بنیانگذار عقل عملی - فلسفه کانت در گفت ‌وگو با منوچهر صانعی‌دره ‌بیدی

1395/2/4 ۱۳:۱۷

بنیانگذار عقل عملی - فلسفه کانت در گفت ‌وگو با منوچهر صانعی‌دره ‌بیدی

ایمانوئل کانت به عنوان یکی از اثرگذارترین متفکران در طول تاریخ فلسفه توانست به صورت موفقیت ‌آمیزی تجربه و عقل را در کنار هم قرار دهد و نقش مهمی را در تکامل اندیشه سیاسی ایفا کند. منوچهر صانعی دره ‌بیدی پژوهشگر فلسفه و استاد گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی و یکی از مترجمان بنام آثار کانت است. دره‌ بیدی در گفت ‌وگو با صدا با اشاره به فراز و نشیب‌های بازخوانی اندیشه کانت در عصر امروز، بنیان‌های فکری اندیشه کانت را یکی از ستون‌های اساسی تحلیل در حوزه علوم انسانی برشمرد. دره ‌بیدی با تحلیل تاثیر اندیشه کانت در میان اندیشمندان ایرانی، وضعیت ترجمه آثار کانت را مناسب برشمرد و با اشاره به انتقادی که جدیدا درباره ترجمه یکی از آثار کانت توسط او منتشر شده است درباره دشواری‌ های زبان مبدا و نثر سخت کانت گفت و اینکه به زودی در پاسخ به این انتقاد درباره ترجمه‌ های فارسی کانت واکنش نشان خواهد داد.

 

 

پیوند نیک ‌پی: ایمانوئل کانت به عنوان یکی از اثرگذارترین متفکران در طول تاریخ فلسفه توانست به صورت موفقیت ‌آمیزی تجربه و عقل را در کنار هم قرار دهد و نقش مهمی را در تکامل اندیشه سیاسی ایفا کند. منوچهر صانعی دره ‌بیدی پژوهشگر فلسفه و استاد گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی و یکی از مترجمان بنام آثار کانت است. دره‌ بیدی در گفت ‌وگو با صدا با اشاره به فراز و نشیب‌های بازخوانی اندیشه کانت در عصر امروز، بنیان‌های فکری اندیشه کانت را یکی از ستون‌های اساسی تحلیل در حوزه علوم انسانی برشمرد. دره ‌بیدی با تحلیل تاثیر اندیشه کانت در میان اندیشمندان ایرانی، وضعیت ترجمه آثار کانت را مناسب برشمرد و با اشاره به انتقادی که جدیدا درباره ترجمه یکی از آثار کانت توسط او منتشر شده است درباره دشواری‌ های زبان مبدا و نثر سخت کانت گفت و اینکه به زودی در پاسخ به این انتقاد درباره ترجمه‌ های فارسی کانت واکنش نشان خواهد داد.

****

در کتاب «نقد عقل محض» به عنوان یکی از اثرگذارترین آثار کانت، تعریف جدیدی از عقل ارائه شده است و آن هم «عقل خود بنیانگر روشنگری» است این مفهوم چه تفاوتی با عقل ارسطویی دارد؟

در پاسخ به این سئوال باید نکته ای اساسی را مورد توجه قرار داد آن هم این است که ماهیت عقل در اساس فرقی ندارد، چه اینکه عقل ارسطویی باشد یا عقل کانتی. امادر باب این موضوع باید گفت، عمل عقل از نگاه کانت،اساسا انتقاد است یعنی به نظر کانت عقل غیر انتقادی وجود ندارد لذا براساس این استدلال اگر عقل ارسطویی را به عنوان عقلی که صرفا واقعیت را میپذیرد و شناسایی می کند بپذیریم شناخت درستی از عقل نخواهیم داشت چراکه کانت گفته است که فلسفه عقل، انتقادی است. منتها نکته ای که ما باید به آن توجه کنیم رویکرد ارسطو به عقل و تفاوت آن با آنچه به عنوان رویکرد عقلانی در طول 2000 سال به ارسطو نسبت میدادند است. متکلمان مسیحی،ارسطو را مسیحی قبل از مسیحیت و مسلمانان، او را مسلمان قبل از اسلام نامیدند و انتقاد اصلی متوجه این موضوع است که 2000 سال بعد از ظهور ارسطو چه تغییراتی و تحریفاتی در نگاه واقعی ارسطو به واسطه این استدلالها به وجود آمد. وگرنه نوشته های ارسطو او را فیلسوفی منتقد معرفی میکند و نحوه تفکر ارسطو، تفکری انتقادی است. با نگاهی به رساله ها و گفته های ارسطو این واقعیت مشخص میشود که ارسطو در هر مبحثی اول به گفته های گذشتگان می پردازد و آنها را سبک سنگین می کند و بعد از آن درباره صحت و یا عدم صحت هر کدام از آنها در شرایط زمانه خود صحبت و نهایتا نگاه خود را بازگویی می کند. با توجه به اینها به جرات می توان گفت که کانت در واقع به نحوی ارسطوی زمان خود است. متاسفانه در دوره ظهور کانت و گسترش و اشاعه اندیشه او از ارسطو چیزی ساخته بودند که دیگر ارسطو نبود و کانت آن را مورد انتقاد قرار می داد و این انتقادات و نگرش انتقادیش به ارسطو موثر واقع شد و دیدگاه های فلسفی بعد از کانت در پراگماتیست های آمریکایی و مدافعان دموکراسی که به نحوی شارع اندیشه کانتی بودند به شدت اثرگذار بود.

 

در «رساله روشنگری چیست؟» کانت درباره جسارت اندیشیدن یا همان عقل ورزی سخن میگوید. این «عقل ورزی» که کانت از آن صحبت به میان می آورد به چه معناست و چه مولفه هایی دارد؟

با توجه به رویکرد فرهنگی که مسیحیت ایجاد کرد، میتوان گفت ریشه های همین عقل ورزی را قبل از کانت کسانی مانند فرانسیس بیکن و توماس هابز انگلیسی پیریزی کردند. با توجه به این پیشینه تفکر فلسفی کانت مسیر پویایی مستقلی را در پیش گرفت یعنی او انسان مستقل با عقل مستقل را در طبیعت تعریف کرد. چراکه تاریخ اندیشه فلسفی نشان داد که همزمان با سربرآوردن دو اصل آزادی و برابری که جان لاک و دیگران آن را پروراندند و دکارت آن را بیشتر توسعه داد کانت نهایتا توانست با توجه به نگاه آنها، مفهوم استقلال برای ذات عقل را ترسیم کند. به باور کانت «عقل موجودی است در این عالم که خودبنیاد و متکی بر خود است» از طرفی خود منتقد است و این خود اوست که زایا است و ایجاد می کند. واقعیت امر آن است که شان الوهیتی که مسیحیان در آن دوره برای خداوند تعریف می کردند را کانت به عقل نسبت داد و گفته است «عقل خدای روی زمین است». از این جهت کانت سعی کرد برای عقل و انسان استقلالی را تعریف کند که زمینه هایش را دکارت فراهم کرده بود اما در دوره قرون وسطی نشانی از آنها نبود.

 

رساله اثرگذار او «نقد خرد عملی» است، این اوصاف کانت چگونه توانسته است میان عقل عملی و نظری پیوند ایجاد کند؟ آیا نگاه خاصی به این موضوع داشته است؟

اتفاقا کار اصلی کانت در «عقل عملی» است. کانت عقل عملی را با این جمله آغاز کرده است «طبق روال تعریفی نقد عقل نظری محض، عنوان این کتاب هم باید نقد عقل عملی محض میشد اما کلمه محض را درباره عنوان این کتاب به کار نبردم و اینکه چرا به کار نبردم هم در چند صفحه آینده مشخص میشود» که در آنجا به این موضوع می پردازد که اصولا عقل عملی، عقل محض است و پیامی که البته زمینه هایش را در همان کتاب بیان کرده میگوید این است که «عقل اصولا برای عمل کردن است نه نظر کردن». او حتی درباره نقد مسائل متافیزیک هم می گوید نباید عقل محض به این موضوع نپردازد و عقل عملی هم در این میان دخیل باشد چراکه اساس عقل برای رسیدگی به امور زندگی است. از این جهت، سوءتفاهمی در کشور ما درباره قرائت فلسفه کانت هست که برخی از متفکران ما خیال می کنند نقد اول او فلسفه کانت است در حالیکه نقد اول «منطق کانتی» است و خود کانت هم در مقدمه بر چاپ دومش به صراحت می گوید «در این کتاب چیزی بر دانش ما افزوده نمی شود بلکه می خواهیم بگوییم که دانش چگونه شکل می گیرد.» اگر بخواهیم ارسطویی در این باره حرف بزنیم «نقد اول منطق کانتی است و فلسفه او با نقد دوم آغاز می شود.» و در ادامه توضیح فلسفه خود او اقدام به نوشتن کتابها و رساله های دیگری مانند «دین در محدوده عقل تنها»، «فلسفه حقوق»، «فلسفه فضیلت»، «فلسفه اخلاق» و «رساله صلح پایدار» می کند که نگاه او را به حکمت عملی و نظری نشان می دهد.

 

سوژه محوری در اندیشه کانت در جهان بینی مدرن چه تاثیری گذاشته است؟

ریشه های بحث پیرامون «سوژه محوری» از دکارت و از «من اندیشنده دکارتی» سرچشمه گرفته است و با وجود تفاوتهایی که میان این دو وجود دارد که به باور بنده بیشر کمی است تا کیفی؛ کانت تلاش کرده است با بسط سوژه محوری این حرف را تثبیت کند که «تمدن محصول عقل است». منتها پایه و اساس آن را دکارت بنا نهاده و کانت در حال ادامه مسیر دکارت است و هایدگر هم آن را از دکارت گرفته است و من فکر میکنم که بهتر باشد سوژه محوری را اساسا از نگاه کانت مورد بررسی قرار دهیم تا دکارت چراکه او این موضوع را وارد هنر،سیاست و... کرد چراکه دکارت در حوزه علوم انسانی کاری نکرده بود و در باب این موضوع بیشتر متوجه طبیعت است. کاری که کانت کرد این بود که سوژه محوری را در حوزه اقتصاد و حقوق دخیل کرد و تحولی که کانت در مورد سوژه محوری ایجاد کرد باعث شد این موضوع در جهان بینی مدرن و درواقع در «عمل عقل اروپایی» پیشرفت ایجاد کند و در 150 سال گذشته هر کس می خواسته در هر کدام از حوزه های اشاره شده سرآمد باشد، ملزم شده است که مانند اروپایی ها عمل کند و به یک معنا کانت نوعی اصالت را با این کار برای تفکر غربی و فلسفه غربی فراهم کرد.

 

براساس بنیاد عقلی که کانت در اندیشه خود بنا کرده است، از نگاه او چه رابطه ای میان اخلاق و سیاست مطرح است؟

این موضوع در اندیشه کانت مقداری حساس و پیچیده است. اولا که کانت ذیل عنوان اخلاق، یک انسانیت کاملی را تصویر می کند که از طرفی شبیه به عرفان اسلامی است و از طرفی شبیه به آنچه که مارکس آن را مطرح کرد،یعنی انسانی به اصطلاح معصوم و خالی از گناه. این رسالت و پیام اخلاق در اندیشه کانت است. در سیاست، کانت سعی میکند به نوعی به ادامه و استمرار تکامل اخلاقی بپردازد؛ یعنی سیاستمداران تا آنجا که به رساله های سیاسی کانت مربوط است -باید به اخلاق متعهد باشند، همان اخلاقی که مردم کوچه و بازار هم به آن متعهد هستند. اما نکته بسیار مهمی در این میان مطرح است که در ایده آلیسم آلمانی وجود دارد و این در کانت هم پررنگتر شده است و بعد از کانت هم هگل و مارکس آن را بسیار مورد توجه قرار داده اند و آن موضوع مهم «فلسفه قدرت» است. به عبارتی کانت، مشوق فلسفه قدرت است و این قدرت روح ایده آلیسم آلمانی است که مخصوص کانت نیست و دیگران هم درباره آن صحبت کرده اند. اما کانت به نحو استادانهای آن را پرورانده است و در جایی رسما سئوال مطرح کرده است که آیا شرافت انسانی یک سیاستمدار بالاتر است یا یک ژنرال؟ و قاطعانه پاسخ داده است که شرافت انسانی یک ژنرال نظامی از یک سیاستمدار بالاتر است. فهم این قضیه کمی پیچیده است که بالاخره کانت چه رویکردی داشته و اینکه این قدرت را در کجای اخلاق می توان گنجاند. هر چند در ادامه نیچه و دیگر اندیشمندان متأخر آن را تحلیل کرده اند و گفته اند که منظور از قدرت همان شجاعت است که پیشینه اش به ارسطو می رسد و در شاهنامه فردوسی ما هم پیشینه آن را می توان جستوجو کرد و جنس این فضیلت، شجاعت است مانندآنچه که ارسطو گفته است ودر اندیشه کانت شاهد آن بودیم.

 

 کانت به طرح پنهانی طبیعت معتقد است و در این مسیر به باور او «طبیعت غایت نهایی است» و در راستای رسیدن به این غایت، انسان مجهز به عقل است و باید به آن برسد، فکر نمی کنید در این بیان، نقش انسان ابزاری شده است؟

هدف کانت از طرح این موضوع آن بوده است که انسان برای رسیدن به غایت باید خود را آزاد کند و از قید و بندهایی که ساخته دست خودش است رهایی پیدا کندو این آزاد شدن انسان، یعنی آزاد شدن عقل و شان بالایی را برای انسان ترسیم میکند.

 

ولی کانت در تعریف انسان او را حیوانی اجتماعی و عصیانگر میخواند...

 کانت معتقد است در درون انسان تضادی وجود دارد و انسان دچار تضاد درونی است؛ یکی عقل است و دیگری انگیزه های غیر عقلی که احساسات و تمایلات هستند و به نظر کانت در طول تاریخ این تضاد به تدریج به نفع عقل حل میشود ولی ریشه کن نمی شود و تنها به اعتدال می رسد. کانت می گوید انسان «موجودی اجتماعیِ اجتماعی نشده است» و منظورش آن است که انسان اصولا ساختار عقلانی اش طوری است که هر فرد در کنار افراد دیگر می تواند زندگی کند و جمله معروف هابز که انسان گرگ انسان است را دوباره می گوید و معتقد است تمایلات زیر سلطه عقل قرار میگیرند. در این شرایط انسان موجودی می شود شبیه به وضعیت کمونیستی که مارکس آن را کاملا توصیف کرده و در آن اینکه تضاد طبقاتی از بین می رود و در این میان حکومتهای ملی ریشه کن نمی شوند بلکه در آن شرایط بدل به ارگان های جامعه جهانی خواهند شد. همانطور که پشتوانه اتحادیه اروپا از اندیشه کانت است و کانت پرورش دهنده اتحادیه حکومت هاست.

 

کانت معتقد بود که انسان روی زمین به غایت می رسد. آیا این نگاه خوشبینانه نیست و مدرنیسم خلاف آن را ثابت نکرد؟

در پاسخ به این سئوال باید بگویم پست مدرنها بعد از جنگ جهانی دوم این حرف را پوچ خواندند، منتها کانت نظر به تاریخ زمان خود دارد و می بیند که از اوایل قرن هفدهم عناصر عقلی مسلط شده و عناصر کلیسایی عقب می نشیند و برای آن موضوع چهار مرحله تاریخی را بر می شمرد و از لحاظ دینی هم دو مرحله دین پرستش و اخلاق را معرفی می کند و می گوید که «دین، دین اخلاق است و دین پرستش تمام شده است». در واقع کانت مشاهده می کند که انسان عاقل تر شده است و می گوید این جریان ادامه پیدا می کند تا اینکه انسان به موجودی خارج از گناه و معصوم بیگناه بدل شود. بعد از کانت و با توجه به شرایط زمانه این موضوع مورد انتقاد قرار گرفت و با توسل به آمار در جنگهای قدیم و جنگهای جدید و نسبت کشته های در این جنگها می توان گفت که خوشبینانه بوده است.

 

تاثیر اندیشه کانت در اندیشمندان منطقه و مسلمان چطور است؟

در کشور ما کانت بسیار جذاب بوده است و به لحاظ ترجمه آثار هم تقریبا تمامی آثار ترجمه شده و فکر می کنم تنها یک مقاله مهم او به نام «نظریه و عمل» ترجمه نشده است. جوانی آلمانی در دانشگاه شهید بهشتی در حال تحصیل در ادبیات فارسی بود و در گفت وگو با او به من گفت که «مطالعه ای را آغاز کرده ام که بفهمم ایرانیها کانت را چگونه فهمیده اند». این موضوع نشان از آن دارد که اندیشمندان ما با اقبال به اندیشه کانت،این مسئله را در میان اروپایی ها مطرح کرده اند. دلیل این اقبال را می توان از چند لحاظ بررسی کرد. یکی از مهمترین دلایل آن این است که سیستم تفکر ایرانیان به سیستم تفکر در آلمانیها نزدیک است. بی دلیل نیست که کتاب مهم نیچه از زرتشت گرفته شده است و از طرفی هگل می گوید «وقتی به ایران می رسیم احساس می کنیم در خانه خود هستیم.» من بارها به دانشجویان گفته ام اگر صفحه اول کتاب «دین در محدوده عقل تنها» بیفتد، هر کس با فرهنگ ایران آشنا باشد می گوید این کتاب را ایرانی نوشته است چراکه تقابل خیر و شر در آن بسیار به اندیشه ما نزدیک است.

 

وضعیت ترجمه آثار کانت در ایران چگونه است؟

من خودم یکی از مترجمان کانت هستم واخلاقا نمیتوانم در این باره زیاد صحبت کنم. زبان آلمانی بسیار دشوار است و کانت بسیار دشوارنویس. از طرفی ما ایرانیها بسیار دیر با زبان آلمانی آشنا شدیم و زودتر از طریق فرانسه با آثار آلمانی آشنایی پیدا کردیم و بعد از آن انگلیسی. در کنار این موضوع کانت بسیار بدقلم است و نثر شیوایی ندارد از این جهت ترجمه ها مشکلات زیادی دارند.

منبع: هفته نامه آسمان شماره 77

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: