هنر تبریز، قزوین ، اصفهان و... اشاره کرد. در این میان بیش‌تر نگارگری‌های کاخ چهلستون که در این مقاله بدان پرداخته‌ایم تحت تأثیر مکتب اصفهان به تصویر درآمده‌اند.

 

ویژگی‌های مکتب اصفهان

یکی از ویژگی های این مکتب جدیدتر آن است که نگارگران در نقاشی‌های خود طالب آزادی عمل بیشتر نسبت به مکاتب قبلی شدند. تا آن زمان نگارگری به  کتاب‌ها محدود بود اما در این مکتب آنان  به ورقه‌های نقاشی و دیوار کاخ‌ها وخانه‌های بزرگ واشرافی روی آوردند. آن‌ها از چهارچوب موضوعی نگارگری‌های قبلی نیز خروج یافتند. پس این بار دیگر موضوع نقاشی‌ها روایت کتاب‌ها نبود، بلکه داستان زندگی معمولی وروزمره مردم عادی بود. موضوعاتی مثل «شکار وشکارچیان، حیوانات مختلف، پرندگان، اژدها، سیمرغ و اژدها، فرشتگان، دراویش، چوپانان همراه با گوسفندان خود، استاد وشاگرد، جوانان در حالت‌های مختلف ایستاده و نشسته، زندگی روستایی و کشاورزی و اتفاقات مهم تاریخی» بود. یا می توانیم به  وفور زنانی را ببینیم که لباس های فاخر و الوان به تن دارند و یا نگاره‌های تک‌چهره از افراد به ویژه پادشاهان تحت تأثیر هنر اروپایی را که در میان آثار به چشم می‌خورند.در همین زمان است که سبک طراحی به شیوه قلم‌گیری رواج می‌یابد.مجموع این ویژگی‌ها را که در حقیقت از شهر اصفهان و تحت حمایت شاه عباس در نگارگری ایرانی به وجود آمد، سبک اصفهان نامیده اند. این ساختارشکنی در فضای هنری، در مجموع ویژگی‌های زیر را داشت:

-آزادی عمل بیشتر هنرمندان نسبت به قبل؛

 -رواج دیوارنگاری و خروج از نگارگری‌های درون کتاب‌ها؛

-رواج طراحی و نقاشی به صورت تک‌ورقی؛

 -تصویرسازی زندگی سنتی مردم و درباریان و اشخاصی که البسه فاخر وگران‌بها می‌پوشیدند؛

-توجه به نقاشی‌های تک چهره تحت تأثیر اروپائیان.

با توجه به این ویژگی‌ها، به نظر می‌رسد نگارگری مکتب اصفهان به دلیل پرداختن به زندگی روزمره و بازنمایی طبقه‌ای از مردم آن دوره می‌تواند منبع مناسبی برای بررسی بازنمایی کالبد انسانی به منظور پی‌بردن به ویژگی‌های جسمی ، پوشش و آرایش بدن باشد.

 

کاخ چهلستون و نگاره‌های آن

با انتقال پایتخت صفویان و همزمان با سفارش شاه عباس اول مبنی بر تهیه‌ نقشه‌ و احداث شهر اصفهان، به منظور رقابت با کاخ‌های عثمانیان و کلیساهای اروپایی، ساخت و تزئین کاخ‌های چهلستون و عالی‌ قاپو مورد توجه ویژه قرار گرفت.ازاقدامات مهم شهرسازی این دوره، احداث خیابان زیبا و طویل چهارباغ و باغ‌های متعدد دو طرف آن بود. این باغ در حاشیه میدان نقش جهان شامل باغی قدیمی به نام جهان‌نما در دل مجموعه باغ‌های نقش جهان است. شاه عباس اول با احداث محور چهارباغ، باغ جهان‌نمارا رونق بخشید و درمیان آن کوشکی بنا کرد که هسته اولیه چهلستون محسوب می‌شود و شامل تالار میانی کاخ و اتاق‌های چهارگوشه برجای مانده امروزی است. حدود نیم قرن بعد شاه عباس دوم چهلستون را به کاخ پذیرایی مهمانان خارجی تبدیل کرد و کاخ اولیه را بدین منظور توسعه داد و ایوان شرقی را آئینه‌کاری کرد و دو تالار کوچک و یک ایوان یا پیش‌خوان نیز به جبهه شرقی آن افزود.

درتاریخ اصفهان حاج میرزا حسن خان جابرانصاری آمده است: عمارت چهلستون دارای 20 ستون است که 18 ستون آن نگهدارنده سقف ایوان سرپوشیده عمارت بوده و دوتای دیگر در جلوی تالار بعدی قرار دارد. این ستون‌ها در ایوانی به طول 38 متر و عرض 17 متر و ارتفاع 14 متر و به سمت شرق بنا شده‌اند.ستون‌ها به شکل کثیرالاضلاع و مدورند که چهار ستون وسط روی پایه‌ای سنگی که از چهارطرف به صورت شمایل شیر ساخته شده اند،   قرار دارند این ایوان برای پذیرایی مهمانان شاه بوده است.در دو طرف ایوان دو اتاق وجود دارد که از الحاقات شاه عباس دوم و هریک دارای نقاشی‌هایی به سبک آثار رضا عباسی است که روی گچ کار شده است.

باید گفت در طبقه بندی دیوارنگاره ها سه سبک و چهار دوره کلی دیده می شود:

الف – سبک رضا عباسی و در دوره حیات وی و مربوط به عصر شاه عباس اول

ب- سبکی منطبق بر رضا عباسی و مربوط به عصر شاه عباس دوم

ج – سبک اروپایی ومربوط به عصر شاه عباس دوم

د- سبک اروپایی مستحیل در سبک رضا عباسی به دست استادکاران ایرانی

موضوع این نقاشی ها نیز از در ورودی تالار به ترتیب از سمت راست به چپ عبارتند از :

•    مجلس بزم شاه عباس اول وپذیرایی او از ولی محمدخان ، پادشاه ترکستان

•    جنگ شاه اسماعیل اول با نیروهای عثمانی در چالدران

•    مجلس پذیرایی شاه تهماسب اول از همایون ، پادشاه هندوستان

درجهت مقابل این نقاشی ها درضلع شرقی تالار از سمت راست به چپ نیز این آثار به چشم می خورد:

•    جنگ شاه اسماعیل اول با شکیب خان ازبک

•    جنگ نادرشاه افشار با قوای هند

•    مجلس پذیرایی شاه عباس دوم از ندرمحمدخان پادشاه ترکستان

 

رضا عباسی

او از خانواده‌ای هنرمند و بااستعداد و فرزند استاد اصغرکاشی نقاش بود و خود نیز توانایی‌های زیادی داشت و طبیعتاً به عنوان نابغه‌ای جوان به دربارشاه عباس اول وارد شد و سپس گوی سبقت را از همه استادان قدیمی ربود. او پایه‌گذار مکتب نگارگری اصفهان شد. او تمایل خود را به مشاهده و ثبت واقعیت بیش‌تر درطرح‌های سیاه‌قلم، تک‌چهره‌ها وتک‌نگاره‌ها از خود نشان داد و در طراحی دیوارنگاری‌ها به ویژه کاخ چهلستون سهم عمده‌ای دارد. بیش‌تر نگاره هایی که در این پژوهش برآن‌ها استناد می‌شود از این هنرمند است.

این نوشته سعی می‌کند، به بررسی بازنمایی کالبد انسان‌های تصویرشده به ویژه زنان در این نگاره‌ها بپردازد و آن‌ها را تبیین کند.

کریستی ویلسن محقق کتب نقاشی – خط ایرانی اذعان دارد : پارچه های این عصر به علت رنگ وطرح مشهوربوده است ومشهورترین پارچه های این زمان زری ومخمل هایی است که با ابریشم به طور برجسته روی آن ها تزئین شده است.طرح ونقشه پارچه های ابریشمی از روی زندگی آن عصر وادبیات اقتباس شده است و از نقش های مشهور ومتداول تصویر لیلی ومجنون بوددربرخی از نقاشی های این زمان برای نمودن لباس به قدری دقت  به عمل آمده که حتی نقشه های پارچه به خوبی نمایان است.

 

بررسی اجمالی وضعیت ایران در این دوره

صفویان که از سال907 تا 1148 ق در ایران حکومت کردند، مانند سایر سلسله‌های پادشاهی دوران اوج، نفوذ، اقتدار و افول داشتند که در دو قرن طی شد. این سلسله به دست شاه اسماعیل تأسیس و به دست شاه عباس تثبیت و به اوج اقتدار رسید. تأثیر اقدامات این حکومت که همزمان با عثمانی‌ها در ترکیه امروزی قدرت را در دست داشت، در ایران فقط به مرزهای داخلی محدود نشد، بلکه «به قدرت رسیدن طریقه مذهبی شیخ صفی و تأسیس دولت صفوی بدون شک مهم‌ترین واقعه تاریخی خاورمیانه در قرن 10 ق /16 م بوده است.» زیرا در همین دوران اروپا وارد عصر رنسانس شده و درصدد گسترش مرزهای فرهنگی – سیاسی خود برمی‌آید. لذا هرگونه تصمیم و اقدامی که صفویه در برابر سیاست‌های اروپایی اتخاذ کردند، به طور مستقیم در وضعیت داخلی و زندگی و معیشت مردم آن دوره تأثیر بسزا داشت. از سوی دیگر این پادشاهان «علیرغم استبداد و خودکامگی که داشتند به دنبال حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران نیز بودند.» از این رو در این دوره ما شاهد شکوفایی و اقتدار ایرانیان در عرصه‌های داخلی وخارجی هستیم. مثلا از این اقدامات می‌توانیم به باز شدن مرزهای ایران برای ورود و خروج کالا به کشورهای همسایه و حتی اروپا اشاره کنیم که توانست تأثیرمستقیم و غیرمستقیم برمسئله لباس داشته باشد، از این رو به طور خلاصه، به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

 

دین :

یکپارچه شدن مذهب رسمی ایرانیان و انتخاب آئین تشیع از سوی صفویه به دلایل متعدد، از مهم ترین اقدامات آنان است. تأثیر این اقدام که تاکنون نیز ادامه داشته، باعث شد تا اکثر ایرانیان به مذهب  تشیع گرایش یابند و آن به عنوان مذهب اکثر ایرانیان به جهان معرفی شود. بنابراین تحت تأثیر همین مذهب که در آن به حجاب زنان توجه ویژه‌ای می‌شود، لباس جنبه پوشانندگی بیشتری یافت، به طوری که در همین دوران ما شاهد تردد زنان در کوچه ها ومعابر با روبنده وچادر هستیم.

 

اقتصاد و بازرگانی:

در آن دوره ایران دارای دو منطقه مهم تجاری منطقه شمال غرب و جنوب (خلیج فارس) بود.در این دوران باتکیه بر قدرت و پتانسیل داخلی، پادشاهان صفوی دست به تجارت ابریشم به عنوان محصول صادراتی زده وگفته اند شخص شاه عباس بزرگ‌ترین تاجر ابریشم آن زمان بوده است.بدین منظور با صادرات ابریشم به کشورهای اروپایی از راه خلیج فارس و دریای عمان و در ازای آن واردات محصولات اروپایی به ایران ، تدریجا کشور ما به عنوان منطقه مناسب برای تجارت شناخته شد.

شاردن در سفرنامه خود می‌نویسد: هنگامی که شاهی عادل و زیرک براورنگ این کشور تکیه زده باشد و با پیش‌گیری از بیدادگری های راهزنانه وزیران ازقوانین مراقبت به عمل آورد می‌توان گفت ایران خوشبخت‌ترین امپراطوری‌های جهان است و این امر در دوره سلطنت شاه عباس بزرگ به چشم می‌خورد...وی به تجارت سخت اشتیاق داشت و معتقد بود یگانه راه ثروتمندی و آبادانی کشور است.

بنابراین به منظور توسعه اقتصاد و بازرگانی، امنیت سرمایه‌گذاری در اقتصاد ایران را بالابرد. او به توسعه راه‌ها وحتی سنگفرش جاده‌ها همت گمارد. راهدارخانه‌ها و کاروان‌سراهایی در مسیرهای تجاری ایران ساختند. توسعه تجارت دریایی نیز دراین دوران اتفاق افتاد. در چنین شرایطی دست به تجارت گسترده وصادرات و واردات کالاهای گوناگون زدند.

 تجارت عمده ایران ابریشم، ادویه ،سنگ های قیمتی و مروارید بود که از بنادری مثل گمبرون صادر می‌شد. به گونه ای که ابریشم ایرانی از بهترین کیفیت ها برخوردار شد و نقاط مختلفی از جمله گیلان، تبریز، کاشان ،اردبیل ، اصفهان و... از مهم‌ترین مراکز ابریشم بافی شدند.

در کنار رشد منسوجان ابریشمی، کارگاه‌های فراوان پارچه‌بافی مثل مخمل‌بافی کتان و اطلس ،زربافی، زرکشی،  پشمی بافی،  حریر و... در ایران شکل گرفت. ایران در این دوران درخشان‌ترین دوره‌های طلایی صنعت بافندگی ونساجی را داشته است. در همین دوران «از نفوذ و اهمیت اسلوب خاوردور درلباس ایرانیان کاسته شد ودوباره استفاده از سبک‌های بومی ایرانی رواج یافت. از ویژگی‌های دیگر پوشاک دوره صفویه این بود که پارچه‌های مجلل و پرنقش و نگاری برای تهیه تن‌پوش به کار می رفت. همان پارچه‌هایی که تحت تأثیر هنر ابریشم بافی در کارگاه‌های مختلف و متعدد درسراسر کشور بافته می‌شد.

 

قدرت  نظامی :

دراین ایام عثمانی همسایه شرقی ایران ، محسوب می‌شد و این امپراطوری همواره تهدیدی علیه صفویان بود.از سوی دیگر ، خلیج فارس در معرض تهدیدهای جدی پرتغالی‌ها بود.«تحت چنین شرایطی شاهان صفوی ، متمایل شدند که از تجارب نظامی و جنگ‌افزارهای اروپایی‌ها برای تقویت قوای نظامی کشور  سود بردند.» در آن زمان ارتش ایران، ارتش نامنظم بود که به تدریج از کمک مستشاران نظامی اروپایی وتجهیز ارتش به توپخانه وامثال آن بهره‌مند شد. بازسازی ارتش ایران اولین دریچه ورود اروپایی‌ها و به‌خصوص فرهنگ و لباس شان به جامعه ایرانی به شمار می رفت. زیرا برای یکپارچه شدن افراد نظامی نیاز به پوشش یکسانی بود که الگوی آن را از اروپا وارد کردند. از سویی در اثر همین رفت وآمدها بود که ایرانیان با پوشش ملل دیگر واروپاییان آشنا شدند.

 

هنر ومعماری:

در کنار توسعه اقتصادی، صفویان دست به توسعه هنری و معماری زدند. دلیل عمده برای این کار، از سویی رقابت با عثمانیان و اروپائیان  بود که در این زمینه گفته‌اند مثلا شاه عباس «کاخ چهلستون را برای رقابت با عثمانیان واروپایی‌ها بنا کرد و به تزئینات داخلی آن‌ها اهمیت فراوان داد.» .واز سوی دیگر نیاز به هنر برای ارزش هرچه بیشتر بخشیدن به کالاهای ایرانی ازجمله پارچه ومنسوجات ولباس بود.

اما متقاضی آثار هنری در ایران معمولا خاندان سلطنتی و اعضای طبقات بالای جامعه بودند بنابراین آنان بودند که زمینه شکوفایی آن را فراهم می‌کردند و شوق و ذوق هنرمندان را برانگیخته، با حمایت خود اغلب هنر و گونه اشیاء تولید شده را تعیین می‌کردند.

با چنین رویکردی در این دوره فنون کتاب‌سازی ، جلدسازی ، تذهیب و همچنین تاریخ نگاری، هنر خطاطی، خوشنویسی و هنرهای دستی نظیر سفال‌سازی، فلزکاری، فرش‌بافی، هنرمندان و نخبگان شایسته‌ای یافت و علاوه بر آن، معماری نیز به طرز عجیبی شکوفا شد. شکوفایی معماری دوران صفویان در نقاط مختلف قلمرو حکومتی آنها خصوصاً شهر اصفهان به پایتخت آنان یادآور شهرهایی چون سمرقند عهد تیمور ، رم در عهد امپراطوری روم ، تیسفون ساسانیان  و تخت جمشید هخامنشیان گردید. ساخت پل‌ها، کاروانسراها، مدارس، مساجد، کلیساها، کاخ ها، باغ ها نه تنها به عمران و آبادانی کشور کمک کرد ،‌ بلکه سبک و شیوه جدیدی در هنر معماری پدید آورد.صفویان در بسیاری از زمینه های هنری وارث هنر تیموریان بودند اما تدریجا خودشان صاحب مکاتب متعددی نیز شدند. .در این دوره بارگاه های عظیم برای ائمه شیعه و در عراق ، کربلا ، سامره ، نجف ساخته شدو کلیه بناهای دینی با کاشی های معرق که رنگ های زیبا ، گل و بوته و شاخه های نباتات زیبایی داشتند، زینت یافت. گچ کاری ، معرق، بوته چینی و... همگی هنرهایی بودند که در کنار معماری توسعه زیادی یافتند.

 باید توجه داشت ، «برای هنرمند سده دهم اوج کامیابی دنیوی راه یافتن به دربار شاهان و عضویت در کارگاه سلطنتی بود... شاگرد نقاشی اگر در بازار شیراز توانایی خارق العاده از خودنشان می داد، احتمالش زیاد بود که حاکم شهر اورا به خدمت گیرد واندکی بعد از سرخوش خدمتی نزدشاه فرستد... درایران عصر صفوی برای فرزندان پست‌ترین خانواده‌ها هم امکان صعود به قله های ترفیع مهیا بود.» دربار شاهان معمولا دارای کارگاه های مختلف هنری بود که هنرمندان آرزوی ورود بدان جا را داشتند. از این رو هنر عصر صفوی همواره جایگاه ممتاز خود را در هنرکشور ما حفظ کرده است.

 تأثیر این هنرها خود را حتی در طراحی پارچه ها یی که به دست هنرمندانی چون رضا عباسی و... انجام می شد، خود را نشان داد. درهمین دوران به پارچه های چندرنگ ابریشمی سبک، زربفت سنگین و مخملی  برمی خوریم که در اوج زیبایی است و کار طراحی آن ها هنرمندان نگارگر بزرگ آن دوران انجام داده اند. بنابراین به دلایل گفته شده و در نتیجه توجه خاص حکام صفوی به صنعت نساجی، «باید گفت این دوره درخشان ترین دوره‌های طلایی صنعت بافندگی و نساجی ایران به شمار می رود.»

کریستی ویلسن محقق کتب نقاشی – خط ایرانی اذعان دارد : پارچه های این عصر به علت رنگ وطرح مشهوربوده است ومشهورترین پارچه های این زمان زری ومخمل هایی است که با ابریشم به طور برجسته روی آن ها تزئین شده است.طرح ونقشه پارچه های ابریشمی از روی زندگی آن عصر وادبیات اقتباس شده است و از نقش های مشهور ومتداول تصویر لیلی ومجنون بوددربرخی از نقاشی های این زمان برای نمودن لباس به قدری دقت  به عمل آمده که حتی نقشه های پارچه به خوبی نمایان است.

گزارش های زیادی نیز در متون صفوی سرنخ هایی را از جایگاه اجتماعی و تمول نابرابر در پوشاک درباریان به دست می دهد: «مثلا تاج زربفت یا طلاکاری شده ، کلاه 12 ترک نماد دوازده امام تشیع ، خلعتی که شاه اسماعیل برای امیرعراق فرستاد و... نشان از این موقعیت های  نابرابر است.به گونه ای که مثلا سربندهای مردان نه تنها برجنسیت آنان بلکه موقعیت سیاسی – مذهبی آنان را نمودار می کرد.»

 

وضعیت پوشش در عصر صفوی

از آن چه در بخش بررسی اجمالی وضعیت ایران در عصر صفوی گذشت، می­توان نتیجه گرفت، به خاطر پویاشدن فرهنگ ایران تحت تاثیر عوامل نامبرده، پوشش و پوشاک از این وضعیت تاثیرپذیری زیادی داشته است. این تحولات «برخلاف تغییر و تبدیلات متداول در سبک و مد، ... ،براساس سنن اجتماعی وفرایض مذهبی تنظیم می شد». دراین میان، بخشی از این تحولات تا امروز نیز دیده می شود، چرا که مکانیسم‌های تاثیرگذاری چون مذهب ، سنن اجتماعی تاکنون بدون تغییر زیادی باقی مانده است . مثلا «عمامه وچادر در ایران» تا به امروز به چشم می خورد. این تاثیرات را می توان شامل چندلایه شدن لباس، پوشش‌های سراسری، پارچه‌های زربفت و مجلل و... دانست. در دائره المعارف ایرانیکا آمده است؛ «پوشاک صفویان را را به طورکلی می‌توان متشکل از تن‌پوش‌هایی چندلایه و دوخته شده از پارچه‌های مجلل دانست. این تن‌پوش‌ها کوتاه بودند درمیان تنه تنگ شده و سپس به سمت خارج همراه با چین‌های مواج باز وگشاد می‌شدند. انواع پوشش سر‏، جواهر، زینت آلات و سایر تزئینات نیز همراه با آن بود.»

گزارش های زیادی نیز در متون صفوی سرنخ هایی را از جایگاه اجتماعی و تمول نابرابر در پوشاک درباریان به دست می دهد: «مثلا تاج زربفت یا طلاکاری شده ، کلاه 12 ترک نماد دوازده امام تشیع ، خلعتی که شاه اسماعیل برای امیرعراق فرستاد و... نشان از این موقعیت های  نابرابر است.به گونه ای که مثلا سربندهای مردان نه تنها برجنسیت آنان بلکه موقعیت سیاسی – مذهبی آنان را نمودار می کرد.»

بنابراین لباس در این دوره اهمیت و جایگاه ویژه ای می یابد که علاوه بر پوشش، نمادی برای بیان موقعیت‌های اجتماعی – سیاسی، جنسیت، طبقه، مذهب و... است.

 

پوشش زنان عصر صفوی

اگر اندکی به گذشته قبل از صفوی بازگردیم، و البسه این دوران را باهم مقایسه کنیم خواهیم دید «در قرن دهم هجری، پوشاک بانوان ظاهر دیگری به خود می گیرد، تنبانکه در قرون پیشین وجود خارجی نداشت معمول می گردد و پیراهن های پردگمه و بند ، بندینک هار را کنار می‌زنند و از بلندی به کوتاهی می گرایند و چادریسفید و بزرگ (به عنوان روپوش همه پوشاک ) سرتاپای هیکل بانوان را می پوشاند وروبنده و جوراب به پوشاک اضافه می شوند و سرپوش هایی که به صور مختلف وسیله تزئین و سرپوشی بانوان بود، تبدیل به عمامه ودستار می گردد» توصیفی که ذکر آن رفت به ما در ارائه نگرشی کلی کمک می‌کند. از این توصیف می‌توان فهمید که آن چه در سطح کلان جامعه در حال تحول و تغییر است همان طور که گفتیم خود را در سطوح خردی مانند لباس به ویژه لباس های زنان نیز نشان می دهد و لباس از این تاثیرات مستثنی نیست.

نگرش کلی که ارائه شد، مرز پوشش زنان را در داخل وخارج از منزل نشان نمی دهد.زیرا با توجه به آن جه گذشت ، می دانیم مذهب این دوره ایرانیان ، تشیع بوده واین آئین دارای دستورات خاصی در حوزه پوشش وحجاب زنان است.بنابراین باید دانست ، لباس بانوان ایرانی در خارج وداخل منزل باهم تفاوت داشته است.در بخش چهارم به بررسی لباس زنان ایرانی در داخل وخارج منزل می ‌پردازیم.

منبع: انسان شناسی و فرهنگ

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: