1393/3/21 ۱۴:۱۶
بهدنبال عصر حجر و دوره غارنشینی، انسان با مصالحی مانند سنگ، چوب و گِل، سرپناهی برای خود ساخت و از صورت فردی به قبیلهای و عشیرهای، بصورت زندگی کوچنشینی (ییلاق و قشلاق) و بعدها بصورت یکینشینی روستا در مکانهائی بنام روستا دور هم زندگی میکردند. براساس موقعیت و شرایط جغرافیایی، و آب و هوایی، نوع ساختمانها و مصالحی که بتوان بنا یا عمارتی برای زیست مناسب ساخت، متفاوت بود. در دوره اسلامی، هسته مرکزی، محور اصلی یا قلب شهر بازار، مرکز تجارت و داد و ستد بود که در حول و حوش آن مسجد، تکیه (محل تجمع و تبادل اطلاعات فرهنگی) حمام و تأسیسات عمومی قرار داشت. بدیهی است که در مناطق کوهستانی، معتدل و بارانی، و مناطق کویری و خشک نوع زیست، فرهنگ زندگی و نوع مصالح فرق میکرد.
دکتر کیانوش کیانی هفتلنگ1
شیوا سیفالدینی خالقی2
معماری در گذر زمان:
در مناطق کویری و خشک که اختلاف درجه حرارت شب و روز و زمستان و تابستان بسیار زیاد است بهمنظور جلوگیری از تابش شدید آفتاب و گرمای زیاد و همچنین نفوذ سوز و سرما بناها را از خشت و گِل میساختند.
دیوارها قطور با ضخامت حدود 1 متر و سقفها بصورت گنبدی یا گهوارهای بود که روی بام آن را با کاه و گِل رُس ــ که بافت پیوسته و عایقی از نظر تبادل حرارتی، رطوبتی و صوتی داشت ــ میپوشاندند.
جریان زندگی از محل سکونت به بازار و بالعکس از طریق کوچهها که پیادهرو و مالرو بودند جریان مییافت و دیوارهای بلند و عمدتاً کوچههای باریک، ایجاد سایه میکرد و به جهت مقاومت در مقابل زلزله طاقنماهائی بصورت لنگه، دو دیوار را به هم متصل میکرد و تکرار آنها به فواصل در کوچه ایجاد نیم سایه میکرد و در محل تقاطع گذرها، چهار سوقها و یا مدخل (جلوی ورودی بعضی از خانهها) از سرپوشیدههائی (تمام سایه) عمدتاً بصورت گنبدی یا چهار طاقی به نام «سابات» که محل توقف و استراحت و بعضاً محل گفتگو و ملاقات کوتاه مدت در معبر بود، ایجاد میکردند.
بهدلیل نوع فرهنگ زیستن (درونگرائی) در کوچهها فقط ورودی خانهها آنهم با درهای چوبی بسته، مشاهده میشد. کمتر پنجرهای به بیرون وجود داشت. در محل ورودی خانه و اشدگاه که از سمت کوچه با گشادگی بیشتری و با دوسکوی دو طرف به در خانه منتهی میشود با حدود 2 پله از کف خیابان گودتر بود که سواره نظامها، نتوانند براحتی وارد خانه شوند.
سکوها، محل نشستن در جلوی خانه و گفتگو و تبادل اطلاعات همسایهها در اوقات فراغت بود. بعد از واشدگاه به هشتی میرسید؛ که به هشت ضلع با سقف گنبدی با نورگیری از بالای آن، ارتباط فضای بیرون به داخل و محل توزیع به چهار جهت خانه از طریق دالان را ایجاد میکرد که قسمتی به مهمانخانه یا پذیرایی هدایت میشد و از انتهای آن به حیاط مرکزی مرتبط میگشت.
زندگی در آن دوره با چهار فصل و چهار جهت خانه، هماهنگ بود؛ یعنی در بهار سمت غرب که از گزند آفتاب در امان بود، در تابستان در جنوب خانه که در سایه کامل قرار میگرفت، در پائیز در شرق حیاط که از آفتاب دلچسب پائیزی و در زمستان در شمال خانه که نور آفتاب با زاویه تابش زیاد به داخل اطاقهایی شمالی میتابید، مورد استفاده قرار میگرفت؛ که بعضاً با پنج دری و سه دری و ایوان و داربست مو (رزبندی) محصور میشدند.
در میان بعضی از حیاطها باغچال قرار داشت که از کف حیاط یک طبقه پایینتر بود که این نیز به جهت فرورفتگی در خاک و عمق بیشتر از سایه بیشتر و به سبب جریان آب قنات یا نهر و جوئی که از میان آن میگذشت، رطوبت مناسبی را در تابستان گرم و خشک یا درختهایی که فضائی دلچسب و زیبا ایجاد میکرد. اختلاف سایه و آفتاب (سرما و گرما) خود جریان هوا را بوجود میآورد که در زیرزمین و کنار باغچال اطاقی که با سیستم بادگیر و حوضی که در زیر آن قرار میگرفت، جریان باد مطلوب از روی حوض، هوائی لطیف را بدرون اطاق میکشاند.
این اطاقها محل نگهداری اغذیه و مواد فاسد شدنی بود و بجای یخچال امروزی کار میکرد. نمای ساختمان از کاهگل و گچ سفید که با سفیده تخممرغ عایق میشد و بعداً نمای آجری مرسوم شد. درها و پنجرههای چوبی به دلیل ضخامت دیوارها در عمق قرار میگرفت که هم از باران در امان بود و هم وجود جرزها و درگاهی ایجاد سایه میکرد تا از آفتاب در امان باشند. اکثر ساختمانها یک طبقه، دور حیاط بود. هوا بهراحتی جریان پیدا میکرد (برخلاف امروز که برجها و ساختمانهای بلند بدون مطالعه ایجاد شده و جلوی جریانهای هوای شهری را سد کردهاند). خانواده گسترده همگی در کنار یک باغ یا یک حیاط زندگی مشترک و نزدیک بهم داشتند. مساحت زیربنا به حدود 1000 مترمربع هم میرسید که اکنون به دلیل ازدیاد جمعیت و شهرنشینی و زندگی ماشینی ـ فرهنگ زیستی تغییر پیدا کرده است. مردم در زمان قدیم به دلیل شغل کشاورزی و دامداری و قناعت، اوقات فراغت بیشتری داشتند.
امروزه زمان سرعت و حرکت است. عمده وقت در محل کار و ترافیک شهری میگذرد (بازارها به پاساژ و مراکز تجاری چند طبقه و کوچهها به خیابانها و بزرگراه تبدیل شدهاند. در دورههائی خانه دوطبقه ویلائی که از فرهنگ خارجیها تقلید شده بود، رایج شد ولی به دلیل افزایش قیمت زمین، ساختمان سرانه زیربنا و سطح مساحت واحدهای مسکونی تقلیل پیدا کرد. اول در ساختمانهای چهارطبقه و تک واحدی و بعداً بصورت واحدهای کوچکتر 200 تا 300 متری در آپارتمانهای چندطبقه و اکنون واحدهای ارزان قیمت 50 تا 100 متر در شهرکهای اقماری و اطراف شهر و واحدهای بزرگتر در مناطق بالای شهر برای خانوادههای متفاوت ساخته میشود.
در دوران انقلاب صنعتی و ایجاد کارخانجات، مصالح جدیدی مانند آهن، فولاد، بتن، آجر و شیشه بر ساختمانسازی اثر گذاشت. به ضخامت دیوارها از 1 متر تا 20 تا 30 سانت رسید. پنجرههای فلزی و شیشه و امروز شیشه دو جداره برای جلوگیری از سرما و گرما و تبادل حرارتی و ساختمانهای بتنی و در و پنجره آلومینیمی و P. V. C و.غیره پدیدار شدند و این داستان همچنان ادامه دارد ... معماری چیست؟
معماری: عبارت است از تجربههای تجسمی، با هدف آفرینش فضائی، سامانبخشی نیازها و آرزوها برای محل زیست انسان و مسائل پیرامونی او. معماری بافتهای است از تار و پود خیال پرداخته شده با عشق. عشق به همه هنرها، عشق به فلسفه. عشق به ریاضی و بهویژه عشق به شعر. با بیان کلمه عشق و شعر نمیتوانیم یادی از شخصیت بیبدیل که جامع جمیع کمالات بالا بود ننمائیم. بهاءالدین محمد عاملی متخلص به شیخ بهائی که رحمت خدا بر او باد:
«به عالم هر دلی که هوشمند است
به زنجیر جنون عشق بند است»
به عبارتی دیگر، معماری فرشی است از خیال، با تار و پودی از آرزوها و نیازهای انسان، که خیال از این تار و پود دیوارها و سقفها، فضاهائی میآفریند که حاصل آن «خانه» است و خانه است که شکلدهنده زندگی انسان است. معماری عبارت است از همزیستی و تعامل انسان با طبیعت؛ به زبان دیگر معماری وسیلهای است برای همزیستی انسان با طبیعت. البته نمیتوان تعاریف بالا را جامع و مانع و مطلق پنداشت چرا که عناصر شکلدهنده زندگی مانند هوا، نور، آب، حرکت، رنگ، خیال و عشق که بیتردید عناصر متعدد دیگری هم میتوان برشمرد، بدست معمار عاشق به هزاران نقش و حجم در خیال او تغییر مینماید. اینجاست که میتوان گفت معماری زادگاه همه هنرها بوده و بیوقفه در یک جریان، عقلانی بودن سکون پایان خود در تغییر میباشد که البته و به همین دلیل تعاریف فنی آن هم مدام در تغییر خواهد بود. تعریفی را که از یک مسجد عهد صفوی در زمان خود نمودهاند با مشخصات فنی آن زمان، با تعریفی که هماکنون از یک مسجد عصر تکنولوژی داریم، متفاوت است.
شکل معماری و بافت شهرهای اقلیم گرم و خشک ایران در برابر مسائل آب و هوایی:
در بررسی ترکیب معماری و بافت شهرها و روستاهای نواحی گرم و خشک مسئله حائز اهمیت عامل آب و هوا در شکل منطقی دادن به بافت شهرها و ترکیب معماری این نواحی است مسائل آب و هوایی همیشه بصورت مشکلات حاد برای مردم این نواحی بوده است و این مشکلات در طول هزاران سال مردم را به یافتن راهحلهائی وادار نموده که جنبه آزاردهنده آب و هوائی را کم کند و از جنبههای راحتیبخش آن بهره گیرد. مشکلات عمدهای که مردم نواحی گرم و خشک را به چارهجویی واداشته، چنین بوده است:
آفتاب سوزان و گرمای زیاد، درجه حرارت بالا در روز و برودت پایین در شب، تابستانهای خیلی گرم و زمستانهای سرد، هوای خشک در نتیجه کمی بارندگی و کمی آب و وجود طوفانهای پر گرد و خاک و گرم و احیاناً شنی. جهت حل این مشکلات راههای متعددی در نظر گرفته شده که در همه مناطق گرم و خشک یکسان میباشد3.
ویژگیهای عملکرد مسکن در بافتهای سنتی:
نیاز به فضاهای خصوصی باز و نیمهباز:
نزدیکی با طبیعت، بهرهمندی از گیاهان و استفاده از هوای آزاد از امتیازات عرصههای باز است و نیز امکاناتی فراهم میآورد.
برای بازی بچهها، فعالیتهای جاری منزل، استراحت و تفریح بزرگسالان، معاشرتها، آمد و شدهای افراد خانواده، خواب و غیره.
ازجمله فضاهای خصوصی باز میتوان از حیاط، پشتبام، صفه، ایوان، مهتابی بهار خواب نام برد. وجود فضاهای باز و نیمه باز در محل مسکونی، ارتباط متقابل افراد خانواده را افزایش داده و نیازهای برونخانهای آنها را بهتر تأمین میکند این خود موجب میگردد که خانواده به عنوان کوچکترین واحد مستقل اجتماعی و خانه به مثابه کوچکترین واحد مشتق شهری مطرح میگردد4.
ساخت و سازمان فضائی سنتی شهر کرمان:
شهرهای دورۀ فئودالی، ساختی متحدالمرکز داشته و دارای سه رکن مهم ربض، شارستان و ارگ هستند. در سازمان شهرهای قدیمی، شارستان در داخل حصار شهر قرارگرفته و خود این قسمت کهندژ و ارگ دولتی را در محاصره داشته، محل زندگی مردم عادی شهر نیز بود و اراضی کشاورزی در اطراف حصار آن گسترش مییافت. رشد شهر ابتدا از شارستان شروع و سپس با نفوذ در اراضی کشاورزی آنها را به شکل و شمایل شهر میکشانده، چنانکه در جنگ و ستیزها و خرابیها جریانی بر عکس آن طی میگردید، یعنی در ابتدا کشاورزان مورد تعدی واقع میشدند و سپس اهالی شارستان و آنگاه چنانچه حصار و ارگ دولتی گشوده میشد، شهر سقوط میکرد. پدیدۀ رشد شهر بر روی اراضی کشاورزی هماکنون در شهر کرمان به چشم میخورد، بطوری که زمینهای کشاورزی را در دل شهر و در داخل مناطق مسکونی به آسانی میتوان دید. شهر قدیم که بصورت تقریباً یک چهار ضلعی میباشد و حصاری که دور آن را احاطه کرده است از آثار سلاطین آل سامان کرمان بوده است که در سال 323 هجری قمری ایجاد شد و در 832 هجری قمری شاهرخ تیموری آن را تعمیر نموده است. حدفاصل حصار و بناهای شهر خندقی به عمق 5 متر و به عرض 6 الی 8 متر قرار داشته است. آقامحمدخان قاجار که در سال 1208 برای شکست لطفعلی خان زند که به کرمان پناه آورده بود مدت بیش از چهارماه پشت دروازههای شهر ماند و حتی مجبور گردید، در اراضی طهماساباد و مغرب شهر آن روز خانه و پایگاه و خیمه بزند5.
دیوار قلعه از گل رسی ساخته شده بود و برجهای به فاصله 400 متر از همدیگر به حصار متصل بودهاند. علاوه بر این برجها، شهر دارای 6 دروازه بود که هر کدام دارای اسامی متفاوت میباشند. در زمان حال این شهر مشتمل بر 6 دروازه است:
1. دروازه وکیل 2. دروازه ناصری
3. دروازه گبری 4. دروازه سلطانی
5. دروازه ارگ 6. دروازه رقآباد
که این دروازههای شهر کارکرد امنیتی داشتهاند.
در شارستان کرمان چهار بخش مشخص دیده میشود:
1. بخش تجاری (بازار) 2. میدان ارگ
3. مسجدجامع 4. محلات مسکونی
محلات مسکونی:
اگر شهر را به درختی تشبیه نماییم، محلات شهری در این دوره برگهای بافت شهری را تشکیل میدادند که از بازار کوچههای آبرسانی حیاط گرفته و تغذیه میشدند. محلات شهر محل سکونت گروههای قومی، نژادی و مذهبی و صاحبان شغلهای مختلفی که دارای پیوستگی و روابط نزدیک با یکدیگر بودند. در نگرشی به ساخت شهرهای قدیم ایران، شهر به محلات متعددی تقسیم میشد و این تقسیمبندی معمولاً براساس مذهب و یا حرفهای و وابستگی خاص قومی، نژادی بود. شهر کرمان به محلات بالاسری و پایینسری و یهودی و زرتشتی تقسیم شده بود.
گاهی افراد یک صنف در جائی استقرار داشتند مثلاً چوپان محله در شهر کرمان. در بسیاری موارد نیز محلات یک شهر از همان روستاهایی پدید میآمد که قبلاً در کنار شهر بودهاند و بر اثر توسعه شهر به آن ملحق شدهاند، مثال محله زریسف کرمان یا محله سلسبیل با وجود اختلاف طبقاتی در سطح شهرها ترکیب ساکنین داخل هر محله مختلط بوده است. کوچههای اصلی شهر بنا بر شکل خاصی یا از حدود محلات یا مستقیماً از مراکز محلات عبور میکرد. در داخل محلات جهت دسترسی به خانههای مسکونی در میان کوچههای کم عرضی (به پهنای عبور دو حیوان) با پیچ و خمهای فراوان میبایست در کوچه و پس کوچههای آن چرخید تا بتوان بر تکتک خانهها دسترسی پیدا کرد. کوچههای فرعی بسیار کوتاه بودند. در مرزبندی و تقسیمبندی محلات، سیستم شبکه آبها که از سوی قنوات به سمت آب انبار هر محله در جریان بود، نقش بسیار مهمی را ایفا میکرد. کوچههای تنگ و باریک و پرپیچ و خم شهر، جوابگوی آفتاب سوزان و بادهای شنی این منطقه میباشد. علاوه بر این، از دلایل دیگر میتوان از هجوم دائمی اقوام بیگانه و غارتگران به کرمان نام برد. چنانکه ریچارد فرای معتقد بود: خیابانهای کرمان پرپیچ و خم و دارای دو راهی پیچاپیچ است. این نوع کوچهها در مقابل حملات قبایل که هر چند ماه یکبار آنها را صحنه تاخت و تاز قرار میداد، مانعی محسوب میگردید. درب بعضی از خانهها و درهای ورودی آنها نیز بقدری کوتاه است که برای دخول میبایستی سر و احیاناً زانوها را خم کرد و چون بعضی افراد و قبائل خوش نداشتند از اسبهای خود به زیر آیند، این ترتیب معماری و حرکت مهاجمان را دشوارتر میساخت. خانههای کرمان در این دوره اکثراً گِلی هستند که با شرایط اقلیمی خاص کرمان متناسب است. اینگونه خانهها گرما را از خود بیرون نمیدهند و در تبادلات حرارتی بسیار متناسب هستند. ناگفته نماند که فراوانی خانههای گِلی در این شهر علاوه بر شرایط اقلیمی و جغرافیایی، احوال فرهنگی و حضور مردم را نیز بازگو میکنند. به این معنی که انعکاس روشنی از فلسفه اساسی زندگی آنها که بیاعتمادی به روزگار و وارستگی از تعلقات این جهان باشد نیز هست. لوحه «این نیز بگذرد» که بر سر در بسیاری از خانهها به چشم میخورد، زبان گویای چنین فلسفهایست.
خانههای قاجار در کرمان:
خانههای دوره قاجار در کرمان از اواسط آن دوره تا عصر خانهسازی جدید از چند الگوی عمده پیروی شده است، ولی تمامی آن طرحها ارتباطی قوی با سنتهای قبلی داشته است. بسیاری از عناصر مانند ورودی، هشتی، دالان و حیاط مرکزی کاملاٌ تداومبخش سنتهای قبل معماری بوده است. تعدادی از این خانهها بصورت مجموعه اندرونی و بیرونی مربوط به ابعاد زمین و موقعیت آن نسبت به معابر اطراف بوده است. گاهی در خانهها بیش از یک ورودی پیشبینی شده است، ولی عمدتاً دارای یک سردر و دالان بوده که از آنجا توسط ورودیهای فرعی ابتدا به بیرون و سپس به اندرون مربوط میشود. اطاقهای اصلی اندرونی و همچنین بیرونی در جبهه شمال و به طرف آفتاب قرار دارد، اکثراً در این جبهه زیرزمین وجود دارد و ساختمان این قسمت در سطح بالاتری قرار دارد. ورود به فضای داخلی اتاقهای سمت شمال ساختمان از طریق دو در ورودی که در طرفین اتاق مرکزی قرار دارد، انجام میگیرد و هرگز ورودی به روی دهانه میانی یا محور ساختمان ساخته نشده است. راهرو و ورودی علاوه بر دسترسی به اطاق میانی به اطاقهای جانبی نیز گاهی (اطاق ارسی) هم خوانده میشود از شیوههای قبلی معماری ایران بوده و نمونههای زیادی از خانههای دوره صفوی با چنین مشخصاتی باقی مانده است.5
اطاقهایی که در جبهه شمالی محور ساختمان واقع شده، مهمترین فضای معماری خانه میباشد و در ایجاد بقیه اطاقها نقش تعیینکننده داشته است. در صورتی که زمین از ابعاد مناسب برخوردار بود معمار در اطراف خانه در اضلاع دیگر حیاط نیز اطاقهایی را به وجود میآورد. در این حالت اطاقهای اصلی هر جبهه بر روی محور فرضی حیاط قرار میگیرد و گاهی بصورت اطاق ارسی و گاهی بصورت پنج دری یا سه دری ساخته میشود. پشتبام این اطاقها برای استفادههای بسیار نشینی و تراس استفاده میشود. ورودی این قسمتها از پلکانهای پیشبینی شده در همان قسمت انجام میگیرد. در تعدادی از مجموعههای اندرونی و بیرونی در جبهه جنوبی فضائی طراحی و ساخته شده که دارای دو نما میباشد. از یک طرف به حیاط شمالی که بیرون واقع شده و دیگری به حیاط جنوبی که اندرون میباشد. در اکثر این خانههای قدیمی (مطبخ) آشپزخانه، انبار، توالت و دستشویی و راهپلهها در اضلاع گوشه ساخته شده، ولی در اواخر دوره قاجار معماران به راهحل میرسند که این فضاها استفادههای بهتری را در زندگی کسب مینماید.7
به دلیل اینکه فضاها در گوشه واقع شده و تاریک میباشد، با ایجاد نورگیر در سقف، فضای جدیدی را خلق میکنند که به عضو مطلوب، در مجموعه خانه تبدیل میشود. ازجمله این اعضاء حوضخانه با تزئینات و نظم خاص با حالت منشوری آن است که ارتفاع آن از بقیه ساختمان بیشتر بوده و در رأس آن پنجرهای، نور را به داخل منشور منتشر میسازد. عضو دیگر از مجموعه فضاهای خانههای قدیمی، ورودی به خانه است که از اجزا سردر، هشتی و دالان تشکیل میشود.
سردر، به عنوان نقطۀ عطف و نشانۀ خاصی است که در مسیر کوچه و معبر قرار میگیرد و تنها نمای برونگرا محسوب میشود. هر خانه، سردری متفاوت از سایر خانهها دارد. نمای سردر بطور کلی دارای یک طاقنما وسیع مرکزی است و دو طاق نمای باریکتر در طرفین به صورت قرینه قرار میگیرد. در چوبی دولنگه با میخهایی در محور میانی واقع شده و به خاطر جلوگیری از تابش آفتاب و نفوذ رطوبت در اثر بارندگی در چوبی در داخل طاقنما و با فاصله مطلوبی از لبه خارجی قرار میگیرد. در طرفین در چوبی دو عدد سکو ساخته میشود که برای استراحت کوتاه و رفع خستگی و یا تجمع همسایگان بوده است. پس از سردر هشتی قرار دارد و آن محل توقفگاه موقت پس از ورود یا قبل از خروج است. خوشآمدگوئیها به میهمان و یا تازه وارد و همچنین خداحافظی در این محل انجام میگرفته، بلافاصله پس از فضای هشتی دالان آغاز میشود و انتهاب آن به حیاط میرسد.
اجزاء خانه سنتی (سکونت سنتی):
ـ خانههای مربوط به دوران قاجار دارای عناصر زیر است:
ـ جداره خارجی بنا.
نمای بیرونی همه خانههای مورد مطالعه ساده و بیتزئین است. هیچ پنجرهای و هیچ دری جز در ورودی به راههای ارتباطی شهری در خارج از خانه وجود ندارد. هیچ نماسازی هم وجود ندارد و شاید خانه نیازی به جلب توجه دیگران به خود احساس نمیکند.
ورودی خانه:
ورودی خانه تنها رابط فضای شهری و داخل خانه است. معمولاً تزئیناتی در سردر ورودی به چشم میخورد. ورودی اکثراً با یک عقب نشستگی همراه با طاقبندی خود را معرفی میکند و بیشتر اوقات نسبت به سطح کوچه اختلاف سطحی در حد یک یا دو پله دارد و سکو برای استراحت افراد مراجعهکننده تا هنگام باز شدن در ورودی در دو طرف آن به طرف کوچه تعبیه شده است. ورودیها دو نوع علامت (که به برای مردانه حلقه برای زنانه) دارد که جنسیت وارد شونده را بیان میکند.
هشتی:
پس از گذر از ورودی و پیش از ورود به خانهها وارد هشتی (با سقف بلند و گنبدی) میشویم با سکوهایی در طرفین جهت نشستن.
دالان:
راهرو تاریک و باریک هشتی را به حیاط خانهها متصل مینمود که این دالان گهگاه دارای پیچ و خم بود که در کرمان به شکل L مانند است.
حیاط:
در تمام خانههای در ورودی حیاط وجود داشت که از نظر زندگی و هنری مرکز خانه میباشد و کلیت خانه با این مکان ارتباط نزدیک دارد.
حوض و باغچه:
در حیاط سازی خانهها مورد مطالعه باغچه به عنوان معتبرترین عنصر به شمار میرود. همچنین حوض دارای اهمیت و جایگاه ویژه بوده است8.
نمای اصلی (تالار):
وجود تالار در خانهها به چشم میخورد. با تزئین و نما کار شده که نمود اصلی وضعیت اقتصادی خانواده را میرساند. اتاق یا سالن بزرگ که جلویش باز است به هوای آزاد راه دارد و دارای سقفی قوسی شکل با شکل چهارگوش در ضلع مشرف به حیاط آن دو جرزهای گرفته و در کنار جرزها، پلههای ورود به تالار قرار دارند.
نشیمن:
اتاقی با اهمیت کمتر از تالار و بیشتر از اتاقهای ساده به عنوان نشیمن بوده و محل اصلی تجمع خانواده به حساب میآمده است.
ارسی:
پنجره بزرگی چوبی که یک جبهه اتاق را بطور کامل میپوشاند و دارای بازشوی کشویی بالارونده و شیشههای رنگی است.
فضاهای خدمات:
اعم از آشپزخانه ـ توالت، انباری در گوشه حیاط خانه به چشم میخورد که هر کدام عملکرد خاص خود را داشتند.
گستردگی وسعت خانه:
اولین موردی که در رویارویی با خانهها جلب توجه میکرد، وسعت و بزرگی آن بود که این امر نتیجه مستقیم نوع زندگی است که در این فضاها جریان داشته است و اصولاً ساختمان این بناها در جهت پاسخگویی به نیازهای آن نوع زندگی بنا گذاشته شده بود. مهمترین عامل که به نظر میرسد در این مورد تأثیر داشته، روابط اقتصادی حاکم در آن دوران بوده است. بافت اقتصادی اکثر شهرهای مرکزی ایران در بیش از یک قرن قبل سیستم ارباب رعیتی و فئودال بوده است. در خانه اربابی به پشتوانه مالی و طبعاً اعتبارات اجتماعی مرد خانواده چه در خانواده شخصی چه در میان خدم و حشم و زیردستان خود دارای قدرت و تسلط خاصی بوده و محور همه امور به حساب میآمده و به عبارت سادهتر زندگی دیگران توسط او اداره میشده است. خانواده که معمولاً تعداد نفرات آن به واسطه همین رابطه اقتصادی ـ اجتماعی زیاد بوده به غیر از دختران که بعد از ازدواج به خانه شوهر میرفتند، بقیه اعضای خانواده برای همیشه در خانه پدری به سر میبردند.
ابعاد اتاقها:
ابعاد اتاقها 5/2 تا 5/3 یا 5/4 در 6 متر بیشتر دیده میشود. سقف اتاقها بلند و حدود 4 تا 5 متر ارتفاع داشتند. اتاقها که طول بیشتر داشتند و طاق ضربی جوابگوی آن سقف نبود. در وسط طاق گنبدی شکل داشتند و در اطراف سقف آن به شکل طاق مانند وجود داشت.
اتاق پذیرایی (مهمان خانه):
کلاً بخش بیرون خانه به تمام امکانات و اتاقها بیشتر در خدمت مهمانان و پذیرایی آنان بکار آمده است. احتمالاً برای پذیرایی از مهمانان که توقف طولانی داشتهاند و چندین روز در این خانهها به سر میبردهاند، اتاقهای حیاط بیرون مورد استفاده بوده است. اتاق پنج دری حد واسط بین حیاط و اتاق سه دری حیاط بیرونی بطور خاصی برای مهمانی و مراسم خاصی اختصاص داشته است. اتاق پنج دری با مساحتی حدود 6 متر در 4 متر دارد و دارای تزئینات آینهکاری و منبتکاری فراوانی بهرهمند شده است. اتاق سه دری حیاط کوچک ابعاد کمتری داشته است.
آشپزخانه (مطبخ):
در مسکن سنتی، آشپزخانه در کنار حیاط و هم ردیف اطاقها قرار داشت. گاهی آشپزخانه در طرف دیگر و از اطاق دور بود. برای پختوپز در قدیم از هیزم استفاده میشد. بعدها وسایل نفتسوز و گازسوز جای آنها را گرفت. اما باز هم در خانهها اجاق وجود داشت که برای پختن بعضی غذاها یا گرم کردن آب و نظایر آن مورد استفاده قرار میگرفت که در این صورت سوخت آن هیزم و فضولات گاو بود و آشپزخانه یکی از فضاهایی بود که بطور مشترک مورد استفاده خانواده قرار میگرفت. مسئول و مدیر مطبخ مادر بود. غذایی که تهیه میشد برای همه ساکنان بود و بندرت اتفاق میافتاد که هر خانواده برای خود غذایی درست کند. در مسکن سنتی آشپزخانه محل پختوپز بود و شستوشوی ظروف در حیاط صورت میگرفت. کار در آشپزخانه از وظایف زنها محسوب میشد. حتی زنها، غذای مردها و پسران جوان را که همراه پدرانشان زندگی میکردند، در سینی میگذاشتند و به اتاق آنها میبردند. مردها به هیچوجه به آشپزخانه کاری نداشتند، مگر در مواردی ناگهان تعداد زیادی میهمان بر آنان وارد میشد. در آشپزخانه بیشتر خانهها تنور جهت پخت نان ساخته میشد که در این صورت بالای آن باز بود تا دود و گرما به راحتی خارج میشود. اما با گذر زمان و تغییر فرهنگ مردم در ارتباط با نوع و میزان فعالیت زن در خانواده، تأثیر آن بر دگرگونی یکی از اجزای مسکن یعنی آشپزخانه میتوان اشاره نمود. نقش اصلی زنان در گذشته بیشتر از هر مکان دیگر در آشپرخانه آشکار میشده است. زن به عنوان مادر، مسئول اصلی امورخانه، عهدهدار فعالیتهای مختلف از جمله آشپزی بوده است. در عین حال حفظ زن از نگاه نامحرم و پذیرش میهمان، از اصولی بودند که مردان خود را ملتزم میدیدند همین نحوه نگرش به زن سبب میشد که محل تهیه غذا به صورت سرپوشیده، یا سرباز از فضاهای اصلی و عمومی جدا باشد، زیرا آنجا محل اصلی زن خانه بود و او نیز باید از دیگران پنهان میماند؛ اما کمکم کار زن در بیرون از خانه مطرح شد و زن همسری میگردد که همدوش مرد در فعالیتهای مختلف اجتماعی شرکت دارد. با او از خانه بیرون میرود و گاهی دیرتر از او به خانه بر میگردد. مسئولیت او در انجام امور آشپزی دچار خدشه میشود و لازم میشود که هر یک از افراد خانواده و در تهیه غذا مشارکت کنند و مطبخ اینجا جدا از فضای اصلی، معنای خود را تا حدی از دست میدهد و ورود آشپزخانه به واحد مسکونی و قرار گرفتن آن در صف فضاهای ضروری گرامی داشته میشود و کمکم به حذف اندک فاصله آشپزخانه با سایر فضاهای مسکن میشود و سپس آشپزخانه بیحصار رواج مییاد. رمز و رازهای آشپزخانه فرو میریزد و مشارکت در کار آشپزخانه عادی میشود و محرم و نامحرمی تا حدی رنگ میبازد و زن خانه ناچار به کار در زیر نگاه میهمانان خانه میشود. این شرایط کمکم حالت رفتاری، روحی او را نیز دگرگون میسازد و بدین ترتیب ساکنین این خانه رفتارهای تازهای از خود ظاهر میکنند که ناشی از سکونت آنها در چنین فضایی در خانه است به عبارت دیگر مسکن، فرهنگ آنها را دگرگون میکند و از آنها انسانی تازه میسازد.
تنور:
از جمله فضاهایی که در طول ساخت مسکن دستخوش تغییرات زیاد گردیده است، تنور است. تنور در خانههای گذشته و سنتی به چند شکل ساخته میشد. گاهی آنرا تقریباً هم کف حیاط میساختند و گاهی نیز از زمین بلندتر ساخته میشد. تنور همیشه روشن نبود. هنگام خاموشی روی آنرا میپوشاندند تا چیزی درون آن نیفتد. تنور با هیزم و فضولات گاو روشن میشد. همواره پخت نان، هنری بود که همه زنها و دخترها آنرا به خوبی فرا میگرفتند. اگر تعداد افراد زیاد بود، پخت نان روزانه و گاه به شکل هفتگی انجام میشد؛ که مسئولیت آن بر عهده مادر بود. مادر و عروسها و دخترها در کار پخت نان مشارکت مینمودند. بعد از تحولات در ساخت مسکن، کم کم تنور از درون خانه به بیرون از خانه در قالب نانوایی در آمد. البته امروزه در بعضی خانهها به جای تنور قدیمی، تنور گازی استفاده میشود که نه نیاز به هیزم دارد و نه فضای زیاد را اشغال مینمایند نه آلودگی و دود را ایجاد مینماید. این تنورها بار ثابتی در محیط خانه ندارد و فقط از بوی نان تازه میشود فهمید که بعضی خانهها تنور گازی دارند. اکثریت مردم نان خود را از نانواییها و سوپرمارکتها و مغازهها تهیه میکنند. در قالب نان (لواش، سنگگ، تافتون، بربری، خشک، رژیمی، سوخاری و ... ) شاید علت کم رنگ شدن تقدس نان همین باشد که دیگر مادر و اعضا خانواده، جهت تهیه نان مستقیم وارد کار نمیشوند و بین آنها و آتش سوخت، آب، هیزم،.. فاصله افتاده و آماده به تهیه خرید نان میپردازند.
پشت بام:
در خانههای قدیمی، پشت بام از فضاهایی بود که در فصل مختلف مورد استفاده قرار میگرفت. آفتاب داغ، هوای گرم و فصل طولانی تابستان ضرورت استفاده هر چه بیشتر از فضاهای مناسبی که در معرض جریان هوا باشد به وجود آورد، امکان استفاده از هوا و استراحت میسر گردد. همچنین نوع مصالح به کار رفته در پشت بام، آنجا را تبدیل به فضای مورد توجه برای استراحت شبانه کرده بود. پشت بام کاهگلی بعد از غروب آفتاب به سرعت خنک میشد. گاه دیوارهای اطراف پشت بام، کمی بلندتر بود. هم بهمنظور حفظ امنیت و هم حفظ حریم و جلوگیری از اشراف همسایگان و به آن مکان اصطلاحاً مهتابی میگفتند و با یکی دو بار آبپاشی زودتر برای استراحت شبانه آماده میشد. استراحت و خواب روی پشت بام جدا از اینکه یک شیوه طبیعی مبارزه با هوای گرم دم کرده این شهر بود به جهت نزدیکی و قرابت و گاهی اتصال پشت بامهای هر خانه با پشت بامهای مجاور و اعتماد و اطمینانی که بین همسایگان وجود داشت سعی میشد که از این فضا، خانوادهها استفاده کنند اما حال که نظام همسایگی متحول شده است، بسیاری از آداب و رسوم و نیازهای مرسوم میان مردم نیز دگرگون شده است.
پشت بام خانههای جدید به چند دلیل کارکرد زمان قبل را از دست داده است:
1. در مجتمع مسکونی و آپارتمانی فقط یک مالک و یک ساکن ندارد. خانوادههای متعدد زندگی میکنند.
2. شب اکثر افراد خود را با برنامههای تلویزیون و وسایل ارتباطی که داخل منزل میباشد مشغول میکنند.
3. آسفالت و ایزوگام پشت بام آن حالت خنککنندگی کاهگل را ندارد.
کارکرد پشت بام در زمان کنونی:
1. محل نگهداری و انبار وسایل اضافه.
2. محل نصب آنتن وسایل ارتباطی تلویزیون، ماهواره و غیره.
3. محل نصب کولر آپارتمانها.
4. دودکش و هواکش ساختمانها.
5. بعضاً محل پهن کردن لباسها.
حمام:
در معماری سنتی جنبه عمومی داشت و خارج از محل سکونت ساخته میشد و به نام حمام عمومی معروف بوده است (زنانه و مردانه). از جمله حمام گنجعلی خان یا ابراهیم خان در کرمان. سیستم آبرسانی در ساخت حمامهای قدیم به صورت خزینهای بوده که افراد جهت تمیز نمودن خود از آب آن استفاده مینمودند. اما با تغییر سبک معماری و قبل از این تحول در میان مردان و زنان رفتن به حمام در مقابل چشم دیگران عملی شرمآور بود و سعی میشد از حمام عمومی هم در ساعت خاص و شرایط خاص استفاده گردد (خصوصاً برای زنان).
در خانههای جدید حمام یا بین فاصله اتاق خوابها ساخته میشود یا درون اتاق خواب و بعضاً در آپارتمانهای با متراژ کم حمام و توالت در یک فضا قرار میگیرد. وقتی حمام در داخل هال قرار میگیرد که خلوت خانواده محسوب میگردد کم کم تا بوی قدیم یعنی رفتن به حمام در مقابل فرزندان و میهمانان شکسته شده، موقعی خود میهمانان از این فضا که از جمله خصوصیترین فضای خانهها میباشد، استفاده مینمایند. امروزه نیز حمامهای عمومی (کمتر) و حمام نمره (بیشتر) در محیط خارج از سکونت، قرار گرفتهاند اما اکثر خانهها، آپارتمانها و واحدهای مسکونی خود دارای حمام میباشند و از حمام خارج از منزل کمتر استفاده میشود.
طویله:
در خانهها قدیمی بخشی از فضای برخی خانهها به مکانی به نام طویله تعلق میگرفته و در آن دامهایی چون (گاو، گوسفند، بز، اسب، و ... ) نگهداری میشد. چون نظام معیشتی بیشتر مبنی بر دامداری و کشاورزی بوده است. تعداد دامهایی که در طویله نگهداری میشد گاه نشانهای از موقعیت اجتماعی و بیانگر تمکن مالی صاحب آن بوده است. از شیر این دامها خود خانواده و بعضاً همسایگان، دوستان و آشنایان استفاده مینمودند و از فضولات آنها برای پختن نان و یا طبخ غذا استفاده میکردند یا در فصل زمستان هیزم و آتش کرسی را از آن تهیه میکردند. برای اینکار اکثراً زنان فضولات گاو را به صورت تکههای گردی تا دو برابر کف دست درست کرده و سپس در آفتاب خشک میکردند. آنگاه آنها را بر روی هم به صورت استوانه یا مخروط میانباشتند که اصطلاحاً به آن «کپهای» میگفتند. روی آن را با لایه دیگری از فضولات حیوان میپوشاندند تا بر اثر باران خیس نشود. بدین ترتیب آن را برای استفادههای مورد نظر مخصوصاً در زمستان آماده نگه میداشتند. در زمستان آنها را همراه هیزم درون منقل بزرگی میسوزاندند تا اطاق یا فضای مورد نظر را گرم کنند. مسئولیت تمام کارهای داخل خانه و نگهداری، تغذیه دام، جمعآوری علوفه و دوشیدن شیر گاو، گوسفند، بز توسط زنها انجام میگرفت.
طرز ساخت شکل طویله این گونه بود که محوطهای وسیع را به دو بخش تقسیم مینمودند. بخش اول دارای سقف و دری برای ورود و خروج دام بود. بخش دیگر شامل فضای تبادل طویله (بیرونی) میشد و اصطلاحاً به آن «باربند» هم میگفتند. دامها ساعاتی از روز را در محوطه باربند جهت خوردن علوفه و آب بودند و از غروب به بعد و شب بیشتر در طویله به سر میبردند. هم به دلیل محافظت و امنیت آنها هم به دلیل شرایط آب و هوای (مثل بارندگی، گرما، سرما، ... ) آغل گوشهای از طویله بود که با حصار کوتاهی از گل و چوب جدا شده و مانند سایر فضاهای خانه، داری دیدار یا ستون گلی و سقف بود. در خانههای جدید نگهداری دام و به تبع آن ساخت طویله در منازل از زندگی مردم حذف شده است.
توالت (مستراح):
توالت که مردم به آن مستراح نیز میگفتند تا جایی که ممکن بود دور از اطاق نشیمن ساخته میشد و بیشتر آنرا در گوشه حیاط کنار در ورودی میساختند. ورودی به توالت در قبل به حالتی بوده که اگر کسی میخواست از آن استفاده کند به خلوت خانواده راه نمییافت (مخصوصاً میهمانان). با تغییر در سبک معماری و پیشرفت تکنولوژی توالت از بیرونیترین مکان خانه به درون خانه راه یافت که یا کنار حمام ساخته میشود یا در صورت کم بودن متراژ فضای مسکونی با حمام مشترک بوده یا ابتدا راهرو ورودی که به هال و سالن متصل است و کنار در ورودی ساخته میشود.
انبار (انباری):
همیشه قسمتی از خانه را به انباری اختصاص میدادند که بر حسب امکانات خانواده به اشکال مختلفی بوده است. در خانههای قدیمی گاهی در گوشهای از حیاط انبار میساختند که بعضاً ظاهری ناخوشایند داشته و دیوارهای آن گلی بوده است. علاوه بر آنکه ابزارها و لوازم اضافی منزل را در آن میگذاشتند و در خانههایی که دام نگهداری میکردند، برخی اوقات علوفه دامها را در آنجا ذخیره میکردند. گاهی اتاقی را که چندان مورد استفاده قرار نمیگرفت بر حسب ضرورت تبدیل به انبار میکردند. با احداث زیرزمین انباری و استفاده از آن کارکرد خود را از دست داد و زیر زمین بهترین مکان نگهداری کلیه مواد مثل ذخیره کردن گندم یا جو که این مواد را داخل محفظهای استوانهای شکل با دیوارهای گلی به نام (تاپو) یا (خم) میریختند و کف آن نیز گلاندود میشد تا حشرات و موش و نم زمین به آذوقه سالیانهشان آسیب نرساند و همچنین موادی مثل ترشیجات و مرباجات و حبوبات را در آنجا نگهداری میکردند.
در واحدهای مسکونی جدید برای انبار که همیشه جایی نسبتاً بزرگی را در خانه اشغال میکرده است فقط یک فضای کوچکی در هال و کنار حمام یا توالت با ابعاد و متراژ کم ساخته میشود که البته این اندازه فضا جوابگوی نیاز خانواده یا خانوادههای ساکن نمیباشد و در خانههایی که دارای حیاط خلوت میباشند، انبارهایی با پوشش ابتدایی ایجاد شده و یا بخشی از فضای پارکینگ و انباری جهت استفاده ساکنین اختصاص داده میشود.
فضای ورودی:
در خانههای سنتی فضای ورودی با یک هشتی و دالان بزرگ شروع میشد. چون بعد از هشتی زاویه حرکت به حیاط خانه تغییر میکرد، پس حیاط از دید مستقیم تازهواردان دور میماند. اتاق و ایوان گاهی در آن به داخل راهروی ورودی (دالان) باز میشد. در روزهای گرم تابستان از دالان ورودی به علت خنک بودن جهت استراحت و خواب عصر استفاده میشد. همراه با پاشیدن آب بر دیوارهای کاهگلی آن و ایجاد فضایی مطبوع در خانههای جدید آنچه را بتوان قالب فضای ورودی بیان کرد، نداریم یا در ورودی مستقیم به حیاط باز میشود یا به راهپله و پاگرد ساختمان که البته یک در مشترک جهت ورودی تمامی ساکنین واحدها میباشد.
تغییرات کارکردی خانه یا (از خانه تا آپارتمان):
در گذشته، خانه محلی برای استراحت، کار، تفریح، صرف غذا و تربیت فرزندان بود. مکانی بوده که افراد خانواده در کنار هم بودند و با یکدیگر در تعامل قرار میگرفتند. امروزه با تغییرات نوع مسکن خانه از محل کار و تفریح جداست. بچهها در مهدکودک، مدارس، و مراکز آموزشی تربیت میشوند، غذا بیرون تهیه میشود و خانه تنها یک خوابگاه است. ما جامعه را به عنوان تشکلی از سازمانها، نهادها و مؤسسات و بالأخره پدیدههای فرهنگی، میدانیم.9
فرهنگ مادی سریعتر تغییر میکند. ابزار و مصالح که در ساخت خانه بکار برده شده به سرعت تغییر یافت ولی تغییرات فرهنگ معنوی به تدریج و به مرور زمان صورت گرفت. در سایر جوامع اگر فرهنگ مادر ناشی از سکونت و معماری خانه تغییر یافت هم بار آن نظام ارزشی و فرهنگ معنوی حاکم بر معماری مسکونی متحول شد. اما در جامعه ما این دو بخش فرهنگ در یک راستا و همزمان تغییر نیافتند. ما فرهنگ مادی (معماری را) از سایر جوامع اخذ کردیم، در حالیکه هنوز در روستاهای ما وجود دارد اما در جوامع شهری امروز محل کار خارج از خانه انتقال یافته و کم کم فاصله محل کار و سکونت افزایش یافته است و این فاصله امروزه مسئلهآفرین شده است. همانند شهر کهائی که به شهرکهای خوابگاهی معروف هستند. قبلاً خانه محل غذا پختن و غذا خوردن بود. اما امروز بر اثر تغییر و تحولات در تکنولوژی و فرهنگ مادی خانه محل غذا خوردن هست تا غذا پختن. آشپزخانه تغییر کرده است. غذاها به صورت آماده کنسرو در آمده و سفره غذا به یک ساندویچ و غذایی آماده ختم میشود. تنور که به طور عام در خانهها بود از خانهها بیرون رفته و فضایی را در اشپزخانه (مطبخ) به خود اختصاص نمیدهد. در حالیکه هنوز در بسیاری از روستاهای ما نان خانگی خوردن نوعی حرمت و قداست دارد. در شهرها جای حمام با تنور عوض شده است. حمام که جنبه عمومی داشت به درون خانهها راه یافت (خصوصی گشت) و تنور که جنبه فردی و خصوصی داشت به بیرون از خانه منتقل شد و حالت عمومی به خود گرفت. میتوان پیشبینی کرد که در آینده، خانه جایی برای آشپزخانه نداشته باشد و صرفاً محلی برای گرم نمودن غذا باشد (ماکروفر، سرخ کن) تحول از مطبخ آغاز و به آشپزخانه رسید و امروزه به آشپزخانه اُپن رسیده است. این پیشبینی را به واقعیت نزدیک میکند.
تحلیل واحدهای مسکونی مطالعه شده سنتی و جدید:
در گذشته به مرور زمان و بزرگ شدن فرزندان و هسته اصلی خانواده افزوده شده و خانواده گسترش مییافت و به خاطر روابط خاص خانوادگی (متأثر از روابط اجتماعی) فرزندان از خانواده و محیط خانه جدا نشده و به صورت جمعی در خانه پدری خود میماندند. در حالی که در وضعیت فعلی به لحاظ تغییر شکل روابط جامعه، پسر و دختر بعد از ازدواج مسیرشان از زندگی پدر و مادر جدا شده و با بزرگ شدن فرزندان تعداد افراد خانواده تقلیل مییابند. امروزه به علت محدودیت فضا امکان واگذاری یکی از اتاقها به فردی که ازدواج کرده است، مقدور نیست، یعنی خانواده از شکل گسترده خودش به وضعیت هستهای رسیده است. بسیاری از حرمتها و پایبندی اخلاقی، ارزشی کمرنگ شده و در نحوۀ برخورد واحد مسکونی با محیط پیرامون افراد اثر گذاشته است. عدم مشرف بودن خانهها به یکدیگر و محترم بودن حریم خانواده از مواردی است که در خانههای جدید کمتر از خانههای سنتی رعایت میگردد.
هر واحد مسکونی در زمان خود کارائی خاص خود را دارد که با گذر زمان دیگر آن کارکرد و اثرگذاری را ندارد. نمونه واحد مسکونی سنتی هرچند با تجسم و تصور زندگی که در آن جریان داشته به نظر کامل و جوابگوی ان نوع زندگی میرسد، ولی با نیازهای امروزی انطباقی ندارد. دیگر امروز حیاط به عنوان اصلیترین و تنها عامل ارتباطی فضاهای خانه سنتی از گردونه خارج شده و با آمدن تجهیزات گرم و خنک کننده (شوفاژ و کولر) و همچنین تغییر مشاغل از سنتی به صنعتی حیاط کارکردهای عمده اش را از دست داده است.
وظایف و کارکردهای حیاط به درون خانه (هال – سالن- آشپزخانه – حمام و غیره) منتقل شده است. گذر از زیر فضای باز و بزرگ به یک فضای کوچک و بسته به جای اینکه فضاهای خانه اطراف حیاط شکل گیرد، همگی گرداگرد حال یا سالن پذیرایی قرار می گیرند و طویله و انبار، حوض، حوضخانه، پاسیو و صندوقخانه، جایی در فضای مسکونی جدید ندارد. برونگرایی در فضای خانههای جدید آشکار است. ارتباط با جهان خارج با واسطه ابزار تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی است در حالیکه در خانه سنتی جنبه درونگرا بودن حاکم است و تمام روابط محدود به روابط درون منزل میباشد.
تحول مسکن در ایران:
در بررسی تاریخ تحول مسکن در ایران می توان پنج دوره را از یکدیگر تفکیک کرد که در هریک از این دورهها عوامل مختلفی بر دگرگونیهای مسکن نقش داشتهاند این دورهها عبارتند:
دوره تناسب:
این دوره، زایش معماری خودی در مواجه با نیازهای اجتماعی، فردی و اقتصادی مردم است. در این دوره مسکن متناسب با شرایط جامعه دگرگون میشود و معمار متناسب با نیازهای اجتماعی به تهیه مسکن اقدام میکند. ایندوره در تاریخ معماری ایران تقریباً تا شروع حکومت قاجار ادامه مییابد.
دوره تناظر:
دورهای که امکان نظاره انواع دیگر مسکن پدید میآید. در این زمان است که ایرانیان با شکلهای دیگری از مسکن مواجه میشوند و در عین حال مسکن آنها مورد نقد دیگران واقع میشود.به عبارت دیگر ایرانیان در این دوره ریشه در صفویه داشته اما با آغاز سلسله قاجار و با افزایش روابط ایران و غرب شدت می یابد. برتریهای فنی، علمی، هنری و اجتماعی اروپا از یک طرف و عقبافتادگی دستگاه قاجاری از طرف دیگر به تدریج موجبات ایجاد حسن ضعف و الگوپذیری در راس هرم قدرت را در این دوره فراهم آورد. 1
دوره تهاجم و تنافر:
در این دوره تلاش برای تسلط یافتن و غلبه نمودن یک نوع مسکن (غربی) بر مسکن دیگر (ایرانی) آغاز میشود این دوره که مصادف با روی کار آمدن پهلوی اول آغاز شد تلاشهای زیادی جهت دگرگونی مسکن آغاز گردید. دوره حکومت رضاخان عصر یورش به ساختار، نهادها و مؤسسات سنتی و مذهبی یود. این یورش به مسکن با احداث خیابانهای جدید و تعریض معابر شهری که در حقیقت یک جنبه از اقدامات شهر سازان این دوره بود، آغاز گردید و با ساخت مراکزی برای سازمانهای جدید ادامه یافت و مراکز وسیعی از محلات شهرها تخریب شدند.
دوره تسلیم:
هجوم نیروهای اداری در پذیرش تغییر و تحولات به تسلیم و پذیرش سبک معماری وارداتی منجر گردید، مقاومتهای اولیه در نهایت منجر به ادغام معماری شرق (ایرانی) با معماری به سبک غربی شد که مصادف با دوره دوم پهلوی می باشد.
دوره تراکم:
این دوره زمانی انبوهسازی و عمومیت یافتن معماری غربی بود و نه تنها مقاومتی در مقابل آن صورت نگرفته، بلکه میان فردی به انبوه سازی و گسترده سازی میباشد و در اکثر شهرهای بزرگ رواج یافته است. در میان ادوار نام برده، دوره قاجار از مهمترین دوران تحول مسکن به شمار میرود.
تأثیر مدرنیسم بر معماری ایران (معماری جدید):
در مدرنیسم نگرشی است از تحولات اروپائی در دو قرن گذشته که از ترکیب تدریجی علم و جامعه پدید آمده است. این پدیده علم در حد قوانین مکانیک و تکنولوژی تدوین نموده و پیشرفت اجتماعی را به رشد کلی تولید و کاربرد تکنولوژی غذائی مینماید. تکنولوژی جدید فراوردههای آن به مثابه درمان قطعی میباشد و بسیاری از روشنفکران سطحی بدون کسب شناخت واقعی از علوم و ارزشهای و تکنیکهای اروپایی، توسل به تولیدات و روشهای فرهنگی را هدف نهایی به شمار آوردند. بدین ترتیب ارزشهای اجتماعی و روشهای تولیدی سنتی همچون نهادها علل عقب ماندگی به حساب آمده است. روشهای مدرنیسم در کلیه زمینههای اجتماعی زندگی مردم ایران رسوخ کرد. هنر و معماری قدیمی، همان نقشها و طرحهایی را که با تجربه درونیشان غنی شده بود، تکرار میکرد و منظور آن در ابداع، خودنمایی فردی نبوده است، بلکه ابراز وفاداری به خاطر سنتها و احیای گنجینههای فرهنگی گذشته بوده است.
اما در غرب به خصوص پس از جنگ جهانی دوم، تمایلی در نزدیک کردن فضای خصوصی و عمومی ایجاد شد. مرز میان زندگی خصوصی افراد و زندگی بیرونی آنها به اهمیت سابق نیست. بدین ترتیب تلاش یا تمایلی برای پنهان کردن احساسات، افکار و تمایلات شخصی و خانوادگی دیده نمیشود و با قرار گرفتن در فضای خانه، فرد مستقیماً وارد حریم خصوصی افراد میگردد. یکی از اساس آداب ایران در مفهوم حریم متظاهر میشود، حریم مرز ایجاد میکنند. حریم تنها به معنای جدایی نیست. بلکه در کلیه شئون زندگی، روابط اجتماعی و هنر و معماری اثری میگذارد. حریم حافظ خلوت فرد است، تا امکان سیر در حالات بدست آید و تعادل میان درون و برون بوجود آید. واحدهای مسکونی به شکل مجتمع و آپارتمان برخی از ابعاد این حریم را خدشه دار نموده است در نتیجه فضای بینابین در درون خانه که واسطه میان فضای بیرون و داخل خانه محسوب می شد، تقریباً از بین رفته است اما از سوی دیگر در درون خود خانه مرز میان زندگی فردی تک تک اعضای خانواده، در ابتدا با جدا شدن اتاق کودکان از والدین و سپس جدایی اتاق فرزندان از یکدیگر در درجه نخست اهمیت قرار گرفته است. اگر در این معماری از یک سو گرایش جدی در نزدیک ساختن و گاه حتی واحد گرداندن اتاق مهمانخانه با سالن و حتی آشپزخانه (بهویژه در نوع آمریکائیاش) دیده میشود، از سوی دیگر تا حد امکان فضای خصوصی تکتک اعضای خانواده در نظر گرفته میشود. 1
بطور خلاصه از این لحاظ و در مقام مقایسه در نحوه مقایسه برای فضا، میتوان گفت که در جامعه ایرانی معیار اصلی جدائی فضای درونی از فضای عمومی است، در حالیکه در معماری مدرن اینگونه نیست.
مصالح در خانه ایرانی:
خشت:
اولین آثار و بناهای خشتی کشف شده در ایران مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد مربوط به شهر سوخته در کنار رود هیرمند میباشد که طاق اتاقها و دیواره آن از خشت استفاده شده است. و بزرگترین بنای خشتی جهانی مربوط به ارگ بم میباشد که قدمت آن، به 2200 سال قبل میرسد. در قرون اولیه بعد از اسلام وجود و کاربرد خشت در بناهای عمومی، اجتماعی و به طور کلی بناهای مسکونی از مصالح اصلی بوده است و می توان گفت کاربرد خشت در بسیاری از بناهای مسکونی کشور بخصوص روستایی، همواره مورد استفاده بوده و میباشد. از خشت در ساختمانهای روستایی انبارها، آغل چهارپایان و بسیاری اماکن دیگری استفاده فراوان می گردد. جهت تهیه خشت باید خاک آن خاک رسی چرب با چسبندگی کامل از نوع مرغوب باشد.
از خصوصیات ویژه خشت این است که به راحتی از خاک محل در ابعاد معمولی تهیه میشود و پس از خشک شدن به مصرف بنا میرسد.
آجر:
پیدایش: پیشینه و ساخت آجر به زمانهای کهن میرسد. در کنار رودهای دجله و فرات و پس از طغیان آنها، مقدار زیادی گل و لای بر سطح زمین رسوب می کرد. این رسوبات که دارای چسبندگی خاصی بودند، پس از اینکه آب آن در اثر تابش خورشید تبخیر میشد ترکهایی که به وجود میآمد که لای خشک بصورت مکعبهایی نامنظم درمیآمد به صورت ملات جهت دیوارهای گل چینهای در آن روزگار مصرف میشد. اطاقهای چادرنشینهایی که در کنار رودها به کار گلهدرای مشغول بودهاند در اثر نفوذ آتش سخت شد که در واقع این پدیده سبب پیدایش نحوه پخت و در نتیجه آجر گردیده است. سالهای بعد هم زمان در ساخت برج بابل خشت زدن و پختن آجر، بوسیله بابلیها ابداع شد و به همین سبب نام آجر یک واژه بابلی است. از جمله آثار آجر میتوان از مسجد کبیر یزد، گنبد سلطانیه، آب انبارهای قزوین، حمام گنجعلی خان کرمان، حمام وکیل کرمان، بازار تهران را نام برد. 1
تعریف آجر:
آجر نوعی مصالح مصنوعی است که از ترکیب خاک و آب و به روش زیر تهیه میشده است. خاک رس در غرب و عاری از شوره، آوار، لجنی را تهیه کرده و پس از باد کردن دانههای خاک و باز شدن مولکولهای آن به کمک بیل زیر و رو شده و با لگدکوبی ورز داده میشود، بصورت خمیره سخت آماده قالبگیری میشود و این خمیره در ابعاد مختلف قالبگیری میشود و این خمیر سپس پخته میشود در کورههای مخصوص و آماده کاربرد در ساختمان میباشد. پس از پخته شدن آخر لعاب داده میشود تا آب بر اثر نداشته باشد و پایدار شود.
موارد مصرف آجر درکرسی چینی، دیوار سازی، ستون قطور، جرز، پایه، قوسها، طاق و گنبدها، دیوارکشیها، طاقنما، کفپوشها و در ساختمانهایی چون مساجد، حمام، منازل مسکونی، مدارس، کاخها، پلها، بازارها، آب انبارها و ... بکار میرود.
آهک:
آهک فراوردهای است که پیش از پیدایش تاریخ برای بشر شناخته شده است. در خانههای مسکونی از این ملات بعنوان مواد چسبنده و مقاوم بویژه در مقابل رطوبت استفاده فراوان شده است. مصرف آهک در پی سازی، کرسی چینی، دیوار سازی بناهای قدیمی، پلهای سنگی، آب انبارها و غیره استفاده میشده است. و این آهک بنام آهک سفید و آهک خاکستری میباشد و آهک را درکورههای چاهی یا آزاد و با استفاده از نفت سیاه یا نفت کوره میپزند.
گچ:
تاریخ پیدایش گچ به پیش از ساختن خشت و پختن آن به صورت آجر میرسد. انسانهایی که در صحرا روزگار گذرانیدهاند. بدون سرپناه زندگی میکردند. در زمستان فصول سرد برای مقابله با سرما به روشن کردن آتش روی آورده و در جوار شعلههای آتش زندگی را میگذراندند و آتش در محلی گود و از زمین و یا به صورت اجاق دارای دوام بیشتری بوده است. گچ خام دارای انواع مختلف بوده از جمله گچ خاکی یا کلوخی که این عنصر در مجاورت آتش کم پخته میشد. پس از گرفتن آب که میتواند ناشی از بارندگی باشد یا جابهجایی و ورز غیرمستقیم، خودگیری خود را انجام میدهد. هنر گچ بری از پدیدههای هنری در معماری ایرانی بوده که پیدایش آن مربوط به عصر ساسانی میباشد پس از ظهور اسلام نیز از هنر گچبری در بناها استفاده میشده است.
سنگ:
سنگ یکی از مصالح است که از عهد باستان تاکنون برای امر ساختمانسازی استفاده میشود و در ادوار باستان به مراتب بیشتر از سنگ استفاده میشده است. کهنترین آثار معماری جهان اهرام ثلالثه مصر است که از آثار نیمه دوم هزاره سوم و میلاد میباشد. در بناهای تخت جمشید سنگها در ابعاد مختلف به کار رفته است.
چوب:
زمانی که انسان در دل غار زندگی میکرد از نیزههای چوبی برای دفاع خویش و از شکار حیوانات برای بقای زندگی خویش استفاده میکرده است
در معماری رومی، مصری، یونانی، سقفهای چوبی، درها، پنجرهها و کنده کاریهای زیبا زینتگر بناها، کاخها، کلیسا و خانه بوده است.
در ایران اولین آثار چوبی بر جای مانده در شوش نقش بدست آمده) مربوط به 4200 سال قبل از میلاد میباشد که یک کلبه استوانه چوبی را نشان میدهد.
در این نقش وجود نردبان برای ساختمان حائز اهمیت است که این خود از تمدن جالب در ایران حکایت میکند. در بناهای دورۀ اسلامی از تیرهای بلند برای داربست سازی استفاده میشد علاوه بر این از چوب جهت کارهای تزئینی در نماها استفاده شده است. مثلاً در و پنجره های چوبی از جمله عمارات می توان چهل ستون و عالی قاپو را نام برد. که از چوب در این بناها استفاده زیاد شده است (گره سازی- انواع کار مشبک) در دوره قاجار میتوان به عمارت باغ ارم شیراز، شمس العماره و کاخ گلستان تهران اشاره نمود که در این بناها از چوب استفاده شده است. امروزه نیز از چوب برای ازاره سازی، کف سازی پارکت، قالب سازی، سقف و دکورسازیها و کابینتهای چوبی و درهای چوبی بهره کافی گرفته میشود.
خاک:
خاک رس از دگرگونیهای سنگ و پوسیده شدن آنها در اثر گذشت دورانهای قبل در اثر تغییرات طبیعی و بطورکلی از پوسیده شدن انواع فلدسپاتها که جزئی از سنگهای آذرین است به دست میآید بهترین نوع خاک رس به رنگ قرمز و عاری از مواد ناخالص میباشد که از آن به عنوان خاک چینی یاد میشود. که در کاشی سازی، آجرسازی از خاک رس استفاده میشود.
ماسه:
ماسه یکی از انواع مصالحی است که به صورت ترکیب با آهک به عنوان ملاتی مقاوم در پیسازیهای آجری و آجرکاریها و سایر کارها استفاده میشود و دارای قدمتی 3000 ساله است.
ملات:
مواد خمیری و چسبنده که جهت اتصال رجها به یکدیگر و برای به وجود آوردن جسم واحدی از اسکلت و استخوانبندی ساختمان به کار میرود. مقاومت ملات به وضع اقلیم، مکان و محیط و نوع ساختمانها بستگی دارد و مثلاً در جای مرطوب چون حمام از ملات آهکی و از مکانهای خشک از نوع گچی آن استفاده میشود. بناهای زمان هخامنشی سقف آسمانه کاهگلی میباشد. ایوان مدائن دوره ساسانی و تا دوره های اخیر هنوز آثار بناهای کاهگلی به چشم می خورد.
قیر:
به صورت (معدنی، نفتی، محلول در آب، امولاسیون) میباشد و موارد استفاده آن در عایقکاری رطوبتی در ساختمانها و راهسازی باشد. مصرف قیر در نواحی ایران و میان رودان (سوریه و عراق) از دوران قدیم شناخته شده و در کارهای بنایی و آب بندی و جاده سازی مصارف فراوان داشته است. امروزه نیز جهت عایقبندی بناها از قیر استفاده میشود.
فلز:
آثار کشف شده در کاوشهای باستان شناسی نشان میدهد که شمال، جنوب و بخشهای میانی ایران یکی از قدیمیترین مراکز ساخت فلزات جهانی می باشد و این صنعت از ایران به اروپا و آفریقا کشیده شده است. قدیمیترین فلز مس بوده است که برای ساختن وسایل زندگی و شکار جانوران استفاده فراوان شده است. این فلز در هزاره چهارم قبل از میلاد به اوج تکامل خود رسیده که انواع ابزار آلات جنگی را از آن میساختند.
رنگ:
بطوریکه مشخص است رنگ و رنگ آمیزی برای زیبا سازی بنا انجام میشده است و علاقه استفاده از رنگ اثری فطری است که در ایران باستان نیز مورد توجه بوده است. رنگ در انواع گیاهی طبیعی و معدنی میباشد در کاوشهای باستان شناسی تپه های سیلک به اشیا رنگ آمیزی شده با قدرت 5000 سال بر میخوریم. در دوره صفویه از رنگ در صنایع دستی هندی و قلمکاریها استفاده میشده است. دوره زندیه تالارهای ارگ کریمخانی دوره قاجار انواع نقاشیهای گل و گیاه گچ کاریهای گچ بریها و آئینه کاریهای از رنگ استفاده شده است. در دوران معاصر نیز از هنر رنگ آمیزی و نقاشی روی گچبری در فضای مسکونی مورد توجه بوده است.
شیشه:
در صنعت سفالسازی کاربرد شیشه جهت لعاب ظروف و وسایل مغناطیسی از مصالح و ابزارهای اصلی میباشد. سفالگری دارای قدمتی چندین هزار ساله میباشد (10 هزار سال قبل در آفریقای شمالی و شرقی) بعد کمکم این صنعت تکامل یافت و از وجود شیشه در لعاب سازی آنها استفاده فراوان شده است. ساخت شیشه به طور اصلی در حدود 200 سال قبل از میلاد بوده است. صنعت شیشه سازی تا قبل از قرن 19 در ایران به روش سنتی و امروزه به روش صنعتی و سیستماتیک صورت میگیرد از آب شیشه نیز جهت عایق رطوبتی بر روی پیهای بتونی نیز استفاده شده است.
پانوشت:
1. مشاورعالی مرکز و رئیسپژوهشکده ابوریحان بیرونی وابسته به مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
2. عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شرق
3. ودیعی، کاظم، جغرافیای انسانی ایران، صفحه 60.
4. نادر آزاد، بابک، معماری و فرهنگ، سال دوم، شماره 8، بهار 1380، صفحه: 33
5. شیخ یحیی احمدی، فرماندهان کرمان، ص 38 تا ص 40.
6. عبدالله جبل عاملی، کنگره تاریخ معماری و شهرسازی، ص 112.
7. همان منبع، ص 117.
8. حیات در حیات، فرشته نایبی، صفحه: 57-56
9. همشهری، 27 آذر 73، صفحه 12، دکتر محمد روحالامینی.
منابع:
1. معماری ایران؛ اجرای ساختمان با مصالح سنتی تألیف حسین زمرشیدی، انتشارات زمردـ 1381.
2. حیات در حیاط، فرشته نایبی، تهران، نزهت، 1381.
3. شیوههای معماری ایرانی، محمد کریم پیرنیا، نشر هنر اسلامی، تهران، 1369.
4. مقدمه ای بر جغرافیایی انسانی ایران، کاظم ودیعی، تهران، 1353.
5. ویژگیهای مسکن سنتی، بابک نادری آزاد، مجله معماری و فرهنگ، شماره 8، بهار 80.
6. آشنایی با معماری مسکونی ایرانی، غلامحسین معماریان، تهران، سروش دانش 1387.
7. کنگره تاریخ معماری و شهرسازی، عبدالله جلیل عاملی. [بی تا].
8. سفرنامه فرد ریچاردز، ترجمه مهین دخت صبا، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران 1343.
9. ساخت شهر و معماری در اقلیم گرم و خشک ایران، محمود توسلی، پیام پیوندنو 1381.
10. دکتر محمود روح الامینی، همشهری، 27 آذر 73.
11. یحیی احمدی کرمانی، فرماندهان کرمان، کتابفروشی دانش، 1354.
12. جغرافیای کرمان، احمد علی خان وزیری کرمانی، ابن سینا، چاپ دوم 1353.
13. حمید نوحی، پدیده حرکت اعوجاجی در تاریخ معاصر ایران (سنت پرستی و سنت ستیزی) میراث فرهنگی.
14. کاظم رضا زاده، زبان ارتباط و قراردادهای اجتماعی، نگاه نو، دوره جدید شماره (1) مرداد 79.
15. تحقیقات میدانی.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید